نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -زرين ناز شكراني
    استاد عزیزم از شما به خاطر دوره قانون آفرینش و این حجم از آگاهی سپاسگزارم.من از وقتی دارم با کمک آگاهی های این دوره، روی ساختن باور \"لیاقت داشتن درباره ثروت\" تمرکز کردم، تغییرات اساسی در کسب و کارم رخ داده. درآمدم بیشتر شده و افراد با کیفیت تر وارد دفتر کارمن میشوند. افرادی که هم مودب تر هستند، هم وضعیت مالی بهتری دارند و هم ارزش وقت و کار من رو میدونند و براش احترام قائلند و حاضرند بها بپردازند.
  • -طناز دارابی
    من از سال 93 با شما آشنا شدم ولی هیچ پولی نداشتم که دوره های شما رو خرید کنم و بعد آروم آروم از آموزه های شما فاصله گرفتم و بعد از سالها جون کندن، از این شاخه به اون شاخه پریدن و به نتیجه نرسیدن، وقتی که خوب له شدم و نتیجه ای نگرفتم، به سایت شما برگشتم و پیگیر آموزش های شما شدم. من از سال 1402 با فایل چگونه در عرض یک سال درآمد خود را چند برابر کنیم، با جدیت کار کردن روی خودم رو با فایلهای هدیه شما رو شروع کردم. هر روز حالم، روحیم و درآمدم کم کم و خیلی آروم بهتر و بهتر میشد و من این مسیر رو ادامه می دادم. تا اینکه مرداد ماه 1402 به درآمد 9 میلیون تومنی که تعهد داده بودم رسیدم و  در طی 3 ماه بعدش، درآمد من حدود 2.5 برابر بیشتر شد اونم از همون کاری که قبلش انجام میدادم. سپس در حالی دوره ی روانشناسی ثروت 1 رو خریدم که بسیار بیشتر از پول این دوره پس انداز داشتم و کار رو با این دوره ادامه دادم. من ک سالها آرزوی خریدن دوره های شما رو داشتم، در طی این مدت درهایی از نعمت به روم گشوده شده که باورم نمیشه پشت سر هم و به راحتی هر دوره ای که بخواهم رو از سایت خرید می کنم. چقدر از نظر عاطفی حال من خوب شده؛ روابط نامناسبم رو تموم کردم؛ احساس وابستگیم به اشخاص خیلی کم شد؛ رابطه ام با مادرم که قبلا خیلی شکراب بود، خیلی خوب شده؛از نظر سلامتی، 22 روزه که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و هر روز انرژیم بهتر میشه؛از نظر معنوی رابطه ام با خدا خیلی قشنگ شده و قلبم که انگار چندین سال بود مثل سنگ شده بود، نرم شده. چون توی 5 سال اخیر همه چیز زندگیم واقعاً به بن بست رسیده بود و چون هر چی دعا میکردم و از خدا هرچی میخواستم بهم نمیداد، دیگه نمیتونستم اون احساس خوب رو به خدا داشته باشم و انگار قلبم سنگ شده بود. اما بعد از اینهمه مدت، این نرم قلبی رو سر نمازم تجربه کردم. مثل همون حسی هست که شما می گفتید توی یه دوره ای توی بندرعباس، قلبم لطیف شده بود و همینجوری از شوق یاد خدا اشک میریختم. منم همینجوری شدم و چه حس عجیبی هست. طوریکه وقتی این حس رو تجربه کردم، فهمیدم هیچ لذتی بالاتر از وصل شدن به خدا نیست. اون لحظه همه ی لذتهای دنیا در مقایسه با لذت با خدا یکی شدن، هیچ ارزشی برام نداشت. یاد این جمله شما افتادم که می گفتید: آدم فقیر از خدا دوره. اما هرچی ثروتمند تر میشیم به خدا نزدیکتر میشیم و من دارم این رو به وضوح تجربه میکنم و الان چقد من این حرف رو تایید می کنم .این لطف و هدایت خدا بود ک من اینجوری ارتباط با این نیرو رو درک و حس کنم. الان بی نهایت سپاسگزار خداوند و شما هستم که قلبم دوباره به یاد خدا نرم و زلال شده. می تونم بگم الان مهمترین اولویت زندگیم حتی از ثروت و داشتن رابطه ی عاشقانه، ارتباط با خدا، وصل شدن به اون و احساس نزدیکی به اون هست.الان توی قدم چهارم از دوره 12 قدم هستم. درآمدم خیلی خوب شده و اونقدر ذوق داشتم برای نوشتن تجربه های جدید و نتایجم که حدّ نداره. چقدر خوشحالم و سپاسگزارم که خداوند منو به مسیر آموزشهای شما هدایت کرده
  • -سید حسن
    انجام تمرین ستاره قطبی دوره 12 قدم، باعث شد که عادت سپاسگزار بودن به خاطر داشته هام، در وجودم من ایجاد بشه و با خودم به صلح برسم. طوریکه من هر شب با احساس شکرگزاری خوابم می بره و هر صبح که از خواب بیدار می شم با همان احساس عالی بیدار می شم. تعهد به انجام این تمرین باعث شد که درآمد های فوق‌العاده وارد زندگیم بشه. من با تعهد به آموزه های 12 قدم و مخصوصاً تمرین ستاره قطبی، از کارگری به کارفرمایی رسیدم؛ از درآمد 10 میلیون در ماه به درآمد بالای 100 میلیون در ماه رسیدم. این حال خوب و این زندگی عالی را شکر گذار خدا هستم که برای من این قوانین را از طریق استاد عباس منش یاد آوری می کنه.
  • -فاطمه فرخی کاشانی
    قبل از دوره قانون سلامتی، به یکباره و الکی 7 کلیو وزن کم کردم و کلی عضله از دست دادم و درد کتف و پشتم بسیار زیاد شد.دیدم در عین جوانی و 30 سالگی مجبورم همش خواب باشم چون کتف و پشت من به شدت درد می کرد و همش خسته و کم انرژی بودم. سرم پر از موهای سفید شده بود و موهام مشت مشت می ریخت. جرم دندان هام بی نهایت زیاد شده بود و دیگه اصلا سفید نمیشد. این دردها و ناخواسته ها منو به جایی رسونده بود که تصمیم  گرفتم با مادرم دوره قانون سلامتی رو بخریم و زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کنیم.الان مدت 14 روزه که مصمم و با تعهد زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و در طی همین مدت، نتایجم داره کولاک می کنه:قبل از دوره قانون سلامتی، موهام مشت مشت می ریخت که الان تقریباً میتونم بگم قطع شده. یعنی شاید روزی 7 یا 8 تا تار مو بریزه.درد کتفم کاملاً خوب شده؛ خارش پوستم کلا تموم شده؛ قبل از دوره قانون سلامتی دچار یک تشنگی بی حد و حساب بودم که خدا رو شکر نرمال شده؛ منی که همیشه چشمام دنبال غذا بود و همیشه گرسنه بودم، الان فقط روزی یه بار غذا می خورم با اینکه توی فروشگاه هایپر مارکت بزرگ کار می کنم و مدام با خوراکی ها در ارتباط هستم. حتی برای مادرم هم این تغییر قابل باور نیست چون قبل از دوره قانون سلامتی من همیشه گرسنه بودم. تازه این شروع نتایج این دوره است.
  • -علی میرزایی
    یادمه یک بار استاد در یکی از فایلهاشون فرمودند که بهترین سرمایه گذاری سرمایه گذاری روی خودمون است. آن زمان خیلی این سرمایه گذاری روی خود را درک نکردم اما به لطف آموزه های دوره فوق العاده احساس لیاقت، الان عمیقا این مفهوم را تجربه می کنم که بهترین سرمایه گذاری سرمایه گذاری روی خودم است. استاد از وقتی که دارم با آموزه های دوره احساس لیاقت زندگی می کنم، کلی اتفاقات فوق العاده برام رخ داده. از بالا رفتن درآمدم تا آشنا شدن با کلی آدم فوق العاده که همه اینها باعث شده که زندگی واقعا برای من خیلی آسان و زیبا بشه.آگاهی ها و تمرینات این دوره داره شخصیت من رو به صورت جدی تغییر میده. نسب به قبل، خیلی بیشتر به خودم آسون میگیرم و با خودم مثل رفیق صمیمیم برخورد میکنم. در حالیکه قبل از آشنایی با آگاهی های این دوره، اگر مرتکب خطا یا اشتباهی می شدم، تا مدتها توی ذهنم خودم رو سرزنش و توبیخ میکردم و تا چندین روز حالم بد بود یا احساس قربانی به خودم می گرفتم و دنبال یک گوش شنوا برای درد در دل کردن با اون شخص بودم تا یه جورایی این اشتباه رو توجیه کنم. اما الان مخصوصا بعد از جلسه ی مربوط به این بُعد از احساس لیاقت درونی، یاد گرفتم که چطور در این مواقع با خودم برخورد کنم و چطور ذهنم رو آموزش بدم تا به اشتباهاتم از زوایای سازنده نگاه کنه.باید اعتراف کنم که دوره احساس لیاقت یک توانایی مهم رو خیلی خوب به من یاد داده و اون، توانایی مدیریت گفتگوهای ذهنیم بوده که باعث شده زمان های بیشتری در حال خوب و احساس مثبت باشم. توی این دوره من یاد گرفتم که اول از همه از گفتگوهای ذهنیم آگاه باشم. خصوصا در لحظات چالش برانگیز، خواسم باشه که چطور گفتگوهای ذهنیم رو مدیریت کنم و به سمت مسیر مثبت، هدایت کنم.این دوره اونقدر تمرکز من رو روی بهبود خودم برده که قضاوت کردن دیگران در من خیلی کمتر شده. البته هنوز خیلی جای کار داره که قضاوت نکردن دیگران رو به صفر برسونم.یکی از نتایج واضح این دوره برای من اینه که، زندگیم به طرز محسوسی روان تر شده. احساس میکنم تبدیل شدم به یک انسان خوش شانس. چون اغلب بهترین اتفاق ها و یا برخورد ها را دریافت میکنم و کلی چیزهای خوب در زندگی من رخ میده که قبلا نبود.
  • -زهرا
    روز اولی که خداوند منو به سمت فایل «توحید عملی ، قسمت 6» توی اینستاگرام هدایت کرد، حتی یک درصد هم فکر نمیکردم که این شروع یه تحول بزرگ توی زندگیم باشه و توی کمتر از یک سال بعدش بتونم این همه کار نیمه تموم رو که از ترس رهاش کرده بودم و این همه کاری که به خاطر ترس هیچوقت استارت نزدم رو شروع کنم و مهم تر از همه، عمرا فکرش رو هم نمیکردم از مسیری که الان درآمد دارم ، با این شکل از آزادی زمانی و مکانی درآمد داشته باشم. من از خیلی قبل تر از روزی که اتفاقی فایل توحید عملی 6 رو توی اکسپلورر اینستاگرام دیدم، یعنی بیشتر از 3 سال قبلش توی سایت عضو بودم اما فقط از عقل کل خیلی خوشم اومده بود و سوال ها و جواب های بچه ها رو هرازگاهی میخوندم و بعد به خاطر اتفاقات سیاسی و عضویت توی گروه های فمنیستی کم کم کانون توجه ام درگیر نکات منفی شد و نسبت به هرچیزی که به دین مرتبط باشه، مقاومت پیدا کرده بودم و فقط چون خانواده مذهبی داشتم به صورت صریح مطرح نمیکردم. توی همون تایم داشتم ارشدم رو میگرفتم و به خاطر حجم کار های پژوهشی که داشتم، نمیتونستم تمرکزم رو روی کار بذارم و درآمد داشته باشم، و این واقعا برام آزاردهنده بود. با اینکه پدرم همیشه به راحتی خرج میکنه، ولی برای من مهم بود که استقلال مالی داشته باشم تا استقلال عملکردی داشته باشم. این بود که شروع کردم سفت و سخت روی عزت نفس ام کار کردن و یکی دو ماه بعد خیلی اتفاقی توی اکسپلورر اینستاگرام فایل توحید عملی، قسمت 6 رو دیدم. با وجود تمام جهت گیری های منفی ای که نسبت به استاد عباس منش داشتم، اما انگار توی این فایل تمام آگاهی ای که مدت ها گمش کرده بودم، وجود داشت. یهو به خودم اومدم دیدم دارم گریه میکنم و احساس میکردم چیزی رو پیدا کردم که مدت ها بود که گمش کرده بودم. من خدایی رو پیدا کرده بودم که توی خانواده ام با وجود اینکه مذهبی بودن، ولی هیچ وقت اینجوری راجب اش نشنیده بودمالان حدود یک سال از اون موقع میگذره. از اون گروه های فمنیستی خارج شدم و جهان ناخودآگاه ارتباطم رو با دوستای قبلیم قطع کرد.روزای خاکستریم رنگ گرفت. تونستم مزه لذت رو بچشم. تونستم از ته دل بخند.، تونستم از لحظه ها و اتفاق های کوچیک خوشحال بشم و باهاشون شاد باشم و شروع کردم به قدم برداشتن برای هدف هایی که سالها به تعویق انداخته بودم و فایلهای هدیه سایت رو مدام گوش می دادم. کار مورد علاقه ام رو استارت زدم و قدم ها رو یکی پس از دیگری برداشتم. حدودا 8 ماه بود که توی مسیر اهدافم کار می کردم و درآمدی نداشتم. ولی به اون چیزی که الله ام بهم گفته بود عمل میکردم و ادامه می دادم. دقیقا از همون روزی که کار کردن روی باورهای مالیم رو هم شروع کردم، درآمدم شروع شد.دوره 12 قدم، اولین محصولی هست که خریداری کردم و خیلی خوشحالم که با اولین درآمد خودم تونستم خریدش کنم. مسیری که الان ازش درآمد دارم چیزیه که درس اش رو نخوندم، مدرک اش رو ندارم، فقط بابت اش از خدا هدایت خواستم و دیدم مهارتی که من مدتها پیش یاد گرفته بودم رو الان میتونم عرضه کنم و ازش پول بسازم. الان که کارم به ثمر رسیده، در کمتر از یک ماه اخیر 21 میلیون درآمد داشتم و برای شروع کار، واقعا ازش راضی ام. این درحالی است که تازه دوره 12 قدم رو استارت زدم.
  • -مریم
    دوره ی احساس لیاقت اولین دوره آموزشی هست که من و همسرم از سایت خریدیم. این مدتی که با فایلهای هدیه روی خودم کار میکردم، متوجه شدم که بزرگترین مشکل من در زندگی عدم احساس لیاقته.من هیچ ارزشی برای خودم قائل نمی‌شدم. همیشه ناراضی بودم همیشه کمال گرا بودم. هیچ تعریف و تمجیدی نسبت به خودم رو نمی تونستم قبول کنم. مرتب خودم رو با دیگران مقایسه می کردم. از قیافه و ظاهرم گرفته تا تربیت بچه هام تا وضعیت مالی و … که باعث شده بود با اینکه زندگی خوبی داشتم، هیچ وقت از داشته هام راضی نباشم. همیشه جلوی آینه به خودم بد و بیراه میگفتم. خیلی وقتها تو تنهایی گریه میکردم. احساس گناه زیادی داشتم.هر جایی می‌رفتیم مهمونی، مسافرت ...از اول تا آخر فقط باید به دیگران سرویس میدادم تا تأیید بشم. حتی وقتی بقیه میگفتن شما خسته شدی استراحت کن بزار یه نفر دیگه کار شما رو انجام بده، با اینکه از خسته گی در حد انفجار بودم اما بازم خودم رو لایق استراحت نمی دونستم. می تونم بگم قبل از دوره احساس لیاقت، وضعیت آسایش درونی من فاجعه به تمام معنا بود و نسبت به خودم بینهایت احساس بی ارزشی داشتم. اگه یه جایی هم یه کوچولو میخواستم برای خودم ارزش قائل باشم، یه چیزی توی ذهنم می گفت: الان همه میگن مریم چقدر رفته تو قیافه و خودشو میگیره و... تا اینکه به یاری خداوند، دانشجوی دوره احساس لیاقت شدم. استاد باورتون نمیشه هر جلسه ای که از این دوره رو که شروع می کردم، از اول تا آخر اشک میریختم از اینکه خدایا من چقدر من گمراه بودم؛ چقدر ناآگاهانه در حق خودم ظلم می کردم؛ چقدر بیهوده زندگی رو به خودم و خانواده ام سخت کرده بودم.من تک تک جلسات را با تمرکز گوش می دادم. انگار تمام جملات این آگاهی ها برای من ساخته شده بود و انگار خداوند داشت از زبان شما راهکار مسائل من رو بازگو می کرد. همیشه از صبح تا شب آگاهی های این دوره داشت برام تکرار می شد. از هر فرصتی برای تکرار این آگاهی های استفاده می کردم و خدا وکیلی می تونم بگم مثل آگاهی های دوره احساس لیاقت رو هیچ کجای دنیا، توی هیچ کتابی، از زبان هیچ استادی نمیتونی پیدا کنی. چقدر من خوشبخت بودم که تونستم در مدار دریافت آگاهی های این دوره قرار بگیرم و این تحوّل اساسی در شخصیت من ایجاد بشه.استاد الان که به خودم نگام می کنم، حتی در همین زمان کوتاه استفاده از آگاهی های این دوره،  خودم هم نمیتونم باور کنم که این قدر تغییر کردم. تغییراتی که واقعا برام مثل رویا می مونه.وقتی توی این دوره تصمیم گرفتم روی احساس خود ارزشمندیم کار کنم، همه چیز در این باره برام غریبه بود، بخشیدن خودم؛ دوست داشتن خودم؛ وقت گذاشتن برای خودم؛ لایق دونستن خودم؛ پیدا کردن توانایی ها و نقاط قوتم و …سوالات خودشناسی این دوره، خیلی خوب راه رو برام هموار کرد و من یاد گرفتم چطور باید خودم رو لایق بدونم. بعد از اون انگار جهان برای من تغییر کرد. من به وضوح می دیدم که سدّی داره توی ذهنم شکسته می شه و لحظه به لحظه زندگی برام زیبا تر می شه.استاد یکی از مسائلی که تا قبل از دوره احساس لیاقت من فکر میکردم هرگز در زندگیم درست نمیشه و تا آخر عمر این مشکل با من خواهد بود، مشکل روابطم با بچه هام بود. فکر می کردم هیچ چیز نمیتونه این رابطه رو درست کنه. به خودم می گفتم حتی اگر من خودمو تغییر بدم، بچه هام و که نمیتونم تغییر بدم و این ها همچنان قدر نشناسن هستند.اما طی جلسات این دوره، رابطه من با بچه هام متحول شد. رابطه مون الان به قدری قشنگ شده که همش روزی هزار بار خدا رو شکر می کنم. این نتیجه برای من مثل معجزه می مونه. در کل زندگیم تا قبل از این دوره، وقتی بچه ها مو برا مدرسه رفتن بیدار میکردم صدای دعوا مون تا سر کوچه می‌رفت. آخر هم با کلی جیغ و داد میرفتن بیرون و از همون ابتدای صبح، حال من بد می شد و تا آخر شب این حال بد ادامه داشت. اما الان رابطه مون جادویی شده. صبح که میرم تو اتاق شون بیدارشون کنم، چشم که باز می کنند میگن: مامان دوست دارم!خدا می‌دونه من این رابطه رو توی خواب هم نمی‌دیدم چه برسه به واقعیت. ولی به لطف آگاهی های دوره احساس لیاقت، تونستم احساس لیاقتم رو بازسازی کنم و جهان هم داره برام ارزش قائل میشه. در کل زندگیم از همه لحاظ روون تر و قشنگتر شده. پدرم هر روز که می‌ره نانوایی دوتا نون سنگک خشخاشی برام میگیره و میاد حالمو می‌پرسه. کاری که قبلاً هرگز نمی‌کرد. همسرم با احترام بیشتری با من رفتار می‌کنه. حتی الان که میرم جلوی آینه، خودم رو خیلی زیباتر از همیشه می بینم و احساس دوست داشتنم نسبت به خودم 180 درجه عوض شده.سال پیش برای خرید ماشین، همسرم سرویس طلای منو فروخته بود و قرار بود چند ماه بعد برام یک سرویس دیگه بخره اما کلا بیخیال این موضوع شد. توی دوره احساس لیاقت، همسرم به صورت کاملا غیر منتظره ازم خواست تا باهاش برم بیرون و سرویس طلام رو انتخاب کنم و سرویس طلایی که برام خرید حتی خیلی بیشتر از طلای فروخته شده بود. بهم گفت بریم می‌خوام برات طلا بخرم و حتی خیلی بیشتر از اون طلایی که فروخته بود و برام خرید .خیلی خوشحال شدم وقتی درک کردم که اگه من یه کوچولو روی خودم کار کنم ببین جهان چقدر قشنگ درک می‌کنه و کلی بهت پاداش میده ....البته اینو میدونم که با توجه به عقبه ای که من داشتم، باید تا ابد روی آگاهی های این دوره کار کنم تا نتایجم پایدار بمونه.استاد با تمام وجودم ازتون سپاسگزارم. آموزش های این دوره از من یه آدم دیگه ساخته. خدا می‌دونه که من الان هیچ ربطی به مریم دوسال قبل ندارم
  • -ملیحه کشمیری
    نمیدونم نوشتن نتایجم از دوره احساس لیاقت رو از کجا شروع کنم، چون توی مدت زمان کم آنقدر در تمام جنبه ها تغییرات مثبت داشتم که خودم هم شگفت زده شدم. وقتی داشتم بهبودهای اخیرم در این دوره رو توی دفترم یادداشت می کردم، به خودم افتخار کردم و آفرین گفتم از این همه تغییر. استاد مهمترین دستاورد من از دوره احساس لیاقت، کنترل ذهن و نگه داشتن حس و حال خوب بوده حتی توی نازیباترین شرایط. من هر روز یه درجه از روز قبلم بهتر بودم و واقعا به خودم افتخار میکنم چون میبینم 99 درصد افراد جامعه این توانایی منو ندارن.یکی از تجربه های ارزشمندی ک توی این دوره کسب کردم این بود که: قرار نیست یک شبه تغییر کنم، قرار نیست به هر قیمتی به خودم فشار وارد کنم بلکه قراره روی بهبودهای روزانه و مستمر تمرکز کنم. قراره روی بهبود شخصیتم تمرکز کنم.من با کمک آموزش های این دوره سعی کردم هر روز یه درجه بهتر بشم. کوچکترین بهبود به چشمم میاد و یادداشتش میکنم و بابتش از خداوند سپاسگزارم.منی ک همیشه کمال گرایی رو ب حد اعلا رسونده بودم، شروع کردم با خودم نرمتر و مهربانانه تر رفتار کردن؛ شروع کردم به سرزنش نکردن خودم؛ راحت بخشیدن خودم وقتی اشتباهی می کنم. در صورتی که قبل از این دوره اصلا اینجوری نبودم. اگه یه اشتباه می کردم، ممکن بود تا ماه ها خودمو سرزنش کنم‌ حتی بابت کلام اشتباهی ک تو ی جمعی زده بودم. با کار کردن روی سوالات خودشناسی این دوره، کنترل ذهن رو خیلی خوب یاد گرفتم. خصوصاً در برخورد با چالش ها و متوجه شدم که آروم آروم گفتگوهای ذهنیم مثبت شده.قبل از دوره احساس لیاقت، خیلی تو زندگی فرزندانم و همسرم دخالت میکردم. همش میخواستم تغییرشون بدم. تمرکزم روی نکات منفی شون بود.همش میخواستم اصلاحشون کنم. ولی متعهد شدم که فقط طبق آگاهی های دوره عمل کنم و فقط روی بهبود شخصیت خودم کار کنم.حتی تمرکزم رو از روی میزان حساب بانکیم برداشتم و جالبی ماجرا اینجاست که طی کار کردن با جلسات این دوره، بیشترین میزان واریزی ها رو در طی 30 سال اخیر زندگیم دریافت کردم.تا قبل از آگاهی های دوره احساس لیاقت، اصلا توانایی هامو نمیدیدم که بخوام ازشون استفاده کنم. فکر میکردم چون تحصیلات دانشگاهی ندارم، از جامعه عقبم و کاری بلد نیستم. در صورتیکه کلی هنر یاد گرفته بودم و با کمک این سایت الهی، کلی پیشرفت شخصیتی کرده بودم اما اصلا این توانایی ها رو ارزشمند نمیدیدم. اما الان به کمک این دوره هر روز دارم بیشتر با خودم آشنا میشم، توانایی هام رو کشف می کنم و ازشون استفاده می کنم و بابتشون سپاسگزار هستم. خیلی با جزئیات دارم نعمت های زندگیم رو می بینم. دوره احساس لیاقت من رو از شر احساس گناه داشتن نجات داد. احساسی که شبانه روز باهام بود.حتی من بابت کاری ک 20 سال پیش انجام داده بودم، حرفی ک زده بودم، رفتاری ک کرده بودم، تا قبل از آگاهی های این دوره احساس گناه داشتم. اما بعد اینکه دهها بار اون 2 جلسه مربوط به حذف احساس گناه رو گوش دادم، اشکهام جاری شدن و یکبار برای همیشه تونستم خودم رو ببخشم و به آرامش برسم.استاد آموزش های این دوره چرخ زندگیم رو اونقدر روون کرده که توی این مورد خداوند خیلی وقتا اشک شوق من رو در میاره. یه کارهایی برام راحت انجام میشه که فقط چون تو این دوره هستم، منطقی بودن این موضوع رو درک می کنم.اونقدر ذهنم آروم شده که باید تلاش کنم تا یادم بیاد آخرین باری که نگران شدم کی بوده؟! ترس و نگرانی درباره آینده کلا از درونم رفته و ایمان و یقینی که این دوره نسبت به خدا برام ساخته، من رو به آرامشی رسونده که قابل مقایسه با هیچ نتیجه ای و هیچ میزان حساب بانکی نیست. آرامشی که بی قید و شرطه. انگار که به همه خواسته هام رسیدم. چون به این یقین رسیدم که خداوند بار زندگی من رو بر دوش گرفته و من رو آسان کرده برای آسانی ها. الهامات قلبم رو بیشتر و واضحتر می فهمم. استاد بی نهایت از شما بابت تولید دوره بی نظیر احساس لیاقت سپاسگزارم که شیوه درست زندگی کردن رو به ما یاد می ده. شیوه ای که نتیجه اش آرامش و سعادته.
  • -سالار نظیف حسنی
    از وقتی دارم با آگاهی های دوره احساس لیاقت روی خود ارزشمندیم کار می کنم، کنترل ذهن برایم خیلی راحت‌تر شده. در حالیکه قبل از این دوره اصلاً اینقدر توانا نبودم و با کوچکترین اتفاقی خیلی زود به هم می‌ریختم و درونم پر از آشوب بود. اما الان آگاهانه گفتگوهای منفی رو از ذهنم دور میکنم؛ سرم رو از زندگی دیگران بیرون کشیدم و تمرکزم روی بهبودهای شخصیتی خودمه؛ بازخوردهای دیگران چه مثبت وچه منفی تأثیر خاصی روی من نداره در حالیکه قبل از این دوره اگر فردی ازم انتقاد می کرد، خیلی زود از کوره در می‌رفتم.تا قبل از دوره احساس لیاقت، من اصلا توی رابطه عاطفی نبودم. از وقتی که با آموزش های این دوره روی بازسازی احساس خود ارزشمندیم کار می کنم، یک عشق بی‌نظیر وارد زندگیم شده و از وجود همدیگه واقعاً لذت می‌بریم و عشق پاکش رو دریافت می‌کنم. با اینکه تجربه اولم هست اما اصلاً احساس وابستگی به این رابطه ندارم.استاد این دوره واقعا نجات بخشه و هر روز نشونه های بیشتری می بینم از اینکه زندگیم چقدر در تمام جنبه ها روون شده:به راحتی شغل پیدا کردم؛ ارزش دارایی هام بالا رفته؛ مردم راحت تر کارهامو رو انجام می دن و مسائل مختلف زندگیم به راحتی حل میشه و همه چیز داره خوب پیش میره.
  • -مریم ابراهیمی
    من 6 ماه پیش دوره قانون سلامتی رو از سایت خریداری کردم. قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی دچار چاقی، تیروئید کم کار، مشکلات تنفسی، کمر درد و … بودم و به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی الان به این نتایج رسیدم:مشکل چاقی من کاملا برطرف شده و از وزن 72 کیلوگرم به وزن 59 کیلوگرم رسیدم.قبل از دوره مشکلات تنفسی، خفگی و خروپف شبانه داشتم که الان کاملاً برطرف شده.قبل از دوره، چندین سال بود که در فصل پاییز و زمستان دچار اگزمای پوستی می شدم و خدا را شکر با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی این مسئله کاملا حل شده.قبل از دوره قانون سلامتی من مشکل تیروئید داشتم و دارو مصرف می کردم. از شروع زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، مصرف دارو را قطع کردم و بعد از 6 ماه دوباره آزمایش تیروئید دادم که خدا رو شکر تیروئید من بدون خوردن دارو نرمال شده بود.
1 19 20 21 22 23 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الا رستگار» در این صفحه: 1
  1. -
    الا رستگار گفته:
    مدت عضویت: 177 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم ان‌شاءالله

    دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم

    حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم می‌کنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)

    اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..

    گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم

    گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم

    و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .

    و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم

    وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر

    همه ی ترسام خلاص میشم استاد

    همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان می‌کنه به اذن الله

    اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم

    و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم

    حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم

    هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب

    شکسته ی منو داد

    من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی

    ( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد

    تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..

    و هربار اشتباهات جدید

    حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد

    آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم

    تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر

    بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم

    به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم ان‌شاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم

    اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله

    به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود

    خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم

    یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم

    و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه

    لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم

    خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم

    و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره

    ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت

    به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم

    و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم

    آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم

    اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش

    اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه

    همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق می‌کنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست

    وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمی‌دونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت می‌بردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت می‌بردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمی‌دونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمی‌دونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم

    الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار

    زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم

    خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: