نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -علی خدابخشی
    من با فردی ازدواج کردم و به شدت به این فرد وابسته بودم و فکر میکردم این عشقه. یکی از مشتری هامون که اوضاع مالی خیلی عالی ای داشت و توی کار طلا بود، ما رو با آموزه های استاد عباس منش آشنا کرد و بهمون گفت:شدیم. ایشون به ما گفت: من از طریق آموزه های استاد عباس منش تونستم زندگیم رو نجات بدم و از صفر به اینجایی که الان هستم، رسیدم. این شد که من و همسرم عضو سایت شدیم. همسرم خیلی جدّی آموزه های استاد رو شروع کرد. شب و روز روی آموزه های استاد کار می کرد، یادداشت برداری می کرد و به آموزه ها عمل می کرد اما من باور واقعی نداشتم، آموزه ها رو جدی نمی گرفتم و هربار می گفتم حالا از شنبه، تعهد میدم که به قوانین عمل کنم.در نهایت من و همسرم از هم جدا شدیم و مسیرمون از هم جدا شد. در کمتر از یکسال، همسرم تونست کارگاهش رو راه اندازی کنه و  سال دوم بزرگترین کارخونه عروسک سازی رو بزنه اونم تو سن ۲۳ سالگیش بدون هیچ پشتوانه ای جز خدا.اما در عوض من معکوس همه چیمو از دست دادم و ۴۳۰ میلیون بدهکار شدم و کلی وقایع بد به یکباره سرم آوار شد. من همه چیزم رو از دست دادم اما خوبیش این بود که دیگه چیزی نداشتم که برای از دست دادنش بترسم.من برگشتم به سایت elmeservat.com اما اینار درست برگشتم. شروع کردم تمرکزی روی آموزه ها کار کردن. اینبار چیزهایی می شنیدم که انگار قبلا هرگز نشنیده بودم و از اون روز تا الان همچنان با جدیت دارم ادامه می دم. نتایج همسر سابقم شد الگو و نشانه ای از سمت خدا برای من. چون من دیدم که چطور با عمل به این آموزه ها و اجرای توحید واقعی، زندگیش از این رو به اون رو شد. بعد دوره عزت نفس رو خریدم. الان 3 ماهه که من دارم به آموزه های دوره عزت نفس عمل می کنم و باورم نمیشه تو این مدت چقدر رشد کردم. به خاطر ایجاد احساس ارزشمند بودن در خودم تونستم جاهایی برم، نامه ها و درخواست هایی کنم که قبلا اصلا برای این موارد احساس لیاقت نداشتم، فکر می کردم توانایی انجامش رو ندارم اما به خاطر کار کردن روی عزت نفسم براشون قدم برداشتم و چقدر جواب های مثبت و خوبی رو دریافت کردم.توی این مدت 3 ماهه، بدهی های چند ساله سنگین من پرداخت شد و این نتیجه باعث شد ایمان بیارم که دستانی از غیب دارن کارهام رو به طرز شگفت انگیزی پیش میبرن. الان من دیگه ورشکسته نیستم. با عمل به آموزه های استاد، از ۴۳۰ میلیون بدهی و  شرکت و انباری خالی از جنس، تبدیل شدم به فردی که بدهکار نیست و انبار شرکت الان جای خالی برای چیدن جنس های جدید نداره و سر ریزه از محصوله.
  • -حسین محمدی
    زمانیکه با استاد عزیزم آشنا شدم از لحاظ روابط عاطفی زندگی من فاجعه بود. می تونم بگم شاید رابطه خراب از اون نمیتونه باشه.  بعد از آشنایی با استاد عباس منش و کار کردن با آموزه های ایشان من توانستم از اون رابطه نامناسب بیرون بیام آنهم به راحتی و آسانی. انگار وقتی شروع کردم به کار کردن روی خودم، همه جهان دست به دست هم داد تا مسائل من در این باره حل بشه.بعد از بیرون آمدن از آن رابطه نامناسب، من یک سری باورهای محدود کننده درباره ازدواج و یا جنس مخالف داشتم و این باورها باعث شده بود که درباره ازدواج بسیار بدبین باشم به طوری که ازدواج کردن رو عملی کاملا اشتباه می دونستم و فکر می کردم تنها بودن خیلی بهتره چون در تنهایی حداقل آن دردسرهای قبلی رو که در رابطه ام داشتم، ندارم.خدا رو شکر می کنم که دوره عزت نفس، پله ترقی من شد. با خریدن این دوره و کار کردن روی آموزه های این دوره، تونستم ترمزهای قوی در این باره رو در باورهام پیدا کنم و روی باورهام کار کردم. دوره عزت نفس به من یاد داد که مسئولیت مسائل زندگیم رو بپذیرم و به جای سرپوش گذاشتن روی مسائل، اونا رو حل کنم و رشد کنمدوره عزت نفس به من یاد داد که خودم رو ارزشمند بدونم؛ به من یاد داد که باور کنم مردهای زیادی با ویژگی های مثبت هستند و وقتی با آدم مناسب وارد رابطه بشم، تجربیات خیلی شیرینی رو در روابط عاطفی تجربه می کنم که تنهایی نمیشه اون تجربه رو داشت.کار کردن روی آگاهی ها و تمرینات دوره عزت نفس، باورهای قدرتمند کننده ای هم درباره روابط و هم درباره ارزشمندی خودم درون من ایجاد کرد و به خاطر این باورها به لطف خداوند هدایت شدم به سمت رابطه عاطفی ای که الان میتونم بگم بهترین رابطه عاطفی ای هست که تا حالا در زندگیم نه دیده بودم و نه شنیده بودم. الان من از رابطه ام لذت میبرم، هیچ وابستگی ای در این رابطه وجود نداره، هیچ احساس نیاز یا کنترلی وجود نداره و هر دو طرف رابطه، با آزادی کامل، داریم از ارتباط با هم لذت می بریم.نتیجه ی دیگه ای که از کار کردن با دوره عزت نفس گرفتم، احساس ارزشمندی درونی هست. قبلا من آرایش می کردم. درسته غلیظ نبود اما برام مهم بود که با آرایش برم بیرون. تا حدی که من بدون آرایش حتی یک دقیقه هم از خونه بیرون نمیومدم و جلوی چشم کسی ظاهر نمی شدم چون بدون آرایش احساس میکردم ارزشی ندارم. اما هرچه بیشتر روی آموزه ها کار کردم، تونستم این باور را در وجودم بسازم که من به خودی خود انسان ارزشمندی هستم. منطق های دوره عزت نفس درباره احساس لیاقت، به من کمک کردم که بتونم بدون نیاز به دلیل خاصی، خودم رو ارزشمند بدونم و به این نتیجه برسم همین که من توسط خداوند آفریده شدم، ارزشمندی هستم و ارزش من در درون من هست و نه در بیرون من و نه در ظاهر من. این باورها به من کمک کرد که دیگه نخوام با آرایش کردن برای خودم ارزش درست کنم. الان از فضای آرایش خیلی خیلی دورم و به خاطر ایجاد این تغییر، خیلی به خودم افتخار می کنم. در زمینه بهبود اوضاع مالی هم باید بگم تا همین 6 ماه قبل من هیچ درآمدی نداشتم. اما الان به خاطر کار کردن روی آموزه ها، درآمد ماهیانه من بالاتر از 20 میلیون تومان هست و تازه این اول راهه. از خداوند به خاطر هدایتم به سمت این آگاهی ها بسیار سپاسگزارم.
  • -ابوالفضل محمدی پیروز
    داستان آشنایی من با آموزه های استاد عباس منش، برمی‌گرده به سال ۱۴۰۰، زمانی که از قوانین آگاه نبودم. زندگی برام پر از مشکلاتی بود که اون موقع اون‌ها رو به عنوان \"مشکل\" می‌دیدم، نه تضادهایی برای رشد و پیشرفت. فیلم‌های غمگین می‌دیدم، اشعار غمگین می‌خوندم، ذهنم پر از باورهای تاریک و پوچ بود و مدارم روزبه‌روز پایین‌تر می‌رفت.  همه‌چیز تا جایی پیش رفت که سال ۱۴۰۰، معده‌ام به شدت دچار مشکل شد. دو بار پیش دکتر فوق تخصص رفتم، چندین بار دکتر عمومی و طب سنتی رو امتحان کردم، اما هیچ درمانی جواب نمی‌داد. در عرض سه ماه، ۱۱ کیلو وزن کم کردم. نه‌تنها مشکل معده داشتم، بلکه روحیه‌ام هم به‌شدت خراب شده بود. روزانه چندین قرص مصرف می‌کردم و امیدی به بهبود نداشتم.  تا اینکه از ته قلبم گفتم: \"خدایا، به فریادم برس.\" از خدا خواستم که دوباره سالم باشم، از غذا خوردن لذت ببرم، معده‌ام عالی کار کنه، شاد باشم، عاشق باشم، خوشبخت باشم. گفتم: \"خدایا، من هر راهی رو رفتم و نتیجه نگرفتم، تو خودت راه رو نشونم بده.\" چند روز بعد، توی باشگاه بدن‌سازی، یه دوست قدیمی دوران دبیرستان رو دیدم. میلاد که همیشه براش دعای خیر می‌کنم. وقتی از اوضاع و احوالم براش گفتم، گفت: \"می‌خوای حالت خوب بشه؟\" گفتم: \"آره.\" گفت: به سایت elmeservat.com برو و فایلها رو گوش کن که زندگیت رو دگرگون می کنه. اما من گوش ندادم. یه مدت گذشت. یه روز یه‌دفعه یاد اون سایت افتادم، وارد سایت شدم و شروع کردم به دانلود فایلها.اولین فایلی که باز کردم این جمله رو از استاد شنیدم:\"به نام خدای مهربان، من سید حسین عباس منش هستم. من شش ساله که حتی یکبار هم مریض نشدم، همیشه تنم سالمه و هیچ قرص و آمپولی مصرف نکردم.\"با شنیدن این جمله، چشم‌هام برق زد. با خودم گفتم: \"چقدر خوب! یعنی می‌شه منم این‌طوری همیشه سالم باشم؟\"بعد فایل \"فقط روی خدا حساب باز کن\" رو بارها و بارها گوش دادم و هر بار گریه کردم. فهمیدم که سال‌ها چقدر به خودم ظلم کردم، چقدر وجودم پر از شرک و احساس گناه بوده و این مسیر رو ادامه می دادم تا اینکه کم‌کم، نتایج وارد زندگیم شد. ایمانم بیشتر شد، آرامشم بیشتر شد، امیدم به خدا قوی‌تر شد.  قرص‌هام رو کمتر و کمتر کردم، تا اینکه یه روز، همه‌ی قرص‌ها رو ریختم توی سطل آشغال و گفتم: \"خدایا، من شفای واقعی رو از تو می‌خوام.\"  با  گوش دادن به آموزه های استاد و عمل به این آموزه ها:معده‌ام خوب شد و ایمانم به خداوند صدها برابر شد. این نتایج من رو مشتاق کرد تا هر روز مشتاق تر به این مسیر ادامه بدم. فایل‌های \"توحید عملی\" استاد عباس منش من رو دگرگون کرد و بعد دوره عزت نفس رو خریدم. من هر روز با عشق به آموزه ها گوش می دادم، سپاس‌گزاری رو هر شب انجام می‌دادم و دفتر مخصوص براش داشتم و بعد... یه اتفاق بزرگ افتاد. و عشق زندگیم، مهسا، وارد زندگیم شد.اون روز، برای خرید به سرای ایرانی رفته بودم. وقتی رفتم پشت باجه برای حساب کردن، عشق زندگیم رو برای اولین بار دیدم. همون لحظه، قلبم بهم گفت که پیشنهاد آشنایی بدم. با شجاعت جلو رفتم، شماره‌ام رو دادم. فردا صبحش اون بهم پیام داد و رابطه‌ی عاشقانه‌ی ما آغاز شد. بعد از پنج ماه، ازدواج کردیم و الان رابطه‌ای عاشقانه و فوق‌العاده داریم. لحظه‌به‌لحظه‌اش پر از عشق، شادی و آرامشه.  استاد با عمل به آموزه های شما ما خونه ساختیم، ماشین خریدیم، کلی وسایل قشنگ تهیه کردیم و داریم با عشق با هم زندگی می‌کنیم و الان هم به لطف الله یکتا و هدایت‌های خداوند، کسب‌وکار خودم رو شروع کردم و دارم هر روز رشد می‌کنم.همه‌ی این‌ها نتیجه‌ی حضورم در این مسیر نورانی، گوش دادن بارها و بارها به آموزه های استاد عباس منش و عمل کردن به آموزه‌هاست.**  به تازگی دوره \"عشق و مودت\" رو خریدم و دارم روی آموزه های این دوره کار می کنم و آرامشم هزار برابر شده. همه‌چیز داره دقیقاً همون‌طوری که می‌خوام پیش میره.می خوام بگم اگر داری این متن رو می‌خونی، بدون که این مسیر درسته. فقط و فقط باید ادامه بده و قطعش نکنی. 
  • -حبیب الله ایزدی
    امروز بعداز ۷۲۹روز حضور من در دانشگاه توحیدی elmeservat.com اومدم تا از نتایج عمل کردن به آموزه های استاد عباس منش بگم.تغییرات من از لحاظ شخصیتی در حد لالیگا بوده. قبل از آشنایی با آموزه های استاد عباس منش من یک آدم خجالتی، کم رو و با عزت نفس زیر صفر بودم. به دوست و خانواده وابسته بودم اما با تلاش برای درک و عمل به آموزه های استاد، از یک انسان ترسو تبدیل شدم به یک انسان خود ساخته؛ کلی تصمیمات به تعویق افتاده ام رو عملی کردم و کلی نتیجه بدست آوردم؛به خاطر کار کردن روی عزت نفسم، به راحتی به خواسته های نامعقول دیگران \\\"نه\\\" می گم؛ دیگه اون آدم خجالتی نیستم و خیلی راحت درخواست هام رو مطرح می کنم؛ کمال گرایی رو کنار گذاشتم؛ رابطه ام با تمام دوستان قدیمی نامناسب رو کنار گذاشتماز اعتیاد ۱۵ ساله رها شدم و الان نزدیک به 2 سال از پاکی من میگذره؛خونه خودم رو بعد از ۷سال راکد ماندن، در این 2 سال ساختم؛و از همه مهمتر ساز و کاری که خداوند برای جهان گذاشته رو درک کردم؛ توحید و شرک رو درک کردم و قوانین جهان رو درک کردم به همین دلیل الان چند ساله که دیگه از خدا هیچ گله ای ندارم که چرا فلانی داره و من ندارم! یا چرا خدا به اون داده به من نداده!چون قانون جهان رو فهمیدم و درک کردم که طبق این قانون، همه چی عین عدالت هست و هر فردی در هر جایی که هست، جای درستش هست و کوچکترین بی عدالتی رخ نداده؛به تازگی متوجه شدم \\\"احساس عدم لیاقت\\\" پاشنه آشیلی است که باید خیلی روش کار کنم. انشاالله در آینده ای خیلی نزدیک میام و از نتایج این موضوع می نویسم. از خداوند هستم که مرا به این دانشگاه توحیدی هدایت کرد و سپاسگزار استاد عباسمنش عزیزم هم هستم.
  • -مصطفی ابوطالبی
    من به مدت چند سال قرص اعصاب می خوردم. شبا خواب نداشتم، روانی بودم، همش با خانوادم درگیر بودم. همین یک سال پیش شیشه های خونه بابام رو میریختم پایین. کار من با زن بابام به دادگاه کشیده شد و در آخر هم طرف ازم تعهد گرفت که دیگه این اذیت و آزارها رو تکرار نکنم. کلا دعوا نکردن برام خیلی سخت بود به همین دلیل منو بردم بیمارستان روانی و 15 روز تو تیمارستان بستری بودم. چقدر شک به مغزم زدند. وقتی از بیمارستان مرخص شدم، یک مرده متحرک بودم که فقط میتونستم با چشمام ببینم. فقط میخوابیدم و قرص میخوردم و میخوابیدم تا فردا ظهر حالا اون دردایی که کشیدم به کنار. هیچی از گذشته یادم نمیومد و احساسات رو نمیفهمیدم و این خیلی بده که درکی از حتی احساس بد نداشته باشی. میدونی چرا؟!چون کسی که احساسش بد یا خوب نشه، نمیتونه تشخیص بده تو چه مسیری هست و به همین دلیل هیچ تلاشی هم برای تغییر مسیرش نمی کنه همونطور که من هیچ تلاشی نمی کردم چون من واقعا هیچ چیزی نمیفهمیدم. یه جورایی ذهنم هنگ کرده بود و من منگ شده بودم. اصلا نمیتونستم فکر کنم، تصمیم بگیرم یا تجسم کنم و این کارها خیلی برام سخت بود. همیشه احساس میکردم در خواب هستم و حال و حوصله نداشتم.تو اون شرایط سخت از همه نا امید بودم، یه حسی توی وجودم گفت برو توی نانوایی کار کن و بعد هم خداوند من رو به سمت استاد عباس منش هدایت کرد. من وارد سایت شدم و 4 ماه فقط به آموزه های استاد گوش می دادم و در حد توانم عمل هم می کردم و تکاملم رو توی این مسیر طی کردم و با ایمان به پروردگار و یاری خداوند و دست پاک و نازنینش استاد عباس منش، تونستم به راحتی آب خوردن، قرص هام رو کنار بگذارم. و اما نتایج کنار گذاشتن قرص های اعصاب:الان تازه دارم طعم زندگی رو میفهمم؛ من الان تازه دارم متوجه میشم استاد چی میفرمایند؛ من الان تازه می تونم فکر کنم؛ من الان تازه زنده شدم؛ قرص اعصاب مغز انسان رو مختل میکنه که فقط بخوابه و نتونه فکر کنه و منگ بمونه. قرص اعصاب بالاترین قدرت انسان یعنی فکر کردن رو ازش میگیره. من از آموزه های استاد خیلی نتیجه گرفتم اما کنار گذاشتن قرص های اعصابم یک نتیجه خیلی بزرگه. پیشنهاد میکنم هر فردی توی شرایط قبلی من هست و داره از محصولات و فایلهای استاد عباس منش استفاده میکنه، بدون هیچ ترسی با توکل با خداوند، قرصهای اعصابشو بزاره کنار فارغ از حرفای بقیه و دکتر و نجواهای شیطان. چون من تونستم.من وارد دوره عزت نفس شدم و یاد گرفتم فردی که داره روی عزت نفسش کار می کنه، این قرصها همون عوامل بیرونی هستند که باید حذفشون کنه. من از آموزه های استاد عباس منش کنترل ذهن یاد گرفتم و این توانایی به من کمک کرد تا قرصام رو کنار بگذارم. الان آرامشم رو از کنترل ذهنم دارم که دیگه نیازی نیست قرص بخورم تا به قول دکترا، قرص اعصاب بخورم تا  فکر و خیال سراغم نیاد. چون آدمی که توی مسیر تغییره و داره یاد میگیره چطور ذهنشو کنترل کنه، نیازی به قرص اعصاب نداره و این نتیجه چقدر هر لحظه ایمان من رو به خدا بیشتر کرده و چقدر عزت نفسم رو رشد داده.آرامش و احساس خوب، بزرگترین نتیجه  من از عمل به آموزه های استاد عباس منش هست و من فقط دارم آموزه های استاد عباس منش رو گوش میدم. اما یک نتیجه بزرگ دیگه ای که از دوره عزت نفس و تمرین جلسه اول گرفتم، قدرت تصمیم گیری برای یک کار و اتمام اون کار هست:قبل از ورود به دوره عزت نفس، هر تصمیمی می خواستم بگیرم یا کاری رو انجام بدم، ذهنم اونقدر انجامش رو برام گنده و پیچیده می کرد که یا منصرف میشدم یا اگر هم انجام می شد، با رنج و سختی زیاد همراه بود. جلسه اول دوره عزت نفس درباره انجام تصمیمات به تعویق افتاده بود. من روی این جلسه کار کردم و بعد از 2 ماه، الان به جایی رسیدم که وقتی میخوام کاری رو انجام بدم، تا نجواها میاد توی ذهنم که کار رو برام سخت کنه، به راحتی کنترلشون می کنم و به راحتی کار رو انجام می دم. امشب میخواستم یه کاری رو انجام بدم و به محض اینکه ذهنم می خواست وارد بشه و کار رو برام گنده نشون بده، فوراً تونستم کنترلش کنم و ناخودآگاه گفتم اینکه کاری نداره!تو اون لحظه، گذشته ی یک سال پیشم رو به یاد آوردم که به جایی رسیده بودم که ذهنم برای انجام یک کار ساده هم کلی سبک و سنگین می کرد و کار رو خارج از توان من نشون می داد. وقتی خود الانم رو با گذشتم مقایسه کردم، دیدم توی حرکت به سوی هدف و اتمام کار، چقدر بهتر شدم و چقدر بدون زجر این مسیر و طی می کنم و کار رو به نتیجه می رسونم. این یکی از نتایجم از انجام تمرین جلسه اول عزت نفس هست.فقط خودم میدونم کجا بودم و با عمل به این آموزه ها به کجا رسیدم. بخدا من یه مرده ای بودم که تازه داره زنده میشه. هر چی دارم از خدایی دارم که با بهترین دستش بهم کمک میکنه. اینا رو نوشتم که رد پا بشه برام یا اگر فردی می خونه، شاید درس و انگیزه ای بشه براش.
  • -سید حسن
    من بعد از چند مدت که دارم روی خودم کار میکنم و تمرینات جلسات دوره عزت نفس رو انجام میدم، کلی تغییرات در زندگی من بوجود اومده. من با انجام این تمرینات به احساس ارزشمندی و صلح درونی رسیدم و این احساس ارزشمندی نه تنها روابطم رو عالی کرده بلکه درآمدم رو هم خیلی عالی کرده. مشتری هام زیاد شده. درآمد روزانه ام به طور متوسط از 3 میلیون تا 15 میلیون، اضافه شده. قدرت تصمیم گیریم بسیار قوی تر شده؛ با خودم به صلح رسیدم و دیگه احساس نمیکنم که قربانی شرایط هستم. این رو هم تأکید کنم که اول از نتیجه های کوچک شروع شد اما هر چقدر که بهتر دارم روی خودم کار میکنم، نتایجم هم کم کم داره بهتر میشه.
  • -علی گرایی
    من علی هستم، 34 ساله. 2 سال پیش از طریق یکی از دوستانم به طور اتفاقی با استاد عباس منش آشنا شدم. اون روزها هیچ تصوری از زندگی به شیوه آموزش های استاد رو نداشتم. شروع کردم به گوش دادن به فایل های بخش دانلودها و اولین چیزی که از همان ابتدای آموزش ها یاد گرفتم و به طور جدی انجام دادم، شکرگزاری بود.  این تغییر در شخصیت من،  باعث شروع تغییرات اساسی در زندگی من شد. بعد دوره عزت نفس رو با اکانت همسرم خریدیم و بعد از 6 ماه عمل به آموزش های فایلهای دانلودی و جلسات دوره عزت نفس، تصمیم به مهاجرت گرفتیم. با توکل بخدا و خودباوری ای که از گوش دادن به فایل های استاد گرفته بودم، با دو فرزند 1 ساله و4 ساله به تهران مهاجرت کردیم. کل سرمایه ما 200 میلیون تومان بود که 150 میلیون را برای پول پیش خانه و 50 میلیون را برای استارت کارم گذاشتم. من خرداد 1401 به تهران آمدم و کارمو شروع کردم. امروز پس از گذشت حدود یک سال و نیم، اون سرمایه 200 میلیون تومانی، به لطف الله یکتا و عمل به آموزه های استاد عزیزم در این مدت، شکر خدا 10 برابر شده و به 2 میلیارد تومان رسیده. استاد عزیزم شما دستی از دستان خدا بودید برای هدایت من. به لطف عمل به آموزش های شما، کاری که قبلاً به سختی پیش می‌رفت الان به راحتی پیش می ره و کاری که قبلاً به سختی از اون پول می ساختم امروز دارم به راحتی ازش پول می سازم. عاشق کارم هستم و از انجامش واقعا لذت میبرم. یک زندگی بسیار عاشقانه با همسر و فرزندانم دارم. بینهایت سپاسگزار خداوند هستم که با شما آشنا شدم و روز به روز دارم زندگیمو آگاهانه خلق میکنم. از خداوند میخواهم که همیشه در این مسیر ثابت قدم بمانم.
  • -ازاده
    امروز یکبار دیگر فایل جلسه هفتم دوره عزت نفس رو گوش دادم و نکته برداری کردم و شرایط زندگیم رو مقایسه کردم با زمان شروع کار کردن با آموزش ها استاد در سال 98 ، دیدم در تمام زمینه ها پیشرفت های خوبی داشتم:در زمینه سلامتی به هر آنچه خواسته ام رسیده ام. سبک زندگی ام تغییر کرده، باشگاه میروم و سلامت هستم. در زمینه مالی درآمدم از 3 برابر هم بیشتر رشد کرده و الان صاحب خونه و ماشین هستم. در زمینه روابط، رشد بالایی داشتم. قبل از این آموزش ها، من پر از احساس گناه بودم. فکر میکردم درست زندگی نکردم، درست انتخاب نکرد، برای خانواده و برای خودم کم گذاشته ام، اما الان احساس گناه و عذاب وجدان در من خیلی خیلی کم شده و اون یه کم هم به خاطر کمال گرا بودم من است و به آرامش رسیدم. دارم درک می کنم که هیچ کس بدون خطا و اشتباه نیست و ما هیچ وقت نمی‌توانیم کامل و بی نقص باشیم. اما هر روز میتوانیم از روز قلبمان بهتر و بهتر شویم. با خودم در موارد مثبت صحبت می کنم و این حسم رو خیلی بهتر کرده. گاهی روی کاغذ از خودم سوال های قدرتمند کننده میپرسم و جواب میدم.استاد من امروز درخواستی رو انجام دادم که نشانه افزایش عزت نفسم هست. از محل کارم خواستم که برای اتاقم کلید شخصی درست کنند. اینکه برای خودم ارزش قائل شدم و حرفم رو گفتم خیلی حسم عالی ای بهم دست داد. با اینکه من آدم اجتماعی و برونگرایی هستم، این روزها متوجه شدم که بیشتر دلم میخواد با خودم خلوت کنم و خودمو بیشتر بشناسم و با خودم وقت بگذرونم. اینا بخشی از تغییرات من هست.
  • -فاطمه طالب نیا
    دو سه ماهی بود که ذهنم درگیر موضوع حقوقم بود. میخواستم برم با رئیس کارخونه مون صحبت کنم و درخواست افزایش حقوق بدم اما برام خیلی کار سختی بود. گفتم بیام دوره عزت نفس و که پارسال خریده بودم دوباره گوش کنم و تمریناتش رو انجام بدم. توی تمرین جلسه اول شما گفتین یکی از تصمیماتی که مدتها به تعویق انداختین رو انجام بدین. منم تصمیم گرفتم که حتما این کارو انجام بدم و نتیجه اش رو اینجا بنویسم. استاد من قبلا توی یکی از دوره ها از شما یاد گرفتم که کارهامو با خدا تقسیم وظایف کنم.من از خدا خواستم که خدایا من میرم برای حقوقم صحبت میکنم و مبلغ مناسبی هم برای افزایش حقوقم در نظر گرفتم و از خدا خواستم که تو این مبلغ رو توی زندگی ام جاری کن و همه اینهارو توی دفترم نوشتم.از تمرین ستاره قطبی هم کمک گرفتم تا هدایت بشم به زمان مناسب. چون همیشه تو اتاق رئیسم مهمون هست، مشتری هست و واقعا وقت آزاد گیر آوردن برای صحبت خیلی کم پیش میاد. اما باورتون نمیشه که خدا برای من همزمانی هایی رو ایجاد کرد که من خیلی راحت رفتم اتاق رئیسم و صحبت کردم. رئیس من، دقیقا همون مبلغی که من برای خودم تو دفتر نوشته بودم همون مقدار برای افزایش حقوقم درنظر گرفتن و من چقدر خوشحال شدم و چقدر ایشون با عزت و احترام با من برخورد کردن و من متوجه شدم که چقدر حواسشون به همه چیز هست و میبینن مهارتهارو.من فهمیدم که چقدر موضوع ثروت ذهنیه و اگه بتونیم مبالغ بیشتر رو برای ذهنمون منطقی کنیم برای خدا کاری نداره همون مقدار رو وارد زندگیمون میکنه و فهمیدم که این منطقی شدن مبالغ بالاتر تکامل میخواد. یعنی من الان که به این مبلغ رسیدم و برام باورپذیر شد میگم پس بالاتر از این هم میشه و دفعه بعد روی اون مبلغ‌ تمرکز میکنم. البته این رو هم بگم که ثروت فقط با احساس لیاقت بدست میاد. یعنی من اول توی کارم تونستم مهارتی رو که بدست آورده بودم به مدیرعامل مون نشون بدم و این مهارت عزت نفس من رو بالاتر برده بود. بعد به خاطر آموزش های دوره عزت نفس، مطمئن بودم که اگه برم صحبت کنم و درخواست بدم، حتما افزایش حقوق خواهم داشت. 
  • -آرزو رضائیان
    استاد عزیز از عمق وجود ازتون سپاسگزارم. واقعا حرفتون حقه که میگین نتایجی که از دوره ها می گیرید بارها بیشتر از بهایی که برای دوره پرداخت می کنید. واقعا نمیشه روی دوره های فوق العاده شما قیمت گذاشت. من 3 ماه رو با دوره عزت نفس گذروندم و کلی زندگی من تغییر کرد. قبل از این دوره خیلی با خودم غریبه بودم. اصلا نمیدونستم پاشنه آشیل چی هست، ترمز چی هست…و توی این دوره کم کم خودم رو شناختم. اونم بعد از بعد 28 سال و هر روز دارم خودم رو بهتر کشف می کنم.این 3 ماه، به اندازه ی بیش از کل زندگیم، با خودم به صلح رسیدم واین بزرگترین دستاورد من از 3 ماه بودن با آموزش های عزت نفس هست. خیلی نتایج دیگه هم گرفتم مثلاً:من چندسال مشکل بی خوابی داشتم. حتی این اواخر فقط با قرص خواب میخوابیدم اما دقیقا توی جلسه 2 عزت نفس بود که راهکار این مشکل رو پیدا کردم و حل کردم و بعدش معجزه ی جلسه 2 برای من رخ داد. الان دیگه یه خواب عالی بدون مشکل و بدون قرص خواب دارم.قبل از این دوره، به شدت از تاریکی میترسیدم و فراری بودم. شب ها باید با چراغ روشن میخوابیدم اما الان خیلی آروم و راحت توی تاریکی مطلق میخوابم. قبل از این دوره پذیرفته بودم که به خاطر انتخاب رشته ی غلطم در دانشگاه، دیگه فرصتارو از دست دادم چون هرچی تلاش کردم به در بسته می خوردم اما آگاهی های این دوره و تمریناش چنان اراده ای بهم داد که گذشته رو کنار زدم و برای شغل دلخواهم دوره آموزشی دیدم و به طرز معجزه آسایی با نمره عالی قبول شدم و الان با یه شرکت بزرگ و معتبر در کشور قرارداد بستم. ضمن اینکه دارم کارای تاسیس دفتر خودم رو انجام میدم.نتیجه بعدی من حذف شدن آرایش از معادلات زندگیم هست. قبل از این دوره دختری بودم که از دبیرستان تا حالا حتی یک دقیقه هم بدون آرایش بیرون نرفته بود اما الان اونقدر عزت نفس و احساس لیاقت دارم که نیازی به آرایش نمی بینم.چقدر از بودن با خودم  لذت میبرم.چیزی که تا قبل از این دوره تجربه نکرده بودم.چقدر احترام بیشتری برا خودم قائلم و چقدر توقعم از بقیه کم شده.چقدر ارتباطاتم با همسرم عالی شده و البته رفتار همسرم با من چقدر باکیفیت تر شده.چقدر کیفیت شرایط زندگیم بیشتر شده. تازه من فقط 3 ماه با آموزش های این دوره کار کردم و فکر می کنم شاید 10 درصد روی خودم کار کردم اما نتایج تا این حد تغییر کرده.
1 2
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی گفته:
    مدت عضویت: 757 روز

    سلام به همه سلام استاد عزیز استاد شایسته عزیز سپاس گزارم از شما و این مکان الهی

    من دوسال بود که نمیتونستم خودمو راضی کنم تا از همین جایی که هستم و امکانات کنونی ام کسب و کاری رو شروع کنم یعنی نجواها مقایسه ها حرف مردم ها نمیزاشتن ولی

    ولی به کمک اموزش های شما بعد دوسال من تونستم یک کسب و کاری رو برای خودم اغاز کنم از همین جایی که هستم و امکانات کنونی خودم در حد و توان خودم در همین موقعیت جغرافیای ای که هستم

    و از شما تو اقدام این‌کار یاد گرفتم که اگه تو حرکتی کنی حتی نتیجه نده باز تو موفق شدی چون تجربه کسب میکنی ک همین حرف شما به من‌قوت قلب داد

    و من‌بعد دوسال بی حرکتی تونستم پا رو ترسم بزارم و کاری رو شروع کنم برای خودم تا یک درامدی داشته باشم

    خدایا نعمت هات رو به من بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2573 روز

    سلام و خداقوت به شما استاد جانم و مریم جانم

    بعد از دو بار گوش دادن به فایل آخر متوجه شدم چنین صفحه ای به سایت اضافه شده

    خیلی خیلی خیای خوشحال شدم و خیلی کیف کردم

    اینقد ذووووووق کردم که نهایت نداره

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    اما میخوام یه درخواستی بکنم

    یه بهبود کوچولو به این قسمت اضافه بشه معرکه میشه

    اونم اینکه کامنت های هر دوره ای جداگانه باشه

    یعنی یه فیلتری اضافه کنید به این صفحه که

    مثلا من میخوام فقط کامنتای نتایج بچه های عزت نفس و بخونم بعد منو ببره به اون صفحه

    یا نتایج بچه های دوازده قدم که منو ببره فقط به اون قسمت که بتونم بخونم

    اینجوری جداگانه بشه خیلی بهتره و نظم بهتری میگیره و هرموقع بخوایم میتونیم به راحتی دسترسی داشته باشیم به نتایج هر قسمت از دوره ها

    عاااااااشثتووووونم استاد جونم

    و بی نهایت عاشثتم مریم جووون دلممممم

    سپاسگزارم برای این زحماتی که میکشین

    خداوند و شکزگزارم برای وجودتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    نوید گفته:
    مدت عضویت: 3181 روز

    بنام الله رحمان

    سلام خانم شایسته عزیز

    میدونم که این ایده و این صفحه نتیجه کارای شماست

    ممنونم از شما که این صفحه رو ایجاد کردید

    هر روز یک صفحه از این قسمت رو میخونم و باور کنید منو سیر می‌کنه از ارتباط برقرار کردن با افراد جامعه

    یعنی هیچ نیازی نمیبینم که حتمن امروز ارتباطی داشته باشم با افرادی که در جامعه هستن و افکار و صحبت‌هاشون همه تو در و دیواره.

    انقدر حس خوبی بهم میده این صفحه که حال و احساسم و به اوج می‌رسونه.

    خوندن تجربیات زنده‌ی دوستان در مورد موفقیت‌ها و رسیدن به اهداف‌شون باعث میشه منم فرکانس مناسبی ارسال کنم

    منم بر روی موفقیت تنظیم بشم

    منم در مدار خواسته‌هام قرار بگیرم

    منم در مدار دریافت قرار بگیرم

    منم آسان بشم برای آسانی‌ها

    منم با خودم و جهانم به صلح برسم

    خدایا باز هم سپاسگزارم که منو به این فضای فرکانسی هدایتم کردی

    برای تمام دوستانم در این مکان الهی آرزوی سلامتی و شادی و لذت می‌کنم

    همیشه حال‌تون خوب باشه

    تن‌تون سلامت باشه

    و ثروتمند باشید

    ممنونم خانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2218 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    این صفحه رو دیدم بودم یا فکر نمیکردم جا برای دیدگاه گذاشتن داره یا نه. اصلا نمیدونم.

    میدونم این صفحه خواسته ی منو میچسبونه به سقف. خصوصا خوندن نتایج دوستانی که صادقانه از وضعیت مالی و منطق ها و اشتباه هاتون نوشتن و بعد عملکرد درست روی آموزه ها چه نتیجه ها که نگرفتن.

    من خیلی باید یاد بگیرم افسار ذهن و عقلم رو دستم بگیرم. چون فکر کنم اگر نتیجه ایی هم گرفتم بازم پای عقل و ذهن نجواگر یک گوشه کنار در میان بوده. حالا اگر بتونم یک ذره بیشتر ذهنم رو کنترل کنم و ایمانم رو تقویت کنم چه شود….(نوشتم تا یادم باشه)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    لیلا دریایی گفته:
    مدت عضویت: 2060 روز

    به نام خدایی که لطفش بی انتهاست

    سلام به استاد عزیزم

    و مریم مهربون

    از هردوی شما بابت زحمتی که برای سایت میکشید بی نهایت مچکرم

    چند وقته روز من با سایت شروع میشه

    شبم با صدای استاد تموم

    صورت نشسته اول از همه میام تو سایت

    و آخر شب تمام دسترسی هارو به خودم محدود میکنم

    که تمام تمرکزم روی مطالب سایت باشه

    امشب هم دقیقا تو همین شرایط بودم

    که یهو موضوعی توجهمو جلب کرد

    من از طریق چندتا اینفلونسر اینستاگرام مشتاق دوره ی دوازده قدم شدم از خردادماه 1402

    و تمرین ستاره ی قطبی رو از هایلایت پیج فرنازجوادانخرد یادگرفتم

    وای استاد

    از اون روز تا به حال

    من حتی یک شب این تمرین رو رها نکرده بودم

    اون موقع توان مالی خرید دوره هاتون رو نداشتم

    و از طریق فرناز و همسر عزیزش مهران

    و همچنین سایت مطالب رو پیگیری میکردم

    که میگفتن اگه شرایط خرید نداری اصلا اهمیتی نداره

    از فایل های رایگان که استفاده کنی

    به مرور فرکانست انقد بالا میاد که دوره ای رو تهیه کنی

    من اون موقع اونقد باور نداشتم ب این جریان

    تا اینکه تعهد دادم تحت هیچ شرایطی نه پولی برای خرید دوره تون قرض کنم

    نه از فایل ها به شکل نادرست استفاده کنم

    حدود دوماه هم بود برام بدهی ب شکل های مختلف درست میشد

    تا اینکه دیدم من آدم این نیستم تو حال بد بمونم

    شب و روزم رو چسبوندم به هم تو سایت بودم

    و همش نیت میکردم و از خدا میخواستم فایلی که الان لازم دارم رو نشونم بده

    و این معجزه هی من هدایت شدم

    به فایل رفع بدهی

    آنن فانن چندگرم طلا فروختم و تمام بدهیم رو تسویه کامل کروم

    احساس کردم بار سنگینی از روی دوشم برداشتم

    و باز ادامه دادم به همین منوال

    این چیزهایی که تعریف میکنم در عرض شاید کمتر از 5 روز رخ داده

    و اما از فردای اون روز اتفاقات خوب پشت هم کوچیک و بزرگ در حال رخ دادنه

    من قبلا تو لیست خواسته هام خریدن قدم اول خواستم بود

    و به طرز خیلی طبیعی و راحتی

    بدون قرض گرفتن و تحت فشار بودن

    درست وقتی تمام بدهی هام رو تسویه کردم

    من این دوره رو امروز خریدم

    و از خریدنش خیلی خوشحالم

    خواستم بگم اصلا نیاز نیست از راه نادرست به محصولات دسترسی پیدا کنید

    همین که با عمق وجود مطالب رایگان رو استفاده کنید

    خواه ناخواه محصولات خودشون راه خریدشون به سمتتون باز میشه

    برای من که در عرض 3 4 روز شد

    خداروشاکرم چنین خوشحالی رو نصیب من کرد

    خداروشاکرم راهی پیدا شد تا زخم های روحمون رو التیام ببخشیم

    راهی که همش عشق هستش و نور مطلق خداوند

    وقتی نتایجم بیشتر بشه میام و از تک تکشون مینویسم

    مینویسم چی به سر من و روح من اومد و خدای من چطور از من محافظت کرد و منو به جایی ک فکرشم نمیکردم هدایت کرد

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که هیچ دستی بالاتر از دست تو نیست

    و هیچکس قدرتش از تو بالاتر نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      سید حسن گفته:
      مدت عضویت: 1123 روز

      سلام به لیلا دریایی عزیز

      خوشحالم که دوره دوازده قدم را خریداری کردی و تبریک میگم بهت امیدوارم همیشه از نتایج عالی از سمت بخونم واین که گفتی وقتی اراده کردی وبدهی ها تو دادی کلی تغییرات در زندگی دیدی را کلی من تحسینت کردم خداراشکر که این قدم اول را برداشتی به سوی پیشرفت

      واین که از این به بعد هرچه بهتر می‌کنی باورهایت را نتایج بهتر میشود

      وباز هم از خدا سپاس گذارم یک موفقیت جدید را بهم نشون داد از یک بنده دیگرش تا من باورم قویتر. بشود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1123 روز

    سلام

    امشب داشتم در نتایج دوستان از دوره های استاد نگاه میکردم

    دوتا از نتایج خودم را دیدم وکلی شکر گذار شدم

    که چقدر من پیشرفت کردم

    و وقتی داشتم کامنت خودم را میخوندم ایمانم نصبت به آموزه های استاد بیشتر شد

    وذهنم بیشتر پذیرا شد که این همه دست آورد را از همین دوره های استاد عباسمنش دریافت کردم

    استادی که حرف هایی از کلام خدا میگوید

    این را که گفتم به دلیلی هست که وقتی دوره ها را الان گوش میکنم در حین گوش دادن گاهی اینقدر احساسم خوب میشود که میخواد گریم بگیره و همین نشانه این هست که حس خوب بهم دست میدهد

    وقتی احساس خوب میگیرم یعنی این که خدا داره باهام صحبت میکند

    همه این آموزه ها نه تنها برای من برای کلی از افراد که در 23 صفحه اومده که هر کدام به طریقی نتیجه گرفتن از آموزه های استاد

    اگر چکاپ فرکانسی ام را اول شروع خرید دوره ها را بخونم وشرایط الآنم را هم بنویسم

    خودتون بهترین نتیجه ها می‌بینید

    من این نتایج را بارهای بارها برای خودم مرور میکنم وذهنم را برای خودم بیشتر باور پذیر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    محمدمهدی نیکجو گفته:
    مدت عضویت: 1794 روز

    به نام خداوند پاک و یگانه

    نتایج من از استفاده از دوره عزت نفس و عشق در روابط و روانشناسی ثروت یک :

    استاد عزیزم ، من قبل از شروعِ استفاده از دوره عزت نفس و عشق در روابط و روانشناسی ثروت یک ، یک کارگر بودم که هیچ دید عمیقی نسبت به آینده نداشتم و همینطور باری به هر جهت زندگی میکردم و همچبن آدم ناراحتی هم نبودم ، کمی خوش بودم و چندسال قبل یکبار کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین را خواندم و نتیجه ای نگرفتم و گذاشمتش کنار .

    گذشت و من اتفاقات نامناسب مثل جدایی از نامزدم و رشد نکردن از لحاظ مالی و نداشتن رابطه عاطفی مناسب در زندگی ام شعله کشید و من آنجا بود که ناخودآگاه دست از مقاومت و عصبانیت و ناامیدی برداشتم و از لحاظ درونی تسلیم شدم و سعی کردم از همان کار و همکاران لذت ببرم .

    همانروزها به این آگاهی ها هدایت شدم و فردی آمد درباره شما با من صحبت کرد و من ناخودآگاه مقاومت نکردم و شروع کردم به استفاده از دوره های شما :

    کلی احساس خوشبختی میکردم و محل کارم بهتر شد و درآمدم بیشتر شد و سرمایه ام با الهامی که به من شد و بلزف خداوند انجامش دادیم ، دو برابر شد .

    باز احساس خوشبختی و آرامش بیشتر و همینطور با قدرت بیشتر کار کردن روی باورها را ادامه دادیم ، درآمدم حدودا 4 برابر شد و قبل ازینکه روی خودم کار کنم ، یادمه رئیس شرکت وقتی منو در حین انجام کاری دید ، با لحن بدی به من گفت ، اینجا جای نشستن نیستا !!!

    ولی بعد از کار کردن روی باورهام ، سوگلی همان شرکت و کارخانه و خانه و فامیل و آشنا و محله شده بودم و بلطف خداوند سرپرست آن کارخانه شدم و عملا کار خاصی انجام نمیدادم ولی مدیریت آنجا را خداوند برایم عالی انجام میداد و من فقط اعتبار بیشتر ، درآمد خوب و روابطم بهتر میشد .

    تا اینکه به من الهام شد که از آن محیط کاری استعفا بده ، من این کار را انجام دادم و با تمام افرادی که در فضای باورهای مناسب و توحیدی نبودند یا خودم قطع رابطه کردم یا جهان برایم این کار را انجام داد و کمی هم نگران درآمد بودم ولی خداوند درآمد یکسال خوب کار کردن در همان محیط کاری را به من داد تا بهتر و بیشتر روی خودم کار کنم مثل زمانی که شما دو سال حقوق میگرفتید ولی کاری انجام نمیدادید .

    ولی واقعا از تک تک این لحظات عالی استفاده کردم و خیلی متعهدانه روی باورها بلطف و اراده خداوند کار میکنیم و اصل و اساس زندگی ام را کار کردن روی باورها ، نوشتن باورها و توضیحاتش و درک آنها با مداری که در آن هستم و شنیدن بارها و بارهای این آگاهی ها و تمرکز بر شخصیت با صداقت شما برای تثبیت باورها و کم کردن نجواهای رجیم ، گذاشته ام .

    الان همینکه تجربه کنونی زندگی ام اینست که : هر سوالی یا کاری دارم از خداوند هدایت و پاسخ میخواهم و خداوند سریعا جوابم را میدهد و این دوره های مقدس خوشبختی و احساس خوشبختی درونم که انگاری در بهشتم و از لذت در حال یخ زدن هستم و خودم تغییر شیوه تفکرم را درک میکنم و خداوند را دارم ، بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند است .

    از شما هم استاد عباسمنش عزیزم پیامبر زمانه من ، بینهایت سپاسگزارم و دوستت دارم بخاطر ذات و سیرت زیبا و پاکتان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  8. -
    صفورا و نگار گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    به نام خدایی که به من همه چیز داد تا از زندگیم لذت ببرم سلام استاد عزیززم من میخام از نتایجم بگم که چه اتفاقاتی در طول زندگیم افتاده من چندین سال پیش یک فایلی از شما گوش داده بودم و دیدم ک واقعا در من تغییر ایجاد کرده کم کم هر چند روز یکبار و خیلی کمتر به فایل هایتان گوش میدادم من روابطط فوق العاده داغونی داشتم و برایم زندگی کمی بهتر شد بعد از اون ک روی خودم کار نمیکردم و اصلا نمیدونستم سایتی وجود داره من یکی دوتا از دوره هاتونو تو تلگرام خریدم و گوش دادم اما وقتی یک فایلی از شمارو گوش دادم ک میگید مگه من از کسی دزدیدم تا ب اینجا رسیدم که فایل در مورد دانشجوهایی بود ک شما تربیت کرده بودید و اون ها وارد این مسیر شدن اما رفتن و اطلاعات سایتو برداشتنو و….. و شما گفتید باید در راه درست باشید من دیگه ب اون دوره ها گوش نکردم حذف شون کردم اون سال من کنکور داشتم و سال اول و دوم قبول نشدم چون میخواستم از راه اشتباه چیزی رو ب دست بیارم سال سوم که من روی خودم کار میکردم و از فایل های رایگان سایت مخصوصا زندگی در بهشت استفاده میکردم خداوند ب من لطف کرد و من با رتبه 4 هزار دبیری ریاضی قبول شدم و الان عاشق رشتمم هستم چند وقته که جدی با فایل های رایگان روی خودم کار میکنم و این مسیر جزعی از عادت هام شده و از این که میام سایت و نتایج دوستان رو میخونم لذتتتتت میبرم و نگم براتون ک من چقدرر ارامش دارم وزندگیم از چند سال پیشم چقدرررر فرق کرده من میخاممم خیلیی بیشتر روی خودم کار کنم تا نتایج فوق العده تری بگیرم و خداوند من رو هدایت کنه که هر روز روی خودم بیشتر کار کنم و نتایج فوق العاده تریی بگیرممم خدایا شکرتتت بابت این همه اگاهییی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1105 روز

    سلام

    وقتتون بخیر

    از دوستانی که تجربه استفاده از دوره قانون سلامتی رو داشتند و وگان یا وجترین بودند خواهش میکنم اگر این مسیر رو طی کردید برای من از نتایجتون بنویسید و بگید میشه با اصول وگنیسم تطبیقش داد و استفاده ش کرد؟

    بخرمش؟

    ممنون

    .

    من مدت‌هاست احتیاج دارم که این محصول رو خریداری کنم و بهش عمل کنم اما متوجه شدم که احتمالا برای کسی که وگان هست یا غیرممکنه یا سخت

    و یکی از موضوعات اصلی هم راجع به جایگزین کردن پروتئین حیوانی و غیرحیوانی هست که بنظرم میرسه مدیریتش مثل بقیه موارد آسون نیست

    .

    .

    لطفاً لطفاً لطفاً اگر قرار هست بیایید و بنویسید که از وگان بودن دست بکش و باهاش مثل مذهب و دین برخورد نکن و اینا… این کارو نکنید و سعی نکنید نظر من رو تغییر بدید.

    گوشم پره ازین حرفها.

    .

    من چندسال وگان بودن رو تجربه کردم و با کشته شدن و آزار حیوانات واقعا مشکل دارم و موافق نیستم که یک انسان امروزی بخواد برای تهیه غذای خودش از بدن و جان یه موجود زنده ای که گاهی احساسات شبیه به انسان داره بهره ببره

    البته که گیاه هم جون و احساس داره

    ولی احتمالاً مثل یک گاو از دیدن اینکه بچه ش رو جلوش سر ببری حالش بد نمیشه

    یا برای مثال گیاهی که میوه ش رو میندازه روی زمین بعد از رسیدن اون میوه… این رو نمیشه با یک حیوان مقایسه ش کرد

    و هزاران موضوع دیگه که اگر نخواین مغلطه کنید و برای گوشتخواری دلیل و توجیه های سطحی و غیر منطقی بیارید میشه دربارشون هزار ساعت صحبت کرد.

    .

    یه فیلمی هست به نام پی_کِی اونو حتماً ببینید جالبه

    لحظه های آخرش که این آدم فضایی میره به مردمش از زمینی ها میگه

    میگه دوستان اگر رفتید روی زمین و یه نفر گفت من عاشق جوجه یا عاشق ماهی هستم

    بدونید واقعا منظورش این نیست

    و اونها منظورشون اینه که من عاشق اینم که ماهی یا جوجه ی مُرده رو کباب کنم و بخورم!

    .

    و من همیشه وقتی میبینم که افرادی مرغ و خروس و گوسفند دارند و به اونها عشق میوَرزند و در نهایت میکُشنشون و این درحالیه که اون حیوان بهشون اعتماد کرده بوده… بینهایت حالم بد میشه

    و واقعا فکر کنیم به اینکه گربه و سگ چه فرقی با گاو و گوسفند و مرغ و خروس دارن که بین اونها فرق میذاریم و فقط به سگ و گربه ها انقدر عشق بی قید و شرط میدیم اما به مرغ و خروس به شرط اینکه به ما تخم مرغ و گوشت بدن عشق میوَرزیم؟ و جان و حق زندگی رو از بعضی هاشون میگیریم و برای استفاده از شیرشون اذیتشون میکنیم مثل دوشیدن گاوها

    .

    … من نمیتونم راحت بپذیرم از وگان بودن دست بکشم حتی برای سلامتی خودم و این تضاد گاهی آزارم هم میده

    اما باید این مسئله رو حلش کنم

    همونطور که خیلی از وگان ها خلش کردن

    .

    و اعتراف هم میکنم که اگر تمام محصولات وگان دردسترسِت نباشه و اصولی پیش نری واقعا بدنت کم میاره

    منم گاهی کم آوردم

    ولی…. تمایلم اینه بدون آزار حیوانات خودم هم سلامت تر باشم

    یعنی میشه؟ با دوره استاد عباسمنش؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدرضا گفته:
      مدت عضویت: 1857 روز

      سلام ب شما دوست عزیز

      من تو حوضه ثروت مشکل دارم میرم دوره روانشناسی ثروت و تهیه میکنم و بی چون و چرا ب اموزش های استاد عمل میکنم و نتیجه میگیرم

      من تو حوضه روابط مشکل دارم میرم دوره عشق و مودت و تهیه میکنم و عمل میکنم بی چون چرا و نتیجه میگیرم

      من تو حوضع عزت نفس مشکل دارم میرم دوره عزت نفس و تهیه میکنم اموزش6اشو بی چون و چرا انجام میدم و نتیجه میگیرم

      و همینطور بقیه دوره ها…

      شما اگه از نظر سلامتی مشکلی نداری چرا اصلا میخوای دوره قانون سلامتی رو بخری؟؟؟

      اگر میخوای مشکلی رو از نظر سلامتی حل کنی باید دوره رو بخری و هرچی ک استاد میگن و انجام بدین بی چون و چرا.

      چون این جا بحث قانونه

      و همونطور هم ک خودتون میدونید قانونو نمیشه شخصی سازی کرد

      با تشکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        آرام گیان گفته:
        مدت عضویت: 1105 روز

        حرفتون رو قبول ندارم

        چون من مثل دیگران استاد و حرفهاشون رو مقدس نمیدونم که فکر کنم عین یک آیه نازل شده باشه و بدون چون و چرا باید بپذیرم!

        من با تمام احترامی که براشون قائلم و خییییلی هم در این سالها ازشون چیزی آموختم و عمیقاً قدردانم

        ولی در بعضی موارد اصلا عقایدم باهاشون همسو نیست و اینطوری نیست که صد در صد قبول کنم

        گاهی شک میکنم به برخی گفته ها و این بد نیست

        .

        اتفاقا خیلی از رهبران مذاهب هم دوست دارن شما بی چون و چرا و بدون شک حرفشونو بپذیری و حتی نقدشون نکنی

        ولی هر آدمی ممکنه اشتباه بکنه.

        گرچه معتقدم قضیه نسبی هست و اشتباه یک مفهوم انتزاعیه

        یعنی مثلا اگر من انتخاب کردم که استایل زندگیم به شکل وگانیست ها باشه، پس هرگونه گوشت‌خواری به هر منظوری در راه و روش و منش من میتونه اشتباه باشه

        اما از دیدگاه شما و ایشون میتونه درست باشه

        پس جنگ و بحثی نمیکنیم باهم

        مگر دلیل و منطق خوبی داشته باشیم که بخوایم آگاه کنیم همو، اون هم با آرامش و متین

        .

        استاد عباسمنش بی نظیر و عالیه

        ولی من هنوز نتونستم با خوردن گوشت موافق باشم

        چون وقتی من وگان شدم فقط و فقط بخاطر حمایت از حیوانات بود نه بخاطر سلامتی خودم

        اونهایی که فقط بخاطر سلامتی خودشون و بعنوان یک رژیم غذایی رفتن سراغ وگانیسم، خب معلومه وقتی خسته شدن هزار و یک منطق و دلیل میارن که ثابت کنن گوشتخواری درسته تا برگردن به سیستم قبلی!

        .

        من کاملا قبول دارم و معتقدم که بدن ما عادت داره به گوشتخواری چون قرنها و سالها اینطور بوده، و بدن و ذهنمون که معتاد گوشتخواریه و معتاد به استفاده از فرآورده های حیوانیه، مسلماً اعتراض میکنه به سیستم گیاهخواری و وگانیسم (که باهم فرق دارن)

        ولی قصه اینجاست که الان دیگه انسان متمدن امروزی با انسان قدیم فرق کرده و ما میتونیم بدون کشتن و آزار حیوانات برای خودمون غذا تهیه کنیم. دلیلی نداره دیگه مثل قبلاً زندگی یه موجود رو بگیریم بخاطر تهیه غذای خودمون.

        و البته که باید چند نسل هممون وگان و وجترین باشیم تا بدنمون بپذیره و یاد بگیره چطور با این استایل پیش بره.

        من هم بهم گاهی فشار اومده و مثلا یک بار بعد از 4سال یه هو دیدم باید گوشت بخورم و رفتم ماهیچه گوسفند خوردم. ولی باز برگشتم به سیستم قبلی. هنوزم اگر ببینم دارم مریض میشم میرم چند روز تخم مرغ میخورم تا قوت بگیرم….

        سیستم وگانیسم اگه درست و اصولی انجام نشه آسیب میرسونه و ضعف بدنی میاره / منکرش نیستم

        اما مثلا شاید اگه استاد بگن باید پروتئین بخوری احتمالاً من برم سراغ پروتئین گیاهی یا نهایتاً تخم مرغ

        نه گوشت

        .

        درمورد این که گفتی اگه مشکلی نیست چرا میخوای بیای دوره رو بگیری هم بگم که اتفاقا احساس نیاز کردم و میخوام بگیرم انشالله

        .

        .

        یه جمله ای هست که میگه:

        اگه دیوار کشتارگاهها شیشه ای بود بعید میدونم کسی دیگه دلش میتواست گوشت بخوره

        .

        و اینکه

        واقعا گاو و گوسفند و مرغ… چه فرقی با سگ و گربه دارن؟

        چرا باید اون سگ و گربه توی ناز و نعمت و دست و بال آدما انقدر عزیز، زندگی کنن اما گاو و گوسفند و مرغ رو بعد از اینکه ازسون نگه داری میکنیم میکُشیم و میخوریمشون؟

        .

        یه فیلمی هست به نام پی_کِی، آخرش که آدم فضاییه برمیگرده به سیارشون

        میگه آهای مردم

        اگه رفتین رو زمین و اونجا یکی گفت من عاشق جوجه یا ماهی هستم باور نکنید

        چون آدمای روی زمین منظورشون اینه که دوست دارن مُرده ی اونا رو کباب کنن و بخورن!

        .

        .

        دوست عزیزم!

        ما آدمای الانیم

        باید یک فرقی با آدمای قدیم داشته باشیم؟

        .

        یه تعریفی هست از تمدن که میگه

        آدمای قدیم به هم سنگ پرت میکردن، آدمای الان به هم کلمه پرت میکنن

        و این یعنی تمدن

        .

        من همیشه پرسشم اینه که آیا معنا و درک و شعور منِ امروز نباید با آدمای غار نشین فرق کنه؟

        .

        چرا ارجاع میدیم همه چی رو به قدیمی؟

        اینکه مدت طولانی گوشتخوار بوده انسان، دلیلی بر درست بودنش نیست

        فقط اینکه بدنمون عادت کرده به اون سیستم

        و حالا که میخوایم تغییر عادت بدیم

        سختشه!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          محمدرضا گفته:
          مدت عضویت: 1857 روز

          سلام مجدد بشما دوست عزیز

          چندین سال پیش خیلی دوست داشتم ک دیگران و قانع کنم یعنی ب هر دری میزدم که بگم حرف من درسته ولی الان اینجوری فکر میکنم که باید هرکسی رو همونجور که هست بپذیرم من ب نظر شما احترام میزارم.

          حرف من خوردن یا نخوردن گوشت یا گیاه نیست

          من فقط میگم یک نفر یک مسیری رو رفته و نتیجه ام گرفته از اون مسیر(قانون سلامتی)حالا اومده گفتی که اقا هر کسی که این نتایج و میخواد باید یکسری کارهارو انجام بده و یکسری کارارو انجام نده ب همین سادگی.حالا شما یا انجام میدید نتیجه دلخواهتونو میگیرید یا انجام نمیدید و …

          درپایان حرفتون و تایید میکنم ک گفتین ادمهای قدیم با ادم های الان باید ی فرقی داشته باشن

          ادمهای قدیم خیلی متعصب تر بودن ولی ادمهای الان با دید باز تر ب مسائل نگاه میکنن

          امیدوارم هرجا هستین موفق و پیروز باشین

          باتشکر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نگار سهرابی‌فر (مانلیا) گفته:
      مدت عضویت: 1648 روز

      سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))

      از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))

      عشقم بدون من اینده ی توعم

      اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا

      از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…

      راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))

      ببین ارام جان عزیزم

      دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن

      من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم

      من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم

      همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …

      تو خیلی خوده گذشته ی منی

      جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …

      حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))

      در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))

      ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده

      دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …

      من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه

      از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …

      من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …

      من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …

      ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …

      من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …

      اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …

      برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن

      و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …

      دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …

      من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …

      ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …

      خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …

      ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟

      ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟

      نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟

      به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن

      اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها

      اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))

      ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم

      اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم

      اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))

      دوستت دارم گذشته ی من فعلا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        آرام گیان گفته:
        مدت عضویت: 1105 روز

        سلام عزیزم

        ممنون که حوصله و وقت گذاشتی و از دلت نوشتی

        چقدر خوب نوشتی

        چقدر کامل و عالی نوشتی

        مشخصه خیییییلی خوب و شفاف با خودت همه چی رو حل و فصل کردی

        آفرین بهت دمت گرم. تحسینت میکنم

        .

        حرفات رو من تأثیر گذاشت

        بهشون فکر میکنم و باید چندبار دیگه هم بخونمشون

        .

        بله منم الان کم میارم

        ورزش دیگه نتونستم بکنم

        کارم هم سنگینه ولی جون ندارم

        اما همون مسئله اخلاقیش اذیتم میکنه و اینکه آهِ هر حیوونی موقع مرگش و موقع کشته شدنش منو بگیره

        دوست ندارم کارما و انرژیش بیاد تو زندگیم

        همش خوابشونو میبینم

        اوایل هروقت گوشت و لبنیات میخوردم خواب میدیدم دستم به خون آغشته ست و پاک نمیشه هرچی میشورم

        خواب میدیدم گاوها برای کشته شدن گوساله هاشون گریه میکنن

        یا هزارتا ازین موارد

        .

        .

        اون تیکه که گفتی آیا فکر میکنی خدا به مرگ احساسی نگاه میکنه یا نه؟ ،

        گلِ کلامت بود

        اون تیکه منو میخکوب کرد

        به قول خیام

        این کوزه گر دهر چنین جام لطیف میسازد و باز بر زمین میزندش!

        این همون نقطه‌ایه که خداناباورها هرموقع جنگ و خونریزی میشه تو دنیا

        میگن عدالت مرده! خدا مُرده!

        اگه خدا وجود داره چرا میذاره این همه آدم بیگناه کشته بشن…

        … آره

        تو با اینکه از من کوچیکتری

        ولی پخته تری

        حداقل تو این موردی که داریم باهم حرف میزنیم

        بوس بهت گیان

        (گیان= جان / گیانم = جانم)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          نگار سهرابی‌فر (مانلیا) گفته:
          مدت عضویت: 1648 روز

          ارام گیان عزیز

          بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا

          کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست

          خداوندی که سیستمه

          نه یک انسان

          ما باید این سیستم رو بشناسیم

          بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …

          وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه

          یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی

          و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی

          اصن از خودت بپرس

          چرا گیاهخوار شدی ؟

          برای تجربه ی ارامش بیشتر

          چون این بهت ارامش میده

          حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟

          ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..

          و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …

          خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …

          اون نگاه دلسوزی نداره …

          اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …

          خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …

          خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …

          سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …

          یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …

          این نگاه و دیدگاه خداونده

          اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …

          همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …

          توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        آرام گیان گفته:
        مدت عضویت: 1105 روز

        نگار جان عزیزم

        دوست خوبم

        به حرفهایت دوباره فکر کردم

        و آنجا که گفتی اصلا برای خدا مهم نیست کشته شدن یا نشدن موجودات،

        کمی در علت وگان شدنم شک کردم

        تا اینکه یادم آمد چه قول و قرار و چه توجیهِ موجّهی برای خودم داشتم و دارم

        اول برای خودم و بعد برای تو هم مینویسمشان:

        _بارها برایم پیش آمده، مردی که میخواسته به همسرش خیانت کند، از من درخواست رابطه کرده و وقتی من نپذیرفتم، در نتیجه به سراغ فرد دیگری رفته و در هرصورت خیانت ورزیده، چون تصمیم و قصدش این بوده و مسلماً امتناع من جلوی کار زشتش را نگرفته؛

        اما حداقل من خوشحالم که آن نفر سوم و درواقع شریک جُرمش برای خیانت به همسرش، من نبودم.

        _گاهی برایم پیش آمده که به من یک پیشنهاد کاریِ غیر اخلاقی شده که پول خوبی هم داشته اما من ردش کرده‌ام

        و این رد کردنِ من مسلماً جلوی خطاکاری آن فرد را نگرفته و قطعاً فرد دیگری به جای من آن را به انجام رسانده و پولش را گرفته است؛

        اما حداقل خیالم راحت است که من در آن کارِ خطا، دستی نداشته ام.

        _در بسیاری از کشورها امکان کُشتن دیگری و تجاوز کردن به دیگران بسیار وجود دارد و خیلی ها هم از این فرصت سوء استفاده میکنند و اگر من آنجا باشم و خویشتن داری کنم، تجاوز و قتل نکردنِ من، مسلماً باعث جلوگیری از انجام جُرم در آن منطقه نمی‌شود؛

        اما حداقل وژدانم راحت است که در جُرمهای انجام گرفته، من دستی نداشته‌ام.

        _آدمهای زیادی در سراسر دنیا حیوانات را برای تهیه غذا می آزارند یا می کُشند و مثل روز روشن است که وگان بودن من آنقدرها هم که من فکر میکنم، ناجیِ جانِ موجودات نیست؛ و جلوی کشته شدن آنها را حداقل به زودی نخواهد گرفت،

        اما میدانم که هربار مراقب خوراکم هستم، حداقل در ظرف غذای من، حیوانی نیست و همین قلب و دلم را آرام میکند

        آیا همین کافی نیست؟

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    وفا ناصری گفته:
    مدت عضویت: 850 روز

    سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیز و تاثیر گذار من وفا ناصری از خوزستان هستم حقیقتش اولین باره روی سایت کامنت میزارم ولی سالهاست که من پیگیر آموزه های شما هستم اولین موضوعی که میخوام راجبش صحبت کنم اینه که هر وقت آموزه های استاد رو گوش بدم بلافاصله اتفاقات خوب میفتن و میدونم اینا همش نشانه است که قدرت و تاثیر کلام رو نشون میده که کلام خوب برابر با اتفاقات خوب هستش از وقتی که شروع کردم به نوشتن شرایط زندگیم خیلی تغییر کرد من قبلا هیچ شغل و درآمدی نداشتم همیشه از این شاخه به اون شاخه تا اینکه خدا هدایتم کرد و الان در کار آرایشگری لاین شینیون مشغول هستم و کا ملااستقلال مالی دارم که این موضوع باعث شد تو خیلی از زمینه ها اعتماد به نفسم بالا بره و تو دورهمی ها همیشه سعی میکنم حرفهایی بزنم که آگاهی خودم و اطرافیانم و ببرم بالا که این موضوع باعث شد مسیر زندگی خالم هم عوض بشه و هدایت شد به جایی که خودش همیشه آرزو میکرد ولی هنوز هم یه جاهایی مسیرو اشتباه میرم اما خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که این آگاهی رو دارم که میدونم دارم مسیر و اشتباه میرم و برمیگردم که از مسیر درست برم همیشه خدارو بابت وجودت شکر گزارم استاد عزیز و از خدا در خواست میکنم که بیش از پیش تو این مسیر مصمم تر باشم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      مهری حصاري گفته:
      مدت عضویت: 1439 روز

      سلام دوست خوبم وفا عزیز

      چقدر خوبه ک اولین کامنتی ک گذاشتی شد نشانه ای برای من ممنونم ازت

      توی قسمت نتایج دوستان کامنتهای قدم 1 رو میخوندم تا نشانه ای رو برای خودم پیدا کنم

      من دارم از قدم 1 مجددا شروع میکنم

      و با کامنت شما روب رو شدم گفتم بخونمش تا رسیدم ب قسمتی ک گفتی ب استقلال مالی رسیدم در کار شنیون بهت تبریک میگم ، من چند وقتی هست ک دارم ب این فکر میکنم کسب وکار خودم رو داشته باشم و این ایده اومده بود ب ذهنم ک دوره شنیون رو بگذرونم و جالب برام شد ک به کامنت شما هدایت شدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: