اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من مدتی هست که عضو سایت هستم اما تا حالا به خودم جرات نداده بودم که نظرم رو به اشتراک بذارم بعد از اینکه تمام فایل های رایگان رو تمام کردم و الان دوباره دارم از اول رو باورهام کار میکنم و میدونم خیلی کار دارم .
بنظر من ترمزی که اینجا وجود داره اینه که اگه خدا قرار باشه بخاطر اینکه من کمک کنم به یکی از بنده هاش خوب چرا به من بده خودش مستقیم میده به اون بندش خدا اینقدر بزرگ هست که من نخوام شرطی براش کار کنم .
بعد از اون من اگه واقعا بخشنده باشم با همین مالی که الان دارم میبخشم البته نسبت به اندازه ای که الان دارم .
یه داستانی هست میگه روزی امام علی چند سکه به یکی از نزدیکاش پاداش میده بعد از مدتی حضرت از او میپرسد چه کردی با آن چند سکه و میگوید که همه آن را بخشیدم . و اگر تمام دنیا را امام به او میبخشید باز هم بدون کوچک ترین تردید تمام آن را میبخشید .
باعرض درودی گرم و سلامی صمیمانه محضر استاد گرانقدر و همه دوستان محترم*
ضمن سپاس بی نهایت به درگاه باعضمت الهی بخاطر فضایی که برای رشد ما و افزایش آگاهیهای ما از جهان هستی فراهم نمود و با قدردانی فراوان از استاد عباس منش عزیز که دست خداوند در این مسیر است و با آرزوی خیر و ثروت روزافزون برای ایشان، پاسخ سوال مطرح شده را براساس آنچه فکر کرده و دریافته ام خدمتتان ارائه می نمایم امیدوارم تا حدودی برای همه ما مفید واقع شود:
-موانع ذهنی در برابر خواسته ثروتمند شدن با شرط انجام کار خیر و قرارداد با خدا-
ممکن است برخی یا همه موانع ذهنی زیر در درخواست مطرح شده از خداوند وجود داشته باشد که بستگی به شخصیت و سابقه و طرز فکر هر فرد متفاوت است:
1- به نظرم اولین مانع این است که بطن این نوع درخواست نشان می دهد که ما وجهه خوبی برای ثروت قائل نیستیم و به نوعی با تعهد به انجام کار خیر و بخشش می خواهیم ثروت را تطهیر کرده و وجهه خوبی برای آن ایجاد کنیم. یعنی باور داریم اگر ثروت را برای گسترش زندگی خود بخواهیم عملی ناپسند است که این طرز نگاه به ثروت، ما را از آن دور می کند.
2- در این نوع درخواست ما خود و زندگی خود را لایق ثروت نمی دانیم و به خداوند عرض می کنیم که نه برای خود بلکه برای کار خیر و با شرط بخشش ما را ثروتمند کن.
3- این نوع درخواست نشان می دهد که ما باور نداریم که خود خالق زندگی خود هستیم و اعتقاد نداریم که خداوند قدرت خلق زندگی را بر اساس باورها و فرکانسهای خودمان به ما عطا کرده پس وارد یک معامله بده بستان همانند یک معامله تجاری بشری با خداوند می شویم تا خداوند براساس یک قرارداد و با شرایطی خواسته ما را برآورده نماید که این با صفات خدا منافات دارد.
4- این دیدگاه نشان می دهد که ما فکر می کنیم که خداوند ثروت را فقط به کسانی می دهد که قصد کار خیر داشته باشند و در واقع خداوند همانند موجودی بشری از بالا نظاره می کند و ثروت را تقسیم می کند و به برخی که قصد کار خیر دارند ثروت عطا می نماید. در حالی که براساس درک قوانین هستی هرکس در این راه نتیجه باور و تفکر و تلاش خود را دریافت می کند چه قصد خیر داشته باشد و چه قصد شر و این خود انسان است که براساس افکار و اعمالش سرنوشت خود را رقم می زند که با عدل خدا نیز مطابقت دارد و به قول قران کریم : لها ماکسبت و علیها ما اکتسبت.
5- یکی دیگر از موانع ذهنی مخفی و کدهای مخرب ریزی که ممکن است در این درخواست وجود داشته باشد این است که ما در صورت ثروتمند شدن به نوعی در برابر دیگران احساس گناه می کنیم و شاید براساس باورهای منفی گذشته که ناشی از فضای خانواده و رسانه ها و جامعه بوده است فکر می کنیم درصورت پولدار شدن حقی را از مردم ضایع می کنیم که با انجام کار خیر و بخشش، قصد جبران آن را داریم و اعتقاد نداریم که دیگران هم براساس باورها و لیاقتشان می توانند به ثروت و درآمد دست پیدا کنند بدون اینکه حقی از کسی ضایع شود.
6- باور مخرب احتمالی دیگر در این درخواست این است که نعمت و ثروت به اندازه کافی برای همگان وجود ندارد و اگر ما ثروتمند شدیم بخشی از ثروت و نعمت جهان کاهش یافته که باید آن را جبران کنیم یعنی باور به فراوانی نعمت نداریم.
7- یک کد ذهنی منفی نامحسوس دیگر که می تواند در این درخواست وجود داشته باشد ناشی از شرک خفی است. شرک خفی همانند مورچه سیاهی در شب است که بر روی سنگی سیاه در حرکت است که به سختی قابل شناسایی و رویت است. در توضیح این موضوع باید گفت که ما بطور ضمنی اعتقاد داریم که دیگران از طریق ما می توانند به ثروت دست پیدا کنند. درحالی که اگر اعتقاد داشته باشیم تنها خدا در این جهان قدرت دارد پس مردم به خودی خود نقشی در ثروتمند شدن یا نشدن یکدیگر ندارند. آنها تنها دستان خداوند در زمین هستند و خداوند بی نهایت دست دارد که از طریق آنها می تواند قوانین خود را در زندگی انسانها محقق کند.
البته لازم به توضیح است که نفس بخشش و کار خیر در جای خود بسیار عمل پسندیده ای و شایسته ای است و ما در اینجا قصد نداریم نیتهای خالص و پاکی که عاری از آلودگیهای ذکر شده است را تخریب کنیم. اما گاهی انجام کار خیر دستاویزی می شود جهت سرپوش گذاشتن بر ضعفهای ایمانی و ذهنی مان که بایستی که با دقت مراقب آن باشیم و موانع ذهنی یاد شده مربوط به افرادی است که این نقاط ضعف را در باورها و افکار خود دارند و البته از فردی به فردی دیگر متفاوت است اما در هرصورت نیت خالص و توحیدی برای انجام کارهای خیرخواهانه بدون باورهای شرک آلود بسیار قابل ستایش و تحسین است و امیدواریم همه ما بتوانیم در مسیر صحیح توحیدی، زندگی عزتمندانه و شرافتمندانه همراه با سلامتی و توانگری را برای خود رقم بزنیم و جهان را به محلی برای زندگی زیباتر جهت انسانها تبدیل کنیم.
با آرزوی سلامتی، موفقیت و ثروت روزافزون برای همه دوستان گرامی*
با توجه به آموزه های استاد تاکنون به این درک رسیده ام که مهمترین عامل تعیین کننده و جواب همه سوالات: ارتباط هر انسان با خود درون یا روح یا هم فرکانس شدن با کاینات است پس وقتی ما وارد چنین قرار دادی با آنها میشویم (که اگر مرا ثروتمند کنید من فلان کار را برای …انجام میدهم.)
اولن ممکن است دچار تداخل در کار کاینات شویم یعنی میخواهیم به کسی یا مکانی یا خیریه ای یا … کمک کنیم که هنوز به فرکانس مربوطه اش دست پیدا نکرده است به هر دلیلی و با این نوع ه در خواست در واقع درخواست اصلی خود را به تاخیر می اندازیم و معطل می مانیم
ثانین ممکن است خود ما هنوز به فرکانسی نرسیده باشیم که بتوانیم آن کار مورد نظر را برای آن شخص یا خیریه و یا… انجام دهیم و باز هم باعث میشود تا محقق شدن آن فرکانس خواسته ما به تاخیر بیفتد.
سلام خدمت استاد عزیز و خانواده دوست داشتنی عباس منش
استاد سپاسگزارم از شما که با چنین سوالاتی دارین ماهی گیری رو بهمون یاد میدین
اینکه حتی در نیتهای خیرمون، تدبیرهای به ظاهر درست و پاک چقدر باورهای شرک الود و غلط وجود داره
استاد من هم مثل همه دوستان همچین تفکرها و نیتهای درستی داشتم و دارم و قبل این سوال شما به خودم افتخار میکردم و این نیتهارو محرکی واسه ثروتمند شدن میدونستم و اینکه حالا که این تعهد رو میدم خداهم حتما بهم کمک میکنه
ترمز اول :
دادن تعهد بزرگ مثلاً اگه من ثروتمند بشم نصف ثروتم رو میبخشم یا صرف امور خیریه میکنم
ثروتمند شدن شخصیت مارو تغییر نمیدهد فقط نمایانتر میکنه
اگه من الان پولی بهم برسه چقدر میتونم ببخشم چقدر راحتره واسم
همانقدر تعهد بدم چون واقعی تره چون ایمان دارم به اینکه راحت میتونم انجامش بدم و اصلا هم احساس نمیکنم که دارم سر خدا با یه تعهد احساسی کلاه میزارم
اگه با یک نفر قرار بزاریم و به تعهد خودمون باور داشته باشیم که میتونیم انجام بدیم اون کار ۱۰۰٪ از سمت دو طرف انجام میشه
ترمز دوم :
از خدا ثروت قابل لمس بخواهیم منکه نمیدونم ۱۰۰ میلیارد چقدر پوله و چه کارهای میشه باهاش کرد و احساس لیاقتش رو نمیتونم داشته باشم چرا در مقابلش تعهد میدم ؟ ولی واسه ۱۰۰ میلیون همه راحت میتونن برنامه ریزی کنند
ترمز سوم :
سهم شادی خودمون رو از تعهد مشخص کنیم
من تعهد میدم اگه خدا بهم ۱۰۰میلیادر بده ۹۰ میلیارد جهت اشتغال زایی هزینه میکنم و کارخانجات احداث میکنم و…
خوب اگه من باور داشته باشم که تو این مملکت کار افرینی و کارگر زیاد داشتن خیلی دردسر داره و واسم زجر اور باشه هیچ وقت بهم داده نمیشود
ترمز چهارم :
خدا به باورها و فرکانسهای ما جواب میده ثروت میده نه به تعهدات ما
تغییر کنیم ثروتمند بشیم نه اینکه خدا ثروت بده بعد ما یه سری کارها انجام بدهیم
ما فقط باید از خدا بخواهیم خدا هم به انسان بد و هم انسان خوب ثروت میدهد به باورها نه تعهدات
اون کارگر بیکار اون بیمار سرطانی ما اگه ثروتمندترین مرد جهان هم باشیم تا خودشون و خدا نخواهند کاری از دست ما بر نمی آید
خودمون رو گول نزنیم که اگه به خدا تعهد دادیم دیگه تمومه نه اگه تغییر نکنیم هروز فقیرتر میشم و مشرکتر و کافر تر
خدایا مارو هدایت کن به هرانچه که به صلاح ما میدانی نه تدبیرهای ناقص ما
من ک تا قبل از این مسابقه فکر میکردم اینطور درخواستی از خدا خیلی خوب و درسته ولی بعد از طرح سوال و خوندن کامنتا متوجه خیلی چیزا شدم ولی خوبیش این بود ک ذهنم اصلا مقاومت نکرد و پذیرفت که اره تا الان اشتباه میکرده و سیستم خداوند اصلا اینطور نیست و خدا میگه از من بخواه من برآورده میکنم، اگر راهش این بود ک خدایا ب من ثروت عطا کن تا کمک کنم حتما خود خدا راهش رو از قبل میگفت. دوستان ب حد کافی جواب دادن و من به همون جوابای دقیق بسنده میکنم و فقط اصل مشکل رو تو این میبینم که هنوز خدا رو خوب نشناختم که درخواستم ازش یه جور معامله بوده، وگرنه خدا که شرطی برا اجابت خواسته ها نگذاشته و فقط من باید ایمانم قویتر بشه و با خدا اینقدر راحت بشم که تمام خواسته هامو قوی و مطمئن بش بگم و اصلا نگران نباشم ک خداوند نکنه ناراحت بشه و … چون قبلا خدا رو بد شناخته بودم و روم نمیشد بگم ثروتمندم کن و … وه این خودش یکی از ترمزهای من بوده. الهی شکرت که در کنار استاد عزیز و سایر دوستان ارجمند لحظه ب لحظه آگاهیام بیشتر میشن و برا همه از خداوند بزرگ اول ایمان قوی و بعد ثروت و سلامتی و روابط عالی رو خواستارم.
پس دوست عزیزم اگه از خدا ثروت میخوای برای خودت بخواه . با قدرت بخواه . نه برای اینکه ببخشی …برای اینکه استفاده کنی لذت ببری ازش …بعد اگه خواستی ببخش ولی با لذت ببخش .ببخش برای اینکه این جریان بینهایت ثروت و نعمت تو زندگیت جاری بشه ولی در حد تعادل ببخش , چون خدا نیازی به ببخشش ما نداره اگه میخوایم ببخشیم برای خودمون ببخشیم برای اینکه بهمون احساس خوب بده.
——–
کامنتم از ص۴۶
استاد حالا فهمیدم که چرا بعضی وقتهایی که اینجوری دعا میکردم و از خدا ثروت میخواستم حس بدی داشتم و این احساس رو میکردم که دارم خدا رو گول میزنم.
استاد چقدر اگاهیهایی که به ما میدید ارزشمنده و فوق العاده است , به این راحتیها نمیشه به این شناخت از خود و باورها دست پیدا کرد .
از نظر من این خواسته ثروتمند شدن (در واقع معامله با خدا)چند مانع(ترمز)برای رسیدن به آن دارد که شامل موارد زیر است :
۱-این خواسته هدف قدرتمندی نیست که در ما شور و اشتیاق ایجاد کند تا برای رسیدن به آن قدم برداریم.
۲-میخواهیم احساس دلسوزی و ترحم را در خدا ایجاد کنیم تا این ثروت را بدون هیچ تلاشی و راحتتر از بقیه بدست آوریم.
۳- این خواسته نشان از باور کمبود دارد که چون ثروت در جهان کم است و ما به هیچ طریقی نمیتوانیم ثروتمند شویم پس با خدا شرط میگذاریم که چون میخواهم به بیماران و نیازمندان و یتیمان و ….کمک کنم به من ثروت بدهد و اگر ثروت داشته باشم میتوانم به دیگران کمک کنم و کارهای خیر انجام بدهم و اینطوری میتوانم رضایت خداوند را برای ثروت زیاد دادن جلب کنم.
۴-عدالت خداوند را زیر سوال میبریم که خدا به همه بندگانش به راحتی ثروت نمیدهد مگر اینکه بنده ای بخواهد بخشش کند و کارهای خیریه انجام دهد تنها در این صورت است که خداوند ثروت میدهد و فکر میکنیم که هر چه بخششمان به دلسوزانه ترین بخشهای نیازمند جامعه (بیماران سرطانی و معلولین و یتیمان…) باشد خداوند خوشحال میشود و ثروت بیشتری به ما میدهد در واقع خدا را مانند یک انسان میبینیم که میخواهیم با او معامله کنیم.
۵-احساس لیاقت نمیکنیم که بتوانیم از راه درست ثروتمند شویم چون احساس میکنیم که ما لیاقت ثروتمند شدن را نداریم ولی اگر بخواهیم کارهای خیر انجام دهیم خدا به ما ثروت زیاد میدهد.
۶-شرک ورزیدن به خداوند با این احساس که خدا که به همه بندگانش ثروت نمیدهد و فقط به یک عده خاصی از افراد میدهد پس اگر به من ثروت بدهد من هم به دیگران کمک میکنم تا بی روزی نمانند و احساس شادی در انها ایجاد کنم و در واقع جا پای جای خدا میگذاریم.
سپاسگزار خداونم که ذاتش خلق کردن است و بخشش . و عشق و ثروت و نعمت و خیر و خوبی را در حد بینهایت خلق کرده و اراده کرده تا این اگاهیها در بین بندگانش اشکار بشود تا بتوانند راه درست را بیابند و خدا و خودشان را بهتر بشناسند.این از فضل پروردگار من است.
استاد سپاسگزارم بابت این همه ریز بینی و نکته سنجی شما که نشان از شناخت خوب خداوند و قوانین دارد که به خوبی میتوانید خودتان و باورهایتان را تجزیه تحلیل کنید و به شناخت عمیقی از قوانین برسید و راههای ساده تر و سریعتر برای زندگی بهتر را به ما نشان دهید .
سلام به خانواده عزیزم و استاد عباسمنش دوست داشتنی. سپاسگزارم از خدای مهربان وهمچنین گروه تحقیقاتی فوق العاده و همه همراهان. سالهاست که با وعده و وعید دادن به خدا منتظر رسیدن اون پوله بودم که قرار بود زندگیمو عوض کنه و دمش گرم خدا که مو لای درز قانوناش نمیره دم خدا گرم که پاشنه های آشیل منو یکی یکی برام مشخص میکنه واقعاً منشا خیر و برکت هستی استاد با این خلاقیت در طرح سوال ومسابقه و فوقالعاده ذهن پول سازی داری. درمورد کدهای غلط ذهنمون نظرات خیلیا رو خوندم عالی بودن به خیلیا هم امتیاز دادم مطمئناً بهترین نظر جایزه رو دریافت میکنه البته کار نسبتا دشواری است پیدا کردنش. شرط گذاشتن برای خدا، عدم احساس لیاقت و کسب لیاقت بواسطه تعیین مقداری از ثروتی که هنوز بدست نیامده، باور به اینکه شاید بعضی چیزها سرجای خودش نباشه و با چیزی که من بدست میارم اونارو سرجای خودش قرار میدم که از پس همین باور غلط بسیاری دیگر باور غلط وجود دارد که بزرگترینش ناعادل بودن خداست در صورتی همه چیز در دنیا داره با دقیقترین حالت اجرا میشه و…. اینها قسمت کوچکی از کدهای غلطی است که دوستان عزیزم مطرح کرده اند و بدون شک صحیح و از بین بردنشان کمک شایانی به ما میکند و اما من میخواهم جواب این سوال رو یجور دیگه بدم چون یجا از آموزشهایی که دیدم این بود که به چیزایی که میخام فکر کنم یجای دیگه استاد میگفت یک باور غلط رو نمیشه پاک کرد فقط باید باورهای درست رو بقدری بریزی روش که رنگش عوض بشه دیروز یه متنی رو خوندم که قسمتی ازاون نوشته بود درخت میوه میده اما خودش مصرف کننده میوه نیست خیلی بهش فکر کردم نتیجه افکار من این بود هرکسی که اقدام کنه برای چیدن میوه از طرف درخت این اجازه رو داره که بچینه و بخوره چه ثروتمند باشه چه فقیر چه ایرانی چه آمریکایی در پس افکارم دیدم تقریباً تمام کائنات به همین شکل عمل میکنه رودخانه، دریا،جنگل، بیابان و باران که تمام انسانها میتونن ازشون بهره ببرن و وقتی تمام دنیا به همین روال کار میکنه به من اینو یاد میده که اول رسالتم رو پیدا کنم و با عشق و درستی ادامه بدم این کار خودش بهترین نیت برای کسب بهترین چیزهاست برای مثال همین فایلی که این جریان مثبت رو راه انداخته توسط استاد عباسمنش مطمئناً خیلی از نظر درآمدی برای استاد نتیجه مثبت داره در صورتی که استاد با تمام عشق رسالتش رو انجام داده و منم برای دریافت نعمت ها باید به همین صورت فکر و عمل کنم. بخشیدن بسیار تاثیر گذاره البته از چیزی که در دستمونه تا نعمتهای در اختیارمون در جریان باشه من هرلحظه سپاسگزار خداوند وهاب هستم بخاطر نعمتهای بغیرالحسابی که بهم داده و اگر این باور واقعی من باشه الان هردو دستم پراست برای اینکه چیز جدیدی بردارم باید دستم رو خالی کنم حداقل یکی از اونا رو. تا یه دستم رو خالی نکنم چی میاد که ببخشم؟ و اگر الان نتونم از چیزی که دارم ببخشم مطمئناً اگه بیشتر هم برسه نمیتونم ببخشم چون امروز از گذشته بیشتر دارم و نمیبخشم و همین بمعنی اینه که بازیم میاد هنوز به بخشندگی خدا اعتماد ندارم. بخشش، ترس هیچوقت نداشتن واز دست دادن رو به من میده، اگر امروز نبخشم به باور محدودیت ثروت و نعمت اعتراف میکنم و با وعده به خدا دادن میخام سرخدار رو شیره بمالم خدا هم که قرار نیست کلاه سرش بره. من از امروز میبخشم میخاد کم باشه یا زیاد من به اندازه سخاوتم میبخشم من به اندازه دارایی ام میبخشم،من برای رضای خدا میبخشم میبخشم که حال خوب بخشش رو تجربه کنم وظیفه من اینه که حالم خوب باشه من به خدا ایمان دارم که هرچیز که حق من باشد در پرتو عنایت به من عطا می شود خدای من خدای برکت و فراوانی است بخشش امروز من لیاقت نعمتهایی که خدا میخواهد به من ببخشد را اثبات می کند دیگر هیچ وقت به خدا وعده نمیدهم فقط هرجا که بگوید ببخش با دستی گشاده میبخشم. خدای مهربان سپاسگزارم. ممنونم که نظرم رو خوندید. ممنونم بنده خوب خدا( استاد عزیز)
میدونم که حال همگیتون عالیه…منم الان خوبم راستش چند ساعت پیش بخاطر ورودی های منفی که از یکی از خواهرام گرفتم (فقط غیبت و انرژی منفی ) یکم فرکانسم خراب شده بود اینو از سر دردی که گرفته بودم فهمیده بودم اما بعد خودمو جمع کردم اومدم فایل ها رو گوش دادم و تقریبا اون ارتباطو کم رنگ کردم الان حالم عالیه برگشتم به همون انرژی بالا …. اونم از لطف شما و محبت الله بزرگمه… چند ساعته نشستم کامنتتونو خوندم گفتنش درست نیست ولی انقد که خوبن این کامنتا و نمیتونم ولشون کنم …. علی رغم فشااااااار دستشویی هم نتونستم برم :)))))
قبل از نوشتن جوابم باید از استاد یه تشکر بکنم که این مسابقه رو گذاشت …. انگار که دل منو خوند ! میدونی استاد عزیزم من روز اول که دوره کشف قوانین زندگی اومد رو سایت ناراحت شدم که نتونستم بخرمش اما بعد همون خدای درونم بهم گفت خب کامنتا رو بخون…اونم میخری…الان خیلی وقت میزارم میشینم کانتای دوره های مختلف رو میخونم و کلی چیز یاد میگیرم (کاری که قبلا نمیکردم ) بعد شما این فایل عالی رو گذاشتین …واقعا دست خدایی تا به من یاد بدی که یه چیزی هست به اسم ترمز که نمیزاره حرکت کنم ….خودشممممممم با مثال توضیح دادی…مسابقه گذاشتی …. کلی کامنت داره واسه خوندن ممنونتون هستم و خدا رو هززززززززززززززززززززاران بار شکر میکنم بخاطر همه این اتفاقات عالی
خدا رو شکر …. اما جواب من به سوال
به نظرم ترمزای این قضیه …
1 ) اینکه خودمونو لایق داشتن اون پول و استفاده ازش نمیدونیم میگیم بزار اون خوشحال بشه…من فلان چیزو واسش بخرم یا فلان کارو بکنم که خوشحال بشه و از اونورم میگیم خدا دیدی چطوری بندتو شاد کردم ؟؟؟پس باز بده تا منم از این کارا بکنم که این خودش کلا ایراده
2)ما نمیگیم با پولی که خدا میده به یه پولدار کمک میکنیم…همیشه میگیم به یه ادم فقیر…مشکل دار یا مریض کمک میکنیم که این کارم باعث بوجود اومدن همون چیزا تو زندگی ما میشه
3) بخاطر اعتماد به نفس پایین یا اینکه میخوایم توجه و تحسین دیگران رو بگیریم به همه بگیم به من افرین ماشاالله بگووووو ببین چه کمکایی میکنم !!!!
4)بخاطر جملاتی که تو کتابا از بچگی به خورد ذهنمون دادن یا رو همه در و دیوار شهر نوشتن که فلان امام گفتن آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند ….فکر میکنیم که اگه اون پول رو فقط واسه خودمون بخوایم خرج کنیم حتما خدا ناراحت میشه و دیگه بهمون نمیده چون ما واسه دیگران هم مثل خودمون خوبی رو نخواستیم
5) از بچگی پدر یا مادرمون بهمون گفتن من بخاطر تو از زندگیم گذشتم …یا مثلا فلان چیزو بخاطر تو تحمل کردم و اینطور چیزا …. و مایی که میگیم خدایا به من فلان قدر پول بده تا به مامانم یا بابام بدم یا فلان کارو براش بکنم تا یکم از اون کارایی که برام کرده رو جبران کنم (عذاب وجدان بر اساس افکار غلط) یا میگیم مردم چی میگن اگه من پول داشته باشمو کمک نکنم ….
6) باور نداریم که خدا خالق هر ثروت و قدرته …. فک میکنیم یه بار زحمت کشید و بهم پول داد دیگه نمیده و میگه برو اخر صف یا به کسای دیگه نمیده و من این وظیفه مهم رو دارم که پولا رو بین مردم فقیر تقسیم کنم در حالی عشق مهربون و بزرگ من بی نهایت ثروتمند و پرقدرته و به هرکی بخواد بی حساب روزی میده
ترمزای زیگه ای که بچه ها به کررات گفتن رو ننشتوم استاد عزیزم ازتون خواهش میکنم که حتماااااا خودتون هم جواب رو بگین بی صبرانه منتظر فایل های جدیدتون و مخصوصا جواب این سوال هستیم
از همتون ممنونم که وقت گذاشتین و کامنت منو مطالعه کرین
باسلام به استاد گرامی و همکاران محترمشون،این اولین دیدگاه من در این سایت
خدایا سپاسگزارم که روز به روز زیباییهای بیشتر زندگی رو به بندگان خودت نشان میدهی، چرا که ما از وجود تو هستیم و این شعف و شادی درونی نشانه همین وصل بودن به وجود لایزال خودت هست، اینکه من از تو بخواهم ثروت عطا کنی مثل این است که بگویم تو در حق من کوتاهی کرده ای پس به من عطا بفرما و من تا زبانی به تو نگویم تو به من چیزی نخواهی داد، غافل از این که این تو، خود منی و من ، تو هستم ،تنها کافیست من از درون حال خوبی داشته باشم و از بودن تو ازدرون دچار شعف و شادی بشوم و مطمین باشم که نیازی به بیان چیزی نیست فقط حال خوب، من کوچیک که بودم سالهای متوالی تب می کردم و از شدت تب هزیون می گفتم اما یادمه در سن ۱۲ سالگی یک روز به ذوق خونه مادربزرگم با یک احساس شادی شدید از درون و یک لحظه آرامش درونی با خودم و با اطمینانرخدای مهربون و شاد درونم، تصمیم گرفتم که دیگه تب نکنم و اینطوری شد که من از همون موقع تا الان دیگه تب نکردم و همین برای من یکی از نشانه هایی شد که هر وقت میخواهم یه اتفاق خوب برام بیفته از درون نسبت به اون موضوع احساس خوب و شادی و شعف کنم و قلبا خدا رو حس میکنم که شادی درونیم از او هستش و کنارمه و اون چیز براحتی برام اتفاق میافته، اما این قضیه به دلیل اینکه من خبر نداشتم حقیقت محض، به مرور دچار تغییر شد چون دیگران با باورهای متفاوتشون مرا به خوش خیالی و الکی خوشی متهم می کردند و این امر باعث شد که در مقاطع مختلف زندگیم این حس واقعی رو گم کنم اما یه ندایی از درون همیشه به من میگفت شاد باش و من کلا در بیشتر زمانهای زندگیم در سخت ترین و بهترین شرایط مثبت اندیشی و شاد بودنم از دست ندادم و جالب که بگم در زندگیم به مرحله ای رسیدم که از نداشتن خواسته، حتی نداشتن مادیات فراوان، شاد و رها بودم و از اینکه اسیر خواسته ای نیستم در وجود خودم دچار شعف و شادی بودم، از اینکه دیگران همه چیز داشتن و روز به روز پیشرفت می کردن لذت می بردم و از داشته های دیگران حال خیلی خوبی داشتم چون احساس می کردم اونها از نعمتهای خدا ازدواج، ماشین، خونه، فرزند ، موقعیت اجتماعی ویژه انتخابشون بوده پس دستشونو دراز کردن و از سبد نعمتهای خدای بخشنده و عادل آنچه که میخواستن برداشتن اما من از اینکه در اسارت قرارداد اجتماعی و خواسته های اجتماعی از نظر ذهنی نیستم و از درون رها هستم خیلی احساس خوبی داشتم، اگرچه دیگران و تلویزیون، نقل قولها، گفتمانها خلاف این حس رو به من القا می کردن و من چون این باور رو عمیق نشناخته بودم تحت تاثیر حرف دیگران، دچار نگرانی می شدم، اما از زمانی که با دیدگاههای استاد عزیزم آشنا شدم و جدید که دارم به حرفهای استاد عزیز با گوش جان توجه میکنم احساس میکنم اون حال قشنگ گم شده ام را دوباره دارم پیدا میکنم و این بار قویتر و محکمتر، از نگاه من، عشق واقعی و درونی اول به خود، که باعث لبریز شدن عشق و عامل عشق واقعی به دیگران و زندگی خواهد شد و این باور ، رهایی از درون به انسان می دهد که نعمتها و تمام اون خواسته هایی که اونقدر برای رسیدن بهشون در اسارتشون هستیم ، خودشون بدنبال ما می آیند و درواقع دیگر هیچ ترمزی وجود نخواهد داشت که انسان را متوقف کند، عاشقانه همتونو دوست دارم.
با سلام وتشکر .من با توجه به مطالبی که فقط و فقط از فایلهای رایگان دریافت کردم میخوام نظرم رو در مورد سوال مسابقه بگم. اولا اینکه با خواندن این توضیحات یاد قضیه ی ریاضی افتادم که:
اگر ایکس باشد آنگاه وای بدست می آید!!! یعنی شرط و شروط گذاشتن برای خداوند، محدود دانستن خداوند مگر خداوند انسان است که ما میخایم براش حد و حدود تعیین کنیم ، مگر ثروت حد و حدود دارد که بشود فقط و فقط از یک مسیر به آن دست پیدا کرد.
دومین مورد و مانع مصرف کردن ثروت در میسر خاصی مانند ساختن بیمارستان و ……….
سومین مورد مصرف ثروت برای مواردی است که منفی هستند بیماری و …….یعنی تمرکز فکر روی چیزهای منفی
چهارمین مورد تعیین و تکلیف کردن برای خداوند است
پنجمین مورد ایجاد این بار غلط در ذهن افراد است که افرادی مثل سرطانی ها و …… خودشون نمی تونن کاری واسه خودشون انجام بدن و باید منتظر بمونن که ی ثروتمند بیاد و کمکشون کنه در صورتیکه حتی ی فرد سرطانی هم با تغییر باور و بدون شیمی درمانی و غیره میتونه سلامتی رو بدست بیاره همانطور که استاد خودشون در یکی از فایل های آرامش گفتن درمان همه ی بیماریها در بدن خود فرد است
مورد دیگه تغییر مسیر از طرف بنده ی خدا ب سمت خدا در جهت عکس است در حقیقت با این جملات فرد داره میگه من تعیین کننده هستم نه
خدا
مورد دیگه نسبت دادن رزاقیت به بنده خدا
و مورد آخر بیان قوانین در قالب قراردهای انسانی است.
به نام خدا
با سلام خدمت همه دوستان عزیز
من مدتی هست که عضو سایت هستم اما تا حالا به خودم جرات نداده بودم که نظرم رو به اشتراک بذارم بعد از اینکه تمام فایل های رایگان رو تمام کردم و الان دوباره دارم از اول رو باورهام کار میکنم و میدونم خیلی کار دارم .
بنظر من ترمزی که اینجا وجود داره اینه که اگه خدا قرار باشه بخاطر اینکه من کمک کنم به یکی از بنده هاش خوب چرا به من بده خودش مستقیم میده به اون بندش خدا اینقدر بزرگ هست که من نخوام شرطی براش کار کنم .
بعد از اون من اگه واقعا بخشنده باشم با همین مالی که الان دارم میبخشم البته نسبت به اندازه ای که الان دارم .
یه داستانی هست میگه روزی امام علی چند سکه به یکی از نزدیکاش پاداش میده بعد از مدتی حضرت از او میپرسد چه کردی با آن چند سکه و میگوید که همه آن را بخشیدم . و اگر تمام دنیا را امام به او میبخشید باز هم بدون کوچک ترین تردید تمام آن را میبخشید .
باعرض درودی گرم و سلامی صمیمانه محضر استاد گرانقدر و همه دوستان محترم*
ضمن سپاس بی نهایت به درگاه باعضمت الهی بخاطر فضایی که برای رشد ما و افزایش آگاهیهای ما از جهان هستی فراهم نمود و با قدردانی فراوان از استاد عباس منش عزیز که دست خداوند در این مسیر است و با آرزوی خیر و ثروت روزافزون برای ایشان، پاسخ سوال مطرح شده را براساس آنچه فکر کرده و دریافته ام خدمتتان ارائه می نمایم امیدوارم تا حدودی برای همه ما مفید واقع شود:
-موانع ذهنی در برابر خواسته ثروتمند شدن با شرط انجام کار خیر و قرارداد با خدا-
ممکن است برخی یا همه موانع ذهنی زیر در درخواست مطرح شده از خداوند وجود داشته باشد که بستگی به شخصیت و سابقه و طرز فکر هر فرد متفاوت است:
1- به نظرم اولین مانع این است که بطن این نوع درخواست نشان می دهد که ما وجهه خوبی برای ثروت قائل نیستیم و به نوعی با تعهد به انجام کار خیر و بخشش می خواهیم ثروت را تطهیر کرده و وجهه خوبی برای آن ایجاد کنیم. یعنی باور داریم اگر ثروت را برای گسترش زندگی خود بخواهیم عملی ناپسند است که این طرز نگاه به ثروت، ما را از آن دور می کند.
2- در این نوع درخواست ما خود و زندگی خود را لایق ثروت نمی دانیم و به خداوند عرض می کنیم که نه برای خود بلکه برای کار خیر و با شرط بخشش ما را ثروتمند کن.
3- این نوع درخواست نشان می دهد که ما باور نداریم که خود خالق زندگی خود هستیم و اعتقاد نداریم که خداوند قدرت خلق زندگی را بر اساس باورها و فرکانسهای خودمان به ما عطا کرده پس وارد یک معامله بده بستان همانند یک معامله تجاری بشری با خداوند می شویم تا خداوند براساس یک قرارداد و با شرایطی خواسته ما را برآورده نماید که این با صفات خدا منافات دارد.
4- این دیدگاه نشان می دهد که ما فکر می کنیم که خداوند ثروت را فقط به کسانی می دهد که قصد کار خیر داشته باشند و در واقع خداوند همانند موجودی بشری از بالا نظاره می کند و ثروت را تقسیم می کند و به برخی که قصد کار خیر دارند ثروت عطا می نماید. در حالی که براساس درک قوانین هستی هرکس در این راه نتیجه باور و تفکر و تلاش خود را دریافت می کند چه قصد خیر داشته باشد و چه قصد شر و این خود انسان است که براساس افکار و اعمالش سرنوشت خود را رقم می زند که با عدل خدا نیز مطابقت دارد و به قول قران کریم : لها ماکسبت و علیها ما اکتسبت.
5- یکی دیگر از موانع ذهنی مخفی و کدهای مخرب ریزی که ممکن است در این درخواست وجود داشته باشد این است که ما در صورت ثروتمند شدن به نوعی در برابر دیگران احساس گناه می کنیم و شاید براساس باورهای منفی گذشته که ناشی از فضای خانواده و رسانه ها و جامعه بوده است فکر می کنیم درصورت پولدار شدن حقی را از مردم ضایع می کنیم که با انجام کار خیر و بخشش، قصد جبران آن را داریم و اعتقاد نداریم که دیگران هم براساس باورها و لیاقتشان می توانند به ثروت و درآمد دست پیدا کنند بدون اینکه حقی از کسی ضایع شود.
6- باور مخرب احتمالی دیگر در این درخواست این است که نعمت و ثروت به اندازه کافی برای همگان وجود ندارد و اگر ما ثروتمند شدیم بخشی از ثروت و نعمت جهان کاهش یافته که باید آن را جبران کنیم یعنی باور به فراوانی نعمت نداریم.
7- یک کد ذهنی منفی نامحسوس دیگر که می تواند در این درخواست وجود داشته باشد ناشی از شرک خفی است. شرک خفی همانند مورچه سیاهی در شب است که بر روی سنگی سیاه در حرکت است که به سختی قابل شناسایی و رویت است. در توضیح این موضوع باید گفت که ما بطور ضمنی اعتقاد داریم که دیگران از طریق ما می توانند به ثروت دست پیدا کنند. درحالی که اگر اعتقاد داشته باشیم تنها خدا در این جهان قدرت دارد پس مردم به خودی خود نقشی در ثروتمند شدن یا نشدن یکدیگر ندارند. آنها تنها دستان خداوند در زمین هستند و خداوند بی نهایت دست دارد که از طریق آنها می تواند قوانین خود را در زندگی انسانها محقق کند.
البته لازم به توضیح است که نفس بخشش و کار خیر در جای خود بسیار عمل پسندیده ای و شایسته ای است و ما در اینجا قصد نداریم نیتهای خالص و پاکی که عاری از آلودگیهای ذکر شده است را تخریب کنیم. اما گاهی انجام کار خیر دستاویزی می شود جهت سرپوش گذاشتن بر ضعفهای ایمانی و ذهنی مان که بایستی که با دقت مراقب آن باشیم و موانع ذهنی یاد شده مربوط به افرادی است که این نقاط ضعف را در باورها و افکار خود دارند و البته از فردی به فردی دیگر متفاوت است اما در هرصورت نیت خالص و توحیدی برای انجام کارهای خیرخواهانه بدون باورهای شرک آلود بسیار قابل ستایش و تحسین است و امیدواریم همه ما بتوانیم در مسیر صحیح توحیدی، زندگی عزتمندانه و شرافتمندانه همراه با سلامتی و توانگری را برای خود رقم بزنیم و جهان را به محلی برای زندگی زیباتر جهت انسانها تبدیل کنیم.
با آرزوی سلامتی، موفقیت و ثروت روزافزون برای همه دوستان گرامی*
به نام خدا
با توجه به آموزه های استاد تاکنون به این درک رسیده ام که مهمترین عامل تعیین کننده و جواب همه سوالات: ارتباط هر انسان با خود درون یا روح یا هم فرکانس شدن با کاینات است پس وقتی ما وارد چنین قرار دادی با آنها میشویم (که اگر مرا ثروتمند کنید من فلان کار را برای …انجام میدهم.)
اولن ممکن است دچار تداخل در کار کاینات شویم یعنی میخواهیم به کسی یا مکانی یا خیریه ای یا … کمک کنیم که هنوز به فرکانس مربوطه اش دست پیدا نکرده است به هر دلیلی و با این نوع ه در خواست در واقع درخواست اصلی خود را به تاخیر می اندازیم و معطل می مانیم
ثانین ممکن است خود ما هنوز به فرکانسی نرسیده باشیم که بتوانیم آن کار مورد نظر را برای آن شخص یا خیریه و یا… انجام دهیم و باز هم باعث میشود تا محقق شدن آن فرکانس خواسته ما به تاخیر بیفتد.
با تشکر از استاد عزیز
سلام خدمت استاد عزیز و خانواده دوست داشتنی عباس منش
استاد سپاسگزارم از شما که با چنین سوالاتی دارین ماهی گیری رو بهمون یاد میدین
اینکه حتی در نیتهای خیرمون، تدبیرهای به ظاهر درست و پاک چقدر باورهای شرک الود و غلط وجود داره
استاد من هم مثل همه دوستان همچین تفکرها و نیتهای درستی داشتم و دارم و قبل این سوال شما به خودم افتخار میکردم و این نیتهارو محرکی واسه ثروتمند شدن میدونستم و اینکه حالا که این تعهد رو میدم خداهم حتما بهم کمک میکنه
ترمز اول :
دادن تعهد بزرگ مثلاً اگه من ثروتمند بشم نصف ثروتم رو میبخشم یا صرف امور خیریه میکنم
ثروتمند شدن شخصیت مارو تغییر نمیدهد فقط نمایانتر میکنه
اگه من الان پولی بهم برسه چقدر میتونم ببخشم چقدر راحتره واسم
همانقدر تعهد بدم چون واقعی تره چون ایمان دارم به اینکه راحت میتونم انجامش بدم و اصلا هم احساس نمیکنم که دارم سر خدا با یه تعهد احساسی کلاه میزارم
اگه با یک نفر قرار بزاریم و به تعهد خودمون باور داشته باشیم که میتونیم انجام بدیم اون کار ۱۰۰٪ از سمت دو طرف انجام میشه
ترمز دوم :
از خدا ثروت قابل لمس بخواهیم منکه نمیدونم ۱۰۰ میلیارد چقدر پوله و چه کارهای میشه باهاش کرد و احساس لیاقتش رو نمیتونم داشته باشم چرا در مقابلش تعهد میدم ؟ ولی واسه ۱۰۰ میلیون همه راحت میتونن برنامه ریزی کنند
ترمز سوم :
سهم شادی خودمون رو از تعهد مشخص کنیم
من تعهد میدم اگه خدا بهم ۱۰۰میلیادر بده ۹۰ میلیارد جهت اشتغال زایی هزینه میکنم و کارخانجات احداث میکنم و…
خوب اگه من باور داشته باشم که تو این مملکت کار افرینی و کارگر زیاد داشتن خیلی دردسر داره و واسم زجر اور باشه هیچ وقت بهم داده نمیشود
ترمز چهارم :
خدا به باورها و فرکانسهای ما جواب میده ثروت میده نه به تعهدات ما
تغییر کنیم ثروتمند بشیم نه اینکه خدا ثروت بده بعد ما یه سری کارها انجام بدهیم
ما فقط باید از خدا بخواهیم خدا هم به انسان بد و هم انسان خوب ثروت میدهد به باورها نه تعهدات
اون کارگر بیکار اون بیمار سرطانی ما اگه ثروتمندترین مرد جهان هم باشیم تا خودشون و خدا نخواهند کاری از دست ما بر نمی آید
خودمون رو گول نزنیم که اگه به خدا تعهد دادیم دیگه تمومه نه اگه تغییر نکنیم هروز فقیرتر میشم و مشرکتر و کافر تر
خدایا مارو هدایت کن به هرانچه که به صلاح ما میدانی نه تدبیرهای ناقص ما
با سلام خدمت استاد عزیز و سایر دوستانم
من ک تا قبل از این مسابقه فکر میکردم اینطور درخواستی از خدا خیلی خوب و درسته ولی بعد از طرح سوال و خوندن کامنتا متوجه خیلی چیزا شدم ولی خوبیش این بود ک ذهنم اصلا مقاومت نکرد و پذیرفت که اره تا الان اشتباه میکرده و سیستم خداوند اصلا اینطور نیست و خدا میگه از من بخواه من برآورده میکنم، اگر راهش این بود ک خدایا ب من ثروت عطا کن تا کمک کنم حتما خود خدا راهش رو از قبل میگفت. دوستان ب حد کافی جواب دادن و من به همون جوابای دقیق بسنده میکنم و فقط اصل مشکل رو تو این میبینم که هنوز خدا رو خوب نشناختم که درخواستم ازش یه جور معامله بوده، وگرنه خدا که شرطی برا اجابت خواسته ها نگذاشته و فقط من باید ایمانم قویتر بشه و با خدا اینقدر راحت بشم که تمام خواسته هامو قوی و مطمئن بش بگم و اصلا نگران نباشم ک خداوند نکنه ناراحت بشه و … چون قبلا خدا رو بد شناخته بودم و روم نمیشد بگم ثروتمندم کن و … وه این خودش یکی از ترمزهای من بوده. الهی شکرت که در کنار استاد عزیز و سایر دوستان ارجمند لحظه ب لحظه آگاهیام بیشتر میشن و برا همه از خداوند بزرگ اول ایمان قوی و بعد ثروت و سلامتی و روابط عالی رو خواستارم.
در ادامه کامنت قبلیم اضافه میکنم که :
این اشتباهه که بگیم خدایا ثروت بده بعد من میبخشم.
مسئله مهم اینه که ( تا نبخشی ثروتمند نمیشی ).
پس دوست عزیزم اگه از خدا ثروت میخوای برای خودت بخواه . با قدرت بخواه . نه برای اینکه ببخشی …برای اینکه استفاده کنی لذت ببری ازش …بعد اگه خواستی ببخش ولی با لذت ببخش .ببخش برای اینکه این جریان بینهایت ثروت و نعمت تو زندگیت جاری بشه ولی در حد تعادل ببخش , چون خدا نیازی به ببخشش ما نداره اگه میخوایم ببخشیم برای خودمون ببخشیم برای اینکه بهمون احساس خوب بده.
——–
کامنتم از ص۴۶
استاد حالا فهمیدم که چرا بعضی وقتهایی که اینجوری دعا میکردم و از خدا ثروت میخواستم حس بدی داشتم و این احساس رو میکردم که دارم خدا رو گول میزنم.
استاد چقدر اگاهیهایی که به ما میدید ارزشمنده و فوق العاده است , به این راحتیها نمیشه به این شناخت از خود و باورها دست پیدا کرد .
از نظر من این خواسته ثروتمند شدن (در واقع معامله با خدا)چند مانع(ترمز)برای رسیدن به آن دارد که شامل موارد زیر است :
۱-این خواسته هدف قدرتمندی نیست که در ما شور و اشتیاق ایجاد کند تا برای رسیدن به آن قدم برداریم.
۲-میخواهیم احساس دلسوزی و ترحم را در خدا ایجاد کنیم تا این ثروت را بدون هیچ تلاشی و راحتتر از بقیه بدست آوریم.
۳- این خواسته نشان از باور کمبود دارد که چون ثروت در جهان کم است و ما به هیچ طریقی نمیتوانیم ثروتمند شویم پس با خدا شرط میگذاریم که چون میخواهم به بیماران و نیازمندان و یتیمان و ….کمک کنم به من ثروت بدهد و اگر ثروت داشته باشم میتوانم به دیگران کمک کنم و کارهای خیر انجام بدهم و اینطوری میتوانم رضایت خداوند را برای ثروت زیاد دادن جلب کنم.
۴-عدالت خداوند را زیر سوال میبریم که خدا به همه بندگانش به راحتی ثروت نمیدهد مگر اینکه بنده ای بخواهد بخشش کند و کارهای خیریه انجام دهد تنها در این صورت است که خداوند ثروت میدهد و فکر میکنیم که هر چه بخششمان به دلسوزانه ترین بخشهای نیازمند جامعه (بیماران سرطانی و معلولین و یتیمان…) باشد خداوند خوشحال میشود و ثروت بیشتری به ما میدهد در واقع خدا را مانند یک انسان میبینیم که میخواهیم با او معامله کنیم.
۵-احساس لیاقت نمیکنیم که بتوانیم از راه درست ثروتمند شویم چون احساس میکنیم که ما لیاقت ثروتمند شدن را نداریم ولی اگر بخواهیم کارهای خیر انجام دهیم خدا به ما ثروت زیاد میدهد.
۶-شرک ورزیدن به خداوند با این احساس که خدا که به همه بندگانش ثروت نمیدهد و فقط به یک عده خاصی از افراد میدهد پس اگر به من ثروت بدهد من هم به دیگران کمک میکنم تا بی روزی نمانند و احساس شادی در انها ایجاد کنم و در واقع جا پای جای خدا میگذاریم.
سپاسگزار خداونم که ذاتش خلق کردن است و بخشش . و عشق و ثروت و نعمت و خیر و خوبی را در حد بینهایت خلق کرده و اراده کرده تا این اگاهیها در بین بندگانش اشکار بشود تا بتوانند راه درست را بیابند و خدا و خودشان را بهتر بشناسند.این از فضل پروردگار من است.
استاد سپاسگزارم بابت این همه ریز بینی و نکته سنجی شما که نشان از شناخت خوب خداوند و قوانین دارد که به خوبی میتوانید خودتان و باورهایتان را تجزیه تحلیل کنید و به شناخت عمیقی از قوانین برسید و راههای ساده تر و سریعتر برای زندگی بهتر را به ما نشان دهید .
دلتان خوش و لبتان خندان
——–
سلام به خانواده عزیزم و استاد عباسمنش دوست داشتنی. سپاسگزارم از خدای مهربان وهمچنین گروه تحقیقاتی فوق العاده و همه همراهان. سالهاست که با وعده و وعید دادن به خدا منتظر رسیدن اون پوله بودم که قرار بود زندگیمو عوض کنه و دمش گرم خدا که مو لای درز قانوناش نمیره دم خدا گرم که پاشنه های آشیل منو یکی یکی برام مشخص میکنه واقعاً منشا خیر و برکت هستی استاد با این خلاقیت در طرح سوال ومسابقه و فوقالعاده ذهن پول سازی داری. درمورد کدهای غلط ذهنمون نظرات خیلیا رو خوندم عالی بودن به خیلیا هم امتیاز دادم مطمئناً بهترین نظر جایزه رو دریافت میکنه البته کار نسبتا دشواری است پیدا کردنش. شرط گذاشتن برای خدا، عدم احساس لیاقت و کسب لیاقت بواسطه تعیین مقداری از ثروتی که هنوز بدست نیامده، باور به اینکه شاید بعضی چیزها سرجای خودش نباشه و با چیزی که من بدست میارم اونارو سرجای خودش قرار میدم که از پس همین باور غلط بسیاری دیگر باور غلط وجود دارد که بزرگترینش ناعادل بودن خداست در صورتی همه چیز در دنیا داره با دقیقترین حالت اجرا میشه و…. اینها قسمت کوچکی از کدهای غلطی است که دوستان عزیزم مطرح کرده اند و بدون شک صحیح و از بین بردنشان کمک شایانی به ما میکند و اما من میخواهم جواب این سوال رو یجور دیگه بدم چون یجا از آموزشهایی که دیدم این بود که به چیزایی که میخام فکر کنم یجای دیگه استاد میگفت یک باور غلط رو نمیشه پاک کرد فقط باید باورهای درست رو بقدری بریزی روش که رنگش عوض بشه دیروز یه متنی رو خوندم که قسمتی ازاون نوشته بود درخت میوه میده اما خودش مصرف کننده میوه نیست خیلی بهش فکر کردم نتیجه افکار من این بود هرکسی که اقدام کنه برای چیدن میوه از طرف درخت این اجازه رو داره که بچینه و بخوره چه ثروتمند باشه چه فقیر چه ایرانی چه آمریکایی در پس افکارم دیدم تقریباً تمام کائنات به همین شکل عمل میکنه رودخانه، دریا،جنگل، بیابان و باران که تمام انسانها میتونن ازشون بهره ببرن و وقتی تمام دنیا به همین روال کار میکنه به من اینو یاد میده که اول رسالتم رو پیدا کنم و با عشق و درستی ادامه بدم این کار خودش بهترین نیت برای کسب بهترین چیزهاست برای مثال همین فایلی که این جریان مثبت رو راه انداخته توسط استاد عباسمنش مطمئناً خیلی از نظر درآمدی برای استاد نتیجه مثبت داره در صورتی که استاد با تمام عشق رسالتش رو انجام داده و منم برای دریافت نعمت ها باید به همین صورت فکر و عمل کنم. بخشیدن بسیار تاثیر گذاره البته از چیزی که در دستمونه تا نعمتهای در اختیارمون در جریان باشه من هرلحظه سپاسگزار خداوند وهاب هستم بخاطر نعمتهای بغیرالحسابی که بهم داده و اگر این باور واقعی من باشه الان هردو دستم پراست برای اینکه چیز جدیدی بردارم باید دستم رو خالی کنم حداقل یکی از اونا رو. تا یه دستم رو خالی نکنم چی میاد که ببخشم؟ و اگر الان نتونم از چیزی که دارم ببخشم مطمئناً اگه بیشتر هم برسه نمیتونم ببخشم چون امروز از گذشته بیشتر دارم و نمیبخشم و همین بمعنی اینه که بازیم میاد هنوز به بخشندگی خدا اعتماد ندارم. بخشش، ترس هیچوقت نداشتن واز دست دادن رو به من میده، اگر امروز نبخشم به باور محدودیت ثروت و نعمت اعتراف میکنم و با وعده به خدا دادن میخام سرخدار رو شیره بمالم خدا هم که قرار نیست کلاه سرش بره. من از امروز میبخشم میخاد کم باشه یا زیاد من به اندازه سخاوتم میبخشم من به اندازه دارایی ام میبخشم،من برای رضای خدا میبخشم میبخشم که حال خوب بخشش رو تجربه کنم وظیفه من اینه که حالم خوب باشه من به خدا ایمان دارم که هرچیز که حق من باشد در پرتو عنایت به من عطا می شود خدای من خدای برکت و فراوانی است بخشش امروز من لیاقت نعمتهایی که خدا میخواهد به من ببخشد را اثبات می کند دیگر هیچ وقت به خدا وعده نمیدهم فقط هرجا که بگوید ببخش با دستی گشاده میبخشم. خدای مهربان سپاسگزارم. ممنونم که نظرم رو خوندید. ممنونم بنده خوب خدا( استاد عزیز)
سلام به همه دوستای نمونم و استاد یکی یه دونم
میدونم که حال همگیتون عالیه…منم الان خوبم راستش چند ساعت پیش بخاطر ورودی های منفی که از یکی از خواهرام گرفتم (فقط غیبت و انرژی منفی ) یکم فرکانسم خراب شده بود اینو از سر دردی که گرفته بودم فهمیده بودم اما بعد خودمو جمع کردم اومدم فایل ها رو گوش دادم و تقریبا اون ارتباطو کم رنگ کردم الان حالم عالیه برگشتم به همون انرژی بالا …. اونم از لطف شما و محبت الله بزرگمه… چند ساعته نشستم کامنتتونو خوندم گفتنش درست نیست ولی انقد که خوبن این کامنتا و نمیتونم ولشون کنم …. علی رغم فشااااااار دستشویی هم نتونستم برم :)))))
قبل از نوشتن جوابم باید از استاد یه تشکر بکنم که این مسابقه رو گذاشت …. انگار که دل منو خوند ! میدونی استاد عزیزم من روز اول که دوره کشف قوانین زندگی اومد رو سایت ناراحت شدم که نتونستم بخرمش اما بعد همون خدای درونم بهم گفت خب کامنتا رو بخون…اونم میخری…الان خیلی وقت میزارم میشینم کانتای دوره های مختلف رو میخونم و کلی چیز یاد میگیرم (کاری که قبلا نمیکردم ) بعد شما این فایل عالی رو گذاشتین …واقعا دست خدایی تا به من یاد بدی که یه چیزی هست به اسم ترمز که نمیزاره حرکت کنم ….خودشممممممم با مثال توضیح دادی…مسابقه گذاشتی …. کلی کامنت داره واسه خوندن ممنونتون هستم و خدا رو هززززززززززززززززززززاران بار شکر میکنم بخاطر همه این اتفاقات عالی
خدا رو شکر …. اما جواب من به سوال
به نظرم ترمزای این قضیه …
1 ) اینکه خودمونو لایق داشتن اون پول و استفاده ازش نمیدونیم میگیم بزار اون خوشحال بشه…من فلان چیزو واسش بخرم یا فلان کارو بکنم که خوشحال بشه و از اونورم میگیم خدا دیدی چطوری بندتو شاد کردم ؟؟؟پس باز بده تا منم از این کارا بکنم که این خودش کلا ایراده
2)ما نمیگیم با پولی که خدا میده به یه پولدار کمک میکنیم…همیشه میگیم به یه ادم فقیر…مشکل دار یا مریض کمک میکنیم که این کارم باعث بوجود اومدن همون چیزا تو زندگی ما میشه
3) بخاطر اعتماد به نفس پایین یا اینکه میخوایم توجه و تحسین دیگران رو بگیریم به همه بگیم به من افرین ماشاالله بگووووو ببین چه کمکایی میکنم !!!!
4)بخاطر جملاتی که تو کتابا از بچگی به خورد ذهنمون دادن یا رو همه در و دیوار شهر نوشتن که فلان امام گفتن آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند ….فکر میکنیم که اگه اون پول رو فقط واسه خودمون بخوایم خرج کنیم حتما خدا ناراحت میشه و دیگه بهمون نمیده چون ما واسه دیگران هم مثل خودمون خوبی رو نخواستیم
5) از بچگی پدر یا مادرمون بهمون گفتن من بخاطر تو از زندگیم گذشتم …یا مثلا فلان چیزو بخاطر تو تحمل کردم و اینطور چیزا …. و مایی که میگیم خدایا به من فلان قدر پول بده تا به مامانم یا بابام بدم یا فلان کارو براش بکنم تا یکم از اون کارایی که برام کرده رو جبران کنم (عذاب وجدان بر اساس افکار غلط) یا میگیم مردم چی میگن اگه من پول داشته باشمو کمک نکنم ….
6) باور نداریم که خدا خالق هر ثروت و قدرته …. فک میکنیم یه بار زحمت کشید و بهم پول داد دیگه نمیده و میگه برو اخر صف یا به کسای دیگه نمیده و من این وظیفه مهم رو دارم که پولا رو بین مردم فقیر تقسیم کنم در حالی عشق مهربون و بزرگ من بی نهایت ثروتمند و پرقدرته و به هرکی بخواد بی حساب روزی میده
ترمزای زیگه ای که بچه ها به کررات گفتن رو ننشتوم استاد عزیزم ازتون خواهش میکنم که حتماااااا خودتون هم جواب رو بگین بی صبرانه منتظر فایل های جدیدتون و مخصوصا جواب این سوال هستیم
از همتون ممنونم که وقت گذاشتین و کامنت منو مطالعه کرین
عاشقتونم و خدا رو شکر میکنم بخاطر همه چیییییی
باسلام به استاد گرامی و همکاران محترمشون،این اولین دیدگاه من در این سایت
خدایا سپاسگزارم که روز به روز زیباییهای بیشتر زندگی رو به بندگان خودت نشان میدهی، چرا که ما از وجود تو هستیم و این شعف و شادی درونی نشانه همین وصل بودن به وجود لایزال خودت هست، اینکه من از تو بخواهم ثروت عطا کنی مثل این است که بگویم تو در حق من کوتاهی کرده ای پس به من عطا بفرما و من تا زبانی به تو نگویم تو به من چیزی نخواهی داد، غافل از این که این تو، خود منی و من ، تو هستم ،تنها کافیست من از درون حال خوبی داشته باشم و از بودن تو ازدرون دچار شعف و شادی بشوم و مطمین باشم که نیازی به بیان چیزی نیست فقط حال خوب، من کوچیک که بودم سالهای متوالی تب می کردم و از شدت تب هزیون می گفتم اما یادمه در سن ۱۲ سالگی یک روز به ذوق خونه مادربزرگم با یک احساس شادی شدید از درون و یک لحظه آرامش درونی با خودم و با اطمینانرخدای مهربون و شاد درونم، تصمیم گرفتم که دیگه تب نکنم و اینطوری شد که من از همون موقع تا الان دیگه تب نکردم و همین برای من یکی از نشانه هایی شد که هر وقت میخواهم یه اتفاق خوب برام بیفته از درون نسبت به اون موضوع احساس خوب و شادی و شعف کنم و قلبا خدا رو حس میکنم که شادی درونیم از او هستش و کنارمه و اون چیز براحتی برام اتفاق میافته، اما این قضیه به دلیل اینکه من خبر نداشتم حقیقت محض، به مرور دچار تغییر شد چون دیگران با باورهای متفاوتشون مرا به خوش خیالی و الکی خوشی متهم می کردند و این امر باعث شد که در مقاطع مختلف زندگیم این حس واقعی رو گم کنم اما یه ندایی از درون همیشه به من میگفت شاد باش و من کلا در بیشتر زمانهای زندگیم در سخت ترین و بهترین شرایط مثبت اندیشی و شاد بودنم از دست ندادم و جالب که بگم در زندگیم به مرحله ای رسیدم که از نداشتن خواسته، حتی نداشتن مادیات فراوان، شاد و رها بودم و از اینکه اسیر خواسته ای نیستم در وجود خودم دچار شعف و شادی بودم، از اینکه دیگران همه چیز داشتن و روز به روز پیشرفت می کردن لذت می بردم و از داشته های دیگران حال خیلی خوبی داشتم چون احساس می کردم اونها از نعمتهای خدا ازدواج، ماشین، خونه، فرزند ، موقعیت اجتماعی ویژه انتخابشون بوده پس دستشونو دراز کردن و از سبد نعمتهای خدای بخشنده و عادل آنچه که میخواستن برداشتن اما من از اینکه در اسارت قرارداد اجتماعی و خواسته های اجتماعی از نظر ذهنی نیستم و از درون رها هستم خیلی احساس خوبی داشتم، اگرچه دیگران و تلویزیون، نقل قولها، گفتمانها خلاف این حس رو به من القا می کردن و من چون این باور رو عمیق نشناخته بودم تحت تاثیر حرف دیگران، دچار نگرانی می شدم، اما از زمانی که با دیدگاههای استاد عزیزم آشنا شدم و جدید که دارم به حرفهای استاد عزیز با گوش جان توجه میکنم احساس میکنم اون حال قشنگ گم شده ام را دوباره دارم پیدا میکنم و این بار قویتر و محکمتر، از نگاه من، عشق واقعی و درونی اول به خود، که باعث لبریز شدن عشق و عامل عشق واقعی به دیگران و زندگی خواهد شد و این باور ، رهایی از درون به انسان می دهد که نعمتها و تمام اون خواسته هایی که اونقدر برای رسیدن بهشون در اسارتشون هستیم ، خودشون بدنبال ما می آیند و درواقع دیگر هیچ ترمزی وجود نخواهد داشت که انسان را متوقف کند، عاشقانه همتونو دوست دارم.
با سلام وتشکر .من با توجه به مطالبی که فقط و فقط از فایلهای رایگان دریافت کردم میخوام نظرم رو در مورد سوال مسابقه بگم. اولا اینکه با خواندن این توضیحات یاد قضیه ی ریاضی افتادم که:
اگر ایکس باشد آنگاه وای بدست می آید!!! یعنی شرط و شروط گذاشتن برای خداوند، محدود دانستن خداوند مگر خداوند انسان است که ما میخایم براش حد و حدود تعیین کنیم ، مگر ثروت حد و حدود دارد که بشود فقط و فقط از یک مسیر به آن دست پیدا کرد.
دومین مورد و مانع مصرف کردن ثروت در میسر خاصی مانند ساختن بیمارستان و ……….
سومین مورد مصرف ثروت برای مواردی است که منفی هستند بیماری و …….یعنی تمرکز فکر روی چیزهای منفی
چهارمین مورد تعیین و تکلیف کردن برای خداوند است
پنجمین مورد ایجاد این بار غلط در ذهن افراد است که افرادی مثل سرطانی ها و …… خودشون نمی تونن کاری واسه خودشون انجام بدن و باید منتظر بمونن که ی ثروتمند بیاد و کمکشون کنه در صورتیکه حتی ی فرد سرطانی هم با تغییر باور و بدون شیمی درمانی و غیره میتونه سلامتی رو بدست بیاره همانطور که استاد خودشون در یکی از فایل های آرامش گفتن درمان همه ی بیماریها در بدن خود فرد است
مورد دیگه تغییر مسیر از طرف بنده ی خدا ب سمت خدا در جهت عکس است در حقیقت با این جملات فرد داره میگه من تعیین کننده هستم نه
خدا
مورد دیگه نسبت دادن رزاقیت به بنده خدا
و مورد آخر بیان قوانین در قالب قراردهای انسانی است.
در پناه حق