زرين ناز شكرانياستاد عزیزم از شما به خاطر دوره قانون آفرینش و این حجم از آگاهی سپاسگزارم.من از وقتی دارم با کمک آگاهی های این دوره، روی ساختن باور \"لیاقت داشتن درباره ثروت\" تمرکز کردم، تغییرات اساسی در کسب و کارم رخ داده. درآمدم بیشتر شده و افراد با کیفیت تر وارد دفتر کارمن میشوند. افرادی که هم مودب تر هستند، هم وضعیت مالی بهتری دارند و هم ارزش وقت و کار من رو میدونند و براش احترام قائلند و حاضرند بها بپردازند.
طناز دارابیمن از سال 93 با شما آشنا شدم ولی هیچ پولی نداشتم که دوره های شما رو خرید کنم و بعد آروم آروم از آموزه های شما فاصله گرفتم و بعد از سالها جون کندن، از این شاخه به اون شاخه پریدن و به نتیجه نرسیدن، وقتی که خوب له شدم و نتیجه ای نگرفتم، به سایت شما برگشتم و پیگیر آموزش های شما شدم. من از سال 1402 با فایل چگونه در عرض یک سال درآمد خود را چند برابر کنیم، با جدیت کار کردن روی خودم رو با فایلهای هدیه شما رو شروع کردم. هر روز حالم، روحیم و درآمدم کم کم و خیلی آروم بهتر و بهتر میشد و من این مسیر رو ادامه می دادم. تا اینکه مرداد ماه 1402 به درآمد 9 میلیون تومنی که تعهد داده بودم رسیدم و در طی 3 ماه بعدش، درآمد من حدود 2.5 برابر بیشتر شد اونم از همون کاری که قبلش انجام میدادم. سپس در حالی دوره ی روانشناسی ثروت 1 رو خریدم که بسیار بیشتر از پول این دوره پس انداز داشتم و کار رو با این دوره ادامه دادم. من ک سالها آرزوی خریدن دوره های شما رو داشتم، در طی این مدت درهایی از نعمت به روم گشوده شده که باورم نمیشه پشت سر هم و به راحتی هر دوره ای که بخواهم رو از سایت خرید می کنم. چقدر از نظر عاطفی حال من خوب شده؛ روابط نامناسبم رو تموم کردم؛ احساس وابستگیم به اشخاص خیلی کم شد؛ رابطه ام با مادرم که قبلا خیلی شکراب بود، خیلی خوب شده؛از نظر سلامتی، 22 روزه که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و هر روز انرژیم بهتر میشه؛از نظر معنوی رابطه ام با خدا خیلی قشنگ شده و قلبم که انگار چندین سال بود مثل سنگ شده بود، نرم شده. چون توی 5 سال اخیر همه چیز زندگیم واقعاً به بن بست رسیده بود و چون هر چی دعا میکردم و از خدا هرچی میخواستم بهم نمیداد، دیگه نمیتونستم اون احساس خوب رو به خدا داشته باشم و انگار قلبم سنگ شده بود. اما بعد از اینهمه مدت، این نرم قلبی رو سر نمازم تجربه کردم. مثل همون حسی هست که شما می گفتید توی یه دوره ای توی بندرعباس، قلبم لطیف شده بود و همینجوری از شوق یاد خدا اشک میریختم. منم همینجوری شدم و چه حس عجیبی هست. طوریکه وقتی این حس رو تجربه کردم، فهمیدم هیچ لذتی بالاتر از وصل شدن به خدا نیست. اون لحظه همه ی لذتهای دنیا در مقایسه با لذت با خدا یکی شدن، هیچ ارزشی برام نداشت. یاد این جمله شما افتادم که می گفتید: آدم فقیر از خدا دوره. اما هرچی ثروتمند تر میشیم به خدا نزدیکتر میشیم و من دارم این رو به وضوح تجربه میکنم و الان چقد من این حرف رو تایید می کنم .این لطف و هدایت خدا بود ک من اینجوری ارتباط با این نیرو رو درک و حس کنم. الان بی نهایت سپاسگزار خداوند و شما هستم که قلبم دوباره به یاد خدا نرم و زلال شده. می تونم بگم الان مهمترین اولویت زندگیم حتی از ثروت و داشتن رابطه ی عاشقانه، ارتباط با خدا، وصل شدن به اون و احساس نزدیکی به اون هست.الان توی قدم چهارم از دوره 12 قدم هستم. درآمدم خیلی خوب شده و اونقدر ذوق داشتم برای نوشتن تجربه های جدید و نتایجم که حدّ نداره. چقدر خوشحالم و سپاسگزارم که خداوند منو به مسیر آموزشهای شما هدایت کرده
سید حسنانجام تمرین ستاره قطبی دوره 12 قدم، باعث شد که عادت سپاسگزار بودن به خاطر داشته هام، در وجودم من ایجاد بشه و با خودم به صلح برسم. طوریکه من هر شب با احساس شکرگزاری خوابم می بره و هر صبح که از خواب بیدار می شم با همان احساس عالی بیدار می شم. تعهد به انجام این تمرین باعث شد که درآمد های فوقالعاده وارد زندگیم بشه. من با تعهد به آموزه های 12 قدم و مخصوصاً تمرین ستاره قطبی، از کارگری به کارفرمایی رسیدم؛ از درآمد 10 میلیون در ماه به درآمد بالای 100 میلیون در ماه رسیدم. این حال خوب و این زندگی عالی را شکر گذار خدا هستم که برای من این قوانین را از طریق استاد عباس منش یاد آوری می کنه.
فاطمه فرخی کاشانیقبل از دوره قانون سلامتی، به یکباره و الکی 7 کلیو وزن کم کردم و کلی عضله از دست دادم و درد کتف و پشتم بسیار زیاد شد.دیدم در عین جوانی و 30 سالگی مجبورم همش خواب باشم چون کتف و پشت من به شدت درد می کرد و همش خسته و کم انرژی بودم. سرم پر از موهای سفید شده بود و موهام مشت مشت می ریخت. جرم دندان هام بی نهایت زیاد شده بود و دیگه اصلا سفید نمیشد. این دردها و ناخواسته ها منو به جایی رسونده بود که تصمیم گرفتم با مادرم دوره قانون سلامتی رو بخریم و زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کنیم.الان مدت 14 روزه که مصمم و با تعهد زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و در طی همین مدت، نتایجم داره کولاک می کنه:قبل از دوره قانون سلامتی، موهام مشت مشت می ریخت که الان تقریباً میتونم بگم قطع شده. یعنی شاید روزی 7 یا 8 تا تار مو بریزه.درد کتفم کاملاً خوب شده؛ خارش پوستم کلا تموم شده؛ قبل از دوره قانون سلامتی دچار یک تشنگی بی حد و حساب بودم که خدا رو شکر نرمال شده؛ منی که همیشه چشمام دنبال غذا بود و همیشه گرسنه بودم، الان فقط روزی یه بار غذا می خورم با اینکه توی فروشگاه هایپر مارکت بزرگ کار می کنم و مدام با خوراکی ها در ارتباط هستم. حتی برای مادرم هم این تغییر قابل باور نیست چون قبل از دوره قانون سلامتی من همیشه گرسنه بودم. تازه این شروع نتایج این دوره است.
علی میرزایییادمه یک بار استاد در یکی از فایلهاشون فرمودند که بهترین سرمایه گذاری سرمایه گذاری روی خودمون است. آن زمان خیلی این سرمایه گذاری روی خود را درک نکردم اما به لطف آموزه های دوره فوق العاده احساس لیاقت، الان عمیقا این مفهوم را تجربه می کنم که بهترین سرمایه گذاری سرمایه گذاری روی خودم است.
استاد از وقتی که دارم با آموزه های دوره احساس لیاقت زندگی می کنم، کلی اتفاقات فوق العاده برام رخ داده. از بالا رفتن درآمدم تا آشنا شدن با کلی آدم فوق العاده که همه اینها باعث شده که زندگی واقعا برای من خیلی آسان و زیبا بشه.آگاهی ها و تمرینات این دوره داره شخصیت من رو به صورت جدی تغییر میده. نسب به قبل، خیلی بیشتر به خودم آسون میگیرم و با خودم مثل رفیق صمیمیم برخورد میکنم. در حالیکه قبل از آشنایی با آگاهی های این دوره، اگر مرتکب خطا یا اشتباهی می شدم، تا مدتها توی ذهنم خودم رو سرزنش و توبیخ میکردم و تا چندین روز حالم بد بود یا احساس قربانی به خودم می گرفتم و دنبال یک گوش شنوا برای درد در دل کردن با اون شخص بودم تا یه جورایی این اشتباه رو توجیه کنم. اما الان مخصوصا بعد از جلسه ی مربوط به این بُعد از احساس لیاقت درونی، یاد گرفتم که چطور در این مواقع با خودم برخورد کنم و چطور ذهنم رو آموزش بدم تا به اشتباهاتم از زوایای سازنده نگاه کنه.باید اعتراف کنم که دوره احساس لیاقت یک توانایی مهم رو خیلی خوب به من یاد داده و اون، توانایی مدیریت گفتگوهای ذهنیم بوده که باعث شده زمان های بیشتری در حال خوب و احساس مثبت باشم. توی این دوره من یاد گرفتم که اول از همه از گفتگوهای ذهنیم آگاه باشم. خصوصا در لحظات چالش برانگیز، خواسم باشه که چطور گفتگوهای ذهنیم رو مدیریت کنم و به سمت مسیر مثبت، هدایت کنم.این دوره اونقدر تمرکز من رو روی بهبود خودم برده که قضاوت کردن دیگران در من خیلی کمتر شده. البته هنوز خیلی جای کار داره که قضاوت نکردن دیگران رو به صفر برسونم.یکی از نتایج واضح این دوره برای من اینه که، زندگیم به طرز محسوسی روان تر شده. احساس میکنم تبدیل شدم به یک انسان خوش شانس. چون اغلب بهترین اتفاق ها و یا برخورد ها را دریافت میکنم و کلی چیزهای خوب در زندگی من رخ میده که قبلا نبود.
زهراروز اولی که خداوند منو به سمت فایل «توحید عملی ، قسمت 6» توی اینستاگرام هدایت کرد، حتی یک درصد هم فکر نمیکردم که این شروع یه تحول بزرگ توی زندگیم باشه و توی کمتر از یک سال بعدش بتونم این همه کار نیمه تموم رو که از ترس رهاش کرده بودم و این همه کاری که به خاطر ترس هیچوقت استارت نزدم رو شروع کنم و مهم تر از همه، عمرا فکرش رو هم نمیکردم از مسیری که الان درآمد دارم ، با این شکل از آزادی زمانی و مکانی درآمد داشته باشم.
من از خیلی قبل تر از روزی که اتفاقی فایل توحید عملی 6 رو توی اکسپلورر اینستاگرام دیدم، یعنی بیشتر از 3 سال قبلش توی سایت عضو بودم اما فقط از عقل کل خیلی خوشم اومده بود و سوال ها و جواب های بچه ها رو هرازگاهی میخوندم و بعد به خاطر اتفاقات سیاسی و عضویت توی گروه های فمنیستی کم کم کانون توجه ام درگیر نکات منفی شد و نسبت به هرچیزی که به دین مرتبط باشه، مقاومت پیدا کرده بودم و فقط چون خانواده مذهبی داشتم به صورت صریح مطرح نمیکردم. توی همون تایم داشتم ارشدم رو میگرفتم و به خاطر حجم کار های پژوهشی که داشتم، نمیتونستم تمرکزم رو روی کار بذارم و درآمد داشته باشم، و این واقعا برام آزاردهنده بود. با اینکه پدرم همیشه به راحتی خرج میکنه، ولی برای من مهم بود که استقلال مالی داشته باشم تا استقلال عملکردی داشته باشم. این بود که شروع کردم سفت و سخت روی عزت نفس ام کار کردن و یکی دو ماه بعد خیلی اتفاقی توی اکسپلورر اینستاگرام فایل توحید عملی، قسمت 6 رو دیدم. با وجود تمام جهت گیری های منفی ای که نسبت به استاد عباس منش داشتم، اما انگار توی این فایل تمام آگاهی ای که مدت ها گمش کرده بودم، وجود داشت. یهو به خودم اومدم دیدم دارم گریه میکنم و احساس میکردم چیزی رو پیدا کردم که مدت ها بود که گمش کرده بودم. من خدایی رو پیدا کرده بودم که توی خانواده ام با وجود اینکه مذهبی بودن، ولی هیچ وقت اینجوری راجب اش نشنیده بودمالان حدود یک سال از اون موقع میگذره. از اون گروه های فمنیستی خارج شدم و جهان ناخودآگاه ارتباطم رو با دوستای قبلیم قطع کرد.روزای خاکستریم رنگ گرفت. تونستم مزه لذت رو بچشم. تونستم از ته دل بخند.، تونستم از لحظه ها و اتفاق های کوچیک خوشحال بشم و باهاشون شاد باشم و شروع کردم به قدم برداشتن برای هدف هایی که سالها به تعویق انداخته بودم و فایلهای هدیه سایت رو مدام گوش می دادم. کار مورد علاقه ام رو استارت زدم و قدم ها رو یکی پس از دیگری برداشتم. حدودا 8 ماه بود که توی مسیر اهدافم کار می کردم و درآمدی نداشتم. ولی به اون چیزی که الله ام بهم گفته بود عمل میکردم و ادامه می دادم. دقیقا از همون روزی که کار کردن روی باورهای مالیم رو هم شروع کردم، درآمدم شروع شد.دوره 12 قدم، اولین محصولی هست که خریداری کردم و خیلی خوشحالم که با اولین درآمد خودم تونستم خریدش کنم. مسیری که الان ازش درآمد دارم چیزیه که درس اش رو نخوندم، مدرک اش رو ندارم، فقط بابت اش از خدا هدایت خواستم و دیدم مهارتی که من مدتها پیش یاد گرفته بودم رو الان میتونم عرضه کنم و ازش پول بسازم. الان که کارم به ثمر رسیده، در کمتر از یک ماه اخیر 21 میلیون درآمد داشتم و برای شروع کار، واقعا ازش راضی ام. این درحالی است که تازه دوره 12 قدم رو استارت زدم.
مریمدوره ی احساس لیاقت اولین دوره آموزشی هست که من و همسرم از سایت خریدیم. این مدتی که با فایلهای هدیه روی خودم کار میکردم، متوجه شدم که بزرگترین مشکل من در زندگی عدم احساس لیاقته.من هیچ ارزشی برای خودم قائل نمیشدم. همیشه ناراضی بودم همیشه کمال گرا بودم. هیچ تعریف و تمجیدی نسبت به خودم رو نمی تونستم قبول کنم. مرتب خودم رو با دیگران مقایسه می کردم. از قیافه و ظاهرم گرفته تا تربیت بچه هام تا وضعیت مالی و … که باعث شده بود با اینکه زندگی خوبی داشتم، هیچ وقت از داشته هام راضی نباشم. همیشه جلوی آینه به خودم بد و بیراه میگفتم. خیلی وقتها تو تنهایی گریه میکردم. احساس گناه زیادی داشتم.هر جایی میرفتیم مهمونی، مسافرت ...از اول تا آخر فقط باید به دیگران سرویس میدادم تا تأیید بشم. حتی وقتی بقیه میگفتن شما خسته شدی استراحت کن بزار یه نفر دیگه کار شما رو انجام بده، با اینکه از خسته گی در حد انفجار بودم اما بازم خودم رو لایق استراحت نمی دونستم. می تونم بگم قبل از دوره احساس لیاقت، وضعیت آسایش درونی من فاجعه به تمام معنا بود و نسبت به خودم بینهایت احساس بی ارزشی داشتم. اگه یه جایی هم یه کوچولو میخواستم برای خودم ارزش قائل باشم، یه چیزی توی ذهنم می گفت: الان همه میگن مریم چقدر رفته تو قیافه و خودشو میگیره و...
تا اینکه به یاری خداوند، دانشجوی دوره احساس لیاقت شدم. استاد باورتون نمیشه هر جلسه ای که از این دوره رو که شروع می کردم، از اول تا آخر اشک میریختم از اینکه خدایا من چقدر من گمراه بودم؛ چقدر ناآگاهانه در حق خودم ظلم می کردم؛ چقدر بیهوده زندگی رو به خودم و خانواده ام سخت کرده بودم.من تک تک جلسات را با تمرکز گوش می دادم. انگار تمام جملات این آگاهی ها برای من ساخته شده بود و انگار خداوند داشت از زبان شما راهکار مسائل من رو بازگو می کرد. همیشه از صبح تا شب آگاهی های این دوره داشت برام تکرار می شد. از هر فرصتی برای تکرار این آگاهی های استفاده می کردم و خدا وکیلی می تونم بگم مثل آگاهی های دوره احساس لیاقت رو هیچ کجای دنیا، توی هیچ کتابی، از زبان هیچ استادی نمیتونی پیدا کنی. چقدر من خوشبخت بودم که تونستم در مدار دریافت آگاهی های این دوره قرار بگیرم و این تحوّل اساسی در شخصیت من ایجاد بشه.استاد الان که به خودم نگام می کنم، حتی در همین زمان کوتاه استفاده از آگاهی های این دوره، خودم هم نمیتونم باور کنم که این قدر تغییر کردم. تغییراتی که واقعا برام مثل رویا می مونه.وقتی توی این دوره تصمیم گرفتم روی احساس خود ارزشمندیم کار کنم، همه چیز در این باره برام غریبه بود، بخشیدن خودم؛ دوست داشتن خودم؛ وقت گذاشتن برای خودم؛ لایق دونستن خودم؛ پیدا کردن توانایی ها و نقاط قوتم و …سوالات خودشناسی این دوره، خیلی خوب راه رو برام هموار کرد و من یاد گرفتم چطور باید خودم رو لایق بدونم. بعد از اون انگار جهان برای من تغییر کرد. من به وضوح می دیدم که سدّی داره توی ذهنم شکسته می شه و لحظه به لحظه زندگی برام زیبا تر می شه.استاد یکی از مسائلی که تا قبل از دوره احساس لیاقت من فکر میکردم هرگز در زندگیم درست نمیشه و تا آخر عمر این مشکل با من خواهد بود، مشکل روابطم با بچه هام بود. فکر می کردم هیچ چیز نمیتونه این رابطه رو درست کنه. به خودم می گفتم حتی اگر من خودمو تغییر بدم، بچه هام و که نمیتونم تغییر بدم و این ها همچنان قدر نشناسن هستند.اما طی جلسات این دوره، رابطه من با بچه هام متحول شد. رابطه مون الان به قدری قشنگ شده که همش روزی هزار بار خدا رو شکر می کنم. این نتیجه برای من مثل معجزه می مونه. در کل زندگیم تا قبل از این دوره، وقتی بچه ها مو برا مدرسه رفتن بیدار میکردم صدای دعوا مون تا سر کوچه میرفت. آخر هم با کلی جیغ و داد میرفتن بیرون و از همون ابتدای صبح، حال من بد می شد و تا آخر شب این حال بد ادامه داشت. اما الان رابطه مون جادویی شده. صبح که میرم تو اتاق شون بیدارشون کنم، چشم که باز می کنند میگن: مامان دوست دارم!خدا میدونه من این رابطه رو توی خواب هم نمیدیدم چه برسه به واقعیت. ولی به لطف آگاهی های دوره احساس لیاقت، تونستم احساس لیاقتم رو بازسازی کنم و جهان هم داره برام ارزش قائل میشه. در کل زندگیم از همه لحاظ روون تر و قشنگتر شده. پدرم هر روز که میره نانوایی دوتا نون سنگک خشخاشی برام میگیره و میاد حالمو میپرسه. کاری که قبلاً هرگز نمیکرد.
همسرم با احترام بیشتری با من رفتار میکنه. حتی الان که میرم جلوی آینه، خودم رو خیلی زیباتر از همیشه می بینم و احساس دوست داشتنم نسبت به خودم 180 درجه عوض شده.سال پیش برای خرید ماشین، همسرم سرویس طلای منو فروخته بود و قرار بود چند ماه بعد برام یک سرویس دیگه بخره اما کلا بیخیال این موضوع شد. توی دوره احساس لیاقت، همسرم به صورت کاملا غیر منتظره ازم خواست تا باهاش برم بیرون و سرویس طلام رو انتخاب کنم و سرویس طلایی که برام خرید حتی خیلی بیشتر از طلای فروخته شده بود. بهم گفت بریم میخوام برات طلا بخرم و حتی خیلی بیشتر از اون طلایی که فروخته بود و برام خرید .خیلی خوشحال شدم وقتی درک کردم که اگه من یه کوچولو روی خودم کار کنم ببین جهان چقدر قشنگ درک میکنه و کلی بهت پاداش میده ....البته اینو میدونم که با توجه به عقبه ای که من داشتم، باید تا ابد روی آگاهی های این دوره کار کنم تا نتایجم پایدار بمونه.استاد با تمام وجودم ازتون سپاسگزارم. آموزش های این دوره از من یه آدم دیگه ساخته. خدا میدونه که من الان هیچ ربطی به مریم دوسال قبل ندارم
ملیحه کشمیرینمیدونم نوشتن نتایجم از دوره احساس لیاقت رو از کجا شروع کنم، چون توی مدت زمان کم آنقدر در تمام جنبه ها تغییرات مثبت داشتم که خودم هم شگفت زده شدم. وقتی داشتم بهبودهای اخیرم در این دوره رو توی دفترم یادداشت می کردم، به خودم افتخار کردم و آفرین گفتم از این همه تغییر.
استاد مهمترین دستاورد من از دوره احساس لیاقت، کنترل ذهن و نگه داشتن حس و حال خوب بوده حتی توی نازیباترین شرایط. من هر روز یه درجه از روز قبلم بهتر بودم و واقعا به خودم افتخار میکنم چون میبینم 99 درصد افراد جامعه این توانایی منو ندارن.یکی از تجربه های ارزشمندی ک توی این دوره کسب کردم این بود که: قرار نیست یک شبه تغییر کنم، قرار نیست به هر قیمتی به خودم فشار وارد کنم بلکه قراره روی بهبودهای روزانه و مستمر تمرکز کنم. قراره روی بهبود شخصیتم تمرکز کنم.من با کمک آموزش های این دوره سعی کردم هر روز یه درجه بهتر بشم. کوچکترین بهبود به چشمم میاد و یادداشتش میکنم و بابتش از خداوند سپاسگزارم.منی ک همیشه کمال گرایی رو ب حد اعلا رسونده بودم، شروع کردم با خودم نرمتر و مهربانانه تر رفتار کردن؛ شروع کردم به سرزنش نکردن خودم؛ راحت بخشیدن خودم وقتی اشتباهی می کنم. در صورتی که قبل از این دوره اصلا اینجوری نبودم. اگه یه اشتباه می کردم، ممکن بود تا ماه ها خودمو سرزنش کنم حتی بابت کلام اشتباهی ک تو ی جمعی زده بودم.
با کار کردن روی سوالات خودشناسی این دوره، کنترل ذهن رو خیلی خوب یاد گرفتم. خصوصاً در برخورد با چالش ها و متوجه شدم که آروم آروم گفتگوهای ذهنیم مثبت شده.قبل از دوره احساس لیاقت، خیلی تو زندگی فرزندانم و همسرم دخالت میکردم. همش میخواستم تغییرشون بدم. تمرکزم روی نکات منفی شون بود.همش میخواستم اصلاحشون کنم. ولی متعهد شدم که فقط طبق آگاهی های دوره عمل کنم و فقط روی بهبود شخصیت خودم کار کنم.حتی تمرکزم رو از روی میزان حساب بانکیم برداشتم و جالبی ماجرا اینجاست که طی کار کردن با جلسات این دوره، بیشترین میزان واریزی ها رو در طی 30 سال اخیر زندگیم دریافت کردم.تا قبل از آگاهی های دوره احساس لیاقت، اصلا توانایی هامو نمیدیدم که بخوام ازشون استفاده کنم. فکر میکردم چون تحصیلات دانشگاهی ندارم، از جامعه عقبم و کاری بلد نیستم. در صورتیکه کلی هنر یاد گرفته بودم و با کمک این سایت الهی، کلی پیشرفت شخصیتی کرده بودم اما اصلا این توانایی ها رو ارزشمند نمیدیدم. اما الان به کمک این دوره هر روز دارم بیشتر با خودم آشنا میشم، توانایی هام رو کشف می کنم و ازشون استفاده می کنم و بابتشون سپاسگزار هستم. خیلی با جزئیات دارم نعمت های زندگیم رو می بینم. دوره احساس لیاقت من رو از شر احساس گناه داشتن نجات داد. احساسی که شبانه روز باهام بود.حتی من بابت کاری ک 20 سال پیش انجام داده بودم، حرفی ک زده بودم، رفتاری ک کرده بودم، تا قبل از آگاهی های این دوره احساس گناه داشتم. اما بعد اینکه دهها بار اون 2 جلسه مربوط به حذف احساس گناه رو گوش دادم، اشکهام جاری شدن و یکبار برای همیشه تونستم خودم رو ببخشم و به آرامش برسم.استاد آموزش های این دوره چرخ زندگیم رو اونقدر روون کرده که توی این مورد خداوند خیلی وقتا اشک شوق من رو در میاره. یه کارهایی برام راحت انجام میشه که فقط چون تو این دوره هستم، منطقی بودن این موضوع رو درک می کنم.اونقدر ذهنم آروم شده که باید تلاش کنم تا یادم بیاد آخرین باری که نگران شدم کی بوده؟! ترس و نگرانی درباره آینده کلا از درونم رفته و ایمان و یقینی که این دوره نسبت به خدا برام ساخته، من رو به آرامشی رسونده که قابل مقایسه با هیچ نتیجه ای و هیچ میزان حساب بانکی نیست. آرامشی که بی قید و شرطه. انگار که به همه خواسته هام رسیدم. چون به این یقین رسیدم که خداوند بار زندگی من رو بر دوش گرفته و من رو آسان کرده برای آسانی ها. الهامات قلبم رو بیشتر و واضحتر می فهمم. استاد بی نهایت از شما بابت تولید دوره بی نظیر احساس لیاقت سپاسگزارم که شیوه درست زندگی کردن رو به ما یاد می ده. شیوه ای که نتیجه اش آرامش و سعادته.
سالار نظیف حسنیاز وقتی دارم با آگاهی های دوره احساس لیاقت روی خود ارزشمندیم کار می کنم، کنترل ذهن برایم خیلی راحتتر شده. در حالیکه قبل از این دوره اصلاً اینقدر توانا نبودم و با کوچکترین اتفاقی خیلی زود به هم میریختم و درونم پر از آشوب بود. اما الان آگاهانه گفتگوهای منفی رو از ذهنم دور میکنم؛ سرم رو از زندگی دیگران بیرون کشیدم و تمرکزم روی بهبودهای شخصیتی خودمه؛ بازخوردهای دیگران چه مثبت وچه منفی تأثیر خاصی روی من نداره در حالیکه قبل از این دوره اگر فردی ازم انتقاد می کرد، خیلی زود از کوره در میرفتم.تا قبل از دوره احساس لیاقت، من اصلا توی رابطه عاطفی نبودم. از وقتی که با آموزش های این دوره روی بازسازی احساس خود ارزشمندیم کار می کنم، یک عشق بینظیر وارد زندگیم شده و از وجود همدیگه واقعاً لذت میبریم و عشق پاکش رو دریافت میکنم. با اینکه تجربه اولم هست اما اصلاً احساس وابستگی به این رابطه ندارم.استاد این دوره واقعا نجات بخشه و هر روز نشونه های بیشتری می بینم از اینکه زندگیم چقدر در تمام جنبه ها روون شده:به راحتی شغل پیدا کردم؛ ارزش دارایی هام بالا رفته؛ مردم راحت تر کارهامو رو انجام می دن و مسائل مختلف زندگیم به راحتی حل میشه و همه چیز داره خوب پیش میره.
مریم ابراهیمیمن 6 ماه پیش دوره قانون سلامتی رو از سایت خریداری کردم. قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی دچار چاقی، تیروئید کم کار، مشکلات تنفسی، کمر درد و … بودم و به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی الان به این نتایج رسیدم:مشکل چاقی من کاملا برطرف شده و از وزن 72 کیلوگرم به وزن 59 کیلوگرم رسیدم.قبل از دوره مشکلات تنفسی، خفگی و خروپف شبانه داشتم که الان کاملاً برطرف شده.قبل از دوره، چندین سال بود که در فصل پاییز و زمستان دچار اگزمای پوستی می شدم و خدا را شکر با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی این مسئله کاملا حل شده.قبل از دوره قانون سلامتی من مشکل تیروئید داشتم و دارو مصرف می کردم. از شروع زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، مصرف دارو را قطع کردم و بعد از 6 ماه دوباره آزمایش تیروئید دادم که خدا رو شکر تیروئید من بدون خوردن دارو نرمال شده بود.
سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))
از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))
عشقم بدون من اینده ی توعم
اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا
از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…
راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))
ببین ارام جان عزیزم
دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن
من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم
من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم
همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …
تو خیلی خوده گذشته ی منی
جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …
حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))
در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))
ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده
دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …
من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه
از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …
من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …
من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …
ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …
من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …
اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …
برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن
و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …
دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …
من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …
ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …
خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …
ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟
ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟
نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟
به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن
اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها
اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))
ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم
اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم
اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))
دوستت دارم گذشته ی من فعلا
ارام گیان عزیز
بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا
کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست
خداوندی که سیستمه
نه یک انسان
ما باید این سیستم رو بشناسیم
بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …
وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه
یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی
و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی
اصن از خودت بپرس
چرا گیاهخوار شدی ؟
برای تجربه ی ارامش بیشتر
چون این بهت ارامش میده
حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟
ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..
و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …
خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …
اون نگاه دلسوزی نداره …
اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …
خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …
خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …
سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …
یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …
این نگاه و دیدگاه خداونده
اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …
همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …
توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))