نتایج دانشجویان از دورههای استاد عباسمنش
- امروز روز 26 ام از شروع زندگی من به شیوه دوره قانون سلامتی است. حالم خیلی خوبه. من دوره رو با وزن 65 کیلو شروع کردم و امروز وزن من به 58 کیلوگرم رسیده. شاید باورتون نشه ولی رسیدن به وزن زیر 60 کیلوگرم، برای من مثل رویا بود. چون هزاران بار، هزاران رژیم مختلف رو امتحان کرده بودم و هیچ جوابی نگرفته بودم. خوشحالم ک به ندای قلبم گوش دادم و مثل همیشه به استاد عزیزم اعتماد کردم و وارد دوره قانون سلامتی شدم. من توی کلینیک ژنتیک توی مشهد کار میکنم و تمام همکارانم و پزشکان اینجا براشون سوال شده که: \"تو واقعا توی چند هفته چیکار کردی که تونستی اینقدر خوب چربی های اضافه رو حذف کنی؟!\". از اونجایی که من نمیتونم خوب توضیح بدم، فقط آدرس سایت استاد رو میدم و میگم اول از فایلهای دانلودی استفاده کنین تا با استاد عباس منش آشنا بشین و بعدش خودتون تصمیم بگیرین که از کجا شروع کنید.امروز حالم از تمام این 26 روزه بهتره. دوست داشتم این حس خوب و نتایجم رو تا اینجای کار به اشتراک بگذارم تا به این بهانه هم از خداوند شکرگزاری کرده باشم و هم از استاد عزیز که عاشقانه این آگاهی های با ارزش رو در اختیارمان قرار میدن، یک تشکر خیلی خاص کنم.
- هشت روز هست که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و معجزات سلامتی من از روز سوم شروع شد؛ عفونت های همیشگی سینوسی که داشتم از بین رفته؛ زیر ابرو هام متورم بود که ورمش رفع شده و صاف شد. تنفس چقدر برایم راحت شده خدایا شکرت؛ خوابم آرام و عمیق شده؛ بوی بد عرق بدنم ازبین رفت؛ چربی سر و مو هام از بین رفت. قبل از دوره قانون سلامتی، من حتی یک تخم مرغ میخوردم، کلی جوش میزدم اما الان سه تا تخم مرغ هم میخورم اثری از جوش نیست. گرفتگی بدن و درد زانوها برطرف شده؛ سبک و سرحال هستم؛ نفخ آزار دهنده برطرف شده؛ ذهن شلوغ و و خسته آرام و ساکت شده و زندگی برای من چقدر لذت بخش شده.استاد عزیز از شما بسیار سپاسگزارم که با تولید دوره قانون سلامتی، سلامتی آسان و طبیعی رو به ما هدیه دادید. خدا خیر و برکت رو به زندگی شما بدهد.
- من زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و از روز سوم معجزات سلامتی من شروع شد:قبل از دوره قانون سلامتی، من دچار سینوزیت مزمن و ترشحات سینوسی بینی و پشت حلقی بودم که این اواخر واقعاً آزار دهنده شده بود. طی چهل و چند سال عمر و اون همه مراجعه به دکتر فوق تخصص، تنها چیزی که شنیدم این بود که: \"بدن شما حساسیت داره و باید دارو بخوری\". همیشه برای جلوگیری از عود عفونت سینوس ها مجبور بودم کلی دارو بخورم و حالا شکر خدا با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، این بیماری بعد از چهل و چند سال برطرف شده. استاد خدا خیرت بده. نمی دونم حالا حالاها چطور سپاسگزاری کنم. باورم نمیشه که این مسئله به این سادگی حل شده باشه. یعنی به جای اینکه کلی دارو بخورم که خوب بشم، فقط با نخوردن یه سری غذاها، خود به خود بدنم خودش رو درمان کرده.بعد از حل این مسئله، اولین روز زندگیم بود که راحت نفس می کشیدم. مجراهای داخلی بینی کاملا خشک شده و خلط پشت حلقی ندارم. برجستگی های زیر ابروهام که بخاطر تورم سینوس ها بوجود اومده بود، خوابیده و ابرو هام صاف شده. قبل از دوره قانون سلامتی، خیلی از این تورم زیر ابروهام اذیت بودم و هر وقت تو آینه خودم رو میدیم بدم میومد. تازه فقط همین یه مشکل که نبود. من بیش از ده سال بود که می دونستم تری گلیسرید و غلظت خونم بالاست. خیلی سریع دست و پاهام خواب میرفت و توی این یکی دو سال اخیر، زانو هام موقع بالا پایین رفتن از پله درد می گرفت. بدنم این اواخر خیلی خشک و گرفته بود با اینکه چاق نبودم و اضافه وزن نداشتم.اصلاً دلیل من برای خرید دوره قانون سلامتی همین بود که دیگه این شرایط جسمی، برام قابل تحمل نبود و حالا همه چیز توی بدنم خوب شده. بدنم انگار از قفس آهنی آزاد شده باشه، سبک شده. عضلات و زانوهام نرم شده و احساس سبکی و راحتی می کنم. قشنگ احساس میکنم گردش خون تو رگهام راحت شده. تو راه پله بجای لنگان لنگان رفتن، از روی ذوق می دویدم. اینم بگم که این دو روزه، پیک کاری من بوده و با اینکه از صبح تا شب کار میکردم، سبک و سرحال و شاداب بودم.قبل از قانون سلامتی من همیشه نفخ معده داشتم بخصوص بعد از غذا و بخصوص قبل از خواب و چقدر آزار دهنده شده بود. اما خدا رو شکر این مشکل کلاً ناپدید شد. انگار نه انگار که چنین مشکلی توی جسمم بوده. اگه این معجزه نیست پس چیه!استاد عزیز از شما متشکرم و و همیشه دعایتان میکنم.
- استاد جانم، بخاطر تموم نتایج فوق العاده ای که از بقیه دوره ها و آموزش هاتون گرفتم، دیگه صحبت هاتون برای من وحی منزله. به همین دلیل وقتی دوره قانون سلامتی رو شروع کردم، ذهن من هیچ مقاومتی برای عمل به شیوه دوره قانون سلامتی نداره. دلیل و منطق و… نمی خواد. استاد میگه قانون سیستم بدن اینه و این رفتار رو باید انجام بدیم که هماهنگ با سیستمه و منم شاگردشم میگم چشم. برای همین نتایجم از این دوره بی نظیر بوده.من فردی ام که تمام زندگیش در حال رژیم و ورزش و…بوده که به عدد 60 کیلوگرم روی ترازو برسه و این اتفاق فقط با دوره سلامتی افتاده. الان مدتهاست که وزن من بین 50/52 کیلو ثابت مونده. قبلا کل روز خواب آلود بودم و درگیر خواب اما الان انرژیم فوق العاده شده؛ تمرکزم بینظیر شده؛ قبل از دوره همیشه پاهای من پر از ترک بود که شب ها کرم جی میزدم و با جوراب میخوابیدم و بازم خوب نمی شد اما الان هیچ اثری از ترک های پام نیست.استاد قبل از قانون سلامتی، من عجب معده ی داغونی داشتم.همش حالت تهوع و برگشتن غذا. این حالت تهوع اونقدر بهم فشار وارد می کرد که تموم مویرگ های صورتم میزد بیرون. انقدر بالا میاوردم که دیگه می رسید به خون بالا آوردن و الان همون مشکل معده ای که همه بهم می گفتن ارثیه و خوب نمیشه، کاملا خوب و سلامت شده.سودمندی های دوره قانون سلامتی برای من تموم شدنی نیست و از خداوند میخوام تا آخر عمرم من رو روی زندگی به سبک قانون سلامتی نگه داره.
حکایت 25 سال انتظار و معجزه دوره قانون سلامتی... سلام خدمت استاد واقعی و عمل گرای عزیز استاد عباس منش امروز به پروفایل خودم نگاه کردم و دیدم که 1060 روز است که به واسطه ی هدایت های الهی با آموزش های شما و این سایت زندگی می کنم.
من 48 سال دارم و همسرم 44 سال. اسفند ماه 1400 که دوره قانون سلامتی که بر روی سایت گذاشته شد، به پیشنهاد همسرم این دوره را خریداری کردیم و از همان روز اول شروع کردیم به زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی.
در شروع دوره وزن همسرم 101 کیلو بود. جالب است بدانید که در طول حدود 23 سال زندگی مشترکمان، همیشه قاعدگی همسرم کاملا نامنظم و نامرتب بود. به طوری که شاید 4 ماه یکبار پریود می شد و وقتی هم که پریود می شد تا حدود 2 ماه ادامه داشت. در طول این سالها، ما انواع و اقسام پزشک ها و داروها را امتحان کردیم که هیچ نتیجه ای حاصل نشده بود.
پس از یک ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، همسرم به طور کاملا غیر منتظره و باور نکردنی یک پریود 7 روزه مرتب و کامل داشتند و این اولین معجزه ی زندگی ما بود که در طول سالیان دراز با انواع و اقسام دارو ها و پزشکان درست نشده بود.
در طول این 1 سال و نیم گذشته که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنیم، تمام پریود های ایشان منظم و کامل بوده است . وزن ایشان از 101 کیلو به 75 کیلو رسیده. و اما حکایت باورنکردنی این بود: حدود 3 روز پیش که وقت پریود همسرم بود، ایشان پریود نشدند و ما که 25 سال 25 سال 25 در انتظار مثبت شدن آزمایش بارداری همسرم بودیم، متوجه شدیم که همسرم باردار شده است و معجزه ی بزرگ زندگیمان اتفاق افتاد. مایی که از اول زندگی مشترکمان هر ماه از هر سال به پزشکان مختلف و حاذق مراجعه کرده بودیم تا صاحب فرزند شویم، اکنون به واسطه زندگی به شیوه دوره ی قانون سلامتی استاد عباس منش، خداوند به ما فرزندی عنایت کرده است. نمیدانیم چطور خوش حالیمان را بیان کنیم و نمی دانیم چگونه از استاد عباس منش به خاطر این دوره بی نظیر و معجزه آسا تشکر کنیم. استاد از خداوند برایتان بهترین جایگاه را در دنیا و آخرت آرزو میکنم و امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشید- من هانیه هستم و میخواستم راجع به تغییراتی که بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی نصیب من و دخترم شده با شما صحبت کنم.من و دخترم 5 ماهه که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنیم. قبل از دوره قانون سلامتی من آرتریت روماتوئید داشتم. در قسمت لگن و کشاله ران به قدری درد داشتم که پام رو نمیتونستم جمع کنم و بیشتر از 10 دقیقه توان پیاده روی نداشتم. با کمی پیاده راه رفتن تمام پای من به قدری درد میگرفت که مجبور میشدم بنشینم. اما الان با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، پا به پای دخترم 5 ساعت پیادهروی دارم اونهم به آسانی.حدود20سالی هست که پای راست من گرفتگی رگهای لنفاوی رو داشت. روی پای من به قدری ورم داشت که اولاً همیشه کفش سایر بزرگتر میپوشیدم در ثانی اینقدر ورمش زیاد بود که جلب توجه میکرد و برای بقیه سوال بود که این چیه؟!دکتر های زیادی رفتم. کلی آزمایش دادم و همشون می گفتن کاری نمیشه کرد. باید میل بزنیم اما دوباره برمیگرده به حالت اولیه. اما الان این تورم تقریبا خوب شده طوری که کفش برام گشاد شده.مچ دستم بیشتر مواقع درد داشت که کاملا دردش برطرف شده.در ناحیه شکم یه لیپوم به اندازه یه گردو داشتم. بعد از 5 ماه عمل به دوره قانون سلامتی سونوگرافی کردم و بهم گفت که اثری از لیپوم نیست. لک های پوستم کمتر و کمرنگ تر شده. همیشه بعد از غذا دل پیچه و دل درد داشتم اما از هفته اول دوره قانون سلامتی این مشکل کاملا برطرف شد.همیشه هنگام نشستن و برخاستن استخوان هام صدا می کرد، الان به ندرت این اتفاق میافته.من از وزن 53 کیلو رسیدم به وزن 42 کیلو. دور کمرم 74 سانتی متر بود که الان 67 سانتی متر هست. دیگه خواب آلود نیستم و کلی انرژی مثبت دارم برای انجام کارهام.استاد عزیزم نمیدونم به چه زبونی ازتون تشکر کنم.
- من 5 ماه پیش دوره قانون سلامتی رو خریدم و به همراه دخترم زندگی به سبک دوره قانون سلامتی رو شروع کردیم. اول از نتایجی می نویسم که نصیب دخترم شده. دخترم 24 ساله است و 10 ساله که درگیر نوع شدید بیماری پلی کیستینگ بود. توی این 10سال انواع داروهای شیمیایی، گیاهی، طب سنتی، بادکش، انرژی درمانی و هرچیزی که توصیه میشد رو انجام دادیم اما هیچ تغییری ایجاد نمی شد. پزشکان می گفتند این بیماری درمانی نداره و باید همیشه دارو استفاده کنه. داروهاباعث میشد که همیشه دل دردهای وحشتناکی داشته باشه. با اینکه غذا کم میخورد اما وزنش بالا بود و همیشه افت قند و سرگیجه داشت.کلا زندگی دخترم در بیحوصلگی، بدخلقی، پرخاشگری، عصبی بودن و همیشه درد داشتن خلاصه شده بود. گاهی کار به بیمارستان هم می کشید و اخیرا حتی با دارو هم پریود نمی شد. هر 3 ماه باید آزمایش هورمونی و سونوگرافی می داد. تا اینکه دکتر داروهای دخترم رو زیاد کرد. وقتی علت رو پرسیدم گفت باید سونوگرافی خاص بده و بررسی بشه. اونجا بند دلم پاره شد چون من همین یدونه فرزند رو دارم. چند روز بعد توی قسمت ( مرا به سوی نشانه ام هدایت کن) یه فایل از سفر به دور آمریکا برام اومد و از اون طریق هدایت شدم به صفحه دوره قانون سلامتی ودیدم در مورد درمان پلی کیستینگ هم گفته شده. انگار یه امیدی توی وجودم متولد شد. به خودم گفتم یعنی میشه دخترم سالم بشه.استاد الان هم یاد اون روز میفتم اشکام سرازیر میشه. دوره قانون سلامتی رو خریدم و با دخترم زندگی به این شیوه رو شروع کردیم.شاید باورتون نشه اما از روز دوم، دیگه از دلپیچه های دخترم خبری نبود. روز چهارم دخترم پریود شد. از خوشحالی گریه می کردیم. آخه یه ماهی بود که قرصاش تموم شده بود و پریود نشده بود. به دخترم پیشنهاد کردم دیگه قرصها رو نخوره ایشون هم قبول کرد و ماه بعد، سر موقع دوباره پریود شد اونهم بدون درد. استاد به قدری توی این 10 سال به ما سخت گذشته بود که باورمون نمی شد که این بیماری داره درمان میشه و همش با خودم میگفتم نکنه این نتایج موقتی باشه و دیگه ادامه نداشته باشه…استاد الان که دارم براتون مینویسم، 5 ماهه که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنیم.دخترم توی این پنج ماه، حتی یه قرص نخورده و به راحتی به راحتی پریود میشه.موهای زائد توی بدن و صورتش از بین رفته. از دل دردهای همیشگی اش خبری نیست. همیشه نیم ساعت پیاده روی می کرد پادرد میگرفت اما الان با فست 72 ساعته به مدت 5 ساعت پیاده روی داره.پشت گردنش یه برجستگی به اندازه ی نصف تخم مرغ بود که کاملا برطرف شد. همیشه از سرکار که میومد فقط درازکش روی تخت بود اما الان 6 صبح تا 10شب سرحال و خوشحاله و دیگه خبری از بیحوصلگی وخستگی نیست.خشکی و تیرگی پوست صورتش از بین رفته. درد کتف و گردنش از بین رفته.قبلا اکثر اوقات گر گرفتگی و احساس گرمای بیش از حد داشت که این مشکل هم برطرف شده.روی بازو، پشت و لابلای موهای سرش جوشهایی داشت که کاملا برطرف شده. شوره سرش از بین رفته.با وجودی که غذا کم میخورد اما همیشه از معده درد شکایت داشت اما الان با رعایت دوره قانون سلامتی بیشتر از قبل غذا می خوره و هیچ درد معده ای نداره. از وزن 63 کیلو به وزن 51 کیلو رسیده. دور شکمش قبل از دوره 98 سانتی متر بود اما الان 84 هست.استاد دخترم نه تنها الان داره سلامتی رو تجربه میکنه بلکه داره واقعا زندگی میکنه و از زمان های بیداریش نهایت استفاده و لذت رو میبره.
- من دوره قانون سلامتی رو برای مادرم خریدم تا سلامتیش رو بدست بیاره. تقریبا 30 سال بود که از دیابت نوع 2 رنج میبرد. به خاطر دیابت، هر دو چشمشون رو عمل جراحی شبکیه انجام دادن. قند خونی که با کلی مصرف دارو باز هم تنظیم نمیشد. هر کسی توی خانواده بیمار دیابتی داشته باشه، میدونه تنها اتفاقی که توی پروسه درمان رخ میده اینه که تعداد داروهای مصرفی و دوز داروها روز به روز بیشتر میشه. مادرم داروهای بسیار زیادی رو باید در هر وعده غذایی مصرف میکردند که به گفته خودشون خیلی وقتها فراموش میکردند که کدوم خورده شده و کدوم نه.هر سال یک درد جدید به دردهاشون اضافه میشد مثل: کبد چرب، فشار خون بالا که با مصرف قرص صبح و شب حدود 17 بود . کلیه هاش دفع پروتئین داشتند. خستگی مفرط، گرسنگی حتی با وجود مصرف حدود 8 الی 9 وعده غذا در روز، طولانی شدن ترمیم زخم ها، بیخوابی شبانه و اخیرا هم که توان راه رفتن از او گرفته شده بود و توانایی جابجا شدن نداشت. پاهاشون بشدت درد میکرد و عضلات و مفاصل دچار التهاب شدید شده بودند و رگهای پاهاشون گرفتگی شدید داشت به گونه ای که خونرسانی اندامهای تحتانی بسیار بسیار کم شده بود و ایشون همیشه احساس سرد بودن در پاها داشتند و چه هوا گرم بود چه سرد، ایشون یه پتو روی پاهاشون بود با کلی جوراب و گرم نگهدار و همه اینا مادرم رو به این نقطه رسوند که اخیرا دیگه مادرم قادر به انجام کارهاشون نبودند. من پیشنهاد دوره قانون سلامتی رو دادم و از اونجایی که ایشون شما و آموزش های شما را با جون و دل باور داشت، پذیرفت که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کنه.من مقداری پول گذاشته بودم کنار برای خرج عمل جراحی کمر مادرم. چون هر دکتری که برای حل این مشکل رفته بود، گفته بودند که دیسک کمر داره، گودی کمرشون زیاد هست و باید جراحی بشن. بعد از خرید دوره قانون سلامتی، ما دکتر رفتن های مادرم رو کنار گذاشتیم و زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردیم.من خودم در حیطه پزشکی هستم کاردرمانگر هستم و میدونستم هر عذابی که مادرم داره میکشه بخاطر عوارض دیابت و مصرف داروهاشه. میدونستم مصرف قرص چربی خون به مرور منجر به آتروفی عضلانی میشه و… اما نمیدونستم چطور باید جلو این پیشرفت بیماریهای عضلانی شونو بگیرم. یکبار هم که به مدت هفته گفتم قرص چربی خون قطع کنند، دیدیم بیماریش شدت بیشتری پیدا کرد.اما بعد از یک ماه که اصول و قوانین دوره قانون سلامتی رو به صورت کامل اجرا کردیم، مادرم کم کم توانایی راه رفتن به دست آوردند و تمام داروهاشون رو قطع کردند اونهم داروهایی که اگر یک روز نمی خوردند، کل سیستم بدنشون بهم می ریخت. الان حدود 6 ماه از زندگی به سبک قانون سلامتی میگذره و مادر عزیزم نتایج بی نظیری توی سلامتی بدست آورده مثل:خواب شبانه آرام؛ توانایی راه رفتن بدون حتی عصا؛ دید چشماش خیلی بهتر شده؛ بهبودی زخم سریعتر رخ می ده؛ از بین رفتن زخم دیابتی؛ برگشتن حس به اندامها شون به ویژه پاهاشون؛ از بین رفتن چهره بیمارگونه و دیدن نشاط روی چهره مبارکشون که دیدن چهره بانشاط مادرم آرزوی من بود؛ بهبودی کلیه ها و عدم دفع پروتئین؛ قند خون کاهش یافته؛ فشار خون عالی (12) که من سالها بود این نمره فشار خون از ایشون رو ندیده بودم و هزاران نتیجه دیگه.استاد من از طرف خودم و مادرم از شما سپاسگزارم که وقت گذاشتین و دوره قانون سلامتی رو تولید کردید و اکنون بیشمار انسان به واسطه این دوره از نعمت سلامتی بهره مند شدند. فقط خداوند قادره پاداش این لطف شما رو به شما عطا کند ان شاءالله.
- قدم دوم دوره 12 قدم بود که با مفهوم تجسم آشنا شدم. موضوعی که اون زمان برام دغدغه بود و خیلی آزارم میداد، مشکلاتی بود که در سلامت جسمانیم داشتم:کبد چرب، فشار خون بالا، نقرس، چربی بالا، وزن بیش از حد زیاد، قند خون بالا و چندین مشکل اساسی دیگه در جسمم. اون زمان شروع کردم به تجسم یک بدن سلامت. تجسم میکردم یه کارگر روی کبدم ایستاده و با یک شی فلزی شبیه تی داره چربیهای کبدم رو پاک میکنه.تجسم میکردم یه فردی داره با یک کاردک لکه های روی صورتم رو پاک میکنه.تجسم میکردم داخل رگ های بدنم یک چیزی شبیه توری داره فشار خونم رو کنترل میکنه . تجسم میکردم خیلی خوش اندام شدم و واقعا از این تجسم لذت میبردم و وقتی این کار انجام میدادم واقعا بدنم داغ میشد و عضلاتم گزگز میکرد. این تمرین رو تا 4 ماه ادامه دادم و بعد خداوند من رو به دوره قانون سلامتی استاد عباس منش هدایت کرد و طی سه ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، تقریبا تمام مشکلات سلامتی من حل شد.من از وزن 117 کیلو رسیدم به 86 کیلوگرم رسیدم.فشار خونم کنترل شد و من بعد از 17 سال مصرف قرص فشار خون، الان دیگه قرص نمیخورم.لکه های صورتم کامل از بین رفته.قند خون و چربی خونم متعادل شده.بیماری نقرس در من درمان شده.کبد چربم از بین رفته و سلامت شده و به اندام عالی رسیدم. واقعا قدرت ذهن معجزه می کنه. خداوند من رو به مسیری هدایت کرد که تمام آنچه تجسم کرده بودم اتفاق افتاد . واقعا با تجسم توی زندگی من معجزه شد و الان اندام رویایی و سلامتی بینظیری رو دارم تجربه میکنم. بعد از این نتایج، واقعا به قدرت تجسم و قدرت ذهن پی بردم و الان به نظر خودم شادترین انسان روی کره زمین هستم و هر لحظه خدای مهربانم رو برای این هدیه و سلامتی شکرگزاری میکنم. از استاد عباس منش عزیزم هم تشکر میکنم که راه سعادت دنیا و آخرت رو به ما نشان داد.
- نتایج من بعد از 45 روز زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی:قبل از دوره قانون سلامتی من دچار سردرد های خیلی عجیب می شدم. سمت چپ سرم جوری درد میگرفت که دیگه نمیتونستم حتی صحبت کنم. این مشکل مثل یک کابوس برای من، طوری که حتی اگر توی بازار هم بودم و این سردرد شروع می شد، باید دراز میکشیدم تا کمی قابل کنترل بشه. با خوردن 4 تا قرص مسکن قوی، فقط یه کم بهتر میشدم و این سردرد معمولا بیشتر از 6 ساعت ادامه داشت. هر کاری برای درمانش می کردم. حتی فکر می کردم شاید از عطر زدن باشه و با اینکه عطر نمی زدم بازم مشکل حل نشده بود و این اواخر حتی بیشتر هم شده بود. اما خدا رو شکر با عمل به دوره قانون سلامتی این مشکل الان حل شده.رسیدن به تناسب اندام: در این مدت وزن من از 71 کیلوگرم به 60 کیلوگرم رسیده. یه شکم گنده داشتم که کلاً آب شده و بالا تنه و بازو هام درشت تر شده و خیلی از اندامم راضی هستم.کشال های ران من به شدت تیره شده بود که الان خیلی کم رنگ شده و تیرگی داره از بین می ره و پوست صورتم هم خیلی شفاف شدهقبل از قانون سلامتی، خواب شبانه بدی داشتم و تا نزدیک صبح بیش از 20 بار بیدار می شدم و می نشستم یا توی خواب راه میرفتم و صبح هم با یک بدن خسته و کوفته بیدار می شدم، طوری که اصلا نمی تونستم راه برم. اما الان با عمل به دوره قانون سلامتی، شب به محض اینکه سرم رو میزارم روی بالش تا صبح خوابم می بره و صبح هم سرحال بیدار میشم.قبل از قانون سلامتی مسئله خروپف بسیار بدی داشتم که این مسئله کلاًً حل شده.قبل از قانون سلامتی میل جنسی من ضعیف شده بود که خدا رو شکر الان به حالت طبیعی برگشتهحرفه کاری من با صدای من هست و قبل از قانون سلامتی از رفلکس معده رنج می بردم و روی صدام خیلی تأثیر بد می گذاشت اما خدا رو شکر الان این مسئله کامل حل شده.قبل از قانون سلامتی حتی با 10 دقیقه پیاده روی به نفس نفس می افتادم و ساق پاهام به شدت درد می گرفتم اما الان به راحتی روزی 2 ساعت پیاده روی می کنم و تازه حس می کنم خیلی کم هم هست.بوی بد دهانم کاملا از بین رفته و حتی عرق بدنم هم بوی بد نداره و لباس هام اصلا بوی بد نمی گیرند.من ورزشکار هم هستم و فوتبال بازی می کنم. بعد از دوره قانون سلامتی مهارتم توی فوتبال خیلی خوب شده، سبک شدم، بدنم پر انرژی شده و شوت های محکمی می تونم بزنم در صورتی که قبل از قانون سلامتی نمی تونستم یه شوت محکم خوب بزنماز همه مهمتر، این نتایج و بازگشت سلامتیم باعث شده که اعتماد به نفسم خیلی بالا بره و الان باور دارم که می تونم به هر هدفی برسم.استاد از شما سپاسگزارم. دوره قانون سلامتی، دوره تناسب اندام نیست بلکه دوره سلامتی کامل هست.
سلام استاد
گفته بودین که باور کمبود کجاها توی زندگیتون هست میدنم که خیلی خیلی وجود داره ولی چند تاش که تونستم پیدا کنم من خیاط هستم وهمیشه میخاستم که یکی کمکی داشته باشم ولی باورم این بود که خیاط خوب نیست اگرم باشهاگر خیاط بگیرم حقوقش رو چه جوری بدم اگر درامد کافی نداشته باشم یا مثلا ایده به ذهنم میومد یه رگال لباس تولید کنم مشتری هام که میان از رگال هم دیدن کنن وبفروشم دوباره فکر منفی میومد که اگر فروش نره چی رودستت بمونه چی وهمین ترس باعث شده که هیچ وقت قدمی برندارم
وبابت اینکه گفتین باچه مساعلی روبرو شدید که فکر میکردین راه حلی نداره من با پسرم که الان پونزده ساله خیلی بحث میکریم فکر میکردم میتونم کنترل کنم وبعضی وقتا دیگه اینقد عاجز میشدم تو خلوتم گریه میکردم یروز از خدا خاستم که کمکم کنه همون روزا بود که خواهرم یه کلاسی رو معرفی کرد که برای فرزند پروری بود اونجا بود که فهمیدم مشکل پسرم نبوده خودم بودم با افکار منفی که ممنتوم میگرفتن منو با پسرم دذگیر میکرد واز من بعد از اون چند جلسه کلاس نه تنها دیگه با پسرم درگیر نبودم بلکه باهم دوستو رفیق هم شدیم الان همه چی رو میاد برام تعریف میکنه در صورتی که قبلا اگر میپرسیدم هم چیزی نمیگفت الان خودش میاد بغلم میکنه بوسم میکنه
یوقتایی که صداشو بلند مبکنه میاد معذرت خاهی میکنه
این اولین دوره ای هست که ازتون گرفتم امیدوارم به دستاورهای بزرگتری برسم وبیام باهاتون در میون بزارم بازم ممنون
سلام خدای جانم
سلام استاد عزیزم ودوستان مهربونم
من دیروز فایل دوم استاد رو گوش دادم در مورد راحت کارها براشون انجام میشه وبا هدایت پیش میرن دیروز تصادف کرده بود همسرم خداروشکر اتفاق بدی نیافتاده بود مقصرم نبودن رفته بودن بیمه اونجا کروکی ازشون خواستن وهمسرم رو 4تاکلانتری فرستاده بودن دنبال کروکی هر جا روفته بود جای دیگه ایی رو گفته بودن بره و…کلی درد سر داشتن دیروز
حالا امروز همسرم وقت نداشت بره سرکار بود به من گفت برم کروکی رو بگیرم به خیال خودمون کلانتری مورد نظر رو پیدا کرده بودیم گفت برو اونجا بگیرش منم رفتم گفتن سرهنگ فلانی اینجا نیست برو فلان کلانتری بازم یه جای دیگه منم تو دلم گفتم چرا این جوری شد من برا نیم ساعت مرخصی گرفتم نکنه خیلی طول بکشه منو الکی این ور واون ور بفرستن بعد یاد حرف استاد افتادم گفتم خدایا منو هدایتم کن من به راحت ترین راه بتونم کارمو انجام بدم برم خیلی سریع کارم راه بیافته و…بعد به گروهبان گفتم آدرس رو تو نشان برام من علامت بزن با همون مسیر یاب برم چون من اونجارو بلد نبودم وقتی که به مقصد رسیدم دیدم تو اون منطقه اصلا کلانتری وجود نداره از یه آقایی پرسیدم این خیابون کلانتری هست منو اینجا فرستادن ایشونم خیلی آدم مطلعی بود گفتن نه اصلا کلانتری نداره واون کلانتری که گفته بودن بهم گفت که خیلی از اینجا دوره و….
بعد کلی راهنمایی کرد که کروکی فلان بگیری اگه دست نویس کردن بیمه قبول نمیکنه وووو
بعد رفتن منم با ماشین راه افتادم دیدم این آقا به سمت ماشین من میاد منم نگه داشتم گفتن این خیابون یه طرفه س تهش از اینجا نمیتونی دور بزنی یه راهنمایی رانندگی هم چند تا کوچه بالاتر هست اگه بری از اونا بپرسی چون اداره کل شونه بهتر راهنماییت میکنن آدرس داد منم رفتم خیلی راحت پیداش کردم رفتم پرسیدم فلان جا تصادف کردیم و…کجا برم آدرس قبلی رو بهم دادن گفتم اونجا رفتم یه کلانتری دیگه روگفتن سرهنگ فلانی اینو که گفتم گفتن سرهنگ اینجاس در رو باز کردن بیا تو من شوکه شده بودم چون فقط رفته بودم آدرس بپرسم که کدوم کلانتری برم
همون جا کروکی رو بهم دادن راحت وآسان خداروشکر انقدر ذوق زده شدم از این اتفاق که نمیتونم براتون توصیفش کنم اشکم دراومد که ببین استاد میگفت این طوری شد هدایت خواستم کارها برام آسون شد منم کارم آسون پیش رفت خداروشکر من اینو معجزه میدیدم واقعا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم انشاءالله
دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم
حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم میکنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)
اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..
گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم
گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم
و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .
و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم
وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر
همه ی ترسام خلاص میشم استاد
همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان میکنه به اذن الله
اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم
و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم
حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم
هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب
شکسته ی منو داد
من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی
( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد
تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..
و هربار اشتباهات جدید
حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد
آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم
تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر
بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم
به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم انشاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم
اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله
به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود
خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم
یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم
و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه
لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم
خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم
و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره
ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت
به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم
و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم
آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم
اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش
اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه
همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق میکنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست
وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمیدونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت میبردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت میبردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمیدونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمیدونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم
الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار
زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم
خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین
سلام به استاد عزیزم
خدای مهربانم هرچه دارم ازتودارم
من اصلا یک درصد فکر نمیکردم بتونم تا قبل از زمان تخفیف دوره رو بخرم بصورت ناگهانی
البته چند وقتی هست که همسرم در برنامه های استاده وخیلی تمایل به خرید این دوره داشت همش میگفت یه جوری این دوره رو بخریم قبل از عید توسط یکی از دوستان غرفه روسری زدیم وخداروشکر پول دوره برامون جفت و جور شد حتی چند برابرش ….وتمام مخارج عیدمون رسید نزدیک به 10میلیون عیدی سوغات بردم اصلا فکرشو نمیکردم ..ایام عید کلی بهم خوش گذشت ….مادر شوهرم کلی بهمون سوغات داد البته مادر شوهرم زنی دست ودلبازن ….وخداروشکر نتایج دارن میان اینها رو داشته باشین تا نتایج بیشتر رو هم بیام بنویسم
سلام خدای جانم مهربان ترینم عزیزم هادی ام هستی ام آرامشم خدای زیبایم خدای رحمانم رحیمم سخائم ستارم
وسلام ودرود بر استاد عزیزم خیلی خیلی دوستون دارم برام خیلی باارزشینخداروشکر خدا منو به سمت شما هدایت کرد
خواستم تو دفتر یادداشتم اینو بنویسم ولی حسم گفت بیام واینجا بنویسم
بنویسم وتقاضای هدایت کنم از خدای عزیزم برای کسب وکاری که میخوام راه بندازم شروع کنم خدایا مدرسم باش هدایتم کن چطور شروع کنم کجا برم چه چیزهایی بخرم خودت کمکم کن تایم خالی برام باز کن من با آرامش و وقت کافی بتونم کارمو شروع کنم
این رو به عنوان یه رد پا برای خودم گذاشتم توکل علی الله
به نام خدای مهربانم خدای خوب و قدرتمندم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم سلام به دوستان همفرکانسم
این روزها با اینکه هنوز نتونستم دوره رو تهیه کنم
اما متوجه شدم به خداوند خیلی نزدیک تر شدم
و راحت تر خواسته هامو میخوام و بهم داده میشه
و الان اومدم کامنتها رو بخونم چقدر قشنگ نوشتن دوستانم من فدای شما بشم
خیلی خوشحالم که نتایج عالی گرفتین در این مدت کم
بعضی از دوستان گفتن بعد از دو یا سه جلسه تمرین حل کردن نتایج عالی رو گرفتن خب خیلی خوبه
این مشخص میکنه چقدر دوره مهمیه چقدر بازخورد گرفتن دوستان
چقدر تلاش ذهنیشون بالا بوده و برای من درس داره که روی هر دوره ای تمرکزی کار کنی پاسخ مثبت میده تحسینتون میکنم مرحبا مرحبا
خدارو شکر میکنم برای داشتن همچین استادی و همچین دوستانی الهی شکرت سپاسگزارتم
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند
شاد و سلامت و ثروتمند باشین
به نام خداوند قادر مطلق خدایی که این روزا اینقدر باهاش صمیمی شدم که هر لحظه دارم باهاش حرف میزنم
خدایی غیر از خدایی که قبلاً می شناختمش
الان هم اومدم نتایج شما دوستان عزیزم رو برای اولین بار توی این قسمت از سایت بخونم ،که خدا یهویی بهم گفت تو هم بنویس
بنویس که همه باور کنن اگه با من رفیق بشن دیگه نگران هیچی نمیشین.،من میگم چی کار کنن که چرخ زندگی شون روان بشه
به خدا الان که دارم مینویسم اشک از چشمام سرازیره .
نه از ناراحتی بلکه از سر شوق که چنین خدایی داشتم و ازش بی خبر بودم.
تازه منی که خیلی ادعای خداشناسی و این حرفا رو داشتم.
برای همه مادر بودم برا خودم زن بابا
از بس باورهای خراب تو ذهنم بود
باور این که خدا دعاهای منو در حق دیگران چقدر زود جواب میده ولی برای خودم نه
همه ازم التماس دعا داشتم و منم به خدا میگفتم تو که خیلی مهربونه حاجتشون رو بده و جالب این که همه به حاجتشون میرسیدن و البته وصد البته این به خاطر باور خودشون بود که جواب میگرفتن نه به خاطر دعای من
و
من اینو میدونستم و به روی خودم نیاوردم.
و
به خودم میگفتم چون خدا خیلی دوستم داره
هی میخواد ازش التماس کنم برای گرفتن حاجت خودم
و
با خودم میگفتم هر چه بیشتر دارم اذیت میشم
پس جایگاه بهتری پیش خدا دارم
پس اگه اینجا نشد حتما اون دنیا برام بهتره
و
این هم یه باور مخرب دیگه و
هزاران باور دیگه که به خدا میچسپوندم
البته که این باور در جامعه آیی که بودم تاثیر گرفته بودم و در خودم تقویت کرده بودم متاسفانه.
اما خدای درون الانم کجا و اون خدا کجا
که هر لحظه داره منو هدایت می کنه به بهترین راه ها ،
و این رو مدیون آموزش های استاد عزیزم میدونم.
که زندگی منو عوض کرده از هر لحاظ.
خدایا شکرت
همیشه با خودم میگم استاد عزیزم تو که دراستان من در صد کیلومتر متری من سالها زندگی کردی و آغاز تغییرت از اون جا بود
چرا امن
من این همه دیر با شما آشنا شدم.
از فایلهای رایگان که ارزش میلیاردی دارن شروع کردیم و الا با دوازده قدم داریم رو به جلو پیش میریم چ بیشتر از چیزی که میشنوم دارم به گفته های استاد عمل می کنم.
به هر حال خدا را هزاران بار شکر از بودن در کنار شما و این دوستان عزیز و خصوصاً عزیز دلت مریم جان که هر روز با دیدن زندگی پر بهشت دارم در بهشت افکارم زندگی میکنم.
از لحاظ روابط با همسرم که عالی شده و تا قبل از این که ایشون واقعا یه آدم دیگه آیی شده
ما هر روز زندگی در بهشت رو با هم میبینم و این همه فراوانی و عشق رو از بودن با شما تجربه می کنیم .
فایلهای توحیدی استاد عزیزم انقلابی در ما به وجود آورده که الان با قدرت و یقین به هدایت الله با دست خالی و به صورت تکاملی طی مدت یک سال اخیر داریم کاری رو برای اولین بار شروع می کنیم که
خدا خودش بهم الهام کرده و مجوزش رو هم خودش داده و مطمئن هستم به بهترین شکل پیش میره و ما رو به ثروت و روزی به غیر حساب میرسونه.
در هر حال اینو به دوستان گلم خواستم بگم که هر طوری تو خدا رو توی ذهنت بسازید همون رو می بینی .
من الان یه جوری باهاش رفیق شدم که دوست ندارم وقتم رو پیش کسی دیگه ایی بذارم.
من الان هر چه ازش بخوام بهم میده
و
مهم تر از همه رفاقت با خودشه .
حال خوب بودن با خودش.
دورت بگردم خدای ارحم الراحمین.
ممنون از شما دوستان عزیزم که کامنت منو خوندید و باور کردید هم حرفای منو
هم خدای درون وجود خودت رو
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام به خدای مهربانم سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز استاد عزیز من و همسرم 4 ماهه که با فایل های شما اشنا شدیم در اصل خدا مارو هدایت کرد به سمت این فایل ها ولی تو این 4 ماه اندازه ی یک سال من رو خودم کار کردم جوری که صبح که از خواب پامیشدم فقط تو گوشم صحبت های شما بود تا شب که میرم بخوابم یعنی جوری شده که من تو خونه موقع کار تو ماشین تو مهمونی تو خرید هر جا که باشم دارم از صحبت های شما استفاده میکنم من و همسرم خیییلی خوشحال و خوشبختیم که با شما اشنا شدیم و این هم از لطف خداس تو این 4 ماه خیلی چیزا تغیر کرده هم رابطه ی عاطفی ما هم سلامتیمون هم ارامشون هم نعمتهامون ما یه دختر 15 ساله داریم بعد از شنیدن صحبت های شما برای خودش دفتر شکر کزاری و دفتر هدف گزاری درست کرده و من خیلی خوشحالم که شما استاد عزیز مانند یه نور پاک وارد زندگی ما شدید و خیلی شیرین و دوست داشتنی مارو هدایت میکنید خدایا هزارررران بار شکر برای وجود خودت برای وجود استاد عزیز برای اینکه من و خانواده ام لایق این هدایت شده ایم ما هر روز بیشتر و بیشتر تلاش میکنیم تا به بهترین خودمون تبدیل بشیم ممنونم از شما استاد عزیز شما نور الهی هستید برای روشن کردن زندگی دیگران خوش به سعادت شما و خوش به حال ما که شمارو داریم خدارا سپاس برای این لحظه و هر لحظه به امید موفقیت بیشتر و بیشتر خدایا شکرت
داستان هدایت میرسه به زمستان 1401.زمانی که در شرایط روحی و مالی خیلی بدی قرار داشتم .دو ماه شده بود که پدر نازنینم رو از دست داده بودم و پذیرش نبودش برام غیرممکن بود. غمی که به اندازه ده سال پیرتر شدم .چون وابستگی شدیدی به پدرم داشتم و یجورایی بابایی تمرین آدم خانواده مون بودم. بابرادرم که با آموزشهای شما کلی نتیجه گرفته بود و باهم از لحاظ روحی نزدیکیم . داداشم پیشنهاد داد که باید از خانه بزنی بیرون و یه کاری رو شروع کنی منم که تنها داراییم یه پراید بود تصمیم گرفتم باهاش کار کنم تا هم کمی وضعیت مالی مون بهتر بشه و هم وضعیت روحیم. خلاصه شروع کارم شد شروع آموزشهام . سابقه عضویت من به خیلی قبلتر برمیگرده و دلیلشم اینه که برادرم خارج از ایران زندگی میکنه و من این پروفایل رو برای ایشون ایجاد کردم و چندتا از دوره های شما رو با پول خودش خریدم .و اگه به خیلی قبلتر برگردم من برای اولین بار سال 94 یه فایل از شما دیدم فقط اون تی شرت قرمز رنگ و فضای سبز شمال که اونجا فایل ضبط شده بود یادمه ولی تو مدار دریافت آگاهی نبودم و از حرفا تون هیچی یادم نیست فقط حس خوبی که به من داده بود باعث شد که اسم تون تو ذهنم بمونه . خلاصه من همزمان با کارکردن با پرایدم شروع کردم فایلهای عزت نفس رو که برای برادرم خریده بودم با اجازه خودش گوش دادن . 6 ماه فقط عزت نفس گوش دادم. تو اون 6 ماه به لطف خدا و آموزشها اولاً پذیرشم در مورد از دست دادن پدرم رفت بالا. دوماً اعتماد به نفس من خیلی تقویت شد و من چالش هایی که در مورد شغلم پیش آمده بود با تکیه بر آموزه های عزت نفس پشت سر گذاشتم و همه بدهی هامون پرداخت کردم .بعد از اون چندین ماه فایل های رایگان رو استفاده کردم .استاد من با فایلهای توحیدی خدایی در درونم پیدا کردم که رفیق منه و من هر لحظه من در آغوش امن او هستم و این آرامش درونم شروع تحول من بود.ماشینمو عوض کردم و از لحاظ مالی به اندازه تمام 35 سال عمرم پس انداز کردم و سرمایه جمع کردم و به لطف الله از اول سال 1403 من دوره قانون سلامتی رو استارت زدم .
در شروع دوره چربی خونم 485 . سردرد های تنشی و ضربه ای، افزایش وزن با دور کمر 94 و دور شکم 95 ، غده ای تیله مانند زیر بغلم ، کبد چرب و معده آندوسکوپی شده به دلیل خونریزی و و وزن 61 کیلو و چندین مشکل دیگه که جمعا 22 مورد من در شروع دوره نوشته بودم ولی الان در تاریخ 13 اسفند 1403 به لطف دوره قانون سلامتی چربی خونم کامل برطرف شده و منی که تا یادمه سر درد داشتم هیچگونه سردردی بعد از سه ماه که از دوره گذشت ندارم بدون حتی یه دونه قرص. اوایل دوره وسوسه میشدم که قرص بخورم ولی من خودمو متعهد کرده بودم که با شیوه قانون سلامتی ،سلامتی مو به دست بیارم .دور کمر الان 76و شکم 83،و وزن 48 کیلو خدا را شاهد میگیرم در این مدت حدود 1 سال که به شیوه قانون سلامتی زندگی کردم حتی حتی حتی یدونه قرص نخوردم و این به اعتماد به نفس داد. و انرژی باور نکردنی که حتی من تو18 سالگی اینقدر سالم و پر انرژی نبودم و استفاده از دوره عشق و مودت در روابط که عشق واقعی رو دارم تجربه میکنم عشق بدون وابستگی و در یک کلام مثل دوره نامزدی که همه میگن بهترین دوره مزدوجی هست ولی من با 8 سال زندگی مشترک دارم مثل دوران نامزدی زندگی میکنم . و الان شروع دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند و نتایجی بعدا خواهم نوشت .
به نام خداوند بی همتا
سلام خدیجه جان ،واقعا تحسینتون میکنم به خاطر موفقیتها و پیشرفتی که کردید.
ازتون میخوام بپرسم که شما به چه روشی فایلها رو تمرین میکنیدوعمل میکنید ؟؟ که اینقدر نتایج خوب گرفتید.من با اینکه چندین سال است که روی خودم کار میکنم آنطور که باید نتیجه نگرفتم. از همه لحاظ پیشرفت آنچنان نگرفتم و اگر هم بوده یه دوره کوتاهبوده و دوباره به حالت قبل برمیگردم .
ممنون میشم تجربیات خودتون رو دراختیارمون بزارین.
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمندو سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
سلام به دوستان هم فرکانسی و خدیجه خانم عزیز،مدتها بود کامنت نذاشته بودم،الان با دیدن پیام شما یچیزی درونم گفت دست به قلم شم و بنویسم.
خدیجه عزیز من هم مثل شما درگیر سردرد های تنشی و میگرن عصبی هستم،که 12 ساله درگیرم کرده،هر شب باید دارو بخورم همیشه کیفام پره دارو هست،یخچال و کابینت های آشپزخونه
عین پیرزنای 80 ساله فقط با خودم دارو حمل میکنم اینور اونور،من 32 سالمه،الان نزدیک دو ماهه که سردردم یکباره شدید تر شده و حتی داروهای همیشگی خودم هم نتونستن ساکتش کنن،و حتی امروز هم نتونستم برم سرکار مرخصی گرفتم من دبیر هستم،الان یک ماهی بود که با خودم درگیر بودم قانون سلامتی رو بگیرم یا نه،میتونه این سردرد 12 ساله منو درمان بکنه یا نه،همش دو دل بودم،از خدا میخواستم یه نشونه یه پیام یه چیزی از تو سایت بهم نشون بده که دلم رو قرص کنه با خیال راحت قانون سلامتی رو تهیه کنم،تا اینکه امروز از صب تو سایت چرخیدم رفتم تو صفحات مربوط به کامنت های قانون سلامتی کلی اونجا کامنت خوندم وقتی چشمم افتاد به پیام دوست عزیزی که نوشته بود میگرن داشته و بعد از 20 روز عمل به قانون سلامتی بکل سردردش از بین رفته و خوبشده از شدت خوشحالی اشکم ریخت گفتم خدایا شکرت بالاخره جواب دو دل بودنم رو دادی،دیگه مصمم شدم همین هفته این دوره رو تهیه کنم،بعدش هم به پیام شما هدایت شدم بی نهایت خوشحال شدم خدارو سپاسگزاری کردم بابت این جوابی که از طریق دوستان عزیزی چون شما بهم داد.
خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم،بابت جوابهای خوبی که از طریق کامنت های دوستانم بهم گفتی،باورم نمیشه چقدر خوشحالم خیالم راحت که دیگه میتونم با عمل به قانون سلامتی از شر این سردرد چندین ساله خلاص بشم.
استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم بابت این دوره های فوق العاده هر چقدر از شما سپاسگذاری بکنم بازم کمه.
خیلی دوستتون دارم استاد جانم
عاشقتونم مریم عزیزم
دوستان هم فرکانسی من خیلی دوستتون دارم،نمیدونید با کامنت های شما چقدر از جواب سوالاتم پیدا میکنم.حالم خوب میشه
امشب این ساعت این لحظه خواستم این رد پارو از خودم بذارم تا بعد از تهیه قانون سلامتی و عمل به آموزه هاش بیام و مثل خدیجه عزیز با خوشحالی از نتایجم بنویسم از سلامتیم.
خدایااااااااااااا من عاشقتممممممم
شکررررررررررررررتتتتتتتتتت خدا
دوستدار شما=سحر
1404/1/18