نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -ماریا اکبری
    الان اواخر سال 1402 هست و می‌خوام نتایجم از عمل به آموزش های روانشناسی ثروت 1 رو با سال 99 مقایسه کنم که تازه این محصول ارزشمند رو به خودم هدیه داده بودم:ماریای 3 سال پیش که تازه این دوره رو شروع کرده بود، نه خونه ای داشت، نه ماشینی، نه پس اندازی، نه طلا.حتی برای خرج های روزانه ام هم مونده بودم. پراز بدهکاری و غم بودم. انگار چرخ زندگیم زنگ زده بود و هرچه زور میزدم، جلو نمی‌رفت که هیچ، بلکه شونه هام زیر این فشار داشت خورد میشد.حالا بعد از گذشت فقط 3 سال تلاش برای عمل به آگاهی های این دوره، هم خونه دارم، هم ماشین دارم و هم پس انداز.هم تجربه های شگفت انگیزی از سفرهای باکیفیت دارم.غذاهای باکیفیت تهیه می کنم. لباس های برند و با کیفیت می خرم و هزاران تجربه های ریز و درشت دارم که مربوط میشه به بهبود اوضاع مالیم. اما از همه نتایج مهمتر ،تغییراتی هست که توی ذهنم درباره تغییر \\\"باور کمبود\\\" به \\\"باور به فراوانی\\\" افتاده.با آموزش های این دوره، نقش اساسی باورهای قدرتمند کننده رو فهمیدم و  باور کردم که تنها راه تغییر زندگیم این هست که باورهای قدرتمند کننده بسازم و فراوانی رو باور کنم. اونوقت به صورت تکاملی، به تمام خواسته هام میرسم.من با این دوره باور کردم که: «هیچ چیزی نیست که بخواهم اما توانایی تحققش را نداشته باشم اگر کنترل کانون توجه ام رو یاد بگیرم. زیرا قانون این است که تمرکز به هر سمت و سویی برود تجارب نیز به همان سمت و سو خواهد رفت». برای همین سعی کرده ام که توجهم رو بگذارم روی فراوانی و دائم شواهد و الگوهایی درباره فراوانی ها در جهان پیدا کنم تا طبق قانون خدا، از همون جنس نعمت ها وارد زندگیم بشه. چرا که: چه کسی از خداوند متعهد تر به وعده هایش هست.من این رو فهمیدم که: مثل اکثریت مردم جهان، ذهنیت معلولی درباره پول دارم. در نتیجه باید همیشه و همیشه روی این پاشنه ی آشیلم که \\\\\\\"باور به کمبود\\\\\\\" هست کار کنم. فعلاً با تمرکز روی این دوره، ذره ای از این فراوانی بی کران رو باور کردم و همین یه ذره تغییر،  شرایط زندگی من رو از منفی هزار، رسونده به شرایط حد متوسط جامعه. اما با این تفاوت که من بدون هیچ رنج و سختی و دقیقا با لذت به این نتایج رسیده ام. پس با همین فرمونِ کار کردن روی ذهنم پیش می رم و لاجرم به تمام خواسته هام می رسم. استاد عزیزم از شما سپاسگزارم که منو با قوانین خداوند آشنا کردید. سپاسگزارم که بهم یاد دادید همه چیز باوره. سپاسگزار خداوند هستم که من رو به این آگاهی های توحیدی هدایت کرده و متعهدانه این مسیر بهبود دائمی رو ادامه می دم.
  • -علی گرایی
    من علی هستم، 34 ساله. 2 سال پیش از طریق یکی از دوستانم به طور اتفاقی با استاد عباس منش آشنا شدم. اون روزها هیچ تصوری از زندگی به شیوه آموزش های استاد رو نداشتم. شروع کردم به گوش دادن به فایل های بخش دانلودها و اولین چیزی که از همان ابتدای آموزش ها یاد گرفتم و به طور جدی انجام دادم، شکرگزاری بود.  این تغییر در شخصیت من،  باعث شروع تغییرات اساسی در زندگی من شد. بعد دوره عزت نفس رو با اکانت همسرم خریدیم و بعد از 6 ماه عمل به آموزش های فایلهای دانلودی و جلسات دوره عزت نفس، تصمیم به مهاجرت گرفتیم. با توکل بخدا و خودباوری ای که از گوش دادن به فایل های استاد گرفته بودم، با دو فرزند 1 ساله و4 ساله به تهران مهاجرت کردیم. کل سرمایه ما 200 میلیون تومان بود که 150 میلیون را برای پول پیش خانه و 50 میلیون را برای استارت کارم گذاشتم. من خرداد 1401 به تهران آمدم و کارمو شروع کردم. امروز پس از گذشت حدود یک سال و نیم، اون سرمایه 200 میلیون تومانی، به لطف الله یکتا و عمل به آموزه های استاد عزیزم در این مدت، شکر خدا 10 برابر شده و به 2 میلیارد تومان رسیده. استاد عزیزم شما دستی از دستان خدا بودید برای هدایت من. به لطف عمل به آموزش های شما، کاری که قبلاً به سختی پیش می‌رفت الان به راحتی پیش می ره و کاری که قبلاً به سختی از اون پول می ساختم امروز دارم به راحتی ازش پول می سازم. عاشق کارم هستم و از انجامش واقعا لذت میبرم. یک زندگی بسیار عاشقانه با همسر و فرزندانم دارم. بینهایت سپاسگزار خداوند هستم که با شما آشنا شدم و روز به روز دارم زندگیمو آگاهانه خلق میکنم. از خداوند میخواهم که همیشه در این مسیر ثابت قدم بمانم.
  • -مهیار ضیائی
     من به کمک آموزه های استاد اینقدر روی احساس لیاقت و خود ارزشمندی کار کرده ام که هر بار آینه می دیدم اولین کلمه ای که با تاکید به خودم می گفتم این بود: \" زیبا \" ... و واقعا هم هر روز احساس زیبایی بیشتری میکنم. این جنس از فرکانس من رو وارد دوره قانون سلامتی کرد. به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی و تعهدم در عمل به آموزه های این دوره، الان هیکل رویایی خودم رو دارم. یعنی همون هیکلی که از سن 12 13 سالگی داشتنش رو توی ذهنم تجسم می کردم رو الان دارم. اوایل زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی خیلی لاغر شده بودم و هرچقدر هم که می خوردم وزنم بالا نمیومد. اما با تعهد ادامه دادم و ذهنم رو درباره نگاه و حرفهای دیگران کنترل کردم و همچنان در دوره قانون سلامتی موندم. جالبه که بعد از غلبه به این ترمز درباره حرف مردم، وزنم شروع کرد به بالا اومدن و چنان عضله سازی ای توی بدنم شروع شد که نگو. من توی چند ماه از 54 کیلو رسیدم به 70 کیلو. 70 کیلو عضله خشک و خوشگل. الان هم صورت و چهره زیبایی دارم و هم اندام زیبا.حالا اگر توی همه مسائل اینطور متعهد به قانون باشم، توی همه جنبه های زندگی، قانون همین قدر جواب میده و بهتر و بهتر میشم.
  • -Ali reza nasabi
    توی مجامع علمی کسی که استاد تمام باشد بهش میگن پروفسور و استاد عباس منش برای من پروفسور عباس منش است. چون آموزشهای استاد، تغییراتی رو در من بوجود آورده که هیج مرکز آموزشی ای به آدم یاد نداده و نمی دهد. استاد من مسیر تغییر رو از فایلهای هدیه شما شروع کردم. آموزش های شما رو گوش می دادم، نت برداری می کردم، تمرین می کردم و عمل به این آموزش ها کم کم مسیر ذهنم رو عوض کرد و درآمدم به اندازه تغییرات شخصیتی ام رشد کرده. الان یعنی سال 1402، درآمد من به ماهی 50 میلیون تومان رسیده. در یک سال گذشته، 200 گرم شمش طلا، پس انداز کردم و با خودم گفتم: علیرضا الان موقع خرید دوره روانشناسی ثروت 1 رسیده. روی دکمه \"مرا به سوی نشانه ام هدایت کن\" کلیک کردم و به فایلی هدایت شدم که در مورد رسیدن به آزادی مالی، مکانی و زمانی صحبت می کرد و مطمئن شدم که وقت خرید دوره روانشناسی ثروت 1 و ادامه مسیر با آموزش های این دوره است.
  • -فیروزه محسنی
    استاد عزیز بسیار سپاسگزارم که دوره عالی کشف قوانین زندگی را تولید کردید. این دوره شروع زندگی جدید برای من بوده.من با این دوره یاد گرفتم چطوری خواسته هام رو کدنویسی کنم و اونا رو محقق کنم. یاد گرفتم سپاسگزارم باشم. یاد گرفتم قدم بردارم و به هدایت های خداوند عمل کنم و مهم تر از همه، به خداوند اعتماد کنم و تسلیم جریان هدایت باشم. یکی از معجزات عمل به تمرینات این دوره برای من این بود که:مدت  2/5 سال بود که من به شدت دنبال انتقالی از شهرستان به تهران بودم واز طرف مبدا با این درخواست موافقت نمی شد و من در ماموریت مانده بودم. تا اینکه وارد دوره کشف قوانین زندگی شدم و با جدیت تمرکزم رو گذاشتم روی عمل به آموزه ها و تمرینات این دوره. بعد از مدتی بدون اینکه من هیچ کار خاص یا پیگیری ای درباره انتقالیم داشته باشم، از مبدا با من تماس گرفتند و تلفنی خبر موافقت با انتقالی من رو بهم خبر دادند. انگار خداوند خودش کارهای انتقالی رو برام انجام داده بود. بقیه کارهای اداری هم خود به خود انجام شد. این فقط یکی از برکات عمل به آموزه های دوره کشف قوانین است و من متعهدم تا همیشه آموزه های این دوره رو مرور کنم و در زندگیم بکار ببندم. از این به بعد هم می خوام با استفاده بهتر از آگاهی های این دوره، زندگی سراسر شادی و لذت و احساس خوب و تحقق اهدافم رو اونم از سرراست ترین مسیر داشته باشم.
  • -علیرضا بهادری
    من در چکاپ فرکانسی قدم 12 ام به سوالات شما جواب دادم و جواب های قدم 12 را با جواب هایم در شروع 12 قدم و قدم اول مقایسه کردم و می خواهم تغییرات و پیشرفت هایم در این 12 قدم، در زندگیم بنویسم و اول توضیح دهم انجام چه تمرین هایی به چه شکل باعث شد تا این نتایج حاصل شود. مهم ترین خواسته من، رشد وضعیت مالی بود. قبل از ورود به 12 قدم فایل \\\"چگونه در عرض یک سال درآمد خود را چند برابر کنیم\\\" را گوش دادم، نت برداری کردم و تعهد دادم تا درآمدم را 3 برابر کنم. سعی کردم به تک تک آموزه ها عمل کنم. هرچند در طی کار کردن با آموزه ها، نجواهای ذهنم هم زیاد بود که مرتب به من می گفت: تو چند ساله داره کار می کنی و حتی یک 1000 تومان هم حقوقت رو اضافه نکردند، چطور می خواهی حقوقت رو 3 برابر کنی. اما این آموزه ها به من یاد می داد که چطور به خدای یکتا ایمان داشته باشم و ادامه دهم.اتفاقی که افتاد، بعد از 20 روز از کارم اخراج شدم. اون زمان من در یک مغازه پروتئینی در شهرستان کار میکردم‌. وقتی این اتفاق رخ داد، حرفهای استاد رو توی ذهنم تکرار می کردم که می گفت: وقتی در مسیر درست حرکت میکنی هر اتفاقی که بیفتد به صلاح شماست و می‌خواهد شما را به خواسته هایتان برساند‌. من گفته های استاد را باور کرده بودم و به خودم یادآوری می کردم و این یادآوری ها، ایمان من را بیشتر می کرد. به همین دلیل بدون هیچ ترس و تردیدی بر این تمرکز کردم که این اتفاق به من وقت بیشتری داده تا بهتر روی خودم کار کنم و بعد هدایت شدم از اون شهر به مشهد مهاجرت کنم و به صورت کاملا هدایتی و معجزه آسا که در کامنت های قبلی داستانش را گفته ام، صاحب یک مغازه شدم. کل سرمایه من 50 میلیون بود و با توکل به خدا شروع کردم و بعد وارد دوره 12 قدم شدم. 12 قدم مکمل پیشرفت من شد. آموزه های این دوره باعث شد در لحظات نجواهای ذهن، بتوانم ذهنم را کنترل کنم و افسار آن را بدست بگیرم. با هر قدم از 12 قدم، رشد و پیشرفت من سریعتر و سریعتر میشد.اول از همه با تمرین ستاره قطبی شروع کردم و طبق توضیحات استاد، از خواسته های کوچک شروع کردم تا آرام آرام ظرف وجودی من بزرگتر شد و نتایج نیز بیشتر و بیشتر شد‌. من طبق توضیحات جلسات تمرین ستاره قطبی، از خداوند درخواست میکردم و خداوند نیز اجابت می‌کرد و من سپاسگزاری می کردم و این سیکل هر روز ادامه داشت و هر بار نه تنها نتایج بیشتر می شد بلکه اعتماد به نفس و انگیزه من برای بهتر عمل کردن، بیشتر می شد. هر روز بیشتر تشنه کار کردن روی خودم میشدم. هدف من این بود که با 12 قدم از نظر مالی رشد کنم اما من در همه ی زمینه ها رشد کردم. انگار تمام جنبه های زندگی به هم وصل بودند که با کار کردن روی خودم، همه جنبه های زندگی ام رشد کردند.هر روز جلسات باور ساز خصوصاً جلساتی که نحوه ایجاد باورهای قدرتمندکننده را توضیح می داد را تکرار میکردم به گونه ای که آن باورهای قدرتمندکننده، جزئی از وجودم شده بود‌.در هر لحظه جلسات دوره  را گوش میکردم و نکته برداری میکردم.اتاق خوابم، مغازه ام، حتی سرویس‌های منزلم پر از برگه های بزرگ از سوالاتی بود که چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. چون من خودم را می‌شناختم و مب دانیت که اگر این آگاهی ها را هر روز به خودم یادآوری نکنم، فراموش می کنم و به شیوه قبلی بر می گردم. به خاطر این استمرار، هر روز نگران و ناراحتی هایم کمتر میشد چون ایمان و توکلم در عمل بیشتر می‌شد و تمام هدفم فقط کار کردن روی خودم و درونم بود. کم کم ارتباط های خوبی با مشتری هایم پیدا کردمدر تمام مدت آموزش با دوره 12 قدم، من سعی کرده ام باورهای محدود کننده قبلی را کنار بگذارم و با عمل به آموزه ها و تمرینات دوره 12 قدم، باورهای قدرتمندکننده بسازم. این سبب شد تا آرام آرام باور به فراوانی در ذهن من شکل بگیرد و این باور که: من خالق زندگی خودم هستم و میتوانم هر آنچه را که می‌خواهم خلق کنم، در ذهن من رشد کند. این باور باعث شد به دنبال آرزوهای خودم بروم. چون درک کردم هیچ محدودیتی نیست و من آزادم تا هر گونه بخواهم زندگیم را تغییر دهم. به نسبت تغییراتی که در درونم ایجاد کردم، نتایج بیرونی من نیز بیشتر می شد. هدف من این بود که اوضاع مالی ام بهتر شود اما با کار کردن روی 12 قدم، همه ی جنبه های زندگی من رشد کرد چون من از درون رشد کردم.در جنبه مالی، در شروع قدم اول، پس اندازم صفر بود و در پایان قدم 12، مبلغ 250 میلیون تومان پول نقد دارم؛در شروع قدم اول، 90 میلیون تومان بدهکار بودم و در پایان قدم 12، هیچ بدهی ندارم؛در شروع قدم اول، میزان سرمایه کاری من حدود 50 میلیون تومان اجناس مغازه ام بود و در پایان قدم 12 ام، سرمایه مغازه من به 5 برابر رسیده است؛در شروع قدم اول، توانایی خرید من بسیار کم بود در پایان قدم 12 ام، توانایی خریدم 50 برابر بیشتر شده است؛سود خالص (درآمد) ماهیانه من در شروع قدم اول 5 میلیون تومان بود و در پایان قدم 12 ام، درآمد ماهیانه من (سود خالص) بیش از 14 برابر رشد کرده است؛در جنبه روابط، در شروع قدم اول، رابطه ام با همسرم از خط قرمز رد شده بود و حرمت و احترام از بین رفته بود. بعد از قدم 12 ام و کار کردن روی خودم، رابطه ام به شکل تغییر کرده که الان عاشق و دیوانه یکدیگر هستیم اما بدون وابستگی.در سایر روابطم، در شروع قدم اول، تو روابطم میخواستم پاچه همه رو بگیرم. کاملا منزوی و تنها شده بودم اما الان و در پایان قدم 12 ام کلی دوست هم مدار و هم فرکانس دارم که اوقات خوشی با هم داریم. در شروع قدم اول، روزم با بدترین شرایط احساسی شروع می‌شد و پیامد این احساس بد هم اتفاقات بد و بدتر بود. شب هم با گند ترین حالت احساسی تموم میشد و این روند همواره تکرار می شد. اما در پایان قدم 12 ام، الان روز من با لبخند و شادی شروع میشه و طی روز فقط اتفاقات خوب رو میبینم و شب با دنیایی از احساس سپاسگزاری و احساس خوب تموم میشه. استاد عزیزم، این زندگی رویایی رو تو خواب هم نمی دیدم اما الان دارم زندگیش می کنم. عمل به آموزه های شما منو توحیدی و یکتا پرست کرده و متعاقب اون هم نعمت و خوشبختی به زندگیم سرازیر شده. من یاد گرفتم که راحت خودم رو به جریان هدایت بسپرم. راحت توکل می کنم. احساس میکنم خداوند همه مسیرها رو برایم مهیا کرده تا فقط شاد باشم و از زندگیم لذت ببرم.
  • -حنان دریس
    من قدم اول و دوم از دوره 12 قدم رو خریدم. همسرم نیز در کنار من، شروع به استفاده از آگاهی های این دوره کرد. به جلسات گوش می داد و تمرینات رو انجام می داد. درآمد همسرم با عمل به آگاهی های قدم اول، در همین مدت کوتاه، از ماهی 16 میلیون به 26 میلیون رسیده. این نتیجه ی همسرم برای من مثل یک معجزه بود و ایمان من رو به آگاهی های این دوره 1000 برابر کرده.خداروشکر میکنم که تواین مسیر قرار گرفتم و دارم از درک و عمل به این آگاهی ها بسیار لذت میبرم. برای خودم هدفی رو در نظر گرفتم و دارم با تمرکز روی اون کار می کنم.
  • -ابوالفضل
    سلام خدمت استاد میخواهم ردپایی از خودم  بگذارم و بخشی از نتایجم رو از عمل به آگاهی های دوره 12 قدم تا این قدم، بنویسم.میزان پس اندازم حدودا 6 برابر شده؛ درآمدم تقریبا 3 برابر شده و کارم راحت تر شده و بدون بالاسری؛ نصف بدهی هام رو پرداخت کردم؛ توانایی خریدم از خرید تخم مرغ به جایی رسیده که امروز میتوانم برای خودم لباس و کلی میوه بخرم؛ هزینه های غیرمترقبه زندگیم قریبا صفر شده؛ امید به آینده ام تبدیل شده به یقین به روزهای خوب آینده؛ میزان مراجعه ام به دکتر تقریبا به صفر رسیده؛ روابط با همکارانم به شکل جادویی عالی شده؛ احساس گناهم تقریبا به صفر رسیده؛ خداوند رو هر لحظه زندگیم حس میکنم؛وقتی این نتایج رو مرور کردم به خودم گفتم: خدایا شکرت. منی که تونستم تا الان اینقدر تغییر در زندگیم ایجاد کنم، خدا می دونه که با ادامه مسیر چه اتفاقات عالی ای رو برای خودم رقم بزنم. خدایا شکرت.
  • -مهری اکبری
    اگر واحد شادی، سلامتی، روابط عالی و وضعیت مالی مناسب رو 100 در نظر بگیریم، قبل از کار کردن روی خودم توسط آموزش های استاد، نمره من زیر 0 و منفی 100 بودم و الان به لطف مداومت در این مسیر، رسیدم به مثبت 50وقتی کار با آموزش های استاد رو شروع کردم، درآمد من صفر بود، خونه دار بودم و دلم میخواست ی زن فعال باشم. شروع کردم با آموزش های استاد، روی افکارم و باورهام‌ کار کردن. طولی نکشید که به طرز باورنکردنی ای یکی از دوستانم بهم زنگ زد و گفت من می‌خوام از این شهر برم. اگه دوست داری بیا اموزشت بدم و شغل من و اعتبار من مال تو. اون زمان من هیچ درآمدی نداشتم و مسیر رو ادامه دادم. الان بهترین شغل و درآمد رو دارم.درآمدم به 50 میلیون تومان در ماه رسیده و استقلال مالی و فکری دارم؛رابطه ی عاشقانه با همسرم و فرزندانم دارم؛مهمتر از همه، با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، بعد از 12 سال درگیری بیماری سرطان، شفای کامل پیدا کرده ام و به لطفا الله مهربان و آموزش های استاد عزیزم، پر انرژی و شادم.چیزی که باعث نتایج من شده، درست کار کردن و وقت گذاشتن روی آموزش های دوره بوده، تمرکز روی خواسته هام و کار کردن روی عزت نفسم بوده. من عاشق صدای استاد هستم. عاشق کار کردن روی خودم، پیدا کردن ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای مخرب و جایگزین کردن اونها با باورهای قدرتمند کننده جدید هستم.خدایا ممنونم که اگه 38 سال زندگی رو نفهمیدم، اما این سه سال که وارد خانواده ی صمیمی عباس منش شدم و به این آگاهی های عمل می کنم، دارم به تک تک آرزوهام میرسم و طعم خوشبختی رو با تمام وجودم می چشم. طعم آرامش و دیدن خدا در هر لحظه. خدارو شکر میکنم بابت مسیری که توسط استاد سر راه من قرار داده و زندگی من رو دگرگون کرد.
  • -فاطمه آقاعلی گل
    من مشکلی داشتم و یکبار در جلسه دوم دوره کشف قوانین زندگی کامنت گذاشتم و از دوستانی که مثل من آن مشکل را داشته بودند، برای حل آن کمک خواستم. یک خانم به کامنت من جواب داد و راهکار خودش رو درباره شیوه کمک گرفتن از دوره کشف قوانین زندگی برای حل مشکلش گفت و از من خواست تا تمرین کدنویسی این دوره رو به صورت منظم انجام بدم. من هم به شیوه این خانم عمل کردم و متعهد شدم که تمرین کد نویسی رو به مدت دو دوره 30 روزه یعنی 60 روز انجام بدم و با تمرکز روی جلسات بعدی دوره کار کنم. به مدت 3 هفته روی جلسه دوم و تمرینات این جلسه کار می کردم. این جلسات مربوط هست به شناسایی ترمزهای مخفی ذهن در برابر خواسته ها. هر روز به کمک این جلسه، بیشتر از قبل ترمزهای خودم رو پیدا می کردم و تمرین کد نویسی رو هم انجام می دادم.دقیقاً روز 30 ام از تمرین کدنویسی، من ترمز خیلی مخفی ای رو در رابطه با آن مشکل پیدا کردم و فردای اون روز که شروع « 30 روز دوم» از تمرین کدنویسی من بود، خواسته ام اجابت شد و مشکلی که 3 ماه با آن کلنجار می رفتم، حل شد.به قول استاد وقتی ترمز رو می شناسی و بر می داری، خیلی سریع و بدون هیچ وقفه ای به خواسته می رسی. من از زمان شروع دوره، هنوز به جلسه سوم نرفتم و فقط روی جلسه اول و دوم کار کردم که این تمرینات مربوط به همین دو جلسه اول است و باعث شد به خواسته ام برسم.اول از همه از خداوند سپاسگزارم که مشکل منو حل کرد و دوم از استاد و مریم جان به خاطر این دوره فوق العاده سپاسگزارم که به دانشجویان آموزش های لازم رو میدن که چطور ترمزهای مخفی ذهن رو بشناسن و چطور باورهای خود رو تغییر بدهند و راحت و در هر زمینه بتونن به چالش ها غلبه کنند و رشد کنند.
1 22 23 24 25 26 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نگار سهرابی‌فر (مانلیا)» در این صفحه: 2
  1. -
    نگار سهرابی‌فر (مانلیا) گفته:
    مدت عضویت: 1690 روز

    سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))

    از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))

    عشقم بدون من اینده ی توعم

    اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا

    از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…

    راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))

    ببین ارام جان عزیزم

    دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن

    من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم

    من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم

    همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …

    تو خیلی خوده گذشته ی منی

    جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …

    حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))

    در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))

    ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده

    دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …

    من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه

    از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …

    من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …

    من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …

    ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …

    من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …

    اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …

    برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن

    و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …

    دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …

    من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …

    ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …

    خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …

    ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟

    ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟

    نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟

    به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن

    اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها

    اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))

    ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم

    اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم

    اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))

    دوستت دارم گذشته ی من فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    نگار سهرابی‌فر (مانلیا) گفته:
    مدت عضویت: 1690 روز

    ارام گیان عزیز

    بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا

    کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست

    خداوندی که سیستمه

    نه یک انسان

    ما باید این سیستم رو بشناسیم

    بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …

    وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه

    یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی

    و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی

    اصن از خودت بپرس

    چرا گیاهخوار شدی ؟

    برای تجربه ی ارامش بیشتر

    چون این بهت ارامش میده

    حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟

    ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..

    و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …

    خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …

    اون نگاه دلسوزی نداره …

    اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …

    خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …

    خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …

    سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …

    یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …

    این نگاه و دیدگاه خداونده

    اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …

    همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …

    توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: