نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -گلاله نادری
    من کمتر از 3 ماه هست که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و در همین مدت به وزن و اندام دلخواهم رسیده ام.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی من بارها باشگاه رفتم و برای رسیدن به تناسب اندام تلاش کردم اما برعکس جواب می گرفتم. یعنی شکمم سر جاش بود و پاهام لاغرتر میشد که این خواسته من از اون تلاش برای رسیدن به تناسب اندام نبود. جدا از بدشکل لاغر شدنم، اگر یک وعده غذام عقب می افتاد، سردردهای چند روزه می گرفتماما وقتی زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم، متوجه شدم اول شکمم شروع به لاغر شدن کرد که استاد توی دوره هم توضیح دادند که در زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، در اولین مرحله، بدن چربی دور کبد رو مصرف می کنه و به همین دلیل شکم خیلی سریع لاغر میشه. خدا رو شکر توی دوره قانون سلامتی، من اصلا مشکل سر درد رو هم ندارم.
  • -آرزو جمشیدی
    سپاسگزار خدایی هستم که من راهنمایی کرد به زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی. من 43 روزه که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم.قبل از دوره قانون سلامتی، درگیر سردرد و سرگیجه های مداوم بودم و دلیلش رو هم نمی دونستم اما الان خدا رو شکر دیگه خبری از اون سرگیجه ها و سردردها نیست.قبل از دوره قانون سلامتی، پریود نامنظمی داشتم و دچار دل درد و کمر درد می شدم اما بعد از قانون سلامتی، پریودم منظم شده و در طی دوره پریود، کاملا عالی و سرحال هستم.قبل از دوره قانون سلامتی، فشار خون متغیر داشتم و همیشه بعد از غذا دچار تپش قلب می شدم که خیلی اذیت کننده بود اما بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، فشار خونم ثابت شده و تپش قلبم هم از بین رفته.قبل از دوره قانون سلامتی، انگشتان دست و پاهام دچار گزگز و خواب رفتگی می شدند اما بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، این مشکل هم کاملا حل شده و چقدر بدنم داره عالی کار می کنه.قبل از دوره قانون سلامتی، نفخ و باد معده زیادی داشتم که براش دارو مصرف می کردم و تا زمان مصرف دارو حالم خوب بود و به محض قطع دارو، حتی گاهی بدتر از قبل هم می شد. اما بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، نه تنها نفخ ندارم بلکه احساس سبکی و حال عالی دارم.من در طی این 43 روز، از وزن 76 کیلوگرم به 65 کیلو گرم رسیدم و لباس های قبلیم کلی برام گشاد شده.استاد من بدون توجه به حرفهای دیگران، به تمام دستورالعمل های شما در دوره قانون سلامتی عمل می کنم و تا آخر عمر هم عمل خواهم کرد.امشب که شب هفتم ماه رمضون هست، چقدر خداوند رو شکر گزاری کردم که پارسال چه حالی داشتم و در چه وضعیتی از سلامتی بودم و امسال چقدر حال عالی ای دارم و تغییر کردم. استاد عزیز من نمیدونم چطور باید از شما تشکر کنم فقط به خدا گفتم که خودت جواب خوبی های استادم را بده.
  • -سعید پاشایی
    زمانی که دوره کشف قوانین زندگی رو خریداری کردم، ورودی مالیم بین 1 تا 3 میلیون بود که ثابت هم نبود. من  نبود پول رو احساس می کردم ، خیلی محتاج پول بودم. به مدت یک ماه تمام، در تمرین کدنویسی روزانه، این خواسته یعنی داشتن پول بیشتر رو می نوشتم. به لطف خدا با هر بار گوش دادن به جلسات دوره کشف قوانین زندگی، خیلی واضح تر فهمیدم که \"نچسبیدن به خواسته\" و از مسیر لذت بردن رو چطور باید در عمل اجرا کنم.کم کم یاد گرفتم که چطور به قانون عمل کنم و چطور درباره این خواسته رها باشم و از نعمت هایی که الان در زندگیم هست، لذت ببرم مثل بدن سالمی که دارم و… این نگاه بهم احساس آرامش داد. باشگاه میرفتم، ورزش میکردم و احساس خوبی از این کار داشتم و حالم مرتباً بهتر می شد و جالب اینجاست که چند روز بعد، یک کار بهم پیشنهاد شد که داستانش جالبه.من دوست داشتم سر کاری باشم که بتونم بردارم رو هم با خودم سر کار ببرم و هر دو ما پول بسازیم اما جریان اینطور پیش رفت که برادرم رفت سر یک کاری و بعد از چند روز بهم گفت که در محل کارشون جوشکار نیاز دارند و به این شکل من کار پیدا کردم. برای اولین بار در زندگیم، در طول 23 روز 23 میلیون تومان پول ساختم و ورودی مالی من از مبلغ 1 تا 3 میلیون تومان، به بیش از 7 برابر افزایش پیدا کرد. البته این افزایش به صورت تکاملی رخ داد. خدارو شکر به تعهداتم درباره ادامه دادن آموزه ها پایبندم. هر روز حداقل یک جلسه از دوره رو هدایتی گوش میدم. هر روز احساسم خیلی بهتر میشه. سعی می کنم کوچکترین نتایج رو ببینم و جدی بگیرم. نتایج کوچکی که در طی روز رخ میده رو توی گوشیم یادداشت می کنم و بعد در پایان روز توی دفترم پاک نویس می کنم.خدارو شکر خیلی بهتر آموزه های استاد رو درک می کنم و عجله ام برای رسیدن به یک نقطه خاص خیلی کمتر شده و آنقدر به آرامش و احساس خوب رسیدم که دوست دارم از خوشحالی گریه کنم. از خداوند سپاسگزارم که به این مسیر زیبا هدایتم کرد.
  • -Niuvana
    وقتی برای اولین بار وارد سایت شدم و قیمت دوره ها رو دیدم، برام خیلی دور از دسترس بود که بتونم روزی یکی از دوره های استاد رو بخرم چون قیمت دوره ها برام خیلی زیاد بود. شروع کردم با فایلهای دانلودی هدیه روی خودم کار کردم. آموزه های استاد توی این فایلها، طرز فکرم رو  نسبت به مسائل مالی، مذهبی، روابط و زندگی کاملا متحول کرد . عمل به آگاهی های همین فایلهای دانلودی هدیه، پیشرفت های زیادی تو زندگیم ایجاد کرد. من رو عملگرا تر کرد. بهم ایمان، شجاعت و امید داد تا توی دل ترسهام برم. بعد  تهران مهاجرت کردم بدون داشتن آشنا و شغل و سابقه کاری…یک سال بعد از ادامه مسیر این آموزه ها، می بینم هزاران دستاورد دارم که داشتنشون روزی آرزوم بود اما الان برای ذهنم خیلی کوچیکن. الان قدم 5 ام از دوره 12 قدم هستم. وقتی به یاد آوردم اون روز رو که من پول خرید یک دوره رو نداشتم و قیمت های محصولات چقدر برام زیاد بود در حالیکه الان اوضاع مالی من اینقدر پیشرفت کرده که قیمت هر قدم از دوره 12 قدم حتی از درآمد یک روز من هم خیلی کمتره، اشکم در اومد!امروز برای چهلمین بار این جلسه فوق العاده رو گوش می دادم که فرمودید وقتی به خواسته ای می رسید، خیلی زود براتون بدیهی میشه. این حرفتون بارها برای من اتفاق افتاده. حتی همین الان فراموش کرده بودم شرایطی که الان توی زندگیم دارم تجربه میکنم، یه روز آرزو و هدف من بود. امروز به خودم تعهد دادم که از نو دوره 12 قدم رو شروع کنم اما اینبار 100 درصد تعهدم رو برای  یادگیری، درک کردن و عمل کردن به آگاهی های بی نظیر این دوره بگذارم و این نتایج رو بیشتر کنم.
  • -ماریا اکبری
    پارسال اواخر بهمن ماه، قدم اول از دوره 12 قدم رو به عنوان عیدی برای خودم خریدم. میدونستم با عمل به این آگاهی ها قراره اتفاقات خیلی خوبی تو زندگیم رقم بخوره اما هرگز فکرشو نمی‌کردم که قراره این همه اتفاقات ریز و درشت فوق‌العاده برام رقم بخوره و زندگیمو در تمام ابعاد بهتر کنه.استاد، تا قبل از آموزه های این دوره اصلا درک نمی‌کردم \\\"روانتر چرخیدن چرخ زندگی\\\" یعنی چی؟! نمیدونستم میشه تا این حد توی زندگی آسان شد برای آسانی ها. اما الان به خاطر عمل به آگاهی ها و تمرینات این دوره، صدها مثال درباره این توصیف دارم که وقتی روی خودت کار می کنی، جهان چطور کارها رو برات به آسانی و به صورت طبیعی انجام میده.استاد در شروع دوره با وسواس زیاد و با صداقت وصف ناشدنی چکاپ فرکانسی شروع دوره رو به شکلی که فرموده بودید ، از خودم گرفتم. تقریباً هر فصل یکبار باز به همه سوالات چکاپ فرکانسی جواب میدادم، جوابهای فصل جدید رو با فصل قبل مقایسه می کردم و از این حجم از تغییرات تو زندگیم ذوق زده میشدم. دیدن این تغییرات بهم انگیزه می داد تا با عشق و اشتیاق مسیر 12 قدم رو ادامه بدم. اما واقعا باورم نمیشد که در قدم های آخر از 12 قدم، قراره نتایجم تصاعدی بشه و این بخش شیرین از قانون تکامل رو تجربه کنم.اگر با خودم صادق باشم، باید بگم که من واقعاً 30% از آگاهی های این دوره رو درک کردم و به اونا عمل کردم و تمرینات رو انجام دادم اما با این حال اینهمه نتیجه گرفتم. واقعاً اگر 100% خودم رو بگذارم چه نتایجی میگیرم. چون نتایج الانم، در اکثر زمینه ها، بسیار بسیار بالاتر از حد رویام بوده.قبل از دوره 12 قدم، من از لحاظ مالی هیچ خونه یا ملکی نداشتم و اولین سند خونه ی عمرم تو این دوره بنامم زده شد که یک خونه چند میلیاردی هست. پس اندازم نسبت به شروع قدم اول، 3 برابر افزایش پیدا کرده و ماشین دارم. قدرت خریدم افزایش پیدا کرده. خودم شخصاً یک خونه توی گیلان برای تفریح اجاره کردم با تمام امکانات رفاهی برای روزهای تعطیلم. توی این 12 ماه، علاوه بر اینکه مسافرت‌های زیاد و باکیفیت رفتم، نه تنها شهریه دانشگاهمو به راحتی پرداخت کردم بلکه هر قدم از دوره 12 قدم رو هم به راحتی خریداری کردم و صدها دستاورد ریز و درشت دیگه از لحاظ مالی داشتم.قبل از آشنایی با آگاهی های استاد عباس منش عزیزم دیپلمه بودم الان کارشناسی مدیریت دارم و 2 تا مدرک بین المللی از معتبر ترین دانشگاه ایران (دانشگاه تهران) دارم. شغلی دارم که دوستش دارم، مدرس دانشگاه هستم.اگر نمره رابطه ام با خدا رو قبل از دوره 12 قدم 50 بدونم، به لطف آموزش های این دوره و خصوصا تمرین ستاره قطبی، نمره رابطه من با خدا الان به 100،000 رسیده و بی نهایت عالی شده؛با خودم به صلح رسیدم؛ اعتمادم به خودم و توانایی هام بیشتر شده؛ خودم رو لایق تر میبینم و همین احساس لیاقت باعث شده تا الهاماتی که بهم میشه رو دریافت کنم و شجاعت عملی کردنش رو داشته باشم و نتایج عالی بگیرم.درباره روابط بین فردی، می تونم بگم به حدی عالی از استقلال عاطفی و عدم وابستگی رسیدم. چون با خودم در صلح هستم، روابطم با دیگران عالی است. آدم ها و روابط مسموم خود به خود و بدون کوچکترین بی احترامی از زندگیم حذف شدن.قدرت عوامل بیرونی توی ذهنم به وضوح کمرنگ شده و در حوزه سلامتی،  به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، اندام بسیار متناسب، بدن سلامت، پوست بسیار صاف و موهای بسیار زیبا دارم.یکی از دوستام رو بیش از یک سال بود که ندیده بودم و از من خبری نداشت چون به شدت سرگرم کار کردن رو خودم بودم. وقتی از من پرسید توی این یک سال و خورده ای چکار می کردی و من از نتایجم گفتم، با تعجب گفت تو توی یک سال نتایجی رو گرفتی که خیلی ها توی 30 سال می گیرن. هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ اعتماد بنفس ، تناسب اندامی، شغل و …استاد من می‌دونم که دلیل این حجم از تغییرات و نتایج، تغییر باورهامه که حاصل عمل به آگاهی های این دوره و تکرار بی وقفه این آگاهی ها بوده. من حتی یک روز هم تمرین ستاره قطبی رو جا ننداختم و هر روزه این تمرین رو انجام دادم. در این یکسال، روزی نبوده که بدون آموزش سپری شه. تحت هر شرایطی، یک جلسه از این آگاهی ها رو حتما با دقت و تمرکز زیاد گوش کردم و بعد به کار های دیگه رسیدم چون یقین دارم که این آگاهی ها کانون توجه من رو به سمت خواسته هام جهت دهی می کنه و باعث میشه که من به ناخواسته ها اجازه ورود به زندگیم رو ندم. مدام با خودم تکرار می کنم که: ماریا چون داری روی خودت کار میکنی، هر اتفاقی رخ بده به نفع تو خواهد بود. تو فقط این مسیر رو ادامه بده و  به خداوندی خدا هزار تا مثال درباره این موضوع که اتفاقات به نفع من رخ داده، دارم. استاد عزیز، من باور دارم که مسیر آموزه های شما، تنها مسیر رسوندن من به سعادت دنیا و آخرته. به خاطر همین با اشتیاق برای بهتر درک کردن قوانین و این آموزه ها وقت میذارم. خداوند رو سپاسگزارم به به سمت این آگاهی های توحیدی هدایت شدم.
  • -جلیل احمد محمدی
    اگر کامنت های قبلی من را در دوره کشف قوانین زندگی خوانده باشید، متوجه مسیر هدایتی رسیدن به یکی از مهم ترین خواسته های زندگی من یعنی مهاجرت به کشور دلخواهم می شوید. من با عمل به آگاهی ها این دوره و اجرایی کردن تمرین های جلسات اول، دوم، سوم و چهارم دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی جدید، خصوصا با انجام تمرین \"داشتن انتظارات مثبت از آینده\" که فکر می کنم تمرین جلسه 11 ام این دوره است، موفق شدم ترمزهای ذهنم را بشناسم و یکی یکی بردام و ورقی طلایی از زندگی ام را رقم بزنم و به دستاوردهای دلخواهم برسم.این نخستین کامنت رسمی من در سایت زیبای elmeservat.com است که از کشور زیبا و جدید خودم یعنی استرالیای زیبا و سر سبز می نویسم. به خاطر عمل به آگاهی های این دوره، من در کمال افتخار و سربلندی به استرالیا مهاجرت کردم و خداوند مسیر این مهاجرت را برایم آسان کرد و واقعا قدم به قدم در این مسیر زیبا با من بوده و هست.در این تقریبا دو ماه اخیری که از حضورم در استرالیا می گذرد، اتفاقات جالب و عالی زیادی برایم رخ داده است که سعی می کنم در کامنت های آینده، آنها را شرح دهم و مثل گذشته از خودم رد پا به جا بگذارم. چون امروز که کامنت های چند ماه گذشته خودم در سایت را مرور میکردم، احساس خوبی از سپاسگزاری و اشک شوق داشتم که چطور خواسته ها به حقیقت می رسند.فقط عمل به تمرین های چند جلسه از این دوره، زنده گی مرا به معنای واقعی از این رو به اون رو کرد و زندگی ام را چنان متحول کرده که احساس می کنم از از فرش به عرش الهی رسیده ام. به همین دلیل می خواهم به لطف خدای مهربانم دوباره مسیر این دوره زیبا را ادامه دهم و در این کشور زیبا، سایر خواسته هایم را نیز به حقیقت برسانم.
  • -HASSAN_HVM
    امروز قدم دوم رو خریدم و میخوام تجربه خودم رو تا الان از عمل به آگاهی های 12 قدم بگم. استاد شما اول دوره 12 قدم یک نکته ای رو گفتید و من هم اون رو باور کردم و انجام دادم. شما گفتید اگر به آموزه های این دوره عمل کنی، اگر تمرین ستاره قطبی رو انجام بدی، چرخ دنده های زندگیت روغن کاری میشه!من تمرین ستاره قطبی رو انجام میدم و به آموزه های این دوره عمل می کنم ولی چرخ دنده های زندگی من روغن کاری نشد بلکه چرخ دنده های کهنه و زنگ زده ی زندگی من کلا با  چرخ دنده های نو و تمیز و آکبند تعویض شد.استاد تمرینات دوره 12 قدم فوق العاده است. تمرین ستاره قطبی واقعا در حد معجزه است. خدا رو شاهد میگیرم که دیدگاه توحیدی که در این دوره از شما یاد گرفتم، زندگی منو زیر و رو کرده. من در تمام زندگیم هرگز با خداوند اینقدر رفیق نبودم. در تمام زندگیم اینقدر درخواست ها رو راحت از خدا نخواستم. اما به خاطر عمل به آموزه های قدم اول، اینقدر روند زندگیم روان شده و روی غلطک افتاده که تازه دارم معنی اون حرف شما رو میفهمم که میگید: من روی دوش خداوند نشستم. من با 12 قدم، خدا رو پیدا کردم، معنی توحید رو فهمیدم، معنای رزاق بودن خداوند رو تجربه کردم و یاد گرفتم که نباید مثل گذشته چشمم به دست بنده های خدا باشه بلکه باید چشمم فقط به خدا باشه و رزق رو فقط از اون بخوام.استاد جان از شما سپاسگزارم که این دیدگاه عالی زندگی رو به من یاد دادید.
  • -مرضیه صالحی
    استاد در یکی از جلسات گفتید که نتایج خودتون رو بنویسید تا هم ایمان خودتون قوی بشه به اینکه قانون جواب می ده و هم ایمان بقیه و من اومدم تا از نتایجم بنویسم. حدود 5 سال پیش بود که من دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم و به خاطر کار کردن روی آموزه های این دوره، بعد از حدود 7 ماه، کسب و کار خودم رو در کابل افغانستان شروع کردم. 2 ما از شروع کسب و کارم گذشته بود که بیماری پندمیک شروع شد و همه مغازه ها من جمله مغازه من بسته شد. اوایل خیلی نجواهای ذهنم زیاد بود که می گفت دیگه ورشکست میشی اما من با ایمان روی آموزه های دوره تمرکز کردم. خصوصاً اون بخش از آموزه های استاد که درباره عدم تأثیر عوامل بیرونی بر موفقیت مالی بود. من در کابل افغانستان بودم و در آن زمان خرید آنلاین در بین مردم اصلا رواج نداشت. مردم نه می دانستند که چطور خرید آنلاین انجام بدهند و نه اعتماد داشتند. شرکت پست اونجا وجود نداشت. شرکت های خصوصی بودند و تقریبا پول زیادی برای دلیوری میگرفتن و من چون شروع کارم بود، نمی تونستم اینقدر برای دلیوری هزینه کنم. در این شرایط و حین کار کردن با آموزه های روانشناسی ثروت 1، قلبم به من الهام کرد که کسب و کار خودم را آنلاین کنم.این ایده به من الهام شد که: خوب تو که پدرت دوچرخه داره، یه مقدار هزینه محصول رو بیشتر کن و بگو این هزینه دلیوری هست و اون مقدار پول رو به عنوان دستمزد دلیوری به پدرت بده. من ایده رو با پدرم مطرح کردم و با اینکه پدرم فکر می کرد در این وضعیت پندمیک مردم خرید نمی کنند خصوصا آنلاین، اما من ایمانم رو به هدایت های خدا حفظ کردم و ایده رو عملی کردم.استاد خدا شاهده به شکلی کار من رونق گرفت و سفارش داشتم که خودم هم توقع این حجم از نتیجه رو نداشتم. ضمن اینکه چقدر برای پدرم درآمد داشت چون دیگه لازم نبود بره کارگری کنه. با اجرای این ایده هم درآمد پدرم چند برابر کارگریش شده بود و هم درآمد من زیاد شده بود. به طوریکه برای فردی که قبل از دوره روانشناسی ثروت 1، درآمدش در کابل افغانستان صفر بود،  روزانه حتی به 400 الی 500 دلار هم می رسید.بالاترین درآمد من در آن تاریخ، روزانه حدود 1100 دلار آمریکایی می شد و این رشد همچنان ادامه پیدا می کرد تا اینکه در سال 2021، دولت افغانستان سقوط کرد و خیلی از کسب و کارها جمع شد چون همه مردم به فکر فرار از افغانستان بودند. دوباره نجواهای ذهن من شروع شد  که دیگه رونق از کسب و کارت میره. اما من دوباره با تمرکز بر آموزش های این دوره،  برای کنترل ذهنم جهاد اکبر راه انداختم و اینار بخاطر تجربه قبلی، ایمانم بیشتر هم شده بود. تا اینکه به ایده ای هدایت شدم تا تغییراتی در کسب و کارم بدم و فروش زیورآلات و لباس های سنتی رو انجام بدم. من دوباره به هدایت ها گوش دادم و ایده را اجرا کردم. خدا شاهده چنان فروشم بالا رفت که نگو. چون مردمی که از افغانستان مهاجرت می کردند،  میومدن از مغازه من لوازم سنتی می خریدند تا به عنوان یادگاری افغانی با خودشون ببرند. چند ماه اخری که من کابل بودم، بالاترین فروش در کل زمان کسب و کارم رو داشتم و این در حالی بود که اکثر مغازه ها و شرکت ها جمع شده بود و همه می گفتند کشور در حال سقوط هست و مشتری نیست. اما به خاطر باورهای من و تمرکز من بر آموزش های روانشناسی ثروت 2، اون شرایط،  ثروت زیادی برای من ساخت و من خودم این حرف استاد رو تجربه کردم که اگر شما باور نکنید، وضعیت مالی شما وابسته به عوامل بیرونی است، شما به شرایط، ایده ها و فرصت هایی هدایت می شید که در هر شرایط پول می سازید. این بخش از آموزش های استاد به من کمک کرد که بزرگترین کنترل ذهنم را در آن شرایط انجام بدهم.استاد همون کنترل ذهن ها و توجه نکردن به ناخواسته ها باعث شد به لطف خداوند بزرگ من چند وقت بعد از سقوط کشور، به طور خیلی راحت خدا شاهده خیلی راحت، به کشور کانادا مهاجرت کنم.  الان دو ساله در کانادا زندگی میکنم و در حال شروع کسب و کارم در اینجا هستم. بی نهایت از شما به خاطر آموزه های دوره روانشناسی ثروت 1 سپاسگزارم.
  • -محمدحسین گنجی
    من یازده سال بود ازدواج کرده بودم و بزرگ ترین مشکل زندگی ام این بود که بچه دار نمی شدیم. سال ها دوا دکتر مشکل ما رو حل نکرد. حتی بارها ivf منفی شد و کاملا ناامید شده بودم.تا اینکه نوروز 1400 بود که پسر داییم رو دیدم. ایشون سالها بود که از مشکل کم شنوایی رنج میبرد و با وجود سال ها دوا و دکتر، مشکل کم شنوایی او حل نشده بود.وقتی از پسر دایی ام احوالش رو پرسیدم، در جواب گفت: گوش من خوب شده. وقتی ازش پرسیدم که چطور گوشش خوب شده، جواب داد که از آموزش های استاد عباس منش استفاده کردم و سعی کردم به آموزش ها عمل کنم و مشکل کم شنوایی من حل شد.من موضوع رو با همسرم در میان گذاشتم و به او جریان خوب شدن مشکل کم شنوایی پسر دایی ام را گفتم. همسرم در پاسخ گفت: ما همه راهها را برای بچه دار شدن امتحان کردیم، پس این راه را هم می رویم. این شروع آشنایی من با آموزش های استاد عباس منش بود. من زندگی به آموزش های استاد عباس منش را شروع کردم. همه دعاهایی که دعانویسان به من داده بودند تا به در و دیوار خانه آویزان کنم تا جادویی بچه دار نشدنم باطل بشه رو دور ریختم و باور کردم که هیچ جادو و قدرت و اراده ای فوق اراده خداوند وجود ندارد و به قول استاد عباس منش تنها یک قدرت در جهان وجود داره که جهان رو خلق کرده و داره مدیریت و هدایت می کنههمیشه فکر می کردم حتما گناهانی مرتکب شده ام که باعث شده خدا به من فرزند ندهد. با کمک آموزش های استاد عباس منش توانستم احساس گناه را در خودم خاموش کنم و سعی کردم باورها محدود کننده و خرافه ای قبلی ام را تغییر بدم و با کمک آموزه های استاد عباس منش با منطق، باورهای قدرتمند کننده رو جایگزین باورهای محدود کننده قبلی کنم. شروع کردم به سپاسگزاری بابت آنچه داشتم و دیگر به اینکه چرا من فرزند ندارم و بقیه دارند، فکر نکردم. انصافا همسرم هم بسیار خوب روی خودش کار کرد. ذهنیت ما آنقدر تغییر کرد که خنده ام می گرفت به افرادی که به چشم زخم اعتقاد داشتند و مشکلاتشان را گردن چشم زخم می انداختند و مرتب به خودم می گفتم که قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست و این تغییر ذهنیت برایم جواب داد. الان بعد از حدود 3 سال، در شرایطی این کامنت را می نویسم که فرزندان دوقلوی من نزدیک به 2 ساله هستند. خداوند به من فرزند داد و من را عزیز کرد و  خانه دیگری نیز در شهرمان ساختم و الان دو خانه دارم.
  • -سیده مینا سیدپور
    من 40 سال سن دارم و الان نزدیک به 3 ساله که با آموزش های استاد عباس منش همراه هستم می خوام از نتایج و تغییراتی بنویسم که در یک سالی با دوره 12 قدم، به دست آورده ام.قبل از آشنایی با آموزه های استاد عباس منش، زندگی من در وضعیت کاملاً نامناسبی بود. از همسرم جدا شده بودم و پکیج زندگی من شامل اعصاب داغون، کلی قرص و دارو، قطع ارتباط با خانواده و اقوام، دوری از مردم و جامعه، بی پولی، نداشتن حمایت عاطفی و مالی، احساس خود سرزنشی، احساس گناه، ترسهای بی حد و حساب و نا امیدی 100% از درگاه خداوند بود و  به خودکشی فکر می کردم.به لطف خداوند با استاد عباس منش آشنا شدم و با پیگیری آموزه های استاد، زندگیم شروع به تغییر کرد و از اون اوضاع آشفته کم کم به سمت نرمال پیش رفت. سپس با ورود به دوره 12 قدم، در کمتر از یک سال، الان زندگیم و شرایطم از هر نظر خیلی خیلی عالی شده. من آنقدر از 12 قدم نتیجه گرفتم که آنچه اینجا می نویسم، فقط بخش کوچکی از تغییراتم هست:در حوزه سلامتی، از فردی که مدام درگیر مصرف دارو و مسکن و درد و بیماری و آزمایش و سونوگرافی و دکتر بود، به فردی تبدیل شدم که به لطف خداوند هم تناسب اندام خوبی دارم الان وهم از سلامتی کاملی برخوردارم.اگرچه گاهی که از آموزه های سایت و کار کردن روی خودم و کانون توجه ام دور میشم یا تمرین ستاره قطبیم رو انجام نمیدم، انرژی منفی میاد سراغم و دچار سردرد میشم اما الان دیگه دلیل این موضوع رو فهمیدم و سعی میکنم آگاهانه مراقب کانون توجه ام باشم و با این آگاهی ها همراه باشم.از نظر اوضاع مالی، درآمد من حدود 50 برابر افزایش پیدا کرده و از یک میلیون تومان در ماه به حدود 40 تا 60 میلیون تومان در ماه رسیده.خونه ی 62 متری من با ارزش 900 میلیون توی رشت، تبدیل شده به یه خونه ی 91 متری 2 میلیارد تومانی.از بیکاری و به درو دیوار نگاه کردن و فکر کردن به آنچه از دست داده ام یا بدست نیاورده ام، رسیدم به جایی که زندگیم هدفمند شده و الان کسب و کار شخصی و مورد علاقه خودم رو دارم. آزادی زمانی دارم و ساعت کاریم دست خودمه.از نظر رابطه با خودم، به صلح درونی رسیدم اونهم منی که قبلا از درون ملتهب و ویران بودم و نمیتونستم با خودم مهربان باشم.از نظر روابط با دیگران، مدتهاست که ارتباط خانوادگی و اجتماعی خوبی رو تجربه میکنم و با آدمها و جهان اطرافم در صلح هستم.از نظر معنویت و ارتباط با خداوند، از فردی که کارش گریه و آه و زاری وناله ونفرین و گله مندی بوده، به آدمی تبدیل شده که یاد خداوند، اشک شوق من رو در میاره و وقتی با خدا حرف می زنم یا به این نیروی هدایتگر فکر می کنم، قلبم باز میشه و حتی چهره ام نورانی میشه طوری که دیگران متوجه این تغییر و اون حس زیبای درونی ام می شن که دارم با خدا تجربه می کنم. استاد عزیز، اینها بخشی از نتایجم بود که خلاصه نوشتم تا به خودم یادآوری کنم که ناسپاس نباشم. این تغییرات مربوط به همان مینایی هست که می گفت من دیگه نمی تونم و بلد نیستم این زندگی لعنتی درست کنم و واقعا می خواست خودکشی کنه. اما خداوند با وجود اونهمه جهل و شرک من رو هدایت کرد تا دوباره زندگیم رو بسازم و سر پا بشم.استاد تغییر زندگی من با تغییر باورهایی شروع شد که آموزه های شما خصوصا در 12 قدم بهم یاد داد و اجرای اون آگاهی ها منجر به تغییر شخصیت من شد و در نهایت خیر دنیا واخرت رو برام به ارمغان آورده. هر دقیقه از هر جلسه از دوره 12 قدم، پر از آگاهی های زندگی ساز هست. پر از باورهای قدرتمند کننده و سازنده ای که میشه درباره هر دقیقه از اون آگاهی های ناب این دوره، چندین صفحه دیدگاه نوشت.من فکر می کنم تونستم به اندازه سر سوزن به اون آگاهی ها عمل کنم و این همه تغییر در زندگیم اتفاق افتاده. استاد من فقط به حرفهای شما، آگاهی های شما، مسیر شما و به ایمان شما ایمان آوردم. وقتی دیدم خداوند دستمو گرفته، دیگه آگاهانه سعی کردم دستان خداوند رو رها نکنم و توی مسیر این آگاهی ها بمونم. چون فهمیدم خداوند در تمام عمرم با من بوده اما این من بودم که دست هدایتگر اون رو پس می زدم.
1 16 17 18 19 20 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نگار سهرابی‌فر (مانلیا)» در این صفحه: 2
  1. -
    نگار سهرابی‌فر (مانلیا) گفته:
    مدت عضویت: 1706 روز

    سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))

    از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))

    عشقم بدون من اینده ی توعم

    اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا

    از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…

    راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))

    ببین ارام جان عزیزم

    دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن

    من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم

    من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم

    همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …

    تو خیلی خوده گذشته ی منی

    جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …

    حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))

    در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))

    ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده

    دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …

    من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه

    از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …

    من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …

    من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …

    ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …

    من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …

    اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …

    برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن

    و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …

    دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …

    من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …

    ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …

    خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …

    ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟

    ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟

    نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟

    به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن

    اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها

    اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))

    ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم

    اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم

    اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))

    دوستت دارم گذشته ی من فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    نگار سهرابی‌فر (مانلیا) گفته:
    مدت عضویت: 1706 روز

    ارام گیان عزیز

    بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا

    کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست

    خداوندی که سیستمه

    نه یک انسان

    ما باید این سیستم رو بشناسیم

    بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …

    وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه

    یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی

    و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی

    اصن از خودت بپرس

    چرا گیاهخوار شدی ؟

    برای تجربه ی ارامش بیشتر

    چون این بهت ارامش میده

    حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟

    ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..

    و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …

    خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …

    اون نگاه دلسوزی نداره …

    اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …

    خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …

    خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …

    سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …

    یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …

    این نگاه و دیدگاه خداونده

    اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …

    همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …

    توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: