نتایج دانشجویان از دورههای استاد عباسمنش
- من 50 روز هست که دارم به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم. من این دوره بخاطر مشکل خونریزی که رحمم بعد از یائسگی داشت، خریدم. به خاطر این مشکل ترس تمام وجودم را گرفته بود. یه شب تو نامه ای برای خدا نوشتم: خدایا خودت دوا و دکترم باش. دیگه از دکتر رفتن خسته شدم و خدا واقعا منو هدایت کرد به سمت دوره قانون سلامتی.این اولین دوره ای از استاد هست که توی اون سرمایه گذاری کردم. توی همین 50 روز زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، نه تنها رحمم کامل خوب شده و خونریزی ندارم بلکه کلی نتیجه دیگه هم گرفتم:فشار خونم پایین اومده. دوز داروهام رو کم کردم. ریزش موهام خیلی کم شده. من از بچگی موهای خشکی داشتم و فکر می کردم این حالت طبیعیشون هست اما الان موهام خیلی نرم شدند. خروپف شبانه داشتم که کامل حل شده. قبل از دوره قانون سلامتی وقتی می خواستم خیاطی کنم با عینک هم نمی تونستم سوزن نخ کنم اما حالا به راحتی خودم این کار رو انجام میدم.پوستم نرمتر شده. زانو دردم کاملا برطرف شده. قبلا صبحها دور لثه هام انگار کف سفید رنگی بود که حالا دیگه نیست.نفخ معده داشتم که حالا ندارم. دلم میخواد برم بالا پشت بام خانه و فریاد بزنم خدایا شکرت به خاطر سلامتیم.در آخر بگم استاد آدرس شما و دوره قانون سلامتی رو خدا به من داد.
- الان 8 ماهه که دارم با آموزش های دوره کشف قوانین زندگی کار می کنم و دوست داشتم بخشی از دستاوردهام رو در این 8 ماهه اینجا ثبت کنم:قبل از خرید دوره کشف قوانین زندگی در شرایط کاری فوق العاده بدی داشتم کار می کردم و هیچ علاقه ای به کارم نداشتم. خودم رو یک قربانی میدیدم و فکر میکردم که راه دیگه ای ندارم. به صورت اتفاقی فایل مقدمه دوره کشف قوانین را دیدم اون فایل چراغ امیدی رو در ذهنم روشن کرد و فردای آن روز دوره کشف قوانین را خریدم و شروع به عمل به آگاهی ها و انجام تمرینات دوره کردم تا به قول استاد آگاهیهای این دوره در من نفوذ کنه. الان مدتهاست که من از اون قسمت شغلی جا به جا شدم به جایی که سالیان سال می خواستم و برای رفتن به اونجا دست و پنجه نرم میکردم اما انجام نمی شد. دلیل این نتیجه، قطعاً عمل به آگاهی های این دوره بود و دوست داشتم این رد پا رو برای خودم به جا بزارم که چطور از شرایط قبلیم به این نتیجه رسیدم.در حوزه روابط به شکل معجزه آسایی روابطم با همسرم و فرزندانم بهتر شده و این در حالی بود که قبل از این دوره انگار روابط ما خشکیده بود.قبل از این دوره در زمینه مالی مشکلات مالی زیادی داشتم و کارت بانکیم اکثرا خالی بود. الان به لطف خدا موجودی کارت من بیشتر وقتها بالای 20 میلیون تومان است با اینکه پول به حساب بچههام همیشه میریزم؛ پول به حساب همسرم مرتب میریزم و برای خودم خرج میکنم.تونستم اولین آهنگ خودم رو به نام «زیباترین تکرار امیر معتمدی» بخونم و پخ بشه. الان در گوگل قابل سرچ است. برای کافه ام مشکل نیروی خوب داشتم که به لطف خدا نیروی خوبی جذب کردم و در حوزه ارتباطم با خداوند یک احساس آرامش دارم به طوریکه از زندگیم لذت می برم و دیگر عجلهای برای رسیدن به خواستههام ندارم. این دوره داره مرتبا درهای جدیدی از رحت رو برام می گشاید.
- استاد خیلی سپاسگزارم بابت دوره معجزه گر قانون سلامتی. من یک ماه است که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم و آنقدر نتایج عالی در همین یک ماه گرفتم که برام مثل معجزه است. من دقیقا طبق آموزش های شما در دوره قانون سلامتی عمل کردم. توی یک ماه از وزن 80 کیلو به 71 کیلو رسیدم و یک هفته پیش که برای خرید لباس رفتم برای اولین بار تو عمرم تو این 23سال ساز M و S پوشیدم و چقدر ذوق کردم. قبل از دوره قانون سلامتی بوی عرق بدنم بسیار بد بود. روزانه چندین بار به خاطر بوی عرق تند بدنم باید حموم می رفتم. به خاطر این مسئله وقتی میرفتیم بیرون زیاد تحرک نمیکردم، بازی نمی کردم بدو بدو نمی کردم تا توی برگشت توی تاکسی یا مترو بوی عرق ندم اما الان این مسئله حل شده. وقتی می رم بیرون کلی تحرک و بازی می کنم و لذت می برم و هیچ خبری از بوی بد عرق نیست. پوست صورتم خیلی خوشگل و شفاف شده. موهام شفاف شدن و احساس میکنم دارن رشد میکنن چون خیلی وقت بود تو یک اندازه بودن. دیگه ریزش مو اصلا ندارم. قبلا خیلی اسید معده داشتم که حالم رو بد می کرد و الان هیچ خبری از این مسئله نیست و اما مهم ترین نتیجه من که مثل معجزه است، طبیعی شدن عادت ماهیانه منه. اول وضعیت عادت ماهیانه ام قبل از قانون سلامتی رو توضیح می دم تا بدونید چقدر تغییرات و نتایجم عالیه.قبل از قانون سلامتی وقتی می خواستم عادت ماهیانه بشم، از یک هفته قبل کمر درد، پادرد، شکم درد، درد مثانه، درد زیر شکم، درد سینه، پف بدن، سنگینی بدن، درد لگن و مقعد، آنهم از نوع بسیار شدید در بدن من شروع می شد و وقتی پریود میشدم دردم چندین برابر میشد به طوریکه من هر ماه به مدت 5 روز کامل مثل یک جسد روی تخت دراز کشیده بودم. توی اون 5 روز نه غذا می تونستم درست کنم، نه از خونه بیرون برم و حتی رفتن تا دستشویی هم برام زجر بود و باید خم خم راه می رفتم و گریه میکردم. طوریکه از یک هفته قبل، همه ی خونه می دونستن که من مبخوام پریود بشم. کلی ژلوفن و قرص درد و شیاف استفاده میکردم که باز هم چاره نمیکرد و کل اون مدت بی حال بی حوصله عصبی خسته بودم و یک عالمه مشکلات و عوارض دیگه هم برام داشت.حالا تجربه اولین پریودیم رو در دوره قانون سلامتی می گم: من رفته بودم پیاده روی 2 ساعته. بعد که برگشتم دیدم کمرم یه کم درد می کنه. به خودم گفتم نمی تونه از پیاده روی باشه چون پیاده روی برای درد کمر خوبه پس از چی میتونه باشه؟ و دیگه یادم رفت تا اینکه فرداش متوجه شدم که عادت ماهانه شدم و فهمیدم اون یه کم کمر درده برای پریودیم بوده و چقدر خوشحال شدم که از اون همه دردهای فجیع قبل از پریود تبدیل شده به یک کم درد کوچول.همونطور که گفتم قبل از دوره قانون سلامتی، من اصلا تحرک اصلا نداشتم و برام مثل رویا بودم که پریود باشم و بتونم از خونه بیرون برم. اما بعد از دوره قانون سلامتی تو روز اول پریودی یک پیاده روی 4 ساعت و نیم داشتم به طوریکه اصلا خودم باور نمیکردم. تو روز دوم باز 1 ساعت و نیم پیاده روی کردم تا خونه دوستم و بعد با هم رفتیم جنگل و چندین ساعت پیاده روی داشتیم و کلی لذت بردیم.قبل از دوره قانون سلامتی، وقتی پریود می شدم، فقط عفونت که به رنگ کامل سیاه بود از بدن من خارج می شد اما الان رنگ و بوی پریودی من کاملا طبیعی شده و اصلا عفونت ندارم. الان توی دوره پریودی چقدر اعصابم و روانم خوبه و چقدر با حوصله و خوش اخلاق هستم و الان که به این نتایج نگاه می کنم مات می مونم که آیا این منم که این تجربه راحت رو دارم. عذرخواهی می کنم که این جزئیات رو شرح می دم چون هدفم اینه که اگر خانم هایی توی سایت هستن که تجربه من رو دارن، این نتیجه بتونه امیدوارشون کنه که این مسائل با قانون سلامتی به راحتی آب خوردن حل میشه. یعنی فقط همین یک نتیجه از دوره برای من کافی و مثل معجزه هست. منی که هر ماه یک هفته از عمرم رو تو حس و حال بد می گذروندم و مثل یک مرده متحرک بودم و نمی دونستم که دلیل این حال بد و اینهمه درد و عوارض چیه. قبل از دوره قانون سلامتی هر ماه از زندگی من 21 روز بود و تازه همون 21 روز هم در خستگی و کسلی می گذشت. اما الان به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی یک هفته به هر ماه از زندگی من اضافه شده و دارم به معنای واقعی کلمه از زندگیم لذت میبرم و بی نهایت استاد ازت سپاسگزارم.
- من کاویس هستم، مهندس عمرانم و تو حوضه املاک کار می کنم. خدا رو شکر می کنم که دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم. من سال 98 با آموزش های استاد آشنا شدم و شروع کردم به گوش دادن به این آموزه ها طوری که تمام وجودم رو گرفت. بعد دوره عزت نفس رو خریدم. چون گفتم اول باید متکی به خودم باشم و روی هیچکس حساب باز نکنم و اوضاع واقعا خوب شده بود. بعد از مدتی به یک تضاد توی کارم خورده بودم. از لحاظ فکری و احساسی توی شرایط خیلی بدی بودم و قراردادهام به ثمر نمی رسید. یه شریک بد اخلاق هم داشتم که رفیق 20 سالم بود و از هنرستان باهم رفیق صمیمی بودیم. اما نگرشمون توی کار مثل هم نبود و همیشه با هم مشکل داشتیم.از وقتی روی آموزش های استاد کار میکردم، اخلاق بد و رفتارهای ناهماهنگش بیشتر به چشمم می اومد و مثل خار تو چشمم بود. در همین اثنا با فوت پدرم من بشدت داغون شدم. هر روز بهشت زهرا میرفتم، لباس مشکی میپوشیدم و پر از احساس بد بودم و طبق قانون سرعت اتفاقات بد هم بیشتر میشد تا اینکه به خودم اومدم و به خودم گفتم کاویس تو که قانون رو میدونی، به خودت بیا… . یک روز توی املاک بشدت با شریکم دعوامون شد. اون روز یاد جلسه هشتم عزت نفس افتادم، که استاد می گفت در چه شرایطی حاضرید تغییر کنید؟ 1- وقتی که همه چی به کام شماست؟! 2- وقتی که جهان با چک و لگد شما رو مجبور به تغییر می کنه؟! من به خودم اومدم و یکی از سخت ترین تصمیم های زندگیمو گرفتم و با اینکه گفتنش به رفیق 20 سالم که شریکم بود، گفتم داداش من میخوام تنها کار کنم. اولش فکر کرد شوخی میکنم اما وقتی فهمید تصمیمم جدیه، کلی ناراحتی ایجاد کرد و... خلاصه جدا شدم و تنها کار کردن رو شروع کردم. خودمو بمباران کردم با آموزش های استاد تا ذهنم آروم بمونه. ایده هام رو اجرا می کردم و فایلهای آموزشی درباره کارم می دیدم اونم با کلی انرژی و ذهنی باز و بدون هیچ غرغری.بعد از مدتی در کمال ناباوری دیگران، من خوب قرارداد بستم و ملک فروختم. از نظر بقیه همکارا بازار به اصلاح رکود کامل بود اما برای من اوضاع فرق داشت و به قول استاد که میگه این ما هستیم که به اتفاقات برچسب میزنیم، من هم با کمک آموزش های ثروت 1 این باور ساختم که برای من مشتری بسیار زیاده و همین طور هم شد. پشت سر هم قرار داد هایی با سودهای عالی می بستم. طوری که اینقدر پول توی حسابم پس انداز بود که کاسبای قدیمی و با تجربه هم نتونسته بودن مثل من درآمد بسازن و من میدونستم این نتایج از کجا آب میخوره. من توی 3 ماه به اندازه یک سال درآمد ساختم و 100 ها میلیون تومن سود خالص داشتم توی کارم. توی عید امسال هدف گذاشتم که تا آخر امسال 500 میلیون تومان پول بسازم که خداروشکر خیلی از این هدف جلوتر زدم.استاد ازت ممنونم. الان که اینو مینویسم اشک توی چشمام جمع شده. خدارو هزار مرتبه شکر که من رو به سمت شما هدایت کرد تا این آگاهی عالی رو بهم آموزش دادین. شما بهم جسارت و شجاعت رو برای گرفتن تصمیمات اساسی یاد دادین. شما بهم یاد دادین وقتی نتیجه ای رو به خدا می سپری، باید هدایت ها رو دنبال کنی و نگران هیچ چیز نباشی و من اینو با پوست و استخونم تو معامله هایی که داشتم درک و تجربه می کردم. زندگیم پر از معجزه شده استاد. ازتون سپاسگزارم.
- من حدود یک ماهه که دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم و دارم با آگاهی و تمرینات این دوره زندگی می کنم. امروز اومدم وضعیت زندگیم رو قبل از دوره و بعد از یک ماه کار کردن روی آموزش های دوره مقایسه کنم. من روی جلسات این دوره کار کردم تمرینات 3 جلسه اول رو انجام دادم و ترمزهایی که در زمینه شغلم داشتم رو پیدا کردم و روی حذفشون کار می کنم. جلسه 5 خیلی زیاد بهم کمک کرد. و اما درباره نتایجم:از نظر روابط، واقعا تو این یک ماه من و همسرم روابط خیلی عالی و گرمی داریم. همسرم میگه درکت خیلی بالا رفته.از نظر مالی قبل از دوره من خیلی تحت فشار بودم. چون زمین خریده بودم، حتی برای خرج 50 هزار تومن هم می ترسیدم و برام رویا بود که 10 میلیون پول توی حسابم باشه اما طی دو هفته بعد از کارکردن روی دوره، 140 میلیون پول توی حساب من بود و الان خیلی راحت خرید می کنم.قبل از دوره خودم یه سردردهای خیلی عجیب غریبی داشتم و خداروشکر در طی این یک ماه، این مشکل کامل برطرف شد. الان سلامت تر شدم؛ فول انرژی شدم؛ شادتر شدم؛ حالم خیلی خوبه و خدا رو شکر خانواده خیلی گرم و صمیمی ای دارم. همسر و فرزندانم خیلی احترام منو نگه میدارن و یک زندگی گرم و آروم رو دارم. مهمانی های خیلی عالی با افراد عالی رو داشتیم که توی این چندساله چنین تجربه ای نداشتیم و کلی هدیه دریافت کردم. کلی پس انداز کردم و راه پس انداز کردن رو یاد گرفتم. خانه مان همیشه تمیز و مرتبه و کلی وسیله جدید و نو برای خونم گرفتم. کلی کارهای به تعویق افتاده از قبل رو تموم کردم و انجام دادم و یه سفر یک روز عالی داشتیم که خیلی بهمون خوش گذشت. خودم خیلی آروم شدم و با خودم در صلح قرار گرفتم و دیگه سخت نمی گیرم. استاد ازت سپاسگزارم به خاطر دوره ارزشمند کشف قوانین زندگی.
- من آرزو هستم همسرو رفیق شهاب. نوروز سال 1398 قدم اول رو با آقا شهاب خریدیم و هنوز هم بعد از 4 سال داریم با آموزش های این دوره زندگی می کنیم.روزی که قدم اولو خریدیم، منو شهاب هنوز باهم ازدواج نکرده بودیم. هیچ کدام از وسایل خونه زندگی الان رو نداشتیم. پول یا سرمایه ای برای شروع زندگیمون نداشتیم. ماشین نداشتیم. کار مناسب نداشتیم. کسب و کار مورد علاقمون در حد نهایتا ماهی 100 هزار تومن بهمون پول میداد و بخاطر همین هردومون مجبور بودیم برای ماهی 2 میلیون، کارهایی رو انجام بدیم که بهش علاقه مند نبودیم. طول عمل به آموزه های این دوره در طی این 4 سال، هزاران هزار اتفاق و معجزه تو زندگیمون رخ داد که واقعا نوشتنشون چند روزی زمان لازم داره.و اما بخشی از نتایج ما از عمل به آموزه های قدم اول:ما الان توی خونه 150 متری قشنگ خودمون با کلی امکانات و وسایل خوب زندگی می کنیم. خونه مون در بهترین نقطه ی یکی از خوش آب و هواترین شهرهای ایرانه با ویوهایی عالی از هر طرف.ماشین خودمونو داریم. تمام کارهای دیگه رو کنار گذاشتیم و الان فقط کسب و کار شخصی خودمونو داریم و دست تو دست هم داریم پیش می بریمش و به درآمد 50 میلیون در ماه رسیدیم. بشدت توی زندگیمون آرامش داریم و زوجِ نمونه کل فامیل و آشناها و الگوی اونا توی روابط هستیم. چقدر عزت نفسمون بالاتر رفته. چقدر با اراده تر و قویتر از قبلیم. در طول مسیر ما قدم دوم رو هم خریدیم و از فردا دوباره قدم دوم رو شروع میکنم. دلیل اینکه این کامنتو مینویسم اینه که بگم: بزرگترین سپاسگزاری ما برای قوانین ثابت خداوند هست که از این دوره یاد گرفتیم. هرجا به هر چالشی میخوریم میگیم خوب فرمولو بلدیم، حالا با تمرکز درستش میکنیم؛ خلقش میکنیم.
- من با اینکه بیشتر از یک ساله که دوره 12 قدم رو خریدم، اما دقیقا از 40 روز پیش تصمیم جدی گرفتم تا به صورت جدی به آموزش های این دوره عمل کنم.با شروع آموزش ها از خدا خواستم که درآمدم 2 برابر افزایش پیدا کنه. من آرایشگرم و باوجود اینکه مهارتم توی کارم خیلی خوبه و واقعا رفتار خوبی نسبت به مشتریام دارم، اما درآمدم کم بود و همیشه از خودم می پرسیدم مشکل کجاست؟! فکر می کردم شاید به خاطر مکان سالنم باشه که انتهای یه کوچه است و سر راست نیست و کلی دلیل دیگه.با آموزش های 12 قدم یاد گرفتم که این ایراد نیست و اگه خدا بخواد روزی بده و مشتری ها رو به سمتم هدایت کنه، هیچ ربطی نداره که سالن من کجا باشه.اوایل می رفتم سالن و مشتری نداشتم و بیکار بودم. می نشستم آموزش های استاد توی جلسات 12 قدم رو نت برداری میکردم. توی سایت کامنت بچه ها رو میخوندم و به آموزش ها عمل می کردم و با خودم میگفتم خدا خودش روزیمو میرسونه. خلاصه با حس خوب کارهای مفید رو انجام می دادم وروی خودم کار می کردم. الان که کمتر از 2 ماه می گذره، درآمد من به بالای 3 برابر رسیده. دقیقا همون حرفی که استاد توی یکی از جلسات 12 قدم گفت که:\"وقتی روی باورهات کار کنی و بهبودشون بدی، خدا مشتری هایی براتون می فرسته که 10 برابر مشتریهای قبلی ازتون خرید میکنن\". من به لطف خدا این روزها از این دست مشتری ها دارم. وقتی دوباره داشتم این فایل و این جمله استاد رو گوش می دادم گریه ام گرفت. گفتم خدایا من فقط از خودت خواستم و تو چقدر خوب جوابمو دادی.
- استاد عزیز از عمق وجود ازتون سپاسگزارم. واقعا حرفتون حقه که میگین نتایجی که از دوره ها می گیرید بارها بیشتر از بهایی که برای دوره پرداخت می کنید. واقعا نمیشه روی دوره های فوق العاده شما قیمت گذاشت. من 3 ماه رو با دوره عزت نفس گذروندم و کلی زندگی من تغییر کرد. قبل از این دوره خیلی با خودم غریبه بودم. اصلا نمیدونستم پاشنه آشیل چی هست، ترمز چی هست…و توی این دوره کم کم خودم رو شناختم. اونم بعد از بعد 28 سال و هر روز دارم خودم رو بهتر کشف می کنم.این 3 ماه، به اندازه ی بیش از کل زندگیم، با خودم به صلح رسیدم واین بزرگترین دستاورد من از 3 ماه بودن با آموزش های عزت نفس هست. خیلی نتایج دیگه هم گرفتم مثلاً:من چندسال مشکل بی خوابی داشتم. حتی این اواخر فقط با قرص خواب میخوابیدم اما دقیقا توی جلسه 2 عزت نفس بود که راهکار این مشکل رو پیدا کردم و حل کردم و بعدش معجزه ی جلسه 2 برای من رخ داد. الان دیگه یه خواب عالی بدون مشکل و بدون قرص خواب دارم.قبل از این دوره، به شدت از تاریکی میترسیدم و فراری بودم. شب ها باید با چراغ روشن میخوابیدم اما الان خیلی آروم و راحت توی تاریکی مطلق میخوابم. قبل از این دوره پذیرفته بودم که به خاطر انتخاب رشته ی غلطم در دانشگاه، دیگه فرصتارو از دست دادم چون هرچی تلاش کردم به در بسته می خوردم اما آگاهی های این دوره و تمریناش چنان اراده ای بهم داد که گذشته رو کنار زدم و برای شغل دلخواهم دوره آموزشی دیدم و به طرز معجزه آسایی با نمره عالی قبول شدم و الان با یه شرکت بزرگ و معتبر در کشور قرارداد بستم. ضمن اینکه دارم کارای تاسیس دفتر خودم رو انجام میدم.نتیجه بعدی من حذف شدن آرایش از معادلات زندگیم هست. قبل از این دوره دختری بودم که از دبیرستان تا حالا حتی یک دقیقه هم بدون آرایش بیرون نرفته بود اما الان اونقدر عزت نفس و احساس لیاقت دارم که نیازی به آرایش نمی بینم.چقدر از بودن با خودم لذت میبرم.چیزی که تا قبل از این دوره تجربه نکرده بودم.چقدر احترام بیشتری برا خودم قائلم و چقدر توقعم از بقیه کم شده.چقدر ارتباطاتم با همسرم عالی شده و البته رفتار همسرم با من چقدر باکیفیت تر شده.چقدر کیفیت شرایط زندگیم بیشتر شده. تازه من فقط 3 ماه با آموزش های این دوره کار کردم و فکر می کنم شاید 10 درصد روی خودم کار کردم اما نتایج تا این حد تغییر کرده.
- استاد عزیزم بینهایت سپاسگزار شما هستم بابت آموزش های شما در این دوره ارزشمند و فوق العاده؛ قطعا شما بهترین معلم و استاد روی کره زمین هستین. من با ۲۵۰ میلیون تومان بدهی وارد این دوره شدم و شروع کردم به عمل به آموزشهای شما. من با همون شغل، تو همون شهر، با همون استعداد و امکانات، با همون ساعت کاری که قبلا نتیجهاش بدهی شده بود، تونستم با کار کردن روی خودم و تغییر باورهام، در کمتر از یکسال از ۲۵۰ میلیون تومان بدهی برسم به ۳۰۰ میلیون تومان پس انداز. داشتم فکر میکردم چه اتفاقی برای من افتاد و چرا یکسال قبل این تجربهها رو نداشتم؟ و پاسخ فقط تغییر باورهای من بود. توی حرفه ما همه میگن باید ماشین شاسی بلند داشته باشی، لندکروز داشته باشی، تا بتونی پروژههای خوب بگیری. در حالیکه پروژهای که الان دارم روش کار میکنم، بهترین پروژه تمام سالهای کاری من بوده. من نه ماشینم رو عوض کردم و نه ماشین شاسی بلند دارم اما افرادی که من رو برای همکاری انتخاب کردند میگفتند مهر شما به دل ما نشسته و خواستیم با شما کار کنیم. اینا همش نتیجهی جدی گرفتن آموزشهای شما توی این دوره است و خداوند که قلبا رو برای من نرم کرده. استاد من با نتایجی که با عمل به آموزشهای شما بدست آوردم به این یقین رسیدم که ثروتمند شدن به هیچ عامل بیرونیای ربط نداره. نه به هوش و استعداد نه به وضعیت مالی خانواده نه به شغل نه به تحصیلات و نه به هیچ عامل بیرونی دیگه. بلکه فقط و فقط به باورها ربط داره.اینکه من الان رو مبل خونه خودم نشستم و دارم از پنجره ویلاهای میلیاردی رو میبینم، دارم شالیزار و سر سبزی رو میبینم، باد میزنه به صورتم و نم نم بارون رو دارم میبینم و بخاطر تغییر باور هامه؛ من سال قبل داشتم با بدهی هام دسته و پنجه نرم میکردم؛ امسال در بهترین نقطه شهر محل زندگیم خونه گرفتم دارم مستقل زندگی میکنم و رو باورهام کار میکنم خدایا چه هدایتی؛این نتایج به من الگوی ثروت ساختن رو فهموند که فقط باید باورهامو تغییر بدم؛ رفتارمو عوض کنم تا ثروت وارد زندگی من بشه: همین تمرکزی که روی آموزشهای دوره دارم میذارم تغییر رفتاره، تمریناتی که انجام میدم، کامنتی که مینویسم و این تغییرات درونی خودش رو توی کلام من داره نشون میده. دیروز با شخصی تماس گرفتم و با اطمینان بهش گفتم بیا قرارداد کاری ببندیم و شبانه اون فرد اومد سر میز مذاکره. در حالیکه من قبلا همچین عزت نفسی نداشتم که با اطمینان به کسی بگم این قرارداد رو ببنده و این معامله رو انجام بده. اما الان ایمان من به خدا و قوانینش که توی این دوره آموختم، پیشنهادهایی رو به ذهنم میاره و من با قدرت انجام میدم که نتیجه بخشه. اینا همون تغییرات درونیای هست که به خاطر کار کردن روی ذهنم ایجاد شده.
- بزرگترین پاشنه آشیل من کمالگرایی هست. دوره شیوه حل مسائل واقعا به دادم رسید و این پاشنه آشیلم رو به من شناسوند تا بفهمم ترمز اصلی من چیه و چرا با اینهمه هدف و انگیزه ای که همیشه داشتم و این همه شور و شوق و ایمان عملی و این همه کارهای زیادی که در طول روز برای اهدافم انجام میدم، چرا نتایج راضی کننده نیست.کارکردن روی این ترمز مصادف شد با بروزرسانی کشف قوانین زندگی و الان 24 روزه که من دارم با آگاهی و تمرینات این دوره زندگی می کنم. نتایج ام واقعا دیوانه کننده است. قسم میخورم که بارها و بارها با دیدن نتایجم اشک شوق ریختم. من با این دوره کدنویسی زندگی دلخواهم رو یاد گرفتم. امروز روز 24 ام از چالش 30 روزه من در تمرین کدنویسیه و چقدر پیشرفت داشتم هم از نظر شغلی؛ هم از نظر مالی؛ هم از نظر روابطیمن مربی یوگا هستم و به تازگی به امریکا مهاجرت کردم و وارد دنیای انگلیسی زبان شدم. بعد از دوره شیوه حل مسائل یک هدف 6 ماهه گذاشتم که آموزش یوگا به زبان انگلیسی رو شروع کنم. امروز فقط 3 ماه گذشته از قول 6 ماهه ای که به خودم داده بودم گذشته و اوضاع انقدر خوب پیشرفته که الان 14 جلسه از بسته آموزشی ام رو به زبان انگلیسی آماده کردم.درآمدم ام نسبت به ماه قبل، 4 برابر شده؛اعتماد به نفسم توی آموزش به زبان انگلیسی به افراد متفاوت به شدت بالا رفته. حالا از یه ورزشکار حرفه ای گرفته تا یک شخص با محدودیت فیزیکی. به نحوی که صاحب استودیو یوگا که اونجا کار می کنم، چون دید کلاسهای من خیلی راحت تر از بقیه مربیان بوک میشه، بین اون همه مربی انگلیسی زبان، اجرای بهترین کلاس رو به من پیشنهاد داد.چند روز پیش ایشون متوجه شد کلاسی که من واگذار کرده، از همیشه شلوغ تره و بهم پیشنهاد داد که یک workshop بزارم.و این دقیقا موضوعی بود که میخواستم بعد از رسیدن به هدف 6 ماهه ام، به عنوان هدف بعدی انتخاب کنم و اینقدر راحت توی مسیرش قرار گرفتمنتیجه ی بعدی، درباره روابط کاریم هست. صاحب استودیو بین اون همه مربی که آمریکایی و همزبونش هستن، من رو به یک برنامه خصوصی قایق سواری یک روزه دعوت کرد و توی این برنامه کلی ارتباطات جدید و روابط دوستانه عالی برام شکل گرفت.معجزه ی بعدی زندگیم دعوت شدن به یک پادکست از طرف استودیو بود. واقعا نمیدونم چطور توی اون پادکست با چه اعتماد به نفس بالایی 2 ساعت با دوتا آمریکایی اینقدر رون حرف زدم. انگار این من نبودم این خداوند بود که داشت به جای من میفهمید و جواب میداد و فرداش همه مشتری ها پیگیر بودن که این پادکست کی پخش میشه..پول داره به راحتی وارد زندگیم میشه. تمام شاگردام کلاسهای هفته بعد من رو بوک میکنند و… نمیدونم چقدر متوجه نتایج جادویی شدید که فقط توی 24 روز کار کردن با دوره کشف قوانین تجربه کردم. چون برای خودم موضوع فقط درآمد بیشتر، ارتباطات بهتر با مشتری ها، رابطه صمیمی تر با صاحب استودیو، رضایت مشتری ها و… اون هم توی یه زبان و فرهنگ جدید نیست. بلکه عشق به زندگی در من 100 برابر شده؛ هر صبح با شوق بیدار میشم؛ ارتباطم با همسرم بسیار بهتر شده و احترام همسرم به من هزار برابر شده، حالم خیلی خوب تر شده، دارم از مسیری که هر روزش رشد هست ، لذت میبرم و زندگیم بهشت شده.
سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))
از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))
عشقم بدون من اینده ی توعم
اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا
از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…
راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))
ببین ارام جان عزیزم
دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن
من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم
من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم
همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …
تو خیلی خوده گذشته ی منی
جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …
حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))
در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))
ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده
دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …
من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه
از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …
من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …
من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …
ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …
من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …
اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …
برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن
و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …
دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …
من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …
ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …
خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …
ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟
ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟
نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟
به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن
اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها
اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))
ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم
اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم
اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))
دوستت دارم گذشته ی من فعلا
ارام گیان عزیز
بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا
کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست
خداوندی که سیستمه
نه یک انسان
ما باید این سیستم رو بشناسیم
بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …
وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه
یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی
و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی
اصن از خودت بپرس
چرا گیاهخوار شدی ؟
برای تجربه ی ارامش بیشتر
چون این بهت ارامش میده
حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟
ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..
و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …
خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …
اون نگاه دلسوزی نداره …
اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …
خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …
خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …
سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …
یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …
این نگاه و دیدگاه خداونده
اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …
همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …
توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))