علی رادمن علی، 33 ساله هستم و مفتخرم که عضو این خانواده بزرگ و خوشبخت هستم.
همیشه بزرگترین چالش زندگی من، اضافه وزن بود. در حالیکه اصلا برایم منطقی نبود که بخوام از لذت بی نهایتی که از غذا خوردن می بردم، دل بکنم برای اینکه به تناسب اندام برسم. من نمیتونستم از عشق به غذا، آشپزی و دورهمی دل بکنم. بنده این لذت ها بودم و کار عذاب آور در این باره تو زندگی من جایگاهی نداشت تا اینکه با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی آشنا شدم.توی این دوره تونستم اهرم رنج و لذت رو توی ذهنم درست کنم و کاملا پایبند بشم به زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی. جالب اینجاست که توی روند این دوره، توام با لذت بردن از غذا و مهم تر از همه \"گرسنگی نکشیدن\"، نتایج خارق العاده ای هم در زمینه سلامتی و هم در زمینه تناسب اندام گرفتم. من حدود 5 ماه پیش زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را با وزن 143/800 کیلوگرم شروع کردم و امروز بعد از حدود 5 ماه، به 100 کیلوگرم رسیدم در حالیکه کلیه مشکلات سلامتی من حل شده است. حتی مسئله \"خُر و پف\" که عذابی بود برای من، کاملاً محو شد.سپاسگزارم از دوره عالی قانون سلامتی و آموزش های بی نظیر استاد در این دور
وجیهه کوهجانیسلام به استاد عزیزم و همه دوستان گلم در این سرزمین عجائب. چرا میگم سرزمین عجائب؟! چون امروز تو آینه چیز عجیبی دیدم که حقیقتا باورش برام سخت بود. طوریکه از همسرم و چند نفر دیگه هم خواستم تا ببینند آیا همون چیزی رو می بینند که من هم می بینیم؟ و اونا، هم تایید کردند و هم از نتیجه ای که می دیدند، تعجب کردند.ماجرا از این قراره که من حدود 2 ماه پیش، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم. سه دور کامل دوره قانون سلامتی رو گوشی کرده ام و در حال اجرای این دوره هستم. به لطف این دوره، توانایی ذهنی، تمرکزی و مغزی من بالا رفته و ایده های خیلی عالی در شغلم بهم الهام شده که در حال اجراشون هستم و به زودی میام از نتایجم می نویسم.درباره سلامتی جسمم، نتایج خیلی خوبی گرفتم. در شروع دوره وزنم 98 کیلوگرم بود و باید بگم که به راحتی تمام، تا الان به وزن 81 کیلوگرم رسیدم. اما نتیجه جالبی که برام اتفاق افتاده مربوطه به تغییر چشمگیر در رنگ موهام و رشد ابروهام.من موهامو نزدیک یک ساله رنگ مو نزدم. سالها به خاطر تنوع و پس از مدتی هم به خاطر سفیدی موهام، اونا رو مدام رنگ می کردم. مدام استرس داشتم که هیچکی سفیدی موهامو نبینه. تا اینکه یک سال گذشته به خودم گفتم دیگه خسته شدم، اصلا خیلی هم سفیدی موهام قشنگه. چون آنقدر جالب بود که فقط دو تیکه موهای شقیقه هام، یکدست سفید شده بود. انگار که دو تیکه مش سفید توی موهات در آورده باشی و اتفاقا بعد از اینکه دیگه موهام رو رنگ نکردم، همه می گفتند که چقدر سفیدی های موهات قشنگن و چهره تو جذاب کردن…تا اینکه امروز بعد از کمتر از 2 ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی توی آینه دیدم که موهای شقیقه هام دیگه اصلا سفید یکدست نیستند و جو گندمی شدن که اکثرش هم مشکی هست. با خودم گفتم مگه میشه! اخه در عرض دو ماه این همه تغییر! حتی رفتم تو گالری گوشی دنبال عکس های چند ماه گذشته ام و به قول استاد با فکت، باور کردم که سفیدی موهام داره مشکلی می شه. ابروهام اینقدر پر شده که مدتی هست که دیگه مداد ابرو نمی کشم.موهای زائد اطراف چانه و لب که موهای ضخیمی بودند، هم از بین رفتن و دیگه خبری ازشون نیست.قبل از قانون سلامتی، پوست صورتم از شدت چربی زیاد، روزنه های باز داشت و پرتقالی بود. اما الان پوست صورتم آنقدر صاف شده که مثل 15 سال پیش که 20 ساله بودم شده.استاد، کلمات قادر به سپاسگزاری از شما نیست به خاطر نتایجی که در زندگی من اتفاق افتاده. با تمام سلول به سلول وجودم ازتون سپاسگزارم که دوره قانون سلامتی رو تولید کردید.
حامد رنجبرمن هر روز صدها هزار بار خداروشکر میکنم که با دوره قانون سلامتی آشنا شدم و اشک شوق میریزم به خاطر آگاهی هایی که از استاد در این دوره یاد گرفتم.من 33 سال سن دارم و از 25 سالگی دچار دیابت شدم. قند خونم روی 350 بود و انسولین استفاده می کردم. بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی و رعایت آنچه استاد در این دوره آموزش داده، قند خون من به 100 رسیده و حالم خیلی خوب شده هم از نظر جسمی و تحرک روزانه و هم درمان دیابت.
عمادمن عماد هستم و سپاسگزار خدای بزرگم که بالاخره فرصت شد از نتایجم بنویسم.
داستان کامنت من از اونجایی میاد که چند روز پیش در هنگام پیاده روی روزانه دوره قانون سلامتی، همزمان به جلسه 2 | قدم 7 گوش می دادم که آیات 168 تا 173 بقره رو توضیح می دید.
من در دوره قانون سلامتی نیز هستم. وقتی این آیات رو دوباره گوش دادم و تأمل کردم، متوجه این اصل بزرگ شدم که خداوند همان اصول قانون سلامتی رو کامل در قرآن توضیح داده بوده اما ما متوجه آن نشده بودیم.در این آیات خداوند می گوید در روی زمین از آنچه منزه و حلال است بخورید و به دنبال شیطان نروید زیرا او برای شما دشمنی آشکار است و … این آیات و این جلسه، منطق های قانون سلامتی را به من یادآوری کرد. بماند که در آیه 182 بقره، خدا در مورد روزه توضیح داده و حتی قبلش توضیح می ده که خوراک پاک و اصل چیه. من خیلی فکر کردم و دیدم اونجاهایی که من تونستم اصل رو درک کنم و بهش عمل کنم، نتایجم کوانتومی رشد کرده.استاد عزیزم، من از همون دست دانشجوهایی هستم که با اینکه کلی از آموزه های شما نتیجه گرفتم، اما در مورد تغییرات و نتایجم، فقط یکبار اونم تو بیوی پیجم نوشتم و هیچوقت نیومدم توی سایت بنویسم که با کار کردن با آموزه ها، از کجا به کجا رسیدم.
من از کف خیابون- با وجود کارهای خیلی بدی که کرده بودم- یک روز برای همیشه تصمیم به تغییر گفتم. یعنی 4 سال پیش من مسیر تغییر رو شروع کردم اما 6 ماه زمان برد تا جهان هستی اجازه بده من با آموزش های شما هم مدار بشم و بتونم به فایلهای شما گوش بدم.یادمه در طی 8 روز گوش دادن به آموزش های هدیه شما در بخش دانلودها، تونستم از صفر مطلق، 4 میلیون تومان پول حلال بسازم و با ادامه این مسیر طی 4 سال، الان به درآمدی رسیدم که از نظر دیگران، مُفت مُفت به همه چی رسیدم در صورتیکه به قول شما توی دوره 12 قدم، خودم می دونم این نتایج داره از کجا آب میخوره.من از توضیحات جلسات تمرین ستاره قطبی 12 قدم، یاد گرفتم که توجه بر نکات مثبت، واقعاً همه چیزه.
الان یک زندگی خیلی خوبی دارم. یه عزیز دل عالی و فوق العاده مثل شما تو زندگیم دارم. گردش مالیم توی یک سال، یک میلیارد و هشتصد میلیون تومن بوده و تا الان هرچی که خواستم بر اساس تضادهام و نیازهام، برام محقق شده اونم از یک مسیر روان.به خاطر تغییراتی که قانون سلامتی بر سلامت ذهن من گذاشته، فهمیدم زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، مهمترین اصله و به نظر من آدم باید قدم اول تغییر رو از این دوره شروع کنه و این دوره رو بفهمه و بعد بره سراغ سایر دوره ها تا آموزش ها رو بهتر درک کنه. چون عقل سالم در بدن سالم است. من دقیقا 2 ماه قبل از خریدن دوره قانون سلامتی، از خداوند درخواست انرژی 18سالگیمو کرده بودم. الان که دارم اینو مینویسم، قدرت و انرژی ای رو توی جسم و ذهنم تجربه می کنم که فکر کنم حتی توی 18 سالگی من هم نبود.
از مسائل جنسی گرفته تا هر جنبه دیگری از توانایی و سلامت جسمی.
عاطفه زارعیبخشی از نتایج زندگی من بعد از کار کردن روی خودم به کمک آموزش های این دوره و شناسایی و حذف ریشه ای مسائل.اول از همه کنترل ذهنم عالی شده، به طوریکه دیگه رفتارهای اطرافیان (چه خوب و چه بد)، روی من تاثیری نداره و واقعاً سخته که این حس عالی رو براتون با کلمات بیان کنم.استرسم از بین رفته و به آرامش رسیدم. به طوریکه همه کارهام، چه شخصی و چه شغلی رو، خیلی راحت و بدون استرس انجام می دم و حذف استرس، خدا رو شکر من رو از شر ناراحتی معده خلاص کرده که برام باور نکردنیه. می تونم بگم انرژی جسمانیم 100 برابر افزایش پیدا کرده و اعتماد به نفسم خیلی بالا رفته.
رزق و روزیم چندین برابر شده و قسطام هم تا 2 ماه دیگه تموم میشه و دیگه وام و قرض رو از زندگیم حذف کردم. طوریکه هر وقت اسم وام میاد، حالت تهوع می گیرم.
-هرچی دلم می خواد، می تونم به راحتی بخرم بدون اینکه نگران پول باشم.
خونه و زندگیم مثل گل تمیز شده.
روابطم با همسرم عالی شده.
وقتم رو به بهترین شکل برنامه ریزی می کنم و کارهای زیادی رو بدون هیچ فشاری انجام میدم و چرخ زندگیم روون شده.آنقدر تغییر کردم که وقتی به شیوه زندگی اطرافیانم و همکارانم نگاه می کنم زندگی گذشته خودم یادم میاد و ازش تعجب می کنم. البته تمام این تغییرات، همش به خاطر عمل به آموزش های استاد بوده.
رضامن با تعهد به انجام تمرین بینظیر ستاره قطبی و تنظیم فرکانس قبل از خواب و شروع روز، با تمام وجود قانون احساس خوب = اتفاقات خوب رو لمس کردم.من از درآمد صفر به درآمد چند ده میلیون رسیدم. من با همون شغل و با همون مشتری ها، به این درآمد عالی رسیدم و تنها چیزی که توی من تغییر کرده، توجه و تمرکز من بوده و احساس عالی ای که دارم.دوستانی که روانشناسی ثروت ١ رو دارند جلسه ٣ روانشناسی ثروت را به همراه 12 قدم و جلسات توضیحات تمرین ستاره قطبی گوش کنند، قطعاً تغییرات عالی را میبینند و به قول استاد قلبشون باز میشه. من وقتی این تمرین رو انجام میدم، احساس میکنم حجم سینه هام زیاد میشه و نفس عمیق بیشتر میکشم و واقعاً دوست دارم فریاد بزنم از خوشحالی و احساس عالی.
فرمولی که من برایم موفقیت یاد گرفتم:
فرمول موفقیت = ایمان به خدا + احساس خوب( کنترل ذهن) + حرکت و عمل به ایده ها. \"چگونگی رسیدن\"، به ما ربطی نداره. فقط عمل به الهامات و ایده ها، قدم به قدم مسیر رو به ما نشان میده.
ی جمله زیبا از یک کتاب (پسرک ، موش کور، روباه و اسب) هستش که دوست دارم هر وقت به \"چگونگی\" فکر کردین بخونیدش.
پسرک گفت: من نمیتونم مسیر رو کامل ببینم. اسب گفت: میتونی قدم بعدیت رو ببینی؟ پسرک گفت: اره. اسب گفت: پس همون قدم رو بردار.
ملیحه کشمیریوقتی تو قدم 12 ام، چکاب فرکانسی ابتدای دوره رو مقایسه کردم با قدم آخر، از تعجب دهنم باز مونده بود بابت تغییراتی که توی شرایطم اتفاق افتاده بود. حتی یادم رفته بود که یک سال پیش و توی شروع 12 قدم، من این مشکلات رو داشتم.مثلا دندونم خراب بوده و من هزینه ی رفتن پیش پزشک رو نداشتم و اصلا یادم رفته بود. چون بعداً خیلی راحت و بدون دغدغه ی مالی رفته بودم دکتر و مسئله رو حل کرده بودم.قبل از 12 قدم، حتی تو هزینه های اولیه خورد و خوراک واقعا مشکل داشتم ولی امسال با وجود چند برابر شدن قیمت گوشت و مرغ و…، خیلی راحت هر چیزی رو که لازم دارم خرید می کنم بدون اینکه قیمت رو بپرسم. نگران حساب بانکیم نیستم و حتی از لاکچری ترین سوپر مارکت زنجیره ای شهرم خرید میکنم ک دقیقا اینم یکی از خواسته هام بود که بهش رسیدم و کلاً دغدغه هزینه های زندگیم رو ندارم.
اون فردی ک پارسال فکر میکردم بهم حسودی میکنه و دشمن منه،الان خیلی دوسش دارم و دیگه اون حسو بهش ندارم.
پارسال 3 ماه 3 ماه، قسط ماشینم عقب می افتاد ولی الان ماه به ماه پرداخت میشه بدون نگرانی.
پارسال بدهی هم داشتم که الان خدا رو شکر هیچ بدهی ای ندارم. وام گرفته بودم که تصفیه اش کردم و تا اخر عمرم نه وام میگیرم و نه قرض.
پارسال هیچ پس اندازی نداشتم اما الان مبلغ قابل توجهی پس انداز دارم.
پارسال امیدم برای آینده بسیار کم بود اما الان خیلی امیدوارم چون توی همین یکسال اخیر، خداوند خیلی کارا رو برام انجام داده و شرایطم کلی بهتر شده.
سال پیش ی بیماری مخفی داشتم و توده ای در بدنم بود که ازش خبر نداشتم ولی خداروشکر توی قدم 8 به موقع فهمیدم و از خداوند خواستم که این بار سنگین رو از دوشم برداره. الان شکر خدا درمان شدم و کاملاً سلامتم. خود این بیماری هم معجزه آسا و از اسان ترین و راحت ترین و سریع ترین راه، درمان شد.
پارسال، چند نفری بودن که دلم میخاس از زندگیم برن بیرون اما چون اعتماد بنفس بالایی نداشتم نمیتونستم مستقیم بهشون بگم که نمی خوام باهاشون ارتباط داشته باشم، ولی به طرز جادویی اونا هم وسطای دوره، بدون اینکه حرفی بزنم از زندگیم محو شدن .قبل از 12 قدم، نجواهای ذهنی به شدت مخربی داشتم ولی الان نجواهای ذهنم خیلی خلی کم شدن و اختیار ذهنمو میتونم بدست بگیرم. براحتی.پارسال به شدت احساس گناه داشتم ولی امسال خیلی خیلی این احساس کم شده. کلا کارایی که فکر میکردم بابتشون خدا منو مجازات میکنه رو دیگه یادم نمیاد و حتی دیگه انجامشون هم نمیدم و خدارو دوست صمیمی خودم میدونم.
ترس هام کمتر شده. مثلا ترس داشتم از شب رانندگی کردن توی جاده ک انجامش دادم و تنهایی شب از تهران تا شیراز و اومدم و خیلی حس خوبی بهم داد.
یا مثلا بعد شکست دادن این بیماری، خیلی از ترس هام ریخت. مثل ترس از مرگ. الان ترس از مرگ ندارم یا بهتر بگم خیلی کمتر شده.آرامشم خیلی خیلی زیاد شده، خیلی احساس نزدیکی به خداوند رو دارم . پارسال 20 درصد کارامو خدا انجام میداد ولی امسال ایمانم و حساب کردنم روی خدا فرق کرده و اگر اغراق نکرده باشم، فکر میکنم تا 80 درصد خدا امور زندگیمو به دستش گرفته.
قبل از 12 قدم، من یه آدم کاملا مشرکی بودم ولی نمیدونستم. توی این دوره شرک هامو تقریبا شناختم و سعی میکنم فقط تو راه توحید باشم و دارم تمرین میکنم.
تا قبل از 12 قدم، اصلا اعتقادی به اینکه خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم نداشتم، همیشه دیگران رو مقصر میدونستم. ولی الان کاملا پذیرفتم این قضیه رو و دیگه نه دنبال مقصر هستم و نه خودمو با دیگران مقایسه میکنم.
اعتماد بنفس و عزت نفسم هم خیلی بهتر شده و به راحتی به درخواستهای نامعقول \"نه\"میگم. در صورتی که قبلا اصلا اینجوری نبود.
در کل تو قسمت بهبود شخصیتی، من خیلی پیشرفت داشتم. البته از خودم توقع زیادی ندارم چون این اولین دوره ای بود ک کار کردم و خیلی از دست اوردهام راضی ام. خودمو با یه روز قبل، یه ماه قبل و یه سال قبلم که مقایسه می کنم، می بینم عالی شدم و روند تکامل و رسیدن ب کمال و داشتم.
همین که اسان شدم برای آسانی ها، همین ک چرخ زندگیم واقعا روان شده،همین ک اون گاری زوار در رفته بهم وصل نیست، همین که آرامش واقعی دارم نه فیک، خیلی خیلی خداروشکر میکنم چون اینا نعمت هایی هستن که تا پارسال توی زندگی من نبودن. این دستاوردها هیچکدوم تا پارسال توی زندگیم نبودند و الان هستند.
پارسال پول قدم اول به سختی جور شد. در حالیکه قدمای بعدی رو به راحتی و مثل هلو برو تو گلو خریدم و بعدش هم خیلی راحت دوره ی\"احساس لیاقت\" و همون روز اول که رو سایت اومد، خریدم.
پارسال من حتی جرات نوشتن کامنت و نداشتم، ولی امسال راحت کامنت مینویسم بدون ترس از قضاوت.
راحت با غریبه ها ارتباط برقرار میکنم و خودمو پایین تر از افراد ثروتمند نمیدونم. سرم پایین نیست جلوشون.
الان راحتتر چالش هارو میپذیرم و سختم نیس مسائلم رو حل کنم.در صورتیکه من قبلاً اصلا اینجوری نبودم و با هر چالشی فرو میریختم ولی از وقتی قدرت و از بقیه گرفتم و به خدا دادم، خیلی زندگیم آسون تر و روان تر شده و کلا تو هر زمینه ای، پیشرفت خوبی داشتم.
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم بابت این دوره و بعد از دیدن نتایج شگفت انگیزم، تصمیم گرفتم امسال دوباره مثل پارسال 12 قدم رو از اول شروع کنم و با تعهد ادامه بدم. این مسیری هست که دقیقا باید تا آخر عمرم انجام بدم. دوستانی ک تازه قدم و شروع کردین، با تعهد و تمرکز لیزری روی آموزش های دوره کار کنید. شبکه های اجتماعی رو بیخیال بشید و وارد جلسات 12 قدم بشید. کامنت بخونید و کامنت بذارید و معجزه شو خواهید دید.
آقای خاصحدود یک سال پیش بود که یه ویدیو از خودم ضبط کردم و شرایط زندگیم رو توضیح دادم. داخل ویدیو گفتم الان کل پس اندازم 80 هزار تومنه. چند روز دیگه تولد همسرمه و هیچ پولی ندارم که براش کادو بگیرم و گفتم چند روز دیگه هم عروسی خواهرم تو شهرستانه. منم تهران زندگی میکنم و گفتم حتی پول بنزین ندازم که از تهران تا شهرستان برم و نمیدونم برای پول عروسی خواهرم چکار کنم و از طرفی تعهد هم دادم که دیگه پول هم قرض نگیرم. به من خیلی بر خورده بود و به خودم گفتم هرطور شده باید این وضعیت رو تغییر بدم. خلاصه با توجه به نشانه هایی که دیدم دوره 12 قدم رو استارت زدم و با تعهد ادامه دادم تا امروز که حدود یک سال از اون زمان که اون ویدیو رو ضبط کردم گذشته و می خوام شرایط الانم و نتایجم رو از عمل به آموزش ها بنویسم:الان 35 میلیون تومان پول نقد پس انداز دارم که مال خودمه.تونستم تولد همسرم رو به بهترین شکل برگزار کنم و حتی یک ریال هم بدهی بانکی ندارم و همه ی بدهیای بانکیم رو زودتر از موعد تسویه کردم.پارسال حتی پول بنزین نداشتم که تا شهرستان برم اما الان درباره سفری که چند روز دیگه می خواهیم بریم، داشتیم با همسرم گفتگو می کردیم که من میگم بریم تفلیس یا ترکیه و ایشون میگه اونجا سرده به جاش بریم کیش اونم با هواپیما(تعجب نکنید من برای اولین بار تو عمرم میخوام هواپیما سوار بشم خیلی ذوق دارم به این دلیل نوشتم با هواپیما)و میخوایم هتل 5 ستاره بگیریم.اگه پارسال و توی اون شرایط کسی به من میگفت سال آینده چنین شرایطی مثل الانم رو دارم، باهاش دعوا میکردم که چرا مسخره ام میکنی ولی الان دارم این وضعیت رو زندگی میکنم خدای من چقدر تغییر کردم خداروشکر.
فرحناز امیریبیش از 2 سال از شروع دوره عالی 12 قدم میگذره و من دوباره دارم جلسات قدم ها رو از اول کار می کنم، نکته برداری می کنم و آموزش ها رو پیگیری می کنم.می خواستم بخشی از نتایجم در این دو ساله رو در جنبه های مختلف با شما به اشتراک بگذارم:از نظر مالی: رشد مالی خوبی داشتم و حقوقم نسبت به نقطه شروع، ۱۰۰ برابر افزایش پیدا کرده. روز اولی که کار رو شروع کردم، حقوقم 2 میلیون تومان بود. یادم میاد روزهای اول که کار کردن روی خودم رو شروع کرده بودم، فایلهای چند برابر کردن درآمد در یک سال رو گوش می دادم و تعهدی که استاد گفته بود رو می نوشتم. با 12 قدم کار می کردم و به خودم قول می دادم که هر بار درآمدم رو 3 برابر کنم. چقدر روی این موضوع تمرکز کرده بودم و هر بار درآمدم رو 3 برابر می کردم. این روند ادامه پیدا کرد و درآمد من با کار کمتر به ۴۰ میلیون رسید و بعد به موسسه ای هدایت شدم که الان دارم کار می کنم و در حال حاضر درآمد ماهانه من 180 میلیون تومان هست.از نظر سلامتی: قبل از شروع دوره، خیلی دارو مصرف می کردم. روزی بیشتر از ۱۰ قرص. اما شکر خدا الان سلامتیم رو بدست آوردم و هیچ دارویی مصرف نمی کنم.از نظر روابط: قبل از شروع دوره، خیلی نگران وقتم بودم و به راحتی افراد رو از خودم می رنجوندم و اصلا برام مهم نبود ولی الان بدون این همه وسواس روی وقتم، هم تمرکز و آرامش بالاتری دارم و هم از مدار افرادی که وقتم رو تلف می کردند، خارج شده.اینها بخشی از نتایج من از دوره 12 قدم بود و این نتایج همچنان در حال بهتر شدن هست.
نگین برناامروز که جلسه آخر از قدم 5 ام رو تموم کردم و آماده ی ورود به قدم بعدی شدم، تصمیم گرفتم از نتایجم تا این قدم بنویسم.روزای اولی که وارد دوره 12 قدم شده بودم، اصلا خواب و خوراک نداشتم یا داشتم جلسات قدم اول رو گوش میدادم یا کامنت همکلاسی هام رو میخوندم و خلاصه تا حالا فرصت نشده که از نتایجم بنویسم. اما یه حسی گفت از نتایجم بنویسم تا قوت قلبی بشه برای دوستانی که ابتدای مسیر 12 قدم هستند و انگیزه ای بشه برای بقیه دوستان.اولین و مهمترین نتیجه من، رسیدن به آرامش هست. من با اینکه توی رابطه بودم و حالم خوب بود ولی گاهی غصه رابطه شکست خورده قبلیمو و میخوردم اما الان 5 ماهه که واقعا از لحاظ روحی تغییر کردم.
توی قدم اول، خونه من در یک محله پایین شهر اصفهان بود. با ورود به قدم دوم، مهاجرت کردم به تهران.
گوشیم شیائومی بود اما قدم 4 آیفون خریدم اونهم با پول خودم.
هیچ گونه قرض و بدهی ندارم.
درامدم بطور متوسط حدود 4 برابر شده.
-روابطم خیلی خیلی بهتر شد.
هدایت شدم به چند تا سفر خیلی عالی و لذت بخش.
اونقدر ایمانم قوی شده که با خیلی از ترسهام مقابله کردم
اعتماد به نفسم خیلی خیلی بهتر شده و و هزاران نتیجه و بهبود دیگه که الان حضور ذهن ندارم در طی این 5 ماهه رخ داده.
بچه ها عمل به آموزه های این دوره معجزه میکنه. با قدرت ادامه بدید و توی مسیر این دوره بمونید. ️
سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))
از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))
عشقم بدون من اینده ی توعم
اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا
از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…
راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))
ببین ارام جان عزیزم
دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن
من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم
من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم
همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …
تو خیلی خوده گذشته ی منی
جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …
حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))
در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))
ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده
دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …
من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه
از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …
من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …
من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …
ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …
من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …
اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …
برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن
و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …
دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …
من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …
ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …
خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …
ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟
ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟
نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟
به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن
اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها
اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))
ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم
اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم
اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))
دوستت دارم گذشته ی من فعلا
ارام گیان عزیز
بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا
کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست
خداوندی که سیستمه
نه یک انسان
ما باید این سیستم رو بشناسیم
بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …
وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه
یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی
و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی
اصن از خودت بپرس
چرا گیاهخوار شدی ؟
برای تجربه ی ارامش بیشتر
چون این بهت ارامش میده
حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟
ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..
و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …
خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …
اون نگاه دلسوزی نداره …
اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …
خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …
خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …
سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …
یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …
این نگاه و دیدگاه خداونده
اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …
همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …
توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))