نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -راضیه باقری
    امروز روز 26 ام از شروع زندگی من به شیوه دوره قانون سلامتی است. حالم خیلی خوبه. من دوره رو با وزن 65 کیلو شروع کردم و امروز وزن  من به 58 کیلوگرم رسیده. شاید باورتون نشه ولی رسیدن به وزن زیر 60 کیلوگرم، برای من مثل رویا بود. چون هزاران بار، هزاران رژیم مختلف رو امتحان کرده بودم و هیچ جوابی نگرفته بودم. خوشحالم ک به ندای قلبم گوش دادم و مثل همیشه به استاد عزیزم اعتماد کردم و وارد دوره قانون سلامتی شدم. من توی کلینیک ژنتیک توی مشهد کار میکنم و تمام همکارانم و پزشکان اینجا براشون سوال شده که: \"تو واقعا توی چند هفته چیکار کردی که تونستی اینقدر خوب چربی های اضافه رو حذف کنی؟!\". از اونجایی که من نمیتونم خوب توضیح بدم، فقط آدرس سایت استاد رو میدم و میگم اول از فایلهای دانلودی استفاده کنین تا با استاد عباس منش آشنا بشین و بعدش خودتون تصمیم بگیرین که از کجا شروع کنید.امروز حالم از تمام این 26 روزه بهتره. دوست داشتم این حس خوب و نتایجم رو تا اینجای کار به اشتراک بگذارم تا به این بهانه هم از خداوند شکرگزاری کرده باشم  و هم از استاد عزیز که عاشقانه این آگاهی های با ارزش رو در اختیارمان قرار میدن، یک تشکر خیلی خاص کنم.
  • -محمد
    هشت روز هست که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی  رو شروع کردم و معجزات سلامتی من از روز سوم شروع شد؛ عفونت های همیشگی سینوسی که داشتم از بین رفته؛ زیر ابرو هام متورم بود که ورمش رفع شده و صاف شد. تنفس چقدر برایم راحت شده خدایا شکرت؛ خوابم آرام و عمیق شده؛ بوی بد عرق بدنم ازبین رفت؛ چربی سر و مو هام از بین رفت. قبل از دوره قانون سلامتی، من حتی یک تخم مرغ میخوردم، کلی جوش میزدم اما الان سه تا تخم مرغ هم میخورم اثری از جوش نیست. گرفتگی بدن و درد زانوها برطرف شده؛ سبک و سرحال هستم؛ نفخ آزار دهنده برطرف شده؛ ذهن شلوغ و و خسته آرام و ساکت شده و زندگی برای من چقدر لذت بخش شده.استاد عزیز از شما بسیار سپاسگزارم که با تولید دوره قانون سلامتی، سلامتی آسان و طبیعی رو به ما هدیه دادید. خدا خیر و برکت رو به زندگی شما بدهد.
  • -محمد
    من زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و از روز سوم معجزات سلامتی من شروع شد:قبل از دوره قانون سلامتی، من دچار سینوزیت مزمن و ترشحات  سینوسی بینی و پشت حلقی بودم که این اواخر واقعاً آزار دهنده شده بود. طی چهل و چند سال عمر و اون همه مراجعه به دکتر فوق تخصص، تنها چیزی که شنیدم این بود که: \"بدن شما حساسیت داره و باید دارو بخوری\". همیشه برای جلوگیری از عود عفونت سینوس ها مجبور بودم کلی دارو بخورم و حالا شکر خدا با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، این بیماری بعد از چهل و چند سال برطرف شده. استاد خدا خیرت بده. نمی دونم حالا حالاها چطور سپاسگزاری کنم. باورم نمیشه که این مسئله به این سادگی حل شده باشه. یعنی به جای اینکه کلی دارو بخورم که خوب بشم، فقط با نخوردن یه سری غذاها، خود به خود بدنم خودش رو درمان کرده.بعد از حل این مسئله، اولین روز زندگیم بود که راحت نفس می کشیدم. مجراهای داخلی بینی کاملا خشک شده و خلط پشت حلقی ندارم. برجستگی های زیر ابروهام که بخاطر تورم سینوس ها بوجود اومده بود، خوابیده و ابرو هام صاف شده. قبل از دوره قانون سلامتی، خیلی از این تورم زیر ابروهام اذیت بودم و هر وقت تو آینه خودم رو میدیم بدم میومد. تازه فقط همین یه مشکل که نبود. من بیش از ده سال بود که می دونستم تری گلیسرید و غلظت  خونم بالاست. خیلی سریع دست و پاهام خواب میرفت و توی این یکی دو سال اخیر، زانو هام  موقع بالا پایین رفتن از پله درد می گرفت. بدنم این اواخر خیلی خشک و گرفته بود با اینکه چاق نبودم  و اضافه وزن  نداشتم.اصلاً دلیل من برای خرید دوره قانون سلامتی همین بود که دیگه این شرایط جسمی، برام قابل تحمل نبود و حالا همه چیز توی بدنم خوب شده. بدنم انگار از قفس آهنی آزاد شده  باشه، سبک شده. عضلات و زانوهام نرم شده و احساس سبکی و راحتی می کنم. قشنگ احساس میکنم گردش خون تو رگهام راحت شده. تو راه پله بجای لنگان لنگان رفتن، از روی ذوق می دویدم. اینم بگم که این دو روزه، پیک کاری من بوده و با اینکه از صبح تا شب کار میکردم، سبک و سرحال و شاداب بودم.قبل از قانون سلامتی من همیشه  نفخ معده داشتم بخصوص بعد از غذا و بخصوص قبل از خواب و چقدر آزار دهنده شده بود. اما خدا رو شکر این مشکل کلاً ناپدید شد. انگار نه انگار که چنین مشکلی توی جسمم بوده. اگه این معجزه نیست پس چیه!استاد عزیز از شما متشکرم و و همیشه دعایتان میکنم.
  • -سعیده شهریاری
    استاد جانم، بخاطر تموم نتایج فوق العاده ای که از بقیه دوره ها و آموزش هاتون گرفتم، دیگه صحبت هاتون برای من وحی منزله. به همین دلیل وقتی دوره قانون سلامتی رو شروع کردم، ذهن من هیچ مقاومتی برای عمل به شیوه دوره قانون سلامتی نداره.  دلیل و منطق و… نمی خواد. استاد میگه قانون سیستم بدن اینه و این رفتار رو باید انجام بدیم که هماهنگ با سیستمه و منم شاگردشم میگم چشم. برای همین  نتایجم از این دوره بی نظیر بوده.من فردی ام که تمام زندگیش در حال رژیم و ورزش و…بوده که به عدد 60 کیلوگرم روی ترازو برسه و این اتفاق فقط با دوره سلامتی افتاده. الان مدتهاست که وزن من بین 50/52 کیلو ثابت مونده. قبلا کل روز خواب آلود بودم و درگیر خواب اما الان انرژیم فوق العاده شده؛ تمرکزم بینظیر شده؛ قبل از دوره همیشه پاهای من پر از ترک بود که شب ها کرم جی میزدم و با جوراب میخوابیدم و بازم خوب نمی شد اما الان هیچ اثری از ترک های پام نیست.استاد قبل از قانون سلامتی، من عجب معده ی داغونی داشتم.همش حالت تهوع و برگشتن غذا. این حالت تهوع اونقدر بهم فشار وارد می کرد که تموم مویرگ های صورتم میزد بیرون. انقدر بالا میاوردم که دیگه می رسید به خون بالا آوردن و الان همون مشکل معده ای که همه بهم می گفتن ارثیه و خوب نمیشه، کاملا خوب و سلامت شده.سودمندی های دوره قانون سلامتی برای من تموم شدنی نیست و از خداوند میخوام تا آخر عمرم من رو روی زندگی به سبک قانون سلامتی نگه داره.
  • -محمد فعله گری

    حکایت 25 سال انتظار و معجزه دوره قانون سلامتی... سلام خدمت استاد واقعی و عمل گرای عزیز استاد عباس منش امروز به پروفایل خودم نگاه کردم و دیدم که 1060 روز است که به واسطه ی هدایت های الهی با آموزش های شما و این سایت زندگی می کنم.

    من 48 سال دارم و همسرم 44 سال. اسفند ماه 1400 که دوره قانون سلامتی که بر روی سایت گذاشته شد، به پیشنهاد همسرم این دوره را خریداری کردیم و از همان روز اول شروع کردیم به زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی. 

    در شروع دوره وزن همسرم 101 کیلو بود. جالب است بدانید که در طول حدود 23 سال زندگی مشترکمان، همیشه قاعدگی همسرم کاملا نامنظم و نامرتب بود. به طوری که شاید 4 ماه یکبار پریود می شد و وقتی هم که پریود می شد تا حدود 2 ماه ادامه داشت. در طول این سالها، ما انواع و اقسام پزشک ها و داروها را امتحان کردیم که هیچ نتیجه ای حاصل نشده بود.

    پس از یک ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، همسرم به طور کاملا غیر منتظره و باور نکردنی یک پریود 7 روزه مرتب و کامل داشتند و این اولین معجزه ی زندگی ما بود که در طول سالیان دراز با انواع و اقسام دارو ها و پزشکان درست نشده بود.

    در طول این 1 سال و نیم گذشته که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنیم، تمام پریود های ایشان منظم و کامل بوده است . وزن ایشان از 101 کیلو به 75 کیلو رسیده. و اما حکایت باورنکردنی این بود: حدود 3 روز پیش که وقت پریود همسرم بود، ایشان پریود نشدند و ما که 25 سال 25 سال 25 در انتظار مثبت شدن آزمایش بارداری همسرم بودیم، متوجه شدیم که همسرم باردار شده است و  معجزه‌ ی بزرگ زندگیمان اتفاق افتاد. مایی که از اول زندگی مشترکمان هر ماه از هر سال به پزشکان مختلف و حاذق مراجعه کرده بودیم تا صاحب فرزند شویم، اکنون به واسطه زندگی به شیوه دوره ی قانون سلامتی استاد عباس منش، خداوند به ما فرزندی عنایت کرده است. نمیدانیم چطور خوش حالیمان را بیان کنیم و نمی دانیم چگونه از استاد عباس منش به خاطر این دوره بی نظیر و معجزه آسا تشکر کنیم. استاد از خداوند برایتان بهترین جایگاه را در دنیا و آخرت آرزو میکنم و امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشید
  • -محمد مهدی نرجسی
    من 50 روزه که دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم و میخوام از نتایج فوق العاده ای بگم که توی این مدت، از عمل به آگاهی ها و تمرینات این دوره گرفتم.من با این انگیزه که بحث ترمز و گاز رو درک کنم و بفهمم اصلا این ترمز و مقاومتی که استاد در فایل ها بهش اشاره می کنن چی هست، دوره کشف قوانین رو خریدم و سعی کردم بارها آگاهی های هر جلسه رو بشنوم و تمرینات رو انجام بدم.استاد شما گفتید 6 ماه به آموزه های این دوره متعهد بمون، بعد تصمیم بگیر که می خواهی به روش قبلی برگردی یا نه، اما توی همین زمان کم متعهد موندن، اونقدر نتیجه وارد زندگی من کرده. جلسه 2 و 3 این دوره، هر کدام به تنهایی یک دوره مجزاست اینقدر که این جلسات کامل، پر از آگاهی و عالی هستند.من طراح ساختمان هستم و تخصص من نمای ساختمان است. تا قبل از این دوره و شناختن این ترمزها به محض اینکه پروژه ای برام جور می شد، نزدیک به قرارداد، پروژه لغو می شد و به قرار نمی رسید.من با کارکردن روی این 2 جلسه، تونستم ترمزهای مهمی رو در این باره توی ذهنم شناسایی کنم. این ترمزها رو لیست کردم و از اولین ترمز، کار رو شروع کردم. به مدت 10 روز هر شب یه مسیری رو با ماشین طی میکردم و فقط درباره یکی از اون همه ترمزی که لیست کرده بودم، با خودم صحبت می کردم، با توجه به شیوه ای که از دوره یاد گرفتم، برای رفعشون منطق پیدا می کردم. برای خودم مثال و الگوهایی پیدا می کردم که خلاف اون ترمز رو ثابت می کرد.بعد از 10 روز، سر نهار تلفنم زنگ خورد و یکی از دوستان که توی کار ساخت و ساز هست، بهم پیشنهاد طراحی نمای ساختمان هاش رو داد. اون لحظه جوری به من تلنگر خورد که اون 10 شب کارکردن روی فقط یک ترمز، بی نتیجه نبوده و این شیوه داره جواب می ده. من بعد از ظهر همون روز قرارداد بستم و این طلسم قرار داد شکسته شد و کار شروع شد.چند روز بعد دوباره یک نفر دیگه از من درخواست کرد برای انجام یه پروژه نما برای شرکتشون و دوباره چند روز بعد، یه پروژه طراحی یک کافه رو گرفتم.هر چه که این نتایج داره اتفاق می افته، من بیشتر و بیشتر تشنه انجام دادن تمرینات جلسه 2 و 3 میشدم. تاکید می کنم که این نتایج فقط و فقط در مسیر برداشتن یکی از 100 تا ترمزی بود که من تونستم به کمک این آگاهی ها بشناسم و بردارمش و باور درست رو جایگزینش کنم و همچنان دارم پروژه می گیرم. یه پاساژی به تازگی توی شهر ما ساخته شده که کلی دهنه مغازه داره. در طی این مدت، چند نفر از صاحب مغازه های اون پاساژ تماس گرفتن با من برای طراحی دکور مغازه شون.تازه این اول مسیره و خدا میدونه که اگر توی مسیر این دوره بمونم و مثل این یک ترمز، یکی یکی ترمزهام رو حذف کنم، پیشرفت تا کجاها ادامه داشته باشه. هر یک روزی که میگذره، من بیشتر میرسم به این جمله استاد که: خالق تمام شرایط زندگی، خودمون هستیم و این نهایت عدل خداونده.الان که 50 روز از شروع دوره می گذره، وسط 4 تا پروژه طراحی عالی هستم. درآمدم 3 برابر شده در حالیکه تازه به جلسه 4 رسیدم. هر صبح زندگی من با تمرین کدنویسی آغاز میشه و شده سبک زندگی من.منی که قبل از کشف قوانین حتی برای خرید دوره روانشناسی ثروت 1 مشکل مالی داشتم، اما الان به راحتی می تونم دوره ها رو خرید کنم. از نظر روابط، بسیار پیشرفت کردم و انسان های عزیز و موفقی وارد زندگیم شدن.از نظر جذب مشتری باید بگم من توی این 50 روز هیچ تلاشی برای مشتری یابی نکردم. فقط روی خودم کار کردم و تلفنم زنگ خورده و مشتری بهم گفته که فلانی شما رو به من معرفی کرده… به قول استاد من یک قدم برداشتم و خدا 99 قدم بعدی رو برام برداشته.
  • -هانیه
    من هانیه هستم و میخواستم راجع به تغییراتی که بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی نصیب من و دخترم شده با شما صحبت کنم.من و دخترم 5 ماهه که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنیم.  قبل از دوره قانون سلامتی من آرتریت روماتوئید داشتم. در قسمت لگن و کشاله ران به قدری درد داشتم که پام رو نمی‌تونستم جمع کنم و بیشتر از 10 دقیقه توان پیاده روی نداشتم. با کمی پیاده راه رفتن تمام پای من به قدری درد می‌گرفت که مجبور میشدم بنشینم. اما الان با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، پا به پای دخترم 5 ساعت پیاده‌روی دارم اونهم به آسانی.حدود20سالی هست که پای راست من گرفتگی رگهای لنفاوی رو داشت. روی پای من به قدری ورم داشت که اولاً همیشه کفش سایر بزرگتر میپوشیدم در ثانی اینقدر ورمش زیاد بود که جلب توجه میکرد و برای بقیه سوال بود که این چیه؟!دکتر های زیادی رفتم. کلی آزمایش دادم و همشون می گفتن کاری نمیشه کرد. باید میل بزنیم اما دوباره برمیگرده به حالت اولیه. اما الان این تورم تقریبا خوب شده طوری که کفش برام گشاد شده.مچ دستم بیشتر مواقع درد داشت که کاملا دردش برطرف شده.در ناحیه شکم یه لیپوم به اندازه یه گردو داشتم. بعد از 5 ماه عمل به دوره قانون سلامتی سونوگرافی کردم و بهم گفت که اثری از لیپوم نیست. لک های پوستم کمتر و کمرنگ تر شده. همیشه بعد از غذا دل پیچه و دل درد داشتم اما از هفته اول دوره قانون سلامتی این مشکل کاملا برطرف شد.همیشه هنگام نشستن و برخاستن استخوان هام صدا می کرد، الان به ندرت این اتفاق میافته.من از وزن 53 کیلو رسیدم به وزن 42 کیلو. دور کمرم 74 سانتی متر بود که الان 67 سانتی متر هست. دیگه خواب آلود نیستم و کلی انرژی مثبت دارم برای انجام کارهام.استاد عزیزم نمی‌دونم به چه زبونی ازتون تشکر کنم.
  • -هانیه
    من 5 ماه پیش دوره قانون سلامتی رو خریدم و به همراه دخترم زندگی به سبک دوره قانون سلامتی رو شروع کردیم. اول از نتایجی می نویسم که نصیب دخترم شده. دخترم 24 ساله است و 10 ساله که درگیر نوع شدید بیماری پلی کیستینگ بود. توی این 10سال انواع داروهای شیمیایی، گیاهی، طب سنتی، بادکش، انرژی درمانی و هرچیزی که توصیه میشد رو انجام دادیم اما هیچ تغییری ایجاد نمی شد. پزشکان می گفتند این بیماری درمانی نداره و باید همیشه دارو استفاده کنه. داروهاباعث میشد که همیشه دل دردهای وحشتناکی داشته باشه. با اینکه غذا کم میخورد اما وزنش بالا بود و همیشه افت قند و سرگیجه داشت.کلا زندگی دخترم در بی‌حوصلگی، بدخلقی، پرخاشگری، عصبی بودن و همیشه درد داشتن خلاصه شده بود. گاهی کار به بیمارستان هم می کشید و اخیرا حتی با دارو هم پریود نمی شد. هر 3 ماه باید آزمایش هورمونی و سونوگرافی می داد. تا اینکه دکتر داروهای دخترم رو زیاد کرد. وقتی علت رو پرسیدم گفت باید سونوگرافی خاص بده و بررسی بشه. اونجا بند دلم پاره شد چون من همین یدونه فرزند رو دارم. چند روز بعد توی قسمت ( مرا به سوی نشانه ام هدایت کن) یه فایل از سفر به دور آمریکا برام اومد و از اون طریق هدایت شدم به صفحه دوره قانون سلامتی ودیدم در مورد درمان پلی کیستینگ هم گفته شده. انگار یه امیدی توی وجودم متولد شد. به خودم گفتم یعنی میشه دخترم سالم بشه.استاد الان هم یاد اون روز میفتم اشکام سرازیر میشه. دوره قانون سلامتی رو خریدم و با دخترم زندگی به این شیوه رو شروع کردیم.شاید باورتون نشه اما از روز دوم، دیگه از دل‌پیچه های دخترم خبری نبود. روز چهارم دخترم پریود شد. از خوشحالی گریه می کردیم. آخه یه ماهی بود که قرصاش تموم شده بود و پریود نشده بود. به دخترم پیشنهاد کردم دیگه قرص‌ها رو نخوره ایشون هم قبول کرد و ماه بعد، سر موقع دوباره پریود شد اونهم بدون درد. استاد به قدری توی این 10 سال به ما سخت گذشته بود که باورمون نمی شد که این بیماری داره درمان میشه و همش با خودم میگفتم نکنه این نتایج موقتی باشه و دیگه ادامه نداشته باشه…استاد الان که دارم براتون می‌نویسم، 5 ماهه که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنیم.دخترم توی این پنج ماه، حتی یه قرص نخورده و به راحتی به راحتی پریود میشه.موهای زائد توی بدن و صورتش از بین رفته. از دل دردهای همیشگی اش خبری نیست. همیشه نیم ساعت پیاده روی می کرد پادرد می‌گرفت اما الان با فست 72 ساعته به مدت 5 ساعت پیاده روی داره.پشت گردنش یه برجستگی به اندازه ی نصف تخم مرغ بود که کاملا برطرف شد. همیشه از سرکار که میومد فقط درازکش روی تخت بود اما الان 6 صبح تا 10شب سرحال و خوشحاله و دیگه خبری از بی‌حوصلگی وخستگی نیست.خشکی و تیرگی پوست صورتش از بین رفته. درد کتف و گردنش از بین رفته.قبلا اکثر اوقات گر گرفتگی و احساس گرمای بیش از حد داشت که این مشکل هم برطرف شده.روی بازو، پشت و لابلای موهای سرش جوشهایی داشت که کاملا برطرف شده. شوره سرش از بین رفته.با وجودی که غذا کم میخورد اما همیشه از معده درد شکایت داشت اما الان با رعایت دوره قانون سلامتی بیشتر از قبل غذا می خوره و هیچ درد معده ای نداره. از وزن 63 کیلو به وزن 51 کیلو رسیده. دور شکمش قبل از دوره 98 سانتی متر بود اما الان 84 هست.استاد دخترم نه تنها الان داره سلامتی رو تجربه می‌کنه بلکه داره واقعا زندگی می‌کنه و از زمان های بیداریش نهایت استفاده و لذت رو میبره.
  • -کبری
    من دوره قانون سلامتی رو برای مادرم خریدم تا سلامتیش رو بدست بیاره. تقریبا 30 سال بود که از دیابت نوع 2 رنج میبرد. به خاطر دیابت، هر دو چشمشون رو عمل جراحی شبکیه انجام دادن. قند خونی که با کلی مصرف دارو باز هم تنظیم نمیشد. هر کسی توی خانواده بیمار دیابتی داشته باشه، میدونه تنها اتفاقی که توی پروسه درمان رخ میده اینه که تعداد داروهای مصرفی و دوز داروها روز به روز بیشتر میشه. مادرم داروهای بسیار زیادی رو باید در هر وعده غذایی مصرف میکردند که به گفته خودشون خیلی وقتها فراموش میکردند که کدوم خورده شده و کدوم نه.هر سال یک درد جدید به دردهاشون اضافه میشد مثل: کبد چرب، فشار خون بالا که با مصرف قرص صبح و شب حدود 17 بود . کلیه هاش دفع پروتئین داشتند. خستگی مفرط، گرسنگی حتی با وجود مصرف حدود 8 الی 9 وعده غذا در روز، طولانی شدن ترمیم زخم ها، بیخوابی شبانه و اخیرا هم که توان راه رفتن از او گرفته شده بود و توانایی جابجا شدن نداشت. پاهاشون بشدت درد میکرد و عضلات و مفاصل دچار التهاب شدید شده بودند و رگهای پاهاشون گرفتگی شدید داشت به گونه ای که خونرسانی اندامهای تحتانی بسیار بسیار کم شده بود و ایشون همیشه احساس سرد بودن در پاها داشتند و چه هوا گرم بود چه سرد، ایشون یه پتو روی پاهاشون بود با کلی جوراب و گرم نگهدار و همه اینا مادرم رو به این نقطه رسوند که اخیرا دیگه مادرم قادر به انجام کارهاشون نبودند. من پیشنهاد دوره قانون سلامتی رو دادم و از اونجایی که ایشون شما و آموزش های شما را با جون و دل باور داشت، پذیرفت که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کنه.من مقداری پول گذاشته بودم کنار برای خرج عمل جراحی کمر مادرم. چون هر دکتری که برای حل این مشکل رفته بود، گفته بودند که دیسک کمر داره، گودی کمرشون زیاد هست و باید جراحی بشن. بعد از خرید دوره قانون سلامتی، ما دکتر رفتن های مادرم رو کنار گذاشتیم و زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردیم.من خودم در حیطه پزشکی هستم کاردرمانگر هستم و میدونستم هر عذابی که مادرم داره میکشه بخاطر عوارض دیابت و مصرف داروهاشه. میدونستم مصرف قرص چربی خون به مرور منجر به آتروفی عضلانی میشه و… اما نمیدونستم چطور باید جلو این پیشرفت بیماریهای عضلانی شونو بگیرم. یکبار هم که به مدت هفته گفتم قرص چربی خون قطع کنند، دیدیم بیماریش شدت بیشتری پیدا کرد.اما بعد از یک ماه که اصول و قوانین دوره قانون سلامتی رو به صورت کامل اجرا کردیم، مادرم کم کم توانایی راه رفتن به دست آوردند و تمام داروهاشون رو قطع کردند اونهم داروهایی که اگر یک روز نمی خوردند، کل سیستم بدنشون بهم می ریخت. الان حدود 6 ماه از زندگی به سبک قانون سلامتی میگذره و مادر عزیزم نتایج بی نظیری توی سلامتی بدست آورده مثل:خواب شبانه آرام؛ توانایی راه رفتن بدون حتی عصا؛ دید چشماش خیلی بهتر شده؛ بهبودی زخم سریعتر رخ می ده؛ از بین رفتن زخم دیابتی؛ برگشتن حس به اندامها شون به ویژه پاهاشون؛ از بین رفتن چهره بیمارگونه و دیدن نشاط روی چهره مبارکشون که دیدن چهره بانشاط مادرم آرزوی من بود؛ بهبودی کلیه ها و عدم دفع پروتئین؛ قند خون کاهش یافته؛ فشار خون عالی (12) که من سالها بود این نمره فشار خون از ایشون رو ندیده بودم و هزاران نتیجه دیگه.استاد من از طرف خودم و مادرم از شما سپاسگزارم که وقت گذاشتین و دوره قانون سلامتی رو تولید کردید و اکنون بیشمار انسان به واسطه این دوره از نعمت سلامتی بهره مند شدند. فقط خداوند قادره پاداش این لطف شما رو به شما عطا کند ان شاءالله.
  • -فرهاد و عسل
    استاد من همیشه این باور توی ذهنم بود که من نباید از داراییهام و نعمت هایی که خدا بهم داده استفاده کنم تا نزدیکان من که وضع و اوضاع خوبی ندارند دلشون نسوزه. اگر من خوب پول بسازم، بقیه که نمی تونن دلشون می سوزه. شما با تئوری ظرف آب، این باورها رو به من شناسوندید. وقتی توضیح می دادید که بعضی ها ناخودآگاه می خوان ظرفشون کوچیک باشه تا بقیه اذیت نشن، یاد خودم افتادم.وقتی نسخه جدید روانشناسی ثروت 1 روی سایت اومد، من تازه وارد حوزه ساخت و ساز شده بودم. این جمله‌ تون که میگید شما با ثروت ساختن، چقدر خیر به جهان می رسونید، مثلا با ساختن یک ساختمان چقدر خیر به مردم می‌رسونید رو اول خوب درک نمی کردم  چون اون باورهای محدود کننده رو داشتم.بعد از استفاده از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، تازه متوجه شدم که جهان بی‌نهایت ثروت داره و ثروت خداوند انتهایی نداره و همه به یک اندازه بهش دسترسی دارن.الان حدود 4 ساله توی حوزه ساخت و ساز هستم و همچنان با آموزش های این دوره کار می کنم. الان دارم این حرفتون رو تجربه می کنم که وقتی دارم یه ساختمون برای خودم می‌سازم، چطور دارم ثروت خیلی زیادی رو به افراد خیلی زیادی می‌رسونم و چقدر خدا به من برکت و روزی و ثروت بیشتری برای پخش کردن می‌ده.استاد، الان فعالیت فیزیکی من نسبت به شروع کسب و کار نصف شده اما درآمد من قابل مقایسه با اون روزا نیست با اینکه نصف اون زمان، وقت می‌ذارمالان درآمد هر یک روز من، 30 برابر بیشتر از درآمد یک ماه من در اون روزها و شروع دوره است. خیلی خدا را شکر گذارم و می‌دونم که این روند کار کردن به آگاهی های دوره رو ادامه بدم، هر روز نتایجم بیشتر می شه.
1 27 28 29 30 31 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الا رستگار» در این صفحه: 1
  1. -
    الا رستگار گفته:
    مدت عضویت: 176 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم ان‌شاءالله

    دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم

    حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم می‌کنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)

    اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..

    گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم

    گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم

    و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .

    و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم

    وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر

    همه ی ترسام خلاص میشم استاد

    همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان می‌کنه به اذن الله

    اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم

    و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم

    حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم

    هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب

    شکسته ی منو داد

    من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی

    ( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد

    تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..

    و هربار اشتباهات جدید

    حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد

    آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم

    تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر

    بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم

    به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم ان‌شاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم

    اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله

    به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود

    خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم

    یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم

    و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه

    لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم

    خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم

    و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره

    ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت

    به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم

    و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم

    آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم

    اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش

    اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه

    همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق می‌کنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست

    وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمی‌دونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت می‌بردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت می‌بردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمی‌دونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمی‌دونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم

    الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار

    زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم

    خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: