نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -محمد عيسٰي سروري
    من دوره کشف قوانین زندگی رو همزمان با تعطیلات کریسمس و سال نو 2024 خریدم و از زمانی که روی تمرینات این دوره تمرکز کردم، نمیدونید دوستان چه معجزه برای من رخ داده.من یک مغازه کار خدماتی دارم که هر ساله این موقع ها، یعنی از کریسمس تا سال نو خیلی کارم خلوت میشه و در هفته، چند تا مشتری بیشتر نداریم.امسال با خودم گفتم دوره کشف قوانین زندگی رو میخرم تا توی این زمان که مغازه خلوته، روی آموزش های این دوره کار کنم. وقتی جلسه اول را گوش دادم و رسیدم به تمرین کدنویسی، گفتم عجب تمرینیه و چقدر مناسب با کار من هست و شروع کردم به انجام روزانه تمرین و نوشتن کد خواسته هام و نتایجی رخ می داد که من رو حیرت زده می کرد. مثلا من روز 27 دسامبر که اولین روز بعد از عید کریسمس هست و مغازه ها بسیار خلوت، مغازه رو باز کردم و توی اون روز 20 نفر مشتری عالی داشتم. وقتی چنین اتفاقاتی رو تجربه می کردم یاد این جمله استاد می افتادم که میگن: وقتی شما مصمم میشوید و درخواستی از جهان دارید و فرکانس هماهنگ رو به جهان می فرستید، جهان هم به فرکانس های شما پاسخ میدهد و شما را به خواسته تان میرساند.این دوره خیلی برای من تاثیرگذار هست و خداوند را سپاسگزارم برای اگاهی های ناب این دوره.
  • -سمیرا صادقی
    میخوام درباره نتیجه معجزه واری بنویسم که با عمل به آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی و انجام تمرین کدنویسی رخ داد.من روی آموزش های کشف قوانین زندگی کار می کردم و داشتم برای آزمون استخدامی دبیری آماده میشدم. چون عاشق معلمی و تدریس هستم. با اینکه منابع آزمون عوض شده بود، با کمک آگاهی های عالی این دوره، من با تمرکز بیشتر و زحمت کمتر نسبت به سال قبل مرحله اول رو قبول شدم و منتظر بودم تا برای مرحله گزینش من رو خبر کنند.آخر هفته با خانواده ام که نصف اونا با آموزش های استاد آشنا هستند، دور هم جمع بودیم و کلی بهمون خوش گذشت. تا صبح بیدار موندیم راجع به قانون با هم صحبت کردیم و صبح همه با هم نماز جماعت خوندیم که خیلی فضای روحانی و ملکوتی بود و من تمرین کدنویسی روزانه ام رو انجام دادم و کد خواسته هام رو نوشتم. یکی از خواسته هام این بود که دوست دارم خدا تو مصاحبه و گزینش، قلب مصاحبه کننده رو برام نرم کنه. چون همه میگفتن که امسال امتحان گزینش رو خیلی سخت می گیرند. من این جمله رو نوشتم و بعد خوابیدم. ظهر برام پیام اومد که فردا برای انجام گزینش به فلان آدرس مراجعه کنید. شب موقع خواب قبل این که چشمام بسته بشه این جملات رو گفتم که: خدایا آشنات رو برام برسون.فردا صبح توی محل گزینش، فرمی رو باید پر می کردیم و من سوالات فرم رو بر اساس آگاهی هایی که از استاد جان یاد گرفته بودم جواب دادم اما همه افرادی که برای استخدام اومده بودند، سوالات فرم رو بر طبق قوانین آموزش و پرورش کشور جواب میدادند که به نظر عاقلانه میرسید ‌و البته اون فرم نمره خیلی زیادی داشت ولی من کار خودمو کردم.بعد از من خواستن وارد اتاق شماره 12 بشم. یه خانم خوشرو سلام گرمی کرد و بهم گفت شما چقدر چهرتون آشناست و ازم شناسنامه خواست. وقتی فامیلم رو دید ازم پرسید: شما بچه فلان جا هستی؟ و من با تعجب گفتم بله شما از کجا میدونید؟! توضیح داد که منم بچه همون جا هستم و کلی آدرس داد و بالاخره هم رو شناختیم و بهم گفت که سوالای آسونی ازت می پرسم که انصافا هم سوالای آسونی پرسید. من توی دلم می گفتم خدایا شکرت که آشنات رو رسوندی.وقتی گزینش تموم شد و از اتاق اومدم بیرون، شرکت کننده ها از اتاقای دیگه با چشم گریون میومدن بیرون و بعضیا هم با گزینش گر دعواشون شده بود به خاطر سوال های عقیدتی و سیاسی که ازشون پرسیده بودند و به همه چیزشون گیر داده بودند. اما من با قلبی آروم از اون ساختمون خارج شدم و فقط چشمام پر اشک بود و فقط خدا رو شکر میکردم.برای مصاحبه تخصصی هم یک سری اتفاقات فوق العاده ای رقم خورد که من توی تمرین کدنویسی نوشته بودم و خدا رو شکر من قبول شدم و به شغل مورد علاقم رسیدم.هر روز خدا رو شکر می کنم که من رو با این آگاهی ها آشنا کرد.استاد عزیزم ازتون خیلی سپاسگزارم بابت آشنا کردن ما با این آگاهی هایی که زندگیم رو آنقدر شیرین و لذت بخش کرده.
  • -ملیحه کشمیری
    چند سال پیش وقتی یکی از جلسات قدم سوم از دوره 12 قدم رو گوش می دادم، متوجه ی این تأکید استاد در این باره نمی شدم که: \"نباید آشغال ها رو زیر مبل مخفی کرد\". اصلاً این مفهوم رو درک نمی کردم که: چطور نباید آشغالارو زیر مبل کنم؟!  چطور باید مسائل رو ریشه ای حل کنم؟!اما خدا رو شکر فهمیدم که درک این آگاهی ها تکامل می خواد و وقتی استمرار و تعهد تو کار باشه، بعد از یه مدت نه تنها این آگاهی ها را می فهمی بلکه چقدر قشنگ خداوند هدایتت میکنه به حل ریشه ای مسائلت. این مفهوم رو خیلی ملموس توی دوره قانون سلامتی تجربه کردم. سالها بود ک پوست بدنم خشک بود وخارش داشت. پوست سرم چرب بود اما موهام خشک بود. نزدیک فصل بهار و پاییز دچار حساسیت میشدم. مشکل یبوست داشتم و همیشه بعد از غذا معده ی من بهم میریخت و دهها مشکل دیگه درباره سلامتیم. حالا من برای رفع این مشکل چکار می کردم؟!جواب اینه که: برای کنترل خشکی و خارش پوستم، لوسیون و کرم مرطوب کننده میزدم. برای مسئله حساسیتم، قرص های ضد حساسیت میخوردم و برای کنترل مشکل معده ام و هضم غذا، داروهای عطاری و گیاهی مصرف میکردم. یعنی دقیقاً داشتم آشغالا رو زیر مبل می کردم.یعنی به جای اینکه فکر کنم و ببینم چه عامل درونی هست که داره این مشکلات رو بوجود میاره و بعد اون عامل و ریشه رو برطرف کنم، میومدم از عوامل بیرونی برای رفع مشکل استفاده میکردم. تا اینکه هدایت شدم ب دوره \"قانون سلامتی\"و فقط با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی و خوردن غذاهای سازگار با سیستم بدن و رفتار سازگار با سیستم بدن، یک شبه همه ی اون مشکلات از بین رفتند. یعنی من ریشه ای اون مسائل رو حل کردم و بعد از این تجربه، تازه متوجه شدم \" حل کردن ریشه ای مسائل یعنی چی!\"الان دارم از این الگو استفاده می کنم برای حل ریشه ای هر مسئله ای که توی زندگیم بوجود میاد.واقعا باید تکامل طی بشه تا آگاهی های جلسات دوره ها رو درک کنیم و بعد اون درک رو اجرا کنیم.
  • -وهاب زارعی
    من مادر وهاب زارعی هستم و حدود 40 رو میشه که همراه پسر عزیزم وهاب جان، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم.در شروع دوره آزمایش دادم و جواب آزمایشاتم وحشتناک بود. دچار چربی خون بالا و دیابت نوع 2 بودم یعنی چربی خونم 1100 بود و قند خونم: 300.کم کاری تیرویید داشتم و توی آزمایش تیروئید عدد Tsh 9.5 بود. حدود 8 مورد ستاره قرمز در آزمایشم داشتم که نشان می داد همه موارد آزمایش خون من یا لب مرز است یا به شدت بالا و غیر نرمال. این در حالی بود که تازه عمل سنگ کلیه 17 میلی را انجام داده بودم و حالا بعد از 40 روز زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی آزمایش دادم و نتیجه برایم باورکردنی نیست.شکر خدا توی آزمایش جدید:چربی خونم به 200 کاهش پیدا کردهقند خونم به 100 کاهش پیدا کردهتیروئیدم به  2 کاهش پیدا کرده و باورم نمیشه  که میزان ویتامین دی و ب12 همه چیز در آزمایشام نرمال و عالی است.احساس سبکی میکنم. به راحتی راه می رم. دیگه هیچ دردی در پاهام احساس نمی کنم و دستهام احساس خواب رفتگی نداره و به راحتی همه ی کارهام رو خودم انجام میدم.10 روز هست که هیچ دارویی برای دیابت یا چربی خونم مصرف نمی کنم.از نظر تناسب اندام هم نتایجم عالی شده.من با وزن 89 کیلوگرم و با دور کمر 108 سانتی متر زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و امروز وزنم 77 کیلو و دور کمرم 98 سانتی متر بود. لباسهام همه گشاد شده خدارو شکر گذارم که با شما استاد گرامی و راهنماییهای ارزشمند تان آشنا شدم و تونستم به راه قشنگ سلامتی پا بذارم.جا داره از پسرم هم تشکر کنم که زحمت کشید و این دوره رو برای من خرید.
  • -آرزو آل بوطرفی
    الان که دارم این کامنت و مینویسم سرشار از حس و حال خوب هستم و تازه قدم 3 از دوره 12 قدم رو شروع کردم.وقتی قدم اول رو شروع کردم و چکاپ فرکانسی رو در قدم اول انجام دادم، هیچ درآمدی نداشتم. حتی یک ریال هم پس انداز نداشتم. توی این دوره من روی خودم و ارزشمندیم دارم کار می کنم. تمرین ستاره قطبی رو انجام میدم و دارم یاد میگیرم که توانایی هام رو ارزشمند بدونم. چون قبلاً بابت کاری که انجام می دادم، دستمزد دریافت نمی کردم.  مدتی پیش بهم پیشنهاد کار شد  و من تونستم باور کنم که وقتی که من میزارم ارزشمنده و بابت انجام اون کار دستمزدم برام واریز شد که از خوشحالی بال درآوردم و ایمانم قوی شد که ثروت هست، سلامتی و رابطه خوب هست. منتهی این من هستم که باید افکار منفی و ترمز هام رو بردارم.خداروشکر با عمل به آگاهی های دو قدم اول، چرخ زندگی من اینقدر روان‌تر شده که خودمم بعضی وقت ها میگم: قبلا کارهای من سخت انجام می شد یا اصلا انجام نمی شد اما الان اینقدر راحت و بی دردسر و اینقدر پربار و عالی داره انجام میشه و این نتیجه برداشته شدن همون ترمزهای ذهنی ای هست که همش بهم می گفت:نمیشه؛ تو نمیتونی؛ اگر فلانی نخواد اتفاق نمی‌افته… منی که تا حالا دلار رو ندیده بودم، چند روز پیش یه جا 28 تا 100 دلاری رو بدست آوردم که مال خود خودم بود و نتیجه کار کردن روی باورهام. توی حوزه روابط، چقدر راحت از بقیه تحسین دریافت میکنم و رابطه ام با همسرم خیلی عالی تر شده.علاوه بر نتایج خودم، دارایی های همسرم خداروشکر داره روز به روز بیشتر میشه.دوست داشتم این رد پا از نتایجم تا الان رو از خودم به جا بذارم.
  • -آقای خاص
    امروز 26 آذر سال 1402 هست. من اول آذر ماه دوره قانون سلامتی رو خریدم و با وزن 100 کیلوگرم زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو استارت زدم. قبلش هم آزمایش دادم و به همه ی دوستانم گفتم من قول میدم تا شب یلدا 10 کیلو وزن کم کنم با اینکه حتی فایلای معرفی دوره رو‌ندیده بودم و اصلا نمیدونستم نحوه کارکرد دوره به چه شکل هست و طبق معمول همه شروع کردند به خندیدن و مسخره کردن که: تو توهم‌ زدی و اصلا همچین چیزی امکان نداره.اما من به خاطر تجربه قبلیم از دوره 12 قدم کاملاً به آموزش های استاد ایمان داشتم. چون عمل به آگاهی های دوره دوازده قدم من رو در طی یک سال از زیر صفر بالا آورد و از فقر مطلق به استقلال مالی رسوند. من طی عمل به آگاهی های این دوره، از فردی که پول کافی برای خرید نون نداشت، رسیدم به فردی که توانایی مالی داره برای سفرهای عالی به جزیره کیش، اقامت در هتل 4 ستاره و تفریحات آبی و لاکچری و …به خاطر این نتایج بود که من ندید به دوره های استاد ایمان داشتم.امروز 26 آذر سال 1402 هست و من بعد از 26 روز زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، 8 کیلو و پانصد گرم وزن کم کردم. 4 شب مونده به شب یلدا و من به قولم عمل کردم از نظر سایز هم بسیار بسیار بهتر شدم.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی من دچار حساسیت بودم، صبح ها 400 تا عطسه میکردم، آب ریزش بینی و خلط پشت گلو داشتم و باید قرص می خوردم اما خوردن اون قرص ضد حساسیت هم باعث خونریزی در دهنم می شد.اما خدا رو شکر بعد از 26 روز عمل به دوره قانون سلامتی، بدون نیاز به قرص حساسیت تمام مسائل من درباره عطسه و آبریزش و خلط و خونریزی و همه چی قطع شده. اونم در حالیکه قبلش دکتر بهم گفته بود که باید حتماً قرص بخوری اما به این سادگی مسئله من حل شد.
  • -ملیحه کشمیری
    من یک ماه پیش هدایت شدم به دوره قانون سلامتی و از فردای اون روز بدون هیچ مقاومتی، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم. استاد چقدر آگاهی های این دوره ناب هست و چقدر شما در انتقال اطلاعات تخصصی به صورت ساده، روان و قابل اجرا استاد هستید. استاد شما در فایل های معرفی دوره گفته بودین ک با بشکن وزن کم کردین و من با اینکه مطمئن بودم شما اغراق نمی کنید اما باز میگفتم خدایا چطور میشه؟ آخه کنترل شکم حتی از کنترل ذهن هم سخت تره. منی که 20 ساله دارم ورزش میکنم و همیشه گرسنگی می کشیدم، انواع و اقسام رژیم هارو گرفتم، سالها هر روز 2 تا 3 ساعت تو باشگاه ورزش های سنگین میکردم تا وزن 90 کیلو رو روی 65 ،66 نگه دارم. اما با این همه رعایت و تمرینات سخت ورزشی، نتیجه مورد دلخواهم حاصل نشد که نشد. قسمت زیر شکمم هیچ وقت آب نشد و همه میگفتن بخاطر زایمان و عمل سزارین این قسمت دیگه هرگز آب نمیشه. این در حالی است که استاد و سایر دانشجویان دوره قانون سلامتی به راحتی به تناسب اندام دلخواه رسیده بودند. البته این رو هم اضافه کنم که به خاطر مصرف داروهای شیمی درمانی، وزن من از 65 شده به 71 رسیده بود.وقتی به جلسه سوم دوره رسیدم و با توضیحات استاد، عملکرد بدن، سیستم هضم و دفع و جذب، ترشح انسولین و نحوه عملکرد هورمون ها رو درک کردم، فهمیدم ادعای استاد بر حق بوده و بله میشه با بشکن چربی های اضافه رو اب کرد اونم کاملا طبیعی و سریع و ساده.امروز بعد از یک ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، می خوام از نتایجم بگم. اول برم سراغ سایزهایی ک کم کردم: دور شکم: از 103 سانتی متر به 91 سانتی متر رسیدهدور کمر: از 84 سانتی متر به 75 سانتی متر رسیدهپهلوها: از 100 سانتی متر به 92 سانتی متر رسیدهوزن: از 71 کیلو گرم به 68 کیلوگرم رسیدهبریم سراغ درمان هایی ک صورت گرفته و بعضی هاشو اصلا بیماری به حساب نیاورده بودم اما الان که خوب شدم میفهمم اونا هم بیماری بود: من از 18 سالگی زمانی که فرزند اولم رو باردار بودم، زانو پای چپم همیشه بی وقفه درد شدید داشت.شدید و دکترها می گفتن این روماتیسم ارثی هست و از خوردن خوراکی های با طبع سرد خودداری کن و این درحالی بود که این درد تا همین یک ماه پیش با من بود اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی در طی یک ماه این درد 28 ساله که گاهی تمام زندگیم رو مختل می کرد، کاملا از بین رفته.بخاطر مصرف داروهای شیمی درمانی، بند بند مفصل هام از درد تیر می کشیدند انگار که واقعا تیر خورده باشم. حتی موقع پیاده روی، درد امونمو بریده بود و الان این مشکل حل شده. رگ سیاتیک پای راستم، 2 تا 3 سال بود که ب شدت درد داشت جوری ک شبا تو خواب گریه میکردم از دردش. استاد این مشکل هم حل شده و پام خوب خوب شده. استخون دردم کلاً از بین رفته. چیزی که همه میگفتن چون مادرم و مادربزرگم هم استخون درد داشتن، بعد 40 سالگی پس طبیعیه منم داشته باشم و منم پذیرفته بودم.پشت دستم از 40 سالگی به بعد کک و مک زده بود و روز به روز شدیدتر می شد و دکترا می گفتن باید با لیزر بسوزونمشون تا از بین برن اما در عین ناباوری چند روز پیش متوجه شدم 89 درصد کک و مک های پشت دستم ناپدید شدند و پوستم شده همون رنگی که توی 20 سالگی داشتم.رنگ پوست صورتم که فکر می کردم به خاطر آفتاب تیره و کدر شده، به رنگ سفید صورتی در اومده. همون رنگی که صورتم توی دوره نوجوانی داشت. استاد واقعا این دوره یک معجزه است. کاش میشد حسم و خوشحالیم رو با کلمات بیان کنم. همیشه تا یاد دارم موقع خواب، آب زیادی از دهانم روی بالش می ریخت و این مسئله به شدت برام آزار دهنده بود خصوصا اگر خونه بقیه شب رو می موندم و خدا رو شکر این مسئله با قانون سلامتی حل شده و دیگه هیچ ابی از دهنم موقع خواب خارج نمیشه.قبل از دوره قانون سلامتی هر شب 2 تا 3 بار برای دستشویی بیدار میشدم که خدا رو شکر این مسئله حل شده و الان خواب عمیق و آرامی دارم و خوب استراحت می کنم.قبل از دوره قانون سلامتی، همیشه بعد از غذا به شدت نفخ داشتم طوری ک نفسم بند میومد و شکمم مثل بادکنک ورم می کرد، ترش می کرد و حالت تهوع داشتم و غذا به گلوم برمی گشت و سر دلم همیشه می سوخت. همیشه باید عرق نعنا می خوردم تا بتونم بخوابم. خدا رو شکر الان یک ماهه که این مسائل را ندارم.سالها بود که پوستم مخصوصا کمرم بشدت خارش داشت و خشک بود که به هیچ وجه علتش رو نمی دونستم. مدام شامپو عوض می کردم و لوسیون های مختلف و کرم مرطوب کننده و … رو امتحان می کردم، حنا می زدم اما فایده نداشت اما بعد از قانون سلامتی خود به خود این مسئله حل شده و دیگه خبری از خشکی و خارش پوستم نیست.هموروئید داشتم که سالها پیش ک عمل کردم ولی باز هم اذیت بودم چون همیشه یا اسهال داشتم یا یبوست. اما شکر خدا این مسئله کاملا از بین رفته و دیگه بیرون زدگی ای وجود نداره. الان به راحتی و بدون درد دستشویی می رم.احساس میکنم حدقه ی چشم هام بازتر و درشت تر شده. افتادگی پلکم از بین رفته. پوست صورتم اونقدر لطیف شده. انگار که به صورتم ژل تزریق کردم و بوتاکس کرده باشم، پوست صورتم و بدنم به صورت طبیعی جوان شده و غبغبم از بین رفته. اینها نتایجی بود ک من فقط تو 1 ماه گرفتم. خدا میدونه ماه بعد چقدر نتایجم بیشتر خواهد بود. استاد عزیزم،  در برابر هزینه های گزافی که بابت درمانم دادم در حالیکه نتیجه خاصی هم نداشت، قیمت این دوره واقعاً کم هست در حالیکه به راحتی وضعیت جسمی و روحی من رو سلامت کرده و به آرامش رسیدم و کلی از هزینه های دارو و درمان رو برام از بین برد. استاد عزیزم، تا زنده ام قدردان و سپاسگزار خداوندی هستم ک شما رو افرید و هدایت کرد به این مسیر.
  • -امیر
    من 2 سال پیش با آموزه های استاد آشنا شدم و سعی کردم روی خودم کار کنم و قوانینی که از آموزه های استاد یاد می گیرم رو اجرا کنم. من با کمک آمورش های این دوره، در حال ساختن این باور هستم که: تنها افراد ثروت مند به بهشت میروند و تنها افراد ثروت مند نزد خداوند محبوب و عزیز هستند. من یاد گرفتم که برای نتایج بهتر، فقط کافی است باور های بهتر بسازم. یعنی ببینم چه نتیجه ای میخواهم و باوری بسازم که من را به آن نتیجه می رساند.توی این مدت از دانشجویی و هیچ چیز نداشتن، به کلی نتیجه رسیدم. الان 250 میلیون تومان پس انداز دارم. یک مغازه زدم و سرمایه مغازه ام به حدود 1.5 میلیارد تومن میرسه و به لطف الله مهربان بهترین مشتری ها به مغازه من هدایت میشوند و هر روز فروشم بهتر و بیشتر میشود .
  • -آقای خاص
    جلسه سوم از قدم سوم را تازه گوش دادم. در طی این دوره، هربار میام بنویسم که این جلسه دیگه بهترین جلسه دوره بود، باز میبینم جلسه بعدی خیلی آگاهی های بیشتری داره و هر جلسه داره بی نهایت آگاهی های ناب بهمون میده که خدا میدونه تا آخر قدم 12 ام با عمل به این آگاهی ها چقدر از نظر مالی، سلامتی، روابط و معنویت پیشرفت کنم. ولی انصافا هر قدم از 12 قدم یک دنیا از آگاهی هست.اگر بخواهم بزرگترین دستاورد این جلسه برای خودم رو در یک کلمه خلاصه کنم، اون کلمه \"خودآگاهی\" درباره دلیل اتفاقات زندگی ام هست.قبل از این، زندگی من پر از فراز و فرودهای زیادی بود. البته که درگیر ترس و فقر و رابطه غلط هم می شدم. یعنی گاهی همه چی بهم می ریخت و گاهی همه چی درست میشد و این باعث شده بود من در یک سردرگمی عجیبی به سر ببرم و اصلا نفهمم چرا یکدفعه همه چی به هم می ریزه یا چرا گاهی همه چی خوبه.دلیل اتفاقات زندگیم رو نمی فهمیدم و این باعث شده که ندونم چطور باید مسائلم برخورد کنم. تا اینکه رسیدم به جلسه 3 از قدم 3. با گوش دادن به آگاهی های این جلسه تازه متوجه شدم مواقعی که اوضاع سخت میشد، داشتم از کجا میخوردم و مواقعی که همه چی عالی پیش میرفت علتش چی بوده. هیچ چیز با ارزش تر از این نیست که دلیل اتفاقات رو بفهمی. بخاطر همینه که میگم ارزشمندترین نتیجه 12 قدم برای من آگاه شدن نسبت به دلیل اتفاقات زندگیم هست. آگاه شدن درباره نحوه اجرای قانون در عمل و خلق خواسته ها. توی این جلسه استاد دیگه لقمه رو آماده گذاشت دهنم.چند روز پیش در بیزینسم یه اتفاقی افتاد که ظاهرش این بود که باعث میشه من ضرر بزرگی کنم. ذهن نجواگرم سریع شروع کرد به ترساندن من درباره اینکه: دیگه با مسافرت و لذت خداحافظی کن چون با این اتفاق بدبخت شدی. اون روز من هنوز این فایل رو ندیده بودم و نمیدونستم باید چکار کنم اما به‌ واسطه 3 سال حضور فعال در سایت و آگاهی هایی که از سایر قدم ها کسب کرده بودم، قلبم گفت اصلا نگران نباش و توکل کن به خدا. اگر آروم باشی و توکلت رو حفظ کنی، این اتفاق در نهایت به نفعت خواهد شد و می بینی که خدا یه پلن جدید ریخته و میخواد بیشتر بهم پول بده و…تکرار این جملات چنان آرامشی در من به وجود آورد که قلبم باز شد و بسیار آروم شدم و گفتم حتما خیره. هر اتفاقی بیفته به نفع منه و من از پسش برمیام. به خداوند قسم به 24 ساعت نکشید که ورق برگشت. اون مشکل در کسب و کارم طوری حل شد که اتفاقا به نفع من شد. هم درآمدم رفت بالاتر و هم اعتبارم. ضمن اینکه باعث شد یه مشتری دیگه وارد کسب و کارم بشه و با حضور این مشتری، درآمدم 2 برابر شد. من فقط اشک میریختم و خدارو شکر میکردم و مات و مبهوت این عظمت و بزرگی‌خداوند و این قانون بدون تغییر خداوند بودم که: احساس خوب = اتفاقات خوب.وقتی آگاهی های این جلسه رو گوش می دادم، ترکیب این آگاهی ها به علاوه این ماجرایی که که داغ داغ چندروز پیش تجربه کردم، چنان شاه کلیدی درباره اجرای قانون بهم داده که میتونم هر قفلی رو باهاش باز کنم و میتونم با حل ریشه ای مسائلم رشد کنم.
  • -خانواده فرح بخش
    اواخر اردیبهشت 1401 بود که به خاطر اینکه از چندین بیماری رنج می بردم، برای رسیدن به سلامتی، دوره قانون سلامتی را خریدم و به اتفاق تمام اعضای خانواده، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را شروع کردیم.از آنجا که به آموزش های استاد اعتماد داشتم و بیماریهام نیز اهرم رنجی شد  تا در عمل کردن به دوره متعهد باشم.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، مدت 10 سال بود که درگیر فشار خون بالا بودم و به مدت 10 سال هر روز چند عدد قرص برای کنترل آن مصرف می کردم که نتیجه ای هم در بر نداشت. اما در ماه دوم از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی،  فشار خون من کاملا نرمال شد و قرص فشار خون نخوردم. روزی که برای آزمایش رفتم و فشارم 12/8 بود، از خوشحالی سر از پا نمی شناختم و خدا را هزاران مرتبه شکر کردم که این بیماری کاملا درمان شد.قبل از دوره قانون سلامتی، درگیر کمردردی بودم  که مدتها انرژی و تحرک من را گرفته بود. حتی در ایام عید 1401 به مدت 2 ماه بستری بودم و به گفته پزشکان معالجم دیگر راه بهبودی نداشت و من فقط باید باهاش مدارا می کردم و از تحرک و کارهای سنگین و راه رفتنِ زیاد منع شده بودم. اما در همان هفته های اول از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، کمر درد من به راحتیِ آب خوردن و بدون هیچ دارو یا روش خاصی، کاملا بهبود پیدا کرده. به طوری که از ماه دوم هر روز پیاده روی های یک ساعته و گاهی یک و نیم ساعته دارم و هنوز هم بعد از یک سال نیم از زندگی به شیوه این دوره، خدا را شکر اثری از کمردرد نیست و در همه حال بخصوص موقع خوابیدن و بیدارشدن، خیلی خدا را بابت بهبود کمرم و راحتی خوابیدنم شکر می کنم.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، تقریباً 8 سالی بود که به علت درد مفاصل بخصوص در ناحیه مچ دستها و پاهام، توانی نداشتم و حتی از بلند کردن وسایل کمی سنگین هم اذیت می شدم که با مراجعه به پزشک و انجام آزمایشات، روماتیسم مفصلی حاد تشخیص داده شد و گاهی که  بدتر می شد مجبور بودم برای تسکین آن دارو و مسکن مصرف کنم. به لطف پروردگار با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، این بیماری نیز به طور کامل درمان شده. در جدیدترین آزمایشاتم که شامل آزمایشات تخصصی روماتیسم هم بود، خدا را صدهزار مرتبه شکر تمام فاکتورهای مربوط به روماتیسم منفی بود.قبل از دوره آزمایشاتم بیانگر این بود که پیش دیابتی هستم ولی در جدیدترین آزمایشمان هما آر آی من 0/8 و همسرم هم 0/7 بود. که قند خون و انسولین نرمال داریم.با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی انواع و اقسام مشکلاتی در بدن من درمان شده  که فکر می کردم برای بدن من و سن من طبیعیه و یا جنبه ارثی داره. بیماری هایی که با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی در بدن من درمان شده شامل:چربی خون بالا، میگرن، درد استخوانها، ریزش مو، سیاهی زیر بغل و دور چشمها،  خارش و سوزش همیشگی کشاله ران و سیاهی آن،  خلط پشت حلق و خروپف شبانه، اضطراب و استرس شدید،  بی خوابی و بی نظمی خواب شبانه، تکرر ادرار زیاد شبانه ، نفخ شدید معده، بوی بد دهان و خواب آلودگی شدید، کم آوردن انرژی در طول روز و … همه ی این مسائل از همان ماههای دوم تا سوم زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی همگی از بین رفت و آنچنان انرژی و سلامتی ای به دست آوردم که نه من و نه هیچ کدام از اعضای خانواده ام، هرگز حاضر نیستیم به سبک زندگی قبلی برگردیم. به قول استاد، انگار روزمون 5 برابر کش اومده. الان اونقدر در طول روز فعال و پرجنب و جوش هستم، هم در منزل و هم در محل کارم، که اصلا ربطی به آدم قبل از این دوره ندارم. بخصوص که بعد از ورود به سایت استاد با خرید این دوره و مشاهده نتایج عالی از این دوره, به تدریج محصولات دیگر استاد از جمله دوره احساس لیاقت، عزت نفس و روانشناسی ثروت 1 و دوره عشق و مودت را نیز خریدم و هم اکنون با انرژی بالا این دوره ها را همزمان پیش می برم.(البته با خریدن دوره لیاقت , دوره عشق و مودت را فعلا گذاشته ام برای بعد) .همیشه علاقه داشتم سحرخیز باشم و صبح زود ورزش کنم ولی اینقدر بی انرژی بودم و دیر بیدار می شدم که حتی برای کارهای روزانه ام هم همیشه با کمبود وقت مواجه بودم. ولی الان به راحتی صبح زود بیدار میشم ، تمرینات دوره ها و ورزشهای عضله سازی رو انجام میدم و در طول روز وقت اضافه هم دارم.قبلا زمان زیادی از روز را باید صرف تهیه صبحانه و ناهار و شام و خریدهای مربوطه می کردم ولی الان با یک یا دوبار درماه خرید کلی و فقط آماده نمودن یک وعده غذا اون هم در حداقل زمان ممکن، وقت زیادی رو می تونم برای اهداف خودم و انجام تمرینات دوره ها بگذارم. هم هزینه هامون بسیار کمتر از قبل شده و خیلی راحتتر و بیشتر از قبل میتونم پس انداز پولی داشته باشم و هم زمان و انرژی داریم برای اینکه صرف تحقق اهدافمون کنیم . این هم از برکات دیگر دوره قانون سلامتی است.و اما نتایج ما درباره تناسب اندام و زیبایی:قبل از دوره قانون سلامتی، من اصلا یادم نمیاد که وزن زیر 65 کیلو هم داشته باشم. همیشه درگیر بزرگی شکم و پهلو و باسن بودم و به قول همسرم موقع خوابیدن شکمم نصف بیشتر تخت خواب رو اشغال می کرد. دخترم که از همون اوایل ابتدایی درگیر چاقی بود و انواع رژیم ها و باشگاه و ... رو امتحان کرده بود که هر بار با سختی کمی لاغر میشد اما بلافاصله به وزن اولیه یا بالاتر بر می گشت. با شروع زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، فقط در عرض 6 ماه:من با قد 152 از وزن 71 کیلو به 53 کیلو رسیدم. باسن و پهلوهام و بخصوص شکمم که رو مخم بود به شدت کوچک و خوش فرم شده.همسرم از 78 کیلو به 60 کیلو رسیده و درد مفصل لگنش که پزشکان به اتفاق گفته بودن باید تعویض مفصل بشه، کاملاً خوب شده.دختر بزرگم از 69 کیلو به 53 کیلو رسیده که از بچگی رویای این وزن رو داشتو دختر دومم هم از 63 کیلو به 53 کیلو رسیده و پس از یکسال، همچنان وزنمان ثابت است. البته بماند که پوستمان چقدر روشنتر شده و لکه هاش کم رنگ تر.چقدر لذت بخشه هنگامی که عکسهای قبل از دوره رو با تناسب اندام الانمون مقایسه می کنیم و ساعتها از دیدن عکسهای ناقواره قبلی مون می خندیم. چقدر لذت بخشه زمانی که چندین و چند دست لباس متنوع و رنگارنگ و سایز کوچک به انتخاب و سلیقه خودمون میخریم. در حالیکه قبل از دوره، مجبور بودیم مدلی رو بخریم که سایزمون رو داره و چقدر همین یک موضوع اعتماد به نفسمون رو بالاتر برده.چقدر لذت بخشه زمانی که اطرافیان بهم میگن چقدر لاغر و خوش اندام و جوان شده ای .از توی لباس مثل دختربچه ها شده ای. چقدر لذت بخشه وقتی دوباره بعد از یکسال برمی گردی به دوره و روندی که طی کردی رو مرور می کنی و میبینی با چه تعهدی این دوره رو اجرا کردی و به هر هدفی که در این مسیر انتخاب کرده بودی، رسیده ای. این نتایج و این تجربه انگیزه ای شده برام که اگر برای بقیه اهدافم هم همین قدر تعهد داشته باشم و بهش عمل کنم، حتما بهشون می رسم.
1 21 22 23 24 25 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الا رستگار» در این صفحه: 1
  1. -
    الا رستگار گفته:
    مدت عضویت: 179 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم ان‌شاءالله

    دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم

    حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم می‌کنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)

    اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..

    گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم

    گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم

    و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .

    و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم

    وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر

    همه ی ترسام خلاص میشم استاد

    همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان می‌کنه به اذن الله

    اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم

    و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم

    حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم

    هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب

    شکسته ی منو داد

    من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی

    ( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد

    تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..

    و هربار اشتباهات جدید

    حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد

    آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم

    تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر

    بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم

    به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم ان‌شاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم

    اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله

    به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود

    خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم

    یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم

    و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه

    لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم

    خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم

    و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره

    ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت

    به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم

    و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم

    آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم

    اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش

    اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه

    همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق می‌کنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست

    وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمی‌دونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت می‌بردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت می‌بردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمی‌دونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمی‌دونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم

    الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار

    زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم

    خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: