نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -محمد جواد میگلی
    من به عمل به آموزه های دوره 12 قدم، یک عالمه نتایج فوق العاده گرفتم و به آرامش رسیدم. در زمینه مالی وقتی درآمد خودم رو در فروردین ماه 1403 با یک سال پیش مقایسه کردم، متوجه شدم درآمد من در طی این یک سال بیش از 3 برابر افزایش یافته و از 16 میلیون تومان به 56 میلیون تومان در ماه رسیده. استاد واقعا از شما سپاسگزارم.
  • -شیرین حمزه ای
    من تصمیم گرفتم دوره احساس لیاقت رو از اول دوره کنم. دلیل اشتیاقم برای درک بهتر آگاهی ها و تمرینات این دوره، نتایجی است که در طی این یک ماه کار کردن با آگاهی های دوره احساس لیاقت، برام رخ داده. این نتایج ایمانم رو هزاران برابر بیشتر کرد که: احساس ارزشمندی درونی، همه چیزه.با اینکه من هنوز آگاهی های این دوره رو درست درک نکردم و احساس ارزشمندیم به اندازه سر سوزنی هم درونی نشده، اما خداوند بینهایت بخشنده، چندین برابر تلاش من برای بازسازی احساس ارزشمندی درونیم، به من پاداش داده.مهمترین نتیجه ام از تلاش برای عمل به آگاهی های این دوره، صلح درونی ای هست که با خودم برقرار کردم. دیگه خودمو سرزنش نمیکنم یا بهتره بگم این موضوع توی وجودم خیلی خیلی کمتر شده؛ ضعف هامو پذیرفتم و به همین نسبت، دیگران رو هم با وجود نقاط ضعف و قوتشون پذیرفتم و بهشون احترام میزارم  و به همون نسبت، می بینم که رفتار اونها هم با من تغییر کرده. یکی از اون افراد مادرم هست که رفتارش با من بسیار تغییر کرده. امسال برای اولین بار بهم به عنوان عیدی پول داد، در صورتی که ایشون هر سال فقط به نوه هاش عیدی میده؛ الان کلی تحسینم می کنه در صورتی که قبلا فقط ازم ایراد میگرفت؛2 تا سفر بی نظیر رفتم که این سفرها سراسر لذت و سود بود برام و زندگی داره به طرز معجزه آسایی برام آسان میشه.داداشم که اصلا عادت عیدی دادن به هیچکسی رو نداره، امسال 8 میلیون به عنوان عیدی به کارتم واریز کرد و بهم گفت آبجی خیلی دوست داشتم بهت عیدی بدم؛ جالبه که می گفت تعجب کرده که امسال شرکت شون به اون خیلی بیشتر از همکاراش عیدی داده و می گفت فکر کنم این عیدی رو خدا واسه تو داده؛اتفاق جالب تری که برام خیلی عجیب بود، دریافت یک انگشتر خیلی خوشگل طلا به عنوان عیدی از زن داداش عزیزم بود که برای هیچکس به جز من عیدی نداد و تمام این تغییرات بعد از کار کردن روی دوره احساس لیاقت داره رخ میده و من همچنان متحیر شدم از بخشش بینهایت خداوند به من از صدها طریق، از عشق و محبتی که از فامیل و دوست و آشنا دریافت می کنم و … انگار هر چقدر که احساس لیاقت من درونی تر میشه و بی نیاز تر میشم از دریافت توجه دیگران، بیشتر مورد مهر و محبت و توجه قرار می گیرم.
  • -سید حسن
    من بعد از چند مدت که دارم روی خودم کار میکنم و تمرینات جلسات دوره عزت نفس رو انجام میدم، کلی تغییرات در زندگی من بوجود اومده. من با انجام این تمرینات به احساس ارزشمندی و صلح درونی رسیدم و این احساس ارزشمندی نه تنها روابطم رو عالی کرده بلکه درآمدم رو هم خیلی عالی کرده. مشتری هام زیاد شده. درآمد روزانه ام به طور متوسط از 3 میلیون تا 15 میلیون، اضافه شده. قدرت تصمیم گیریم بسیار قوی تر شده؛ با خودم به صلح رسیدم و دیگه احساس نمیکنم که قربانی شرایط هستم. این رو هم تأکید کنم که اول از نتیجه های کوچک شروع شد اما هر چقدر که بهتر دارم روی خودم کار میکنم، نتایجم هم کم کم داره بهتر میشه.
  • -مهدی هاشمی
    وزن من قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی خیلی کمتر از 49 کیلوگرم بود. بعد از یک ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، باشگاه رفتن رو هم به همراه دوره شروع کردم و بعد از سه ماه تمام، وزن خالصم رسید به 55 کیلوگرم. این در حالیه که من کاملا به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کردم و کل چیزی که بدنم در طی این مدت ساخته و به وزنم اضافه کرده، عضله است.اگر به آگاهی‌های دوره 100% عمل کنید، 100% نتیجه میگیرید و مثل آب خوردن، میتونید عضله سازی کنید.من هرچی دارم زندگی به این شیوه رو ادامه می دم، لاجرم وزنم میره بالا. البته معیار به وزن نیست، چون هر روز که میگذره بدنم از نظر ظاهری از زمین تا آسمون تغییر میکنه و بدن من از نظر ظاهر با افرادی توی باشگاه برابر شده که 3 ساله هر روز باشگاه میان. در حالی که قبل از دوره قانون سلامتی بدنم فقط پوست استخون بود. الانم واقعا به جاییی رسیدم که هر روز برام سخت‌تر میشه که بخوام لباسایی که میپوشم رو در بیارم انقدر که برام تنگ شدن.این نکته رو هم اضافه کنم که تا 2 ماه اول زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، همه بهم میگفتم چقدر پوست و استخون شدی. اما من توجهی نمی کردم و به شیوه دوره ادامه می دادم. در واقع اینجا باید بتونی کنترل ذهن کنی و با ادامه دادن، همه چیز تغییر کرد. توی شروع ماه چهارم، کلاً نظر همون افراد درباره بدن من تغییر کرد.البته فکر نکنید که این مسیر شانسی هست که به بعضی ها میگیره و اینقدر نتایج خوب میشه. چون من همه این کارها رو با برادر دوقلوم هم انجام دادم و ایشون هم همون نتایج منو گرفتن و شاید هم بیشتر. یعنی ایشون از 50 کیلوگرم رسیده به نزدیک 58 کیلوگرم. می خوام بگم هر فردی اگر با تعهد کاملاً به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی کنه، به تناسب اندام میرسه.
  • -علی زمانی
    من دوره قانون سلامتی را خریدم و با تعهد تمام، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را شروع کردم. به خاطر عمل به آموزش های این دوره مشکلات جسمانی من حل شد.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، در اوایل صبح، دچار قرمزی و آبریزش چشم بودم اما این مسئله حل شدهقبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، دچار چربی و گرگرفتگی پا بودم که این مسئله هم حل شده. قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی اگر تا 10 صبح صبحانه نمی‌خوردم، دچار سردرد شدید می‌ شدم و تا آخر شب باید این سردرد را تحمل می کدم اما الان این مسئله به شکر خدا حل شده.وزنم از ۹۵ کیلو به ۸۰ کیلو رسیده؛ بوی عرق تنم رفع شده؛ سرحال تر و پر انرژی تر شده ام و این سلامتی، پر انرژی بودن و تناسب اندام اعتماد به نفسم را افزایش داده. چون فکر نمی کردم که روزی بتوانم وزنم را کم کنم اما با عمل به دوره قانون سلامتی، به سلامتی و اندام دلخواهم رسیدم.بعد از دوره قانون سلامتی و این نتایج، دوره روانشناسی ثروت 3 را خریدم. با عمل به آگاهی های دوره دوره روانشناسی ثروت 3، تغییر قابل توجهی در کسب و کارم ایجاد شده و از یک خرده فروشی، به یک تولید کننده تبدیل شدممن قبل از اینکه به تمام این نتایج برسم، تمام حرفهای استاد رو قبول کردم و از استاد عزیزم تشکر می کنم که آموزش های ایشان چراغی در تاریکی برایم بوده است.
  • -ملیحه بانو
    من در سن 19 سالگی با استاد عباس منش آشنا شدم اما مطالب سایت را پیگیری نکردم و از مسیر دور شدم. در طی این چند سال تجربه های ناخوشایندی داشتم. ازدواج کردم و تضادهای ارتباطی و مالی برای من پیش اومد جوری که به هیچ شکلی توان حلشان را نداشتم و به نقطه ای اضطرار رسیدم. درگیری های خانوادگی آزارم می داد و امیدم از همه جا قطع شده بود. چند ماهی فقط گریه میکردم و از خدا کمک میخواستم. تا اینکه دوباره بعد از 8 سال یادم افتاد که به سایت استاد عباس منش مراجعه کنم. وارد سایت شدم و اولین قدم را از قسمت \"نشانه امروز من\" شروع کردم. خیلی جالبه که هر بار روی این دکمه کلیک می کردم،  فایلی باز می شد که دقیقا جواب سوال من را می داد. خرداد ماه ۱۴۰۲به دوره 12 قدم هدایت شدم. الان قدم یازدهم هستم. خداروشکر به خاطر کار کردن با آموزه های این دوره، آدم های سمی از زندگی من حذف شدند؛ مشکلات ارتباطی و مالی زندگی ام به شکل جادویی حل شد و آدم های جدید و فوق العاده ای سر راهم قرار گرفتند. نفرت از قلبم پاک شده و رابطه خوب و در صلحی رو با همسرم تجربه می کنم و به هم عشق می ورزیم. این درصورتی هست که ما قبل از این، هر روز زندگی من و همسرم با دعوا تموم میشد. از هنرم که هرگز فکر نمیکردم بتوان پولی ساخت، به درآمد رسیده ام و رشد کردم و این تازه آغاز مسیر پیشرفت من است.
  • -علی برزگر
    من تونستم دوره ۱۲قدم و تموم کنم و به تازگی دوره احساس لیاقت رو شروع کردم. پاداش خداوند به من در طی کار کردن روی آگاهی های این دوره این بود که بعد از ۱۳سال سیگار کشیدن، الان نزدیک به یک سال و نیم است که سیگار را ترک کردم؛  بعد از کلی بدهی داشتن و شرمنده بودن، به کمک خداوند تونستم تمام بدهی هام رو بپردازم و صفر کنم و بعد از ۲۰ سال قهر بودن با پدر بزرگ و عموم به خاطر یک موضوع، آشتی کردم و احساس می کنم که آزاد شدم.دوست دارم به دوستانم بگم که: اگه الان تو سایت استاد عباس منش هستی بدون یه روزی یه کاری کردی وخدا کیف کرده و تو رو هدایت کرده به این سایت الهی و توحیدی. پس قدر خودتونو بدونید. قدر این سایت رو بدونید. خیلی ها هستن که آرزوی داشتن چنین زندگی سالمی رو دارن. دعای آخرم رو از قران میگم: رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ: بارالها، مرا حکمت ببخش و به بندگان صالح خود ملحق ساز.
  • -علیرضا جلالی
    اسفند ماه سال ۱۳۹۸ در اوج مشکلات مالی و کاری در حالیکه مستاصل و درمانده شده بودم، توسط یکی از دوستانم با استاد عباس منش آشنا شدم.ایشان از آنجا که وضعیت بد من را مشاهده می کرد، ابتدا یک فایل از استاد عباس منش برای من فرستادند و گفتند گوش بده و اگر علاقه مند بودی در سایت elmeservat.com عضو شو و سایر فایلها را ببین.فایل درباره توحید عملی بود. گوش دادن اون فایل، کم کم امید و توکل را در وجودم دوباره زنده کرد. تا جایی که دیگه کارم شد گوش دادن به فایلهای دانلودی سایت. به لطف هدایت خداوند و آموزه های استاد، مشکلات فراوانی که به خاطر شراکت کاری برایم بوجودآمده بود رو پشت سر گذاشتم و خداوند به گونه ای دست من را گرفت که هیچکس باورش نمیشد من بتوانم از آنهمه مشکلات اداری و مالی که شریکم برایم بوجود آورده بود، به این آسانی عبور کنم. من با متعهدانه عمل کردن به آموزه های استاد توانستم بدهی ها را تسویه کنم و مسئله تعطیل شدن کسب و کارم را حل کنم. تقریبا دو سال طول کشید تا بدهی هایم تسویه شود. وقتی برای اولین بار وارد سایت شدم، استاد دوره 12 قدم رو تازه شروع کرده بودند ومن به خاطر شرایط مالی نامناسب، قدرت خرید قدم اول را نداشتم و با فایلهای دانلودی پیش رفتم اما وقتی دوره 12 قدم را شروع کردم، با یک سال کار کردن روی آگاهی های 12 قدم، از روزهایی که به دلیل بدهی ها وقرضها حتی پول خرید نان نداشتم، به جایی رسیده ام که الان در خانه ای که خودم ساخته ام نشستم و داستان هدایتم به سمت آموزه های استاد را می نویسم.از خداوند برای بودن در این مسیر توحیدی سپاسگزارم.
  • -علیرضا قاسمی
    به نظرم مهمترین جنبه زندگی ما، جنبه سلامتی و داشتن انرژی بالاست. واقعا خدا را شکر می کنم که مرا در مسیر آگاهی های دوره قانون سلامتی قرار داد. خصوصا زمانی که در سن بازنشستگی بودم و نیاز زیادی به سلامتی جسمانی داشتم.در مدت 3 ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، من با قد ۱۷۶ سانتیمتر، از وزن ۹۳ کیلو گرم به ۶۵ کیلوگرم رسیدم؛ فشار خونم طبیعی شد و مسئله پیش دیابتی من حل شد طوری که وقتی پزشکم نتایج آزمایشات من رو بعد از 3 ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو می دید، به سختی تغییرات جسمی و نتایج آزمایشات من رو باور کرد.خدا را شکر از همه لحاظ به سلامتی رسیدم. ارزش دوره قانون سلامتی، با هیچ میزان پول قابل اندازه گیری نیست. خداوند به استاد عباس منش عزیز اجر دنیوی و اخروی بدهد.
  • -مریم عبدلی
    من اواخر سال 1400 وارد سایت شدم و شروع به کار کردن روی خودم کردم. در شروع کار، کل پس انداز زندگی من فقط ۲ میلیون بود و تصمیم گرفتم که قدم اول دوره ۱۲ قدم رو خرید کنم. کار کردن با آموزش های این دوره، تغییرات زیادی در همان سال اول در زندگی من ایجاد کرد. هزینه های غیرمترقبه و هزینه های دارو و درمان من خیلی کم شد و علاوه بر اینکه خیلی راحت تونستم کل قدم های دوره ۱۲ قدم رو خرید کنم، تونستم 2 تا دوره گرانبهای دیگه رو هم از سایت بخرم. ماشین صفر خریدم و از لحاظ روحی هم بسیار آرامش بیشتری داشتم و زمانهای بیشتری از زندگیم رو شاد بودم. اواخر سال ۱۴۰۱ یعنی یک سال بعد از هدایت شدنم به این سایت الهی و آموزش های استاد که با دوستم صحبت میکردم بهش گفتم سال ۱۴۰۱ بهترین سالی بوده که تا حالا تجربه کردم. چون این قانون الهی رو فهمیدم که اگر من باورهای قدرتمند کننده ای بسازم و از هدایت های همیشگی خداوند استفاده کنم و ذهنم رو کنترل کنم و از داشته هام لذت ببرم، لاجرم همه خواسته هام خود به خود وارد زندگی ام میشه و این به من آرامش می داد.الان ‌که سال ۱۴۰۲ هم تمام شده، به جرات میگم سال ۱۴۰۲ به مراتب از همه نظر ( وضعیت مالی؛ سلامتی؛ روابط؛ حال خوب؛ امید به آینده و ...) بهتر از سال ۱۴۰۱ برام بوده.در سال ۱۴۰۲ به لطف خدا کارگاه هنری خودمو در یکی از اتاقهای خانه ام راه اندازی کردم؛ در زمینه کسب و کار شخصی ام آموزش دیدم و در کنار کار کارمندی ام کار هنری خودمو استارت زدم؛ سلامت هستم؛ وزن ایده آل خودم رو دارم و مهمتر از همه اینها، حال خوب و شادی و امید به آینده ام هست که اصلا قابل مقایسه با سال قبل نیست. 
1 14 15 16 17 18 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الا رستگار» در این صفحه: 1
  1. -
    الا رستگار گفته:
    مدت عضویت: 177 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم ان‌شاءالله

    دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم

    حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم می‌کنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)

    اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..

    گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم

    گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم

    و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .

    و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم

    وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر

    همه ی ترسام خلاص میشم استاد

    همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان می‌کنه به اذن الله

    اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم

    و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم

    حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم

    هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب

    شکسته ی منو داد

    من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی

    ( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد

    تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..

    و هربار اشتباهات جدید

    حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد

    آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم

    تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر

    بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم

    به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم ان‌شاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم

    اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله

    به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود

    خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم

    یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم

    و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه

    لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم

    خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم

    و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره

    ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت

    به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم

    و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم

    آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم

    اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش

    اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه

    همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق می‌کنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست

    وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمی‌دونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت می‌بردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت می‌بردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمی‌دونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمی‌دونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم

    الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار

    زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم

    خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: