فرید دوستکامداستان هدایت من به سمت آموزه های استاد عباس منش از آنجایی شروع شد من اضافه وزن زیادی داشتم و در سال 1400 وزنم به 125 کیلو رسیده بود. در این حین به طرزی عجیب و خیلی اتفاقی یکی از دوستان صمیمی من دوره قانون سلامتی از استاد عباس منش رو به من معرفی کرد و به من گفت که زندگی به شیوه این دوره بدن رو به شدت سالم می کنه. دیدن نتایجی که دوستم از دوره قانون سلامتی گرفته بود، من رو کنجکاو کرد تا این دوره رو بخرم.بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، نتایج شگفت انگیزی در سلامتی و تناسب اندام من رخ داد به طوریکه بعد از 6 ماه، نه تنها بدنم به سلامت کامل رسیده بود بلکه وزنم هم به ۷۹کیلو رسید.این نتیجه هم اعتماد به نفس من رو افزایش داد و هم ایمان من به شدت به آموزه های استاد عباس منش بالا رفت و تصمیم گرفتم مثل سلامتیم، سایر جنبه های زندگیم رو هم با دوره های آموزشی ایشان متحول کنم. بعد از این نتیجه، من دوره های شیوه حل مسائل زندگی، دوره احساس لیاقت و دوره عزت نفس رو خریدم و روی آموزه های این دوره ها دارم کار می کنم.آموزه های این دوره ها به شدت در زندگی من تاثیر مثبت گذاشته علی الخصوص آموزه های دوره احساس لیاقت.آگاهی های این دوره شخصیت من رو تغییر داد به طوری که الان احساس لیاقت فوق العاده ای دارم و از درون خودم رو بسیار ارزشمند می دونم. البته این تغییرات درونی در احساس لیاقتم، روی اوضاع مالی من هم تاثیر مثبت بسیار گذاشته و در طی 2 ماه، درآمد من 3 برابر افزایش پیدا کرده.
مرضیهاستاد عزیزم امیدوارم که حال دلتون عالی باشه و قلبتون پر از نور خدا.چند وقتیست که دلم میخواد براتون از نتایجم بنویسم. همش به خودم می گفتم: حالا صبر کنم لیست خواسته های محقق شده ام کامل شه، بعد یه دفعه همه رو با هم بفرستم. ولی قلبم همین الان بهم گفت: از نتایجی که همین الان دستته بنویس. بعد که بعدی ها هم تیک خوردن دوباره می نویسی.استاد جان این متن رو به پاس قدردانی از شما می نویسم چون فکر میکنم تنها با نوشتن از نتایج هست که میتونم قدردانی از شما به خاطر آموزش هاتوو رو تا حدی به جا بیارم. همینجا از خدای بسیار بخشندمون میخوام که سراسر زندگیتون رو نور کنه، که نور امید و کلام الله و وعده های الله رو با کلامتون و از دریچه قلبتون وارد زندگی من کرده اید. استاد قشنگم من این یکی دو سال اخیر تمرکزی روی آموزش های شما کار کردم. آموزش های دوره شیوه حل مسائل، دوره قانون آفرینش و امسال هم دوره احساس لیاقت رو خریدم و روی آموزه های این دوره کار کردم و خدا برام واقعا ترکوند. وقتی به نعمت هایی که خدا بهم داده فکر میکنم، دستام عرق میکنه و قلبم تند تند میزنه. اینجا بخشی از دستاورد هام از عمل به آموزه های شما رو لیست میکنم:اولین دستاورد: شروع به کار و 4 برابر شدن درآمدم:استاد جانم اولین و نمیدونم بگم مهمترین خواسته ام یا نه، (چون همه خواسته هام برام مهم بودن) که با شروع سال ۲۰۲۳ محقق شد، شروع کارم بود. من در شهر کبک در کانادا زندگی می کنم و درس می خونم. همیشه از خدا میخواستم که قبل از فارغ التحصیلیم، کارم شروع بشه و واقعا کار با پای خودش بیاد تو زندگیم و حقوقم حداقل ۳ برابر حقوق دانشجوییم بشه. و خدا بیشتر و بهتر از حد تصورم رو وارد زندگیم کرد. استاد جان من اسکرین شات فیش حقوق دانشجوییم و حقوق الانم رو برای شما ایمیل کردم و طبق این نتایج، حقوق من از پارسال تا امسال ۴ برابر افزایش پیدا کرده. دومین دستاورد: دفاع از تز دکترا با موفقیت و فارغ التحصیلی:آگوست امسال از تز دکترام دفاع کردم. عکس مدرک دکترام رو براتون ایمیل کردم چون می دونم که بهم افتخار می کنید. استاد پشت این مدرک دکترا خیلی داستان ها بوده که دیده نمیشه ولی پر رنگ ترین و مهمترینش، هدایت های خدا بوده که همیشه از سمت شما و از آموزش های شما دریافتش میکردم. نمیدونم چطور ازتون بابت شناساندن خدای واقعی بهم، قدردانی کنم.سفر با آروی در کانادا:از وقتی سریال سفر به دور آمریکا رو دیدم، آرزوی سفر با آروی در من شکل گرفت و امسال تابستون برای قدر دانی از نعمت هایی که خدا بهم داده، همسر و پسرم رو مهمون کردم به یه سفر ۱۰ روزه با آروی. دیگه افزایش حقوقم به راحتی این اجازه رو بهم داد. یه عکس از سفرمون با آروی براتون ایمیل کردم. این عکس که تجربه زندگیم هست، نتیجه دیدن سفر به دور آمریکا، تحسین زیبایی ها و هزاران بار تجسم این سفر با احساس خوب بوده که من اینا رو از آموزش های شما یاد گرفتم.سومین دستاورد: پرداخت تمام بدهی ها:من ۱۶ هزار دلار بدهی داشتم بابت ماشین و وام دانشجویی که تا جولای امسال همشون رو تسویه کردم و چقدر خوشحالم که هیچ بدهی ای ندارم.چهارمین دستاورد: دریافت سیتیزنی کانادا:استاد جان، روز ۲۵ نوامبر روز بزرگ و قشنگی برای من و همسرم بود. ما در این روز رسما سیتیزن کانادا شدیم. ( یه عکس هم از مراسم سیتیزنی که آنلاین برگزار شد، براتون ایمیل کردم. توی این عکس، پشت لبخند من و همسرم، کلی داستان از هدایت های نوید بخش الله بوده که از تک به تک فایل ها و محصولات شما گرفتم و بهشون عمل کردم. الان به خاطر عمل به آموزش های شما در دوره های احساس لیاقت، قانون آفرینش، شیوه حل مسائل، دوره روانشناسی ثروت 1، الان پاسپورت کشوری رو داریم که با آزادی میتونیم هر جای دنیا سفر کنیم. استاد جانم احتمالا خودتون میدونین که هر کدوم از دانشجوهاتون چقدر دوست دارن بیان و در آغوش بگیرنتون و قدر دانی کنن ازتون. خوب منم مستثنی نیستم و مطمئنم به قانون که اگر در مدارش قرار بگیرم در زمان مناسبش می تونم شما رو ملاقات کنم. راستش رو بخواین ناخودآگاه خیلی تجسم میکنم که شما رو میبینم و دارم از تک به تک موفقیت هام و از پلن های آیندم براتون میگم. استاد جان از کبک (کانادا) تا فلوریدا (آمریکا)یه پرواز 3 ساعته هست. قبل از اینکه پاسپورت کانادا رو بگیرم، این سه ساعت برام معادل سه سال بود، ولی الان برام معادل ۳ دقیقه شده. استاد عزیزم، اینها بخشی از لیست دستاورد های من از عمل به آموزش های شما هست که نقد در دستمه. استاد، شما دنیا رو برای من جور دیگه ای تعریف کردید. من رو امیدوار کردید که می تونم به خواسته هام برسم و الان همه اون خواسته ها محقق شده.بخدا قسم که این تاثیر فقط روی زندگی منی که دارم از محصولات شما استفاده می کنم و به اونا عمل میکنم، نبوده بلکه تاثیرش روی نزدیکان من هم که در کنار من صدای شما رو می شنیدند، بوده. همسرم اصلا شما رو نمیشناسه، میدونه من یه چیزایی گوش میدم و یه چیزایی رو فالو میکنم و اتفاقا خیلی هم کنجکاوه که بدونه. ولی من به خودم و شما قول دادم تا موقعی که خودش با اصرار ازم نپرسه، توضیحی ندم. اما استاد دارم می بینم که این آدم فقط با دیدن رفتار و عملکرد من، داره پا به پای من تغییر میکنه. الان که دارم اینارو میگم چشمام پر از اشک شده، اشک شوق. اونجایی که میگین آدمای اطرافتون ۹۹ درصد تغییر میکنن، من دارم تجربه اش میکنم استاد جان. این قضیه فقط تاثیری نیست که همسرم گرفته، اون سفر با آروی رو که رفتیم، نمیدونین چه خواسته هایی رو برای همه دوستای اطرافمون ایجاد کرده. استاد جان این عشقی که داری اشاعه میکنی، داره دنیا رو میگیره. الحق که استادی. خدا به خاطر خلقت شما قطعا یه مدل دیگه ای به خودش افتخار کرده.
آتوسا رضائیپوراستاد، آگاهیهای دوره احساس لیاقت، بهخصوص جلساتی که دربارهی مقایسه صحبت کردید، تحولات بزرگی توی زندگی من ایجاد کرد. منشا خیلی از احساسات بدم رو بهم نشون داد و تأثیراتی روی من گذاشت که واقعاً توی کلمات نمیگنجه. بار اول که جلسات مربوط به مقایسه رو گوش کردم، متوجه شدم که تقریباً همیشه و دربارهی هر موضوعی خودم رو با دیگران مقایسه میکنم. با اینکه زیبایی و تواناییهای زیادی داشتم، این مقایسهها باعث میشد بدون هیچ معیار درستی، خودم رو کمتر از بقیه ببینم. رابطهی خودم رو با رابطههای دیگه مقایسه میکردمو این باعث میشد احساس کمبود و نارضایتی کنم. بعد از اینکه دورهی احساس لیاقت رو منتشر کردید، این جلسه منو درگیر کرد، تا جایی که بقیهی دوره ها رو کنار گذاشتم و فقط به این جلسه فکر کردم و سعی کردم واقعا روی احساس ارزشمندی درونیم کار کنم خصوصا این بخش مقایسه.من با عمل به آموزههای شما توی مدت کوتاهی تونستم ماشین رویاهام رو بخرمش و از ته دل دوسش داشتم، چون برای من نشونهی پیشرفت بزرگی بود. اما شروع کردم به مقایسهی ماشینم با ماشین بقیه و به جای سپاسگزاری دیدم دارم به احساس ناسپاسی می رسم و این یه زنگ خطر برام بود.اما حالا من با تمرینات و آگاهی های دوره احساس لیاقت، من یه آتنای دیگهام. وقتی توی آینه به خودم نگاه میکنم، از زیباییم لذت میبرم، از هیکلم لذت میبرم، سپاسگزارم. کسی رو که زیباست، تحسین میکنم، نه مقایسه. دیگه احساس کمبود ندارم، چون عاشقانه خودم رو دوست دارم و خودم رو لایق میدونم، نه به خاطر ظاهرم، بلکه به خاطر اینکه بخشی از وجود خداوندم. هر جا که میرم، مردم دورم جمع میشن، تحسینم میکنن، بهم عشق میدن. انقدر انرژی خوبی دارم که همه متوجهش میشن. وقتی وقتی روی احساس لیاقتم کار کردم، تونستم از یه رابطهی اشتباه بیرون بیام و رابطهی جدیدی رو شروع کنم که کاملاً باب میل منه، پر از عشق و آرامش. چون دیگه رابطهام رو با دیگران مقایسه نکردم، فقط خواستم رابطهای داشته باشم که خودم دوست دارم، نه چیزی که دیگران تأیید کنن. به خاطر کار کردن روی احساس لیاقتم، پیشرفتهای زیادی توی کارم و درآمدم رخ داده که حتی فراتر از انتظارم بود. حتماً توی کامنتهای بعدی دربارهش مینویسم که ردپایی برای خودم باشه و همیشه یادم بمونه از کجا به کجا رسیدم. اما چیزی که باعث شد دوباره برگردم به دوره احساس لیاقت و دوباره با جدیت بیشتر روی آگاهی های جلسات این دوره کار کنم این بود که فهمیدم با دور شدن از دوره، احساس خود ارزشمندی من هم داره کمرنگ تر میشه و این پاشنه آشیل من یعنی \"مقایسه کردن، داره به یه شکل دیگه ای دوباره من رو پایین میکشه.سری قبل به خاطر کار کردن روی دوره احساس لیاقت، محیط کارم رو عوض کردم و به شکل معجزهآسایی به محیط خیلی بهتری هدایت شدم و چون افراد اونجا خیلی موفق بودند، دوباره شروع کردم به مقایسهی خودم با همکارام. از محیط آموزش های دوره دور شدم و کار کردن روی احساس لیاقتم رو متوقف کردم.حتی وقتی یه معاملهی ۳۵ میلیاردی بستم که بالاترین عدد فروشم بود، به جای احساس شادی و سپاسگزاری، حالم بد شد، چون داشتم خودم رو با همکارانی که فروش بیشتری داشتن، مقایسه میکردم. به جای اینکه از پیشرفتم لذت ببرم، فقط حس عقبافتادگی داشتم. به جای تمرکز روی مسیر خودم، مدام درگیر این بودم که چرا فلانی فروش بیشتری داره. نتیجه افتادن توی دام این پاشنه آشیل \"مقایسه کردن\" چی شد؟ فروش من متوقف شد. احساس لیاقت و عزت نفسم که با این دوره ساخته بودم، فروکش کرد. حس شادی و انگیزهام از بین رفت. دیگه صبحها که از خواب بیدار میشدم، چشام برق نمیزد که با عشق برم سر کار و معامله ببندم. دیگه پشت فرمون که مینشستم، طبیعت زیبای اصفهان رو تحسین نمیکردم، نفس عمیق نمیکشیدم، از بودن توی لحظه لذت نمیبردم. دیگه خودم رو دوست نداشتم. دیگه توی ذهنم با خودم خوب حرف نمیزدم. فقط یه صدا توی ذهنم تکرار میکرد که «آتنا عقب افتادی»، «آتنا باید خودتو ثابت کنی»، «آتنا باید بیشتر کار کنی.» از قانون و مسیر دور شدم. به جای کار روی باورهام و موندن توی فرکانس درست، فقط میخواستم کار فیزیکی بیشتری انجام بدم. مدام در حال دویدن بودم. اما نتیجه چی شد؟ نبستن معامله، قطع شدن ورودی مالی، توقف کامل رشد، و از همه مهمتر، احساس بد و نارضایتی از زندگی. همهی اینها فقط به خاطر مقایسه بود. شاید این موضوع کوچک به نظر بیاد، اما هیچ چیز دیگهای انقدر راحت و سریع نمیتونست منو از مسیر دور کنه و هرچی باور دربارهی خودم ساخته بودم، به این راحتی نابود کنه. اینا رو مینویسم تا یادم بمونه که دور شدن از آگاهی های دوره احساس لیاقت و کار نکردن روی پاشنه آشیلم و دوباره مقایسه کردن، چطور منو از پا درآورد. هیچ چیز دیگهای آنقدر سریع و انقدر عمیق نمیتونست چنین تأثیری بذاره. مینویسم تا یادم بمونه که چقدر کار کردن روی احساس لیاقت مهمه و یک کار همیشگی. الان خدا رو شکر که منو به مسیر برگردوند، چشمم رو باز کرد و آگاهیهای نابی که شما بهمون یاد دادین رو بهم یادآوری کرد. من دوباره کار کردن روی آگاهی های این دوره رو شروع کردم و نتایج داره برمیگرده. من آمادهام که هر روز بالاتر برم و رشد کنم.استاد، دوره احساس لیاقت بدون اغراق، تأثیرگذارترین دورهای بوده که روش کار کردم. بدون اغراق، تمام جنبههای زندگیم رو به زیبایی تغییر داده. از زمانی که این دوره رو شروع کردم، احساس رضایت کاملی از زندگیم دارم و بارها به خداوند گفتم که: من راضیم ازت. درسته که بیشتر میخوام، خیلی بیشتر، اما از مسیری که الان دارم طی می کنم و از لحظه به لحظه رشدم راضی ام و لذت می برم. با برگشتن به دوره دوباره الهامات و هدایتهای خدا رو با وضوح بیشتری حس می کنم و زندگی برای من آسونتر شده.استاد شما با دوره احساس لیاقت من رو به خدا نزدیک تر کردید. برای این آموزشهایی که نظیر نداره، از شما سپاسگزارم. آموزش های این دوره زندگی من رو در همه جنبه ها از این رو به اون رو کرده. من الان هیچ ربطی به آتنای پارسال ندارم.من تا الان کامنت نمیذاشتم، ولی از این به بعد، برای همهی جلسههای دوره کامنت میذارم، تا یادم نره از کجا به کجا رسیدم و دلیل نتایجم چی بوده. مینویسم تا همه بدونن که اینها حرفهای قشنگ و افسانه نیست. اینها واقعیت محضه. من این آموزه ها رو باور کردم و نتیجه توی دستمه. من باور کردم و از دختری که با ۲۰ هزار تومن توی کارتش، توی پارک مینشست و گریه میکرد، تبدیل شدم به آتنایی که در مدت کوتاهی، چند صد میلیون پول ساخته، اونم توی سن ۲۴ سالگی. استاد عزیزم، شما قوانینی رو به من یاد دادین که ارزششون از هر نتیجه ای بیشتره. منو به خدایی رسوندین که تمام عمرم دنبالش میگشتم. بینهایت سپاسگزار شما و خداوندی هستم که منو هدایت کرد.
Ali ariyaمدتی است که تمرکزی روی آموزه های دوره احساس لیاقت و دوره 12 قدم کار می کنم. آنقدر با عمل به آموزه های این دوره ها تغییرات بنیادین زیادی در زندگیم ایجاد شده که حتی خیلی از نتایجم رو یادم رفته. می خوام بخشی از نتایجم از کار کردن روی آموزه های دوره احساس لیاقت و دوره 12 قدم رو بنویسم. این دو دوره تغییرات بنیادینی رو در زندگی من ایجاد کرده. نتایجم آنقدر زیاد و پایدار بوده که گاهی شرایط نامناسب قبلیم رو یادم میره و فکر می کنم این نتایج همیشه توی زندگیم بوده. من حدود 3 سال هست که دارم با آموزه های استاد عباس منش کار می کنم. قبل از کار کردن با این آموزه ها مرتبا با همسرم سر هیچ و پوچ دعوا داشتیم. من و همسرم مدام دنبال تغییر همدیگه بودیم چون فکر می کردیم خودمون درست هستیم و اونی که باید تغییر کنه، طرف مقابل هست. همسرم با مادرم و خواهرم اختلاف داشت. مطمئنم اگر با این آموزه ها آشنا نمیشدیم و روی ذهنمون و شخصیتمون کار نمی کردیم، رابطه مون به جدایی ختم می شد. استاد ازتون سپاسگزارم که به ما کنترل ذهن رو یاد داید. اعراض از نازیبایی ها رو یاد دادید. تمرکز بر نکات مثبت رو یاد داید و اجرای این اصول، زندگی ما رو از اساس تغییر داد طوری که الان عشق من و همسرم رو نمیشه با کلام توصیف کرد. الان حتی ماهی یک بار هم با هم به اختلاف نمی خوریم و عاشقانه همدیگه رو دوست داریم. اگر قبل از کار کردن با آموزه های این دوره دوره، به کیفیت رابطه من و همسرم میخواستم نمره بدم، اون نمره 10 بود اما الان اون نمره به 1000 رسیده. من شغلم تو زمینه آسانسور هست و قبل از کار کردن با آموزه های این دوره ها، درآمد ماهانه ام 5 میلیون بود و در بهترین حالت به حدود 7 میلیون تومان می رسید اونم با کلی زحمت و تلاش فیزیکی. البته اون اواخر و قبل از کار کردن با آموزه های این دوره ها، به یک تضاد مالی بسیار بد هم خورده بودم. دار و ندارم رو به علت تصمیمات هیجانی برای کسب ثروت از دست دادم. ماشین ام و سرمایه مو به طور کل از دست دادم، بدهکار شدم جوری که یادمه صبح و شب به خدا میگفتم کمکم کن من هیچ پناهی ندارم و به عجز رسیده بودم. هیچ مشتری ای نداشتم و بدهکار دوست و رفیق شده بودم. پیش همسرم و خانواده همسرم خجالت زده بودم و ترس هایی که از هر طرف ذهن منو مشغول کرده بودند. اما خداوند هدایت کرد و من با آموزه های استاد عباس منش آشنا شدم و دنیای زیبای من از اون زمان شروع به تغییر کرد. البته که یه شبه همه چی درست نشد اما هر روز اتفاقات مثبت رو میدیدم، تغییرات رو می دیدم و می فهمیدم که دلیلش کار کردن روی این آموزه هاست.یکی از ملموس ترین نتایج من در طی کار کردن با این 2 دوره، افزایش درآمدم هست. با اینکه تلاش و زحمت فیزیکی من خیلی کمتر شده اما درآمدم 10 برابر افزایش پیدا کرده و گاهی اوقات درآمد 20 برابر بیشتر رو هم تجربه می کنم.تا قبل از کار کردن روی آموزه های این دوره ها، 13 سال بود سیگار و قلیون میکشیدم و مشروبات الکلی مصرف می کردم اما الان به لطف الله نزدیک به 2 ساله هیچ دودی حتی یک کام هم از هیچ مدل دودی چه برقی چه صنعتی چه گیاهی هیچی وارد بدنم نکردم و به هیچ عنوان هیچ مشروباتی و در کل چیزی که بخواد من رو از حالت طبیعی زیبای انسانی ام خارج کنه رو، مصرف نکرده ام.قبل از کار کردن با آموزه های این دوره ها، عصبی و پرخاشگر بودم، داد و بیداد الکی زیاد داشتم ولی الان به لطف الله خیلی دیر تر عصبی میشم و کنترل کاملی بر هیجاناتم دارم. صدام بالا میره نمیگم نمیره ولی خیلی باید اون موضوع ضعف من باشه که وقتی میفهمم که ضعف من هست روش کار میکنم و بر طرفش میکنم .قبل از کار کردن با آموزه های این دوره ها، نه تنها دارایی نداشتم بلکه 20 میلیون تومان هم بدهی داشتم و دارایی من منفی 20 میلیون بود اما الان دارای من از 2 میلیارد تومان بیشتر شده و با سرعت در حال بیشتر شدن هست.قبلا خرید لوازم خوب خونه برام آرزویی دست نیافتنی بود مخصوصا بعد اون شکست مالی. ولی الان بهترین تلویزیون بازار، بهترین لباسشویی و ظرفشویی، بهترین یخچال روز بازار بهترین دستگاه های برقی و لوازم خانگی و آشپزخانه رو از اتو تا اسپرسو ساز و … بهترین برند رو برای خونه خریدم.
عزت نفس و اعتماد به نفس ام قبل و بعد آشنایی با استاد و کار کردن با آموزه های این دوره ها، قابل مقایسه نیست. کار کردن روی این آموزه ها، من رو عاشق خودم کرده. الان خودم اولویت اول زندگیم هستم. غصه هیچ کسی رو نمیخورم به جاش اگر توانایی شو داشته باشم کمک میکنم.کیفیت زندگی من در همه ابعاد تغییرات اساسی کرده. همین الان با 9 بیمارستان تهران قرارداد سرویس و تعمیر و نگهداری آسانسور دارم و علاوه بر این کارهای آزاد دیگه هم دارم.منی که قبلا کارگر بقیه بودم و با چندرغاز برای صاحب کارها و شرکت ها کار می کردم، الان 9 نیروی استخدامی به همراه همکار دارم. الان کارمون از کارگری تبدیل شده به مدیریت، بازدید، بررسی، طراحی و تعمیر و نگهداری و…البته این رو باید ذکر کنم که بعد از کار کردن روی آموزه های دوره احساس لیاقت، اوج تغییرات درآمدم اتفاق افتاد که حتی خودم هم متوجه نشدم که این تغییرات چطور و از کجا ایجاد شد اما هرچه از این دوره بیشتر میگذره، رشد من بیشتر میشه. بعد از دوره احساس لیاقت، پیشرفت مالی من سرعت عجیبی پیدا کرد بدون اینکه من کار خاصی کنم. من فقط روی احساس لیاقتم کار کردم و همون کارهای همیشگی رو توی کسب و کارم انجام می دادم اما خداوند دستانی رو می فرسته که باعث رشد من شده.امروز این کامنت رو نوشتم تا از تغییراتم بگم و یادم نره شرایطی رو که قبل از کار کردن روی آموزه های این دوره ها داشتم. اون روزی که رفتم سوپر مارکت کارت کشیدم 4 تا تخم مرغ با یه بسته نون لواش و حسابم صفر شد.یادم نره اون روزایی که مهمونی نمی رفتیم چون لباس مناسب نداشتیم، غذای مناسب نمی تونستیم بخریم، روزای بدهکاری و استرس رو یادم نره. اون روزایی که شاگردم ماشین داشت اما من پای پیاده بودم و گاهی که ماشین خواهرم رو می گرفتم، پول نداشتم بنزیم بزنم و با غصه 2 ساعت پیاده روی کردم چون انقدر به همه بدهکار بودم که دیگه کسی نبود که ازش پول قرض نگرفته باشم. یادم نره اون روزایی که صبح می رفتم سر کار و هیچ مشتری ای نبود و هیچ کاری نداشتم که انجام بدم.این کامنت رو درباره نتایجم نوشتم تا یادم نره که با کار کردن روی آموزه های این دوره ها، شرایط زندگیم از زمین تا آسمون فرق کرده. الان ماشین خوب داریم. بدون ترس، بهترین ها رو خرید میکنیم. سفر اگر بریم، با بهترین کیفیت میریم. بهترین غذاها و تفریحات رو داریم. بهترین جنس ها رو خرید می کنیم.به برکت دوره قانون سلامتی، سلامت جسمانی و زیبایی اندام هم داریم و بهترین کیفیت غذا ها رو داریم تجربه میکنیم، بهترین باشگاه ورزشی و انتخاب کردیم، همسرم مربی شخصی داره، هر تفریحی و هر رستورانی بخوایم، میتونیم بریم اصلا مهم نیست کجاست و قیمتش چنده. الان دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم و شروع کردم و خدا میدونه که با عمل به آگاهی های این دوره، نتایجم چقدر بیشتر بشه و چه پیشرفت هایی رو تجربه کنم. استاد، بی نهایت از شما سپاسگزارم. آموزه های شما واقعا زندگی من از اساس متحول کرده.
حسین عظیم زادهمن وقتی روی دورهی حل مسائل زندگی و کشف قوانین کار کردم، بزرگترین ترمز و پاشنه آشیل خودم یعنی عدم احساس لیاقت رو در وجودم پیدا کردم. با اینکه دورهی عزت نفس رو خیلی وقت قبل کار کرده بودم، اما تصمیم گرفتم دوباره اون دوره رو شروع کنم. در همون زمان، استاد دورهی احساس لیاقت رو روی سایت گذاشتند و من مثل تشنهای که به دریا رسیده، بلافاصله این دوره رو خریدم.یک بار تمام جلسات دوره احساس لیاقت رو کاملاً تمرکزی کار کردم و بعد تصمیم گرفتم تا پایان عمرم، همیشه در کنار بقیه دورهها روی این دوره هم کار کنم. چون چه باگهایی که از من شناسایی نکرد! چه پیشرفتهایی که در من ایجاد نکرد. واقعاً دورهی احساس لیاقت در کنار هر دوره دیگه ای ضروریه.با کار کردن روی این دوره، شرایط من خیلی تغییر کرد و میتونم بگم از بین تمام دورههای استاد، این دوره رو بیشتر از همه دوست دارم، چون کمکم کرد بزرگترین نقطهی ضعف خودم رو شناسایی کنم. به قول استاد:\"به خاطر فرکانس عدم احساس ارزشمندی است که:
مدیر شما، قدرتان را نمیداند؛
ارزشهایی که در شغل خود ایجاد میکنید، دیده نمیشود و مورد تقدیر قرار نمیگیرد؛
مهارتهای شما دیده نمیشود و بیارزش دانسته میشود؛
همسرت قدرتان را نمیداند و به اندازه کافی برای شما ارزش قائل نمیشود؛
هنر، استعداد و تواناییهای شما دیده نمیشود و بیارزش به نظر میرسد؛
خدمات و محصولات شما بیارزش به نظر میرسد و به فروش نمیرسد...\"زیرا قانون این است: به میزانی که از درون خود را ارزشمند میدانی، به همان اندازه جهان تو را ارزشمند میداند.\"این جملات تا عمق قلبم نفوذ میکنه و هر بار که میخونم، احساس عجیبی در درونم ایجاد میشه. خدایا، چطور شکرت رو به جا بیارم؟ خودت منو به مسیری هدایت کن که بتونم بیشتر از قبل شکرگزاری کنم.
زهرا خضریبنام خداوند هدایت گرم که دوباره من را به سایت elmeservat.com و به آموزهای شگفت انگیز استاد عباس منش عزیز برگرداند.من خارج از کشور زندگی میکنم. و با عمل به آموزه های استاد عباس منش در طی یک سال، از درآمد صفر به درآمد 24000 دلار رسیدم. با سفرم به ایران، آموزه های دوره ها رو رها کردم و دیگه روی خودم کار نکردم، دیگه ورودی های ذهنم رو کنترل نکردم و شدم پر از احساس منفی. هر روز با خودم در جنگ بودم. تا اینکه اون درآمد خوب، دوباره به صفر رسید. هیچ مشتری ای نداشتم اونم در حالیکه خدماتم عالی بود و مثل خدمات من در مارکت وجود نداشت. تا اینکه به لطف هدایت های عشق خداوندی که عاشق منه، دوباره کار کردن با دوره های استاد رو شروع کردم. دوره شیوه حل مسائل زندگی من رو نجات داد و پازل پیشرفت من وقتی کامل شد که دوره احساس لیاقت رو هم در کنار این دوره شروع کردم و متوجه شدم که چقدر در حق خودم نامهربان بودم. الان با ترکیب آموزه های دوره شیوه حل مسائل زندگی و احساس لیاقت، انگار در بهشت زندگی میکنم از بس که مسائل زندگیم داره بدون تقلا حل می شه. دوباره فرصت ها و مشتریان از جانب خداوند به من برگشتند.عاشقانه سپاسگزارم از خداوند و استاد عشقم و این آموزه ها.
مجتبی محجوببررسی \"من\" در پارسال و \"من\" در هم اکنون به خاطر کار کردن روی آموزه های دوره احساس لیاقت
پارسال من همش با خودم و دیگران جنگ داشتم ولی الان خیلی کمتر شده طوری که به وضوح حسش میکنم؛
پارسال من کلمه \"الهامات\" رو مسخره میکردم و یا اینکه میگفتم این برای پیامبرانه ولی الان بدون ترس دارم بهش توجه می کنم، ازش استفاده میکنم. انگار باور دارم که همه این ایده ها الهامات خداوند هست؛
پارسال من از اینکه در جمع افرادی باشم که از لحاظ مالی موفق هستند، خجالت میکشیدم ولی الان خیلی راحت در این جمع ها شرکت می کنم.پارسال من از ابراز نظراتم در جمع خجالت میکشیدم و میترسیدم با اینکه دلم میخواست نظر خودم رو بیان کنم ولی نظری رو می گفتم که دیگران خوششون بیاد ولی الان خیلی راحت نظر خودم رو می گم بدون ترس از اینکه دیگران خوششون بیاد یا نه؛پارسال میترسیدم از اینکه از توانایی ها و علایقم در جمع صحبت کنم اما الان خیلی راحت در اینباره حرف می زنم؛پارسال موجودی حسابم همیشه صفر بود ولی الان حداقل 20 میلیون تومان تو حسابم هست.پارسال اگر ناراحت بودم و همسرم دلیلش رو میپرسید چیزی نمی گفتم و قهر می کردم چون توقع داشتم خودش بفهمه. اما الان در بیان احساساتم خیلی راحت هستم؛پارسال میترسیدم درخواست اضافه حقوق کنم ولی امسال خیلی راحت درخواست دادم و پذیرفته شد؛
پارسال اصلا سلامت دندون هام برام مهم نبود. اما الان برای جسمم خیلی ارزش قائل هستم و به وضعیت دندونام رسیدگی میکنم و برای حفظ سلامتی شون حاظرم بها پرداخت کنم در حالیکه قبلاً می گفتم جسم رو میخوای چیکار؟! آخرش که میمیری و مار و مور می خورش دیگه.
پارسال از استخر رفتن میترسیدم چون شنا بلد نبودم و فک میکردم اونهایی که بلدن از نوزادی بلد بودن اما امسال با پسرم کلاس شنا ثبت نام کردم و دارم این مهارت رو یاد می گیرم. الان جلسه چهارم هستم و تازه فهمیدم که چقد استخر لذت بخشه؛
پارسال همش میگفتم برای کلاس زبان نه وقتش رو دارم و نه پولش رو اما الان جلسه ششم پیشرفته زبان هستم و چقدر دارم لذت میبرم ازش؛
پارسال نظر آدمها من رو له کرده بود ولی الان احساس میکنم خیلی با خودم به صلح رسیدم و نظر دیگران بهم نیست. حسش آنقدر خوبه که انگار دارم تازه نفس کشیدن رو یاد میگیرم
پارسال هفته ای دو سه شب از افسردگی میخوابیدم ولی الان زندگیم هدفمند و پر از شور و شوق شده. زمان آزادم همش صرف فایلهای استاد رو گوش دادن، کلاس شنا، کلاس زبان، تفریح با خانواده ام و … میشه؛
پارسال سر مسائل الکی و بی اهمیت، جر و بحث زیادی با همسرم داشتم ولی الان رابطمون عالی شده طوری که همسرم بهم گفت چقدر رابطه ما بهتر شده و از جنگ و دعوا هامون کاسته شده؛
پارسال خیلی نگران آینده همسر و فرزند و خانوادم بودم ولی الان اون نگرانی ها خیلی خیلی کمتر شده و احساس آرامش بیشتری دارم؛
پارسال خیلی سعی داشتم دیگران رو تغییر بدم و یه حالت دلسوزی هم داشتم ولی الان بیشترین تمرکز رو گذاشتم روی بهبود خودم؛پارسال اگه به تضادی می خوردم، کلی بهم میریختم و عصبی میشدم و واکنش نشون میدادم ولی الان به مراتب این کمتر شده و انگار دارم هی بهتر میشم توش؛
پارسال خودم برای خودم تو ذهنم هیچ ارزشی نداشتم، از تنهایی فرار میکردم و مثل خوره بود برام ولی الان انگار خودم رو خیلی دوست دارم. خیلی از وجود خودت کیف می کنم و لذت می برم و دوست دارم که خودم خودم رو ببرم بیرون و بگردونم؛پارسال اصلا آدم سپاسگزاری نبودم ولی الان دارم عادت میکنم به دیدن نعمت های زندگیم و سپاسگزاری بابت اونا و روند رشد این ویژگی شخصیتی رو دارم می بینم؛
پارسال هر اتفاقی می افتاد خودم رو سرزنش میکردم ولی الان میگم قطعا یه خیریتی از سمت پروردگارم هست
پارسال خیلی درگیر میشدم با افراد و خیلی بحث می کردم اما الان به محض شروع بحث یادم میاد و سریع سعی در عوض کردن بحث دارم؛
پارسال میترسیدم از اینکه حرف کسی که داره ورودی منفی میده رو قطع کنم ولی الان خیلی راحت تر قطع میکنم یا موضوع رو عوض میکنم یا از اونجا می رم؛
پارسال منتظر بودم خدا کاری کنه برام ولی الان فهمیدم که خودم باید حرکت کنم، روی باورهام کار کنم و برای رشدم قدم های عملی بردارم؛
پارسال فک نکنم رو هم رفته 3 تا کامنت گذاشته باشم اما الان اسمم جز نفرات اول هفته و ماه هست در قسمت ارسال کامنت محصولات هست و این نشون میده که چقدر خوب دارم روی رشد شخصیتیم تمرکز می کنم؛
پارسال میترسیدم به همکارانم بگم چکار کنید یا نکنید ولی الان خیلی راحت بدون ترس از اینکه اونها در مورد من چی فک میکنن، دارم کارها رو پیش میبرم؛
پارسال نمی فهمیدم توحید و روی خدا حساب کردن اصلا چی هست ولی امسال درک کردم که حداقل چی هست
پارسال بشدت در هر ثانیه خودم رو با دیگران مقایسه میکردم و همیشه یا بهتره بگم که دائما حالم بد بود ولی الان خیلی بهتر شدم و میزان آرامشم رو متوجه میشم. از افکار و گفتگوی ذهنیم آگاهم و متوجه این هم میشم که ذهنم کی و چه وقتهایی داره مقایسه میکنه و هی دارم تو کنترل ذهنم و کنترل افکار و کانون توجه ام بهتر میشم.پارسال خودخوری، خود سرزنشی و احساس گناهم خیلی زیاد بود اما الان به مراتب کمتر شده؛
پارسال از اینکه برای خودم هزینه کنم بشدت فراری بودم ولی الان راحت تر برای خودم خرج میکنم یعنی تقریبا اولویت اول خودم هستم.وقتی این تغییرات رو نوشتم، متوجه شدم که چقدر نسبت به پارسال رشد کردم. پس به خودم تعهد میدم که از این به بعد کوچک ترین پیشرفت هام رو ببینم و بهشون توجه کنم تا باورهام درباره خودم قوی تر بشه.
خانواده ی رضاییاین نتایج مربوط به پدر خانواده است:با سلام به استاد عزیز. در این 6 ماهی که در دوره احساس لیاقت هستم، خداروشکر نتایج خوبی گرفتم که بخشی از اون نتایج رو با شما به اشتراک می گذارم:کنترل ذهن برام راحت شده؛ عجله و بدو بدو ندارم؛ متوکل تر شدم؛ خودم و زندگیم رو در کمترین حد با دیگران مقایسه می کنم ؛آموزه های دوره احساس لیاقت باعث شده که تعهدات سازنده ای به خودم بدم و اجراشون کنم؛
آرامشم بیشتر شده؛
خودم رو بیشتر دوست دارم و خودم سرزنش نمیکنم؛
مورد احترام همه هستم؛
خیلی راحت به درخواست های نامعقول دیگران \"نه\" میگم؛
تن به تغییر و یادگیری و رشد مهارت هام دادم؛
در مورد کنترل و مدیریت احساس گناه، خیلی خوب شدم؛
به طور کلی چرخ زندگیم خیلی روانتر شده خداروشکر؛درآمد ماهانه ام 6 برابر افزایش پیدا کرده و برای خودم و خانه، وسایل خوبی خریدم؛به خاطر اصولی که در دوره احساس لیاقت یاد گرفتم، توی این 6 ماه، دوره قانون سلامتی رو دقیق تر انجام میدم و به سلامت جسمم به شدت ارزش قائل شده ام و این باعث شده که شبها با آرامش بیشتری بخوابم؛
مهدی وثوقتوی جلسات پایانی دوره احساس لیاقت، داشتم نتایجم رو ارزیابی می کردم. برای چند لحظه حس کردم هیچ دوره و آموزشی از استاد عباس منش تا به الان، به اندازه دوره احساس لیاقت، زندگیمو متحول نکرده. اما عمیق تر که شدم فهمیدم تو هر برهه از زمان که رو یه دوره خاص تمرکز گذاشتم، تغییرات بنیادین رخ داده ولی چون نتایج زود بدیهی میشه، اهمیتش اون نتایج تو ذهنم کم رنگ شده.
پس نمیتونم بگم زندگیم به دو بخش قبل دوره احساس لیاقت و بعدش تقسیم میشه اما به جرات میتونم بگم تغییراتی که دوره احساس لیاقت در وجودم ایجاد کرده، از حیث \"توانایی خلق زندگی\" و \"لیاقت داشتن درباره تجربه شرایط دلخواهم\"، هیچ آگاهی تا به الان اینقدر بر من تأثیر نگذاشته. پر واضح احساس میکنم تازه این شروع داستانه چون تازه فهمیدم چطور با شالوده ی احساس لیاقتی که درونم ایجاد شده، از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، بهره برداری کنم؛
تازه فهمیدم چطور با پس زمینه احساس لیاقت، دوره عشق و مودت کار کنم و سایر آموزه های استاد رو…طی 6 ماه گذشته که تمرکزم رو دوره احساس لیاقت بود حجم تغییرات و تحول زندگیم خیلی زیاد بوده و اونقدر از شرایط قبلیم فاصله گرفتم به حدّی که:اولا یادم نمیاد قبلا تو چه فضایی بودم؛دوماً: تجربه خواسته ها و رخ دادن اتفاقات خوب برام به حدّی بدیهی شده که یه جورایی طلبکار هم هستم! امیدوارم خدا منو هدایت کنه تا بتونم درباره نعمت هام سپاسگزار تر باشم و اینهمه نعمت هام رو ببینم. واقعا سپاسگزار خدا هستم که من را لایق، پذیرا و شنوای آگاهی های دوره احساس لیاقت قرار داد. با تمام وجود میخوام به عملکرد صحیح و هرچه بیشترش هدایتم کنه. یه بار دیگه هم قدردان آموزش های استاد عباس منش هستم.
زهرا و محمدوقتی تمرین جلسه 18 از دوره احساس لیاقت رو انجام دادم، متوجه شدم که چقدر توی این دوره تغییر کردم و نتیجه گرفتم. به همین دلیل تصمیم گرفتم کمالگرایی و مقایسه رو کنار بگذارم و نتایجم از دوره احساس لیاقت رو بنویسم:قبل از شرکت در دوره احساس لیاقت، به شدت ترسو، مشرک، وابسته، خالی از عزت نفس و پراز تردید، نگرانی بودم. حس ناکافی بودن و نالایق بودن رو داشتم و الان می دونم که به خاطر این نگاه به خودم بود که همه با بیاحترامی تمام باهام رفتار میکردند. همیشه طرد می شدم و به شدت محتاج تأیید دیگران بودم.حالا بریم سراغ تغییرات من از عمل به آگاهی های دوره احساس لیاقت:الان نسبت به قبل، نسبت به خودم خیلی آسون گیر تر شدم. وقتی اشتباهی ازم سر میزنه، خیلی کمتر خودم رو سرزنش می کنم و دارم یاد میگیرم که هم اشتباهات خودم و هم اشتباهات دیگران رو راحت تر ببخشم و ازش عبور کنم.وقتی با مسئله یا چالشی برخورد می کنم، دید الخیر فی ماوقع، پیدا کردم و این بهم خیلی آرامش میدهگفتگوهای ذهنی ام بطور واضحی مثبت تر شده و مرتبا در حال تحسین، شکرگزاری و یاد خدا هستمنسبت ب انتقادات دیگران، بی تفاوت تر شدم. نسبت به قبل، احساساتم رو به راحتی بیان می کنم. یعنی نظر دیگران برام خیلی کمرنگ شده که بخوام جلوی اونا ماسک بزنم یا احساساتمو مخفی کنم؛یاد گرفتم توانایی هام رو بشناسم و بنویسم و این شناخت، احساس ارزشمندی درونیم رو رشد داده؛نسبت به قبل، زمان های بیشتری از روز حالم عالیه و آرامش دارم. تمرکزم روی فراوانی های زندگیمه. هر چند نیازی نیست زور بزنم چون واقعا ی زندگیم پر از نعمت و فراوانی و عشق و آرامش شده خدارو شکر؛و اما نگم براتون از تغییر رفتار و احترام جهان با من بعد از کار کردن روی احساس ارزشمندی درونیم با کمک این دوره ارزشمند مخصوصا تمرین جلسه 16استاد، الان می بینم اطرافیانم آنطور که به رئیسشون احترام میگذارند، به من احترام می گذارند در حالیکه قبلاً هرجا میرفتم فقط بی احترامی میدیدم. چون من بالاخره ریشه بی احترامی های دیگران نسبت به خودم رو پیدا کردم و تونستم خودم رو از درون لایق بدونم.چند تا مثال می زنم:چند روز قبل مهمونی بزرگی دعوت بودیم که خیلی شلوغ بود. همه مهمونا میومدن سمت ما احوال پرسی می کردند و بعد می رفتند سراغ میزبان. انگار ما میزبان بودیم ومن اونجا دیدم که قانون احساس لیاقت درونی، چقدر درستهدر مورد وابستگی در روابط، وابستگی من ب خانوادم و همسرم خیلی کمتر شده بود اما نسبت به پسرم خیلی وابسته بودم که بعد از کار کردن روی این دوره، این وابستگی خیلی کم شده چون دیگه خیلی کمتر نقش خدا رو برای پسرم بازی می کنم و نگرانش نیستم و سعی می کنم اجازه بدم خودش مسائلش رو هندل کنه. درمقابل، رفتار پسرم با من کلی عوض شده و مدام بمن عشق ورزی میکنه و ازم قدردانی می کنه.و اما درباره دستاوردهای بیرونیم:
وقتی وارد دوره احساس لیاقت شدم، یه شغل پاره وقت و یه درآمد کم داشتم. توی این دوره به طرز هدایتی ای در آزمون مالیاتی قبول شدم. آزمونی ک حتی قصد ثبت نامش رو هم نداشتم و خدا همه کاراشو دقیقه 90 برام جور کرد. از منابع و …با کمی مطالعه به راحتی با امتیاز بالا قبول شدم و کلی ذوق کردم. توی مصاحبه رد شدم و کلی ناراحت شدم اما چون برادرم توی اداره مالیات هست، ذهن مشرکم میگفت غصه نخور داداشت درستش میکنه. اما به لطف آگاهی های این دوره، سریع درسامو گرفتم و ذهنمو کنترل کردم و به حال خوب برگشتم. وقتی موضوع رو کلا رها کردم یعنی حتی به نتیجه اعتراض هم نزدم و فقط بر خدا توکل کردم، دیروز بهم زنگ زدن و گفتن مدارکتو بیار که جایگزین یک نفر شدی. منم همینطور موندم گفتم ببین خدایا خودت واسم اینو خواستی پس کمکم کن دیگه مشرک نشم و فقط بر خودت توکل کنم. امروز رفتم گزینش و قراره نتیجه رو بهم اعلام کنند.اما دلم روشنه و این یعنی رسیدن به شغل تمام وقت و درآمد پایدار و بالاتر که نشانه از کار کردن روی بهبود احساس لیاقت درونیم هست.
سلام به همه سلام استاد عزیز استاد شایسته عزیز سپاس گزارم از شما و این مکان الهی
من دوسال بود که نمیتونستم خودمو راضی کنم تا از همین جایی که هستم و امکانات کنونی ام کسب و کاری رو شروع کنم یعنی نجواها مقایسه ها حرف مردم ها نمیزاشتن ولی
ولی به کمک اموزش های شما بعد دوسال من تونستم یک کسب و کاری رو برای خودم اغاز کنم از همین جایی که هستم و امکانات کنونی خودم در حد و توان خودم در همین موقعیت جغرافیای ای که هستم
و از شما تو اقدام اینکار یاد گرفتم که اگه تو حرکتی کنی حتی نتیجه نده باز تو موفق شدی چون تجربه کسب میکنی ک همین حرف شما به منقوت قلب داد
و منبعد دوسال بی حرکتی تونستم پا رو ترسم بزارم و کاری رو شروع کنم برای خودم تا یک درامدی داشته باشم
خدایا نعمت هات رو به من بده
سلام و خداقوت به شما استاد جانم و مریم جانم
بعد از دو بار گوش دادن به فایل آخر متوجه شدم چنین صفحه ای به سایت اضافه شده
خیلی خیلی خیای خوشحال شدم و خیلی کیف کردم
اینقد ذووووووق کردم که نهایت نداره
الهی صدهزار مرتبه شکرت
اما میخوام یه درخواستی بکنم
یه بهبود کوچولو به این قسمت اضافه بشه معرکه میشه
اونم اینکه کامنت های هر دوره ای جداگانه باشه
یعنی یه فیلتری اضافه کنید به این صفحه که
مثلا من میخوام فقط کامنتای نتایج بچه های عزت نفس و بخونم بعد منو ببره به اون صفحه
یا نتایج بچه های دوازده قدم که منو ببره فقط به اون قسمت که بتونم بخونم
اینجوری جداگانه بشه خیلی بهتره و نظم بهتری میگیره و هرموقع بخوایم میتونیم به راحتی دسترسی داشته باشیم به نتایج هر قسمت از دوره ها
عاااااااشثتووووونم استاد جونم
و بی نهایت عاشثتم مریم جووون دلممممم
سپاسگزارم برای این زحماتی که میکشین
خداوند و شکزگزارم برای وجودتون
بنام الله رحمان
سلام خانم شایسته عزیز
میدونم که این ایده و این صفحه نتیجه کارای شماست
ممنونم از شما که این صفحه رو ایجاد کردید
هر روز یک صفحه از این قسمت رو میخونم و باور کنید منو سیر میکنه از ارتباط برقرار کردن با افراد جامعه
یعنی هیچ نیازی نمیبینم که حتمن امروز ارتباطی داشته باشم با افرادی که در جامعه هستن و افکار و صحبتهاشون همه تو در و دیواره.
انقدر حس خوبی بهم میده این صفحه که حال و احساسم و به اوج میرسونه.
خوندن تجربیات زندهی دوستان در مورد موفقیتها و رسیدن به اهدافشون باعث میشه منم فرکانس مناسبی ارسال کنم
منم بر روی موفقیت تنظیم بشم
منم در مدار خواستههام قرار بگیرم
منم در مدار دریافت قرار بگیرم
منم آسان بشم برای آسانیها
منم با خودم و جهانم به صلح برسم
خدایا باز هم سپاسگزارم که منو به این فضای فرکانسی هدایتم کردی
برای تمام دوستانم در این مکان الهی آرزوی سلامتی و شادی و لذت میکنم
همیشه حالتون خوب باشه
تنتون سلامت باشه
و ثروتمند باشید
ممنونم خانم شایسته عزیز
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
این صفحه رو دیدم بودم یا فکر نمیکردم جا برای دیدگاه گذاشتن داره یا نه. اصلا نمیدونم.
میدونم این صفحه خواسته ی منو میچسبونه به سقف. خصوصا خوندن نتایج دوستانی که صادقانه از وضعیت مالی و منطق ها و اشتباه هاتون نوشتن و بعد عملکرد درست روی آموزه ها چه نتیجه ها که نگرفتن.
من خیلی باید یاد بگیرم افسار ذهن و عقلم رو دستم بگیرم. چون فکر کنم اگر نتیجه ایی هم گرفتم بازم پای عقل و ذهن نجواگر یک گوشه کنار در میان بوده. حالا اگر بتونم یک ذره بیشتر ذهنم رو کنترل کنم و ایمانم رو تقویت کنم چه شود….(نوشتم تا یادم باشه)
به نام خدایی که لطفش بی انتهاست
سلام به استاد عزیزم
و مریم مهربون
از هردوی شما بابت زحمتی که برای سایت میکشید بی نهایت مچکرم
چند وقته روز من با سایت شروع میشه
شبم با صدای استاد تموم
صورت نشسته اول از همه میام تو سایت
و آخر شب تمام دسترسی هارو به خودم محدود میکنم
که تمام تمرکزم روی مطالب سایت باشه
امشب هم دقیقا تو همین شرایط بودم
که یهو موضوعی توجهمو جلب کرد
من از طریق چندتا اینفلونسر اینستاگرام مشتاق دوره ی دوازده قدم شدم از خردادماه 1402
و تمرین ستاره ی قطبی رو از هایلایت پیج فرنازجوادانخرد یادگرفتم
وای استاد
از اون روز تا به حال
من حتی یک شب این تمرین رو رها نکرده بودم
اون موقع توان مالی خرید دوره هاتون رو نداشتم
و از طریق فرناز و همسر عزیزش مهران
و همچنین سایت مطالب رو پیگیری میکردم
که میگفتن اگه شرایط خرید نداری اصلا اهمیتی نداره
از فایل های رایگان که استفاده کنی
به مرور فرکانست انقد بالا میاد که دوره ای رو تهیه کنی
من اون موقع اونقد باور نداشتم ب این جریان
تا اینکه تعهد دادم تحت هیچ شرایطی نه پولی برای خرید دوره تون قرض کنم
نه از فایل ها به شکل نادرست استفاده کنم
حدود دوماه هم بود برام بدهی ب شکل های مختلف درست میشد
تا اینکه دیدم من آدم این نیستم تو حال بد بمونم
شب و روزم رو چسبوندم به هم تو سایت بودم
و همش نیت میکردم و از خدا میخواستم فایلی که الان لازم دارم رو نشونم بده
و این معجزه هی من هدایت شدم
به فایل رفع بدهی
آنن فانن چندگرم طلا فروختم و تمام بدهیم رو تسویه کامل کروم
احساس کردم بار سنگینی از روی دوشم برداشتم
و باز ادامه دادم به همین منوال
این چیزهایی که تعریف میکنم در عرض شاید کمتر از 5 روز رخ داده
و اما از فردای اون روز اتفاقات خوب پشت هم کوچیک و بزرگ در حال رخ دادنه
من قبلا تو لیست خواسته هام خریدن قدم اول خواستم بود
و به طرز خیلی طبیعی و راحتی
بدون قرض گرفتن و تحت فشار بودن
درست وقتی تمام بدهی هام رو تسویه کردم
من این دوره رو امروز خریدم
و از خریدنش خیلی خوشحالم
خواستم بگم اصلا نیاز نیست از راه نادرست به محصولات دسترسی پیدا کنید
همین که با عمق وجود مطالب رایگان رو استفاده کنید
خواه ناخواه محصولات خودشون راه خریدشون به سمتتون باز میشه
برای من که در عرض 3 4 روز شد
خداروشاکرم چنین خوشحالی رو نصیب من کرد
خداروشاکرم راهی پیدا شد تا زخم های روحمون رو التیام ببخشیم
راهی که همش عشق هستش و نور مطلق خداوند
وقتی نتایجم بیشتر بشه میام و از تک تکشون مینویسم
مینویسم چی به سر من و روح من اومد و خدای من چطور از من محافظت کرد و منو به جایی ک فکرشم نمیکردم هدایت کرد
خدایا شکرت
خدایا شکرت که هیچ دستی بالاتر از دست تو نیست
و هیچکس قدرتش از تو بالاتر نیست
سلام به لیلا دریایی عزیز
خوشحالم که دوره دوازده قدم را خریداری کردی و تبریک میگم بهت امیدوارم همیشه از نتایج عالی از سمت بخونم واین که گفتی وقتی اراده کردی وبدهی ها تو دادی کلی تغییرات در زندگی دیدی را کلی من تحسینت کردم خداراشکر که این قدم اول را برداشتی به سوی پیشرفت
واین که از این به بعد هرچه بهتر میکنی باورهایت را نتایج بهتر میشود
وباز هم از خدا سپاس گذارم یک موفقیت جدید را بهم نشون داد از یک بنده دیگرش تا من باورم قویتر. بشود
سلام
امشب داشتم در نتایج دوستان از دوره های استاد نگاه میکردم
دوتا از نتایج خودم را دیدم وکلی شکر گذار شدم
که چقدر من پیشرفت کردم
و وقتی داشتم کامنت خودم را میخوندم ایمانم نصبت به آموزه های استاد بیشتر شد
وذهنم بیشتر پذیرا شد که این همه دست آورد را از همین دوره های استاد عباسمنش دریافت کردم
استادی که حرف هایی از کلام خدا میگوید
این را که گفتم به دلیلی هست که وقتی دوره ها را الان گوش میکنم در حین گوش دادن گاهی اینقدر احساسم خوب میشود که میخواد گریم بگیره و همین نشانه این هست که حس خوب بهم دست میدهد
وقتی احساس خوب میگیرم یعنی این که خدا داره باهام صحبت میکند
همه این آموزه ها نه تنها برای من برای کلی از افراد که در 23 صفحه اومده که هر کدام به طریقی نتیجه گرفتن از آموزه های استاد
اگر چکاپ فرکانسی ام را اول شروع خرید دوره ها را بخونم وشرایط الآنم را هم بنویسم
خودتون بهترین نتیجه ها میبینید
من این نتایج را بارهای بارها برای خودم مرور میکنم وذهنم را برای خودم بیشتر باور پذیر میکنم
به نام خداوند پاک و یگانه
نتایج من از استفاده از دوره عزت نفس و عشق در روابط و روانشناسی ثروت یک :
استاد عزیزم ، من قبل از شروعِ استفاده از دوره عزت نفس و عشق در روابط و روانشناسی ثروت یک ، یک کارگر بودم که هیچ دید عمیقی نسبت به آینده نداشتم و همینطور باری به هر جهت زندگی میکردم و همچبن آدم ناراحتی هم نبودم ، کمی خوش بودم و چندسال قبل یکبار کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین را خواندم و نتیجه ای نگرفتم و گذاشمتش کنار .
گذشت و من اتفاقات نامناسب مثل جدایی از نامزدم و رشد نکردن از لحاظ مالی و نداشتن رابطه عاطفی مناسب در زندگی ام شعله کشید و من آنجا بود که ناخودآگاه دست از مقاومت و عصبانیت و ناامیدی برداشتم و از لحاظ درونی تسلیم شدم و سعی کردم از همان کار و همکاران لذت ببرم .
همانروزها به این آگاهی ها هدایت شدم و فردی آمد درباره شما با من صحبت کرد و من ناخودآگاه مقاومت نکردم و شروع کردم به استفاده از دوره های شما :
کلی احساس خوشبختی میکردم و محل کارم بهتر شد و درآمدم بیشتر شد و سرمایه ام با الهامی که به من شد و بلزف خداوند انجامش دادیم ، دو برابر شد .
باز احساس خوشبختی و آرامش بیشتر و همینطور با قدرت بیشتر کار کردن روی باورها را ادامه دادیم ، درآمدم حدودا 4 برابر شد و قبل ازینکه روی خودم کار کنم ، یادمه رئیس شرکت وقتی منو در حین انجام کاری دید ، با لحن بدی به من گفت ، اینجا جای نشستن نیستا !!!
ولی بعد از کار کردن روی باورهام ، سوگلی همان شرکت و کارخانه و خانه و فامیل و آشنا و محله شده بودم و بلطف خداوند سرپرست آن کارخانه شدم و عملا کار خاصی انجام نمیدادم ولی مدیریت آنجا را خداوند برایم عالی انجام میداد و من فقط اعتبار بیشتر ، درآمد خوب و روابطم بهتر میشد .
تا اینکه به من الهام شد که از آن محیط کاری استعفا بده ، من این کار را انجام دادم و با تمام افرادی که در فضای باورهای مناسب و توحیدی نبودند یا خودم قطع رابطه کردم یا جهان برایم این کار را انجام داد و کمی هم نگران درآمد بودم ولی خداوند درآمد یکسال خوب کار کردن در همان محیط کاری را به من داد تا بهتر و بیشتر روی خودم کار کنم مثل زمانی که شما دو سال حقوق میگرفتید ولی کاری انجام نمیدادید .
ولی واقعا از تک تک این لحظات عالی استفاده کردم و خیلی متعهدانه روی باورها بلطف و اراده خداوند کار میکنیم و اصل و اساس زندگی ام را کار کردن روی باورها ، نوشتن باورها و توضیحاتش و درک آنها با مداری که در آن هستم و شنیدن بارها و بارهای این آگاهی ها و تمرکز بر شخصیت با صداقت شما برای تثبیت باورها و کم کردن نجواهای رجیم ، گذاشته ام .
الان همینکه تجربه کنونی زندگی ام اینست که : هر سوالی یا کاری دارم از خداوند هدایت و پاسخ میخواهم و خداوند سریعا جوابم را میدهد و این دوره های مقدس خوشبختی و احساس خوشبختی درونم که انگاری در بهشتم و از لذت در حال یخ زدن هستم و خودم تغییر شیوه تفکرم را درک میکنم و خداوند را دارم ، بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند است .
از شما هم استاد عباسمنش عزیزم پیامبر زمانه من ، بینهایت سپاسگزارم و دوستت دارم بخاطر ذات و سیرت زیبا و پاکتان .
به نام خدایی که به من همه چیز داد تا از زندگیم لذت ببرم سلام استاد عزیززم من میخام از نتایجم بگم که چه اتفاقاتی در طول زندگیم افتاده من چندین سال پیش یک فایلی از شما گوش داده بودم و دیدم ک واقعا در من تغییر ایجاد کرده کم کم هر چند روز یکبار و خیلی کمتر به فایل هایتان گوش میدادم من روابطط فوق العاده داغونی داشتم و برایم زندگی کمی بهتر شد بعد از اون ک روی خودم کار نمیکردم و اصلا نمیدونستم سایتی وجود داره من یکی دوتا از دوره هاتونو تو تلگرام خریدم و گوش دادم اما وقتی یک فایلی از شمارو گوش دادم ک میگید مگه من از کسی دزدیدم تا ب اینجا رسیدم که فایل در مورد دانشجوهایی بود ک شما تربیت کرده بودید و اون ها وارد این مسیر شدن اما رفتن و اطلاعات سایتو برداشتنو و….. و شما گفتید باید در راه درست باشید من دیگه ب اون دوره ها گوش نکردم حذف شون کردم اون سال من کنکور داشتم و سال اول و دوم قبول نشدم چون میخواستم از راه اشتباه چیزی رو ب دست بیارم سال سوم که من روی خودم کار میکردم و از فایل های رایگان سایت مخصوصا زندگی در بهشت استفاده میکردم خداوند ب من لطف کرد و من با رتبه 4 هزار دبیری ریاضی قبول شدم و الان عاشق رشتمم هستم چند وقته که جدی با فایل های رایگان روی خودم کار میکنم و این مسیر جزعی از عادت هام شده و از این که میام سایت و نتایج دوستان رو میخونم لذتتتتت میبرم و نگم براتون ک من چقدرر ارامش دارم وزندگیم از چند سال پیشم چقدرررر فرق کرده من میخاممم خیلیی بیشتر روی خودم کار کنم تا نتایج فوق العده تری بگیرم و خداوند من رو هدایت کنه که هر روز روی خودم بیشتر کار کنم و نتایج فوق العاده تریی بگیرممم خدایا شکرتتت بابت این همه اگاهییی
سلام
وقتتون بخیر
از دوستانی که تجربه استفاده از دوره قانون سلامتی رو داشتند و وگان یا وجترین بودند خواهش میکنم اگر این مسیر رو طی کردید برای من از نتایجتون بنویسید و بگید میشه با اصول وگنیسم تطبیقش داد و استفاده ش کرد؟
بخرمش؟
ممنون
.
من مدتهاست احتیاج دارم که این محصول رو خریداری کنم و بهش عمل کنم اما متوجه شدم که احتمالا برای کسی که وگان هست یا غیرممکنه یا سخت
و یکی از موضوعات اصلی هم راجع به جایگزین کردن پروتئین حیوانی و غیرحیوانی هست که بنظرم میرسه مدیریتش مثل بقیه موارد آسون نیست
.
.
لطفاً لطفاً لطفاً اگر قرار هست بیایید و بنویسید که از وگان بودن دست بکش و باهاش مثل مذهب و دین برخورد نکن و اینا… این کارو نکنید و سعی نکنید نظر من رو تغییر بدید.
گوشم پره ازین حرفها.
.
من چندسال وگان بودن رو تجربه کردم و با کشته شدن و آزار حیوانات واقعا مشکل دارم و موافق نیستم که یک انسان امروزی بخواد برای تهیه غذای خودش از بدن و جان یه موجود زنده ای که گاهی احساسات شبیه به انسان داره بهره ببره
البته که گیاه هم جون و احساس داره
ولی احتمالاً مثل یک گاو از دیدن اینکه بچه ش رو جلوش سر ببری حالش بد نمیشه
یا برای مثال گیاهی که میوه ش رو میندازه روی زمین بعد از رسیدن اون میوه… این رو نمیشه با یک حیوان مقایسه ش کرد
و هزاران موضوع دیگه که اگر نخواین مغلطه کنید و برای گوشتخواری دلیل و توجیه های سطحی و غیر منطقی بیارید میشه دربارشون هزار ساعت صحبت کرد.
.
یه فیلمی هست به نام پی_کِی اونو حتماً ببینید جالبه
لحظه های آخرش که این آدم فضایی میره به مردمش از زمینی ها میگه
میگه دوستان اگر رفتید روی زمین و یه نفر گفت من عاشق جوجه یا عاشق ماهی هستم
بدونید واقعا منظورش این نیست
و اونها منظورشون اینه که من عاشق اینم که ماهی یا جوجه ی مُرده رو کباب کنم و بخورم!
.
و من همیشه وقتی میبینم که افرادی مرغ و خروس و گوسفند دارند و به اونها عشق میوَرزند و در نهایت میکُشنشون و این درحالیه که اون حیوان بهشون اعتماد کرده بوده… بینهایت حالم بد میشه
و واقعا فکر کنیم به اینکه گربه و سگ چه فرقی با گاو و گوسفند و مرغ و خروس دارن که بین اونها فرق میذاریم و فقط به سگ و گربه ها انقدر عشق بی قید و شرط میدیم اما به مرغ و خروس به شرط اینکه به ما تخم مرغ و گوشت بدن عشق میوَرزیم؟ و جان و حق زندگی رو از بعضی هاشون میگیریم و برای استفاده از شیرشون اذیتشون میکنیم مثل دوشیدن گاوها
.
… من نمیتونم راحت بپذیرم از وگان بودن دست بکشم حتی برای سلامتی خودم و این تضاد گاهی آزارم هم میده
اما باید این مسئله رو حلش کنم
همونطور که خیلی از وگان ها خلش کردن
.
و اعتراف هم میکنم که اگر تمام محصولات وگان دردسترسِت نباشه و اصولی پیش نری واقعا بدنت کم میاره
منم گاهی کم آوردم
ولی…. تمایلم اینه بدون آزار حیوانات خودم هم سلامت تر باشم
یعنی میشه؟ با دوره استاد عباسمنش؟
سلام ب شما دوست عزیز
من تو حوضه ثروت مشکل دارم میرم دوره روانشناسی ثروت و تهیه میکنم و بی چون و چرا ب اموزش های استاد عمل میکنم و نتیجه میگیرم
من تو حوضه روابط مشکل دارم میرم دوره عشق و مودت و تهیه میکنم و عمل میکنم بی چون چرا و نتیجه میگیرم
من تو حوضع عزت نفس مشکل دارم میرم دوره عزت نفس و تهیه میکنم اموزش6اشو بی چون و چرا انجام میدم و نتیجه میگیرم
و همینطور بقیه دوره ها…
شما اگه از نظر سلامتی مشکلی نداری چرا اصلا میخوای دوره قانون سلامتی رو بخری؟؟؟
اگر میخوای مشکلی رو از نظر سلامتی حل کنی باید دوره رو بخری و هرچی ک استاد میگن و انجام بدین بی چون و چرا.
چون این جا بحث قانونه
و همونطور هم ک خودتون میدونید قانونو نمیشه شخصی سازی کرد
با تشکر
حرفتون رو قبول ندارم
چون من مثل دیگران استاد و حرفهاشون رو مقدس نمیدونم که فکر کنم عین یک آیه نازل شده باشه و بدون چون و چرا باید بپذیرم!
من با تمام احترامی که براشون قائلم و خییییلی هم در این سالها ازشون چیزی آموختم و عمیقاً قدردانم
ولی در بعضی موارد اصلا عقایدم باهاشون همسو نیست و اینطوری نیست که صد در صد قبول کنم
گاهی شک میکنم به برخی گفته ها و این بد نیست
.
اتفاقا خیلی از رهبران مذاهب هم دوست دارن شما بی چون و چرا و بدون شک حرفشونو بپذیری و حتی نقدشون نکنی
ولی هر آدمی ممکنه اشتباه بکنه.
گرچه معتقدم قضیه نسبی هست و اشتباه یک مفهوم انتزاعیه
یعنی مثلا اگر من انتخاب کردم که استایل زندگیم به شکل وگانیست ها باشه، پس هرگونه گوشتخواری به هر منظوری در راه و روش و منش من میتونه اشتباه باشه
اما از دیدگاه شما و ایشون میتونه درست باشه
پس جنگ و بحثی نمیکنیم باهم
مگر دلیل و منطق خوبی داشته باشیم که بخوایم آگاه کنیم همو، اون هم با آرامش و متین
.
استاد عباسمنش بی نظیر و عالیه
ولی من هنوز نتونستم با خوردن گوشت موافق باشم
چون وقتی من وگان شدم فقط و فقط بخاطر حمایت از حیوانات بود نه بخاطر سلامتی خودم
اونهایی که فقط بخاطر سلامتی خودشون و بعنوان یک رژیم غذایی رفتن سراغ وگانیسم، خب معلومه وقتی خسته شدن هزار و یک منطق و دلیل میارن که ثابت کنن گوشتخواری درسته تا برگردن به سیستم قبلی!
.
من کاملا قبول دارم و معتقدم که بدن ما عادت داره به گوشتخواری چون قرنها و سالها اینطور بوده، و بدن و ذهنمون که معتاد گوشتخواریه و معتاد به استفاده از فرآورده های حیوانیه، مسلماً اعتراض میکنه به سیستم گیاهخواری و وگانیسم (که باهم فرق دارن)
ولی قصه اینجاست که الان دیگه انسان متمدن امروزی با انسان قدیم فرق کرده و ما میتونیم بدون کشتن و آزار حیوانات برای خودمون غذا تهیه کنیم. دلیلی نداره دیگه مثل قبلاً زندگی یه موجود رو بگیریم بخاطر تهیه غذای خودمون.
و البته که باید چند نسل هممون وگان و وجترین باشیم تا بدنمون بپذیره و یاد بگیره چطور با این استایل پیش بره.
من هم بهم گاهی فشار اومده و مثلا یک بار بعد از 4سال یه هو دیدم باید گوشت بخورم و رفتم ماهیچه گوسفند خوردم. ولی باز برگشتم به سیستم قبلی. هنوزم اگر ببینم دارم مریض میشم میرم چند روز تخم مرغ میخورم تا قوت بگیرم….
سیستم وگانیسم اگه درست و اصولی انجام نشه آسیب میرسونه و ضعف بدنی میاره / منکرش نیستم
اما مثلا شاید اگه استاد بگن باید پروتئین بخوری احتمالاً من برم سراغ پروتئین گیاهی یا نهایتاً تخم مرغ
نه گوشت
.
درمورد این که گفتی اگه مشکلی نیست چرا میخوای بیای دوره رو بگیری هم بگم که اتفاقا احساس نیاز کردم و میخوام بگیرم انشالله
.
.
یه جمله ای هست که میگه:
اگه دیوار کشتارگاهها شیشه ای بود بعید میدونم کسی دیگه دلش میتواست گوشت بخوره
.
و اینکه
واقعا گاو و گوسفند و مرغ… چه فرقی با سگ و گربه دارن؟
چرا باید اون سگ و گربه توی ناز و نعمت و دست و بال آدما انقدر عزیز، زندگی کنن اما گاو و گوسفند و مرغ رو بعد از اینکه ازسون نگه داری میکنیم میکُشیم و میخوریمشون؟
.
یه فیلمی هست به نام پی_کِی، آخرش که آدم فضاییه برمیگرده به سیارشون
میگه آهای مردم
اگه رفتین رو زمین و اونجا یکی گفت من عاشق جوجه یا ماهی هستم باور نکنید
چون آدمای روی زمین منظورشون اینه که دوست دارن مُرده ی اونا رو کباب کنن و بخورن!
.
.
دوست عزیزم!
ما آدمای الانیم
باید یک فرقی با آدمای قدیم داشته باشیم؟
.
یه تعریفی هست از تمدن که میگه
آدمای قدیم به هم سنگ پرت میکردن، آدمای الان به هم کلمه پرت میکنن
و این یعنی تمدن
.
من همیشه پرسشم اینه که آیا معنا و درک و شعور منِ امروز نباید با آدمای غار نشین فرق کنه؟
.
چرا ارجاع میدیم همه چی رو به قدیمی؟
اینکه مدت طولانی گوشتخوار بوده انسان، دلیلی بر درست بودنش نیست
فقط اینکه بدنمون عادت کرده به اون سیستم
و حالا که میخوایم تغییر عادت بدیم
سختشه!
سلام مجدد بشما دوست عزیز
چندین سال پیش خیلی دوست داشتم ک دیگران و قانع کنم یعنی ب هر دری میزدم که بگم حرف من درسته ولی الان اینجوری فکر میکنم که باید هرکسی رو همونجور که هست بپذیرم من ب نظر شما احترام میزارم.
حرف من خوردن یا نخوردن گوشت یا گیاه نیست
من فقط میگم یک نفر یک مسیری رو رفته و نتیجه ام گرفته از اون مسیر(قانون سلامتی)حالا اومده گفتی که اقا هر کسی که این نتایج و میخواد باید یکسری کارهارو انجام بده و یکسری کارارو انجام نده ب همین سادگی.حالا شما یا انجام میدید نتیجه دلخواهتونو میگیرید یا انجام نمیدید و …
درپایان حرفتون و تایید میکنم ک گفتین ادمهای قدیم با ادم های الان باید ی فرقی داشته باشن
ادمهای قدیم خیلی متعصب تر بودن ولی ادمهای الان با دید باز تر ب مسائل نگاه میکنن
امیدوارم هرجا هستین موفق و پیروز باشین
باتشکر
سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))
از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))
عشقم بدون من اینده ی توعم
اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا
از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…
راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))
ببین ارام جان عزیزم
دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن
من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم
من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم
همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …
تو خیلی خوده گذشته ی منی
جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …
حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))
در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))
ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده
دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …
من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه
از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …
من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …
من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …
ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …
من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …
اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …
برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن
و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …
دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …
من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …
ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …
خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …
ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟
ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟
نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟
به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن
اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها
اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))
ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم
اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم
اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))
دوستت دارم گذشته ی من فعلا
سلام عزیزم
ممنون که حوصله و وقت گذاشتی و از دلت نوشتی
چقدر خوب نوشتی
چقدر کامل و عالی نوشتی
مشخصه خیییییلی خوب و شفاف با خودت همه چی رو حل و فصل کردی
آفرین بهت دمت گرم. تحسینت میکنم
.
حرفات رو من تأثیر گذاشت
بهشون فکر میکنم و باید چندبار دیگه هم بخونمشون
.
بله منم الان کم میارم
ورزش دیگه نتونستم بکنم
کارم هم سنگینه ولی جون ندارم
اما همون مسئله اخلاقیش اذیتم میکنه و اینکه آهِ هر حیوونی موقع مرگش و موقع کشته شدنش منو بگیره
دوست ندارم کارما و انرژیش بیاد تو زندگیم
همش خوابشونو میبینم
اوایل هروقت گوشت و لبنیات میخوردم خواب میدیدم دستم به خون آغشته ست و پاک نمیشه هرچی میشورم
خواب میدیدم گاوها برای کشته شدن گوساله هاشون گریه میکنن
یا هزارتا ازین موارد
.
.
اون تیکه که گفتی آیا فکر میکنی خدا به مرگ احساسی نگاه میکنه یا نه؟ ،
گلِ کلامت بود
اون تیکه منو میخکوب کرد
به قول خیام
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف میسازد و باز بر زمین میزندش!
…
این همون نقطهایه که خداناباورها هرموقع جنگ و خونریزی میشه تو دنیا
میگن عدالت مرده! خدا مُرده!
اگه خدا وجود داره چرا میذاره این همه آدم بیگناه کشته بشن…
… آره
تو با اینکه از من کوچیکتری
ولی پخته تری
حداقل تو این موردی که داریم باهم حرف میزنیم
بوس بهت گیان
(گیان= جان / گیانم = جانم)
ارام گیان عزیز
بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا
کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست
خداوندی که سیستمه
نه یک انسان
ما باید این سیستم رو بشناسیم
بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …
وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه
یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی
و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی
اصن از خودت بپرس
چرا گیاهخوار شدی ؟
برای تجربه ی ارامش بیشتر
چون این بهت ارامش میده
حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟
ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..
و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …
خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …
اون نگاه دلسوزی نداره …
اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …
خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …
خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …
سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …
یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …
این نگاه و دیدگاه خداونده
اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …
همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …
توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))
نگار جان عزیزم
دوست خوبم
به حرفهایت دوباره فکر کردم
و آنجا که گفتی اصلا برای خدا مهم نیست کشته شدن یا نشدن موجودات،
کمی در علت وگان شدنم شک کردم
تا اینکه یادم آمد چه قول و قرار و چه توجیهِ موجّهی برای خودم داشتم و دارم
اول برای خودم و بعد برای تو هم مینویسمشان:
_بارها برایم پیش آمده، مردی که میخواسته به همسرش خیانت کند، از من درخواست رابطه کرده و وقتی من نپذیرفتم، در نتیجه به سراغ فرد دیگری رفته و در هرصورت خیانت ورزیده، چون تصمیم و قصدش این بوده و مسلماً امتناع من جلوی کار زشتش را نگرفته؛
اما حداقل من خوشحالم که آن نفر سوم و درواقع شریک جُرمش برای خیانت به همسرش، من نبودم.
_گاهی برایم پیش آمده که به من یک پیشنهاد کاریِ غیر اخلاقی شده که پول خوبی هم داشته اما من ردش کردهام
و این رد کردنِ من مسلماً جلوی خطاکاری آن فرد را نگرفته و قطعاً فرد دیگری به جای من آن را به انجام رسانده و پولش را گرفته است؛
اما حداقل خیالم راحت است که من در آن کارِ خطا، دستی نداشته ام.
_در بسیاری از کشورها امکان کُشتن دیگری و تجاوز کردن به دیگران بسیار وجود دارد و خیلی ها هم از این فرصت سوء استفاده میکنند و اگر من آنجا باشم و خویشتن داری کنم، تجاوز و قتل نکردنِ من، مسلماً باعث جلوگیری از انجام جُرم در آن منطقه نمیشود؛
اما حداقل وژدانم راحت است که در جُرمهای انجام گرفته، من دستی نداشتهام.
_آدمهای زیادی در سراسر دنیا حیوانات را برای تهیه غذا می آزارند یا می کُشند و مثل روز روشن است که وگان بودن من آنقدرها هم که من فکر میکنم، ناجیِ جانِ موجودات نیست؛ و جلوی کشته شدن آنها را حداقل به زودی نخواهد گرفت،
اما میدانم که هربار مراقب خوراکم هستم، حداقل در ظرف غذای من، حیوانی نیست و همین قلب و دلم را آرام میکند
آیا همین کافی نیست؟
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیز و تاثیر گذار من وفا ناصری از خوزستان هستم حقیقتش اولین باره روی سایت کامنت میزارم ولی سالهاست که من پیگیر آموزه های شما هستم اولین موضوعی که میخوام راجبش صحبت کنم اینه که هر وقت آموزه های استاد رو گوش بدم بلافاصله اتفاقات خوب میفتن و میدونم اینا همش نشانه است که قدرت و تاثیر کلام رو نشون میده که کلام خوب برابر با اتفاقات خوب هستش از وقتی که شروع کردم به نوشتن شرایط زندگیم خیلی تغییر کرد من قبلا هیچ شغل و درآمدی نداشتم همیشه از این شاخه به اون شاخه تا اینکه خدا هدایتم کرد و الان در کار آرایشگری لاین شینیون مشغول هستم و کا ملااستقلال مالی دارم که این موضوع باعث شد تو خیلی از زمینه ها اعتماد به نفسم بالا بره و تو دورهمی ها همیشه سعی میکنم حرفهایی بزنم که آگاهی خودم و اطرافیانم و ببرم بالا که این موضوع باعث شد مسیر زندگی خالم هم عوض بشه و هدایت شد به جایی که خودش همیشه آرزو میکرد ولی هنوز هم یه جاهایی مسیرو اشتباه میرم اما خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که این آگاهی رو دارم که میدونم دارم مسیر و اشتباه میرم و برمیگردم که از مسیر درست برم همیشه خدارو بابت وجودت شکر گزارم استاد عزیز و از خدا در خواست میکنم که بیش از پیش تو این مسیر مصمم تر باشم….
سلام دوست خوبم وفا عزیز
چقدر خوبه ک اولین کامنتی ک گذاشتی شد نشانه ای برای من ممنونم ازت
توی قسمت نتایج دوستان کامنتهای قدم 1 رو میخوندم تا نشانه ای رو برای خودم پیدا کنم
من دارم از قدم 1 مجددا شروع میکنم
و با کامنت شما روب رو شدم گفتم بخونمش تا رسیدم ب قسمتی ک گفتی ب استقلال مالی رسیدم در کار شنیون بهت تبریک میگم ، من چند وقتی هست ک دارم ب این فکر میکنم کسب وکار خودم رو داشته باشم و این ایده اومده بود ب ذهنم ک دوره شنیون رو بگذرونم و جالب برام شد ک به کامنت شما هدایت شدم