زینب روشناستاد جان من فروردین پارسال دوره قانون سلامتی رو خریدم و به شیوه این دوره زندگی می کنم. هم خودم وهم خانواده ام نتایج بسیار عالی گرفتیم. زن داداش من هم این دوره رو خرید. ایشون حدودا 20 سال بود که دیابت داشت و انسولین مصرف میکرد.با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، ایشون دیگه انسولین نمیزنه و قرص فشار خون رو هم که مصرف می کرد، کنار گذاشته و حدود 40 کیلو وزن کم کرده والان از وزن 120 کیلو به وزن 80 کیلو رسیده
خدیجه شریعتیاستاد چند روز پیش داشتم خودمو با خدیجه قبل از دوره 12 قدم مقایسه میکردم و دیدم نتایجم واقعا شگفت انگیزه دلم نیومد برای شما ننویسم.
خدیجه چند سال قبل یه دختر غرغرو و ناآروم بود که با همه سر جنگ داشت اما خدیجه الان به شدت اروم شده و به شدت دنبال رشد شخصیتشه.خدیجه چند سال قبل پر از شرک بود و هیچ امیدی به بهتر شدن شرایط زندگیش نداشت، انگار یه مرده بود اما خدیجه الان به شدت امیدواره و می بینه که خداوند چطور داره درها رو براش باز می کنه .خدیجه چند سال قبل درگیر انواع بیماریها بود مثل: آرتروز و دیسک کمر و معده ی ناراحت و همیشه فکر میکرد این دردها برای همیشه باهاش هستن. اما خدیجه الان سالم سالمه، هر روز باشگاه میره و هر روز بدنش قوی تر میشه.خدیجه چند سال قبل به شدت ترس تموم شدن پول رو داشت. هر وقت میرفت خرید پول کم میاورد. تا جایی که حتی از بقیه قرض میکرد و همیشه هم جنس های درب و داغون و مونده مغازه ها رو میخرید. اما خدیجه الان دیگه هر چیزی رو که نیاز داره اون هم از بهترین نوعی که براش امکان پذیره، می خره و همیشه هم پول براش باقی می مونه.مورد بعدی اینه که: من 11 روز پیش تصمیم گرفتم کمالگرایی رو بزارم کنار و دوباره قدم اول رو آموزش ببینم و به تمرینات این دوره عمل کنم و به تعهدم عمل کردم. اینهم از معجزات تعهد من به آموزه های قدم اول در این 11 روز:1- هجرت از کارگاه داداش بزرگم که اونجا کارگر داداشم بودم با تایم کاری سخت و سنگین. اما حالا برای خودم کار می کنم و ساعت کاریم دست خودمه و کلی حالم عالیه.2- همزمان با اون هجرت، خرید یه چرخ راسته دوز عالی برای شروع کسب و کار شخصیمبه صورت نقد. باید بگم منی که تا چند ماه پیش اگه میخواستم یه چیز صد هزارتومنی بخرم کلی باید حساب کتاب می کردم، حالا به این حد از رشد مالی رسیدم که چرخ میلیونی ای رو که مدتهاست رویاشو رو داشتم رو براحتی و نقد می خرم.3- حل مساله ای که با داداش بزرگم پیش اومد سر رفتن از مغازه ش: خدیجه قبلی تو اینجور مواقع به شدت میترسید و گریه و زاری می کرد، اما اینبار خدیجه به لطف خدا و عمل به آموزش ها تونست این مساله رو طوری مدیریت کنه که فرداش داداشم یهم پیام داد و ازم بخاطر رفتارش عذرخواهی کرد.4- رسیدن پول و ثروت از جاهایی که حتی تصورشم نمیکردم.
5- فروش یکجای گلدونایی که از مغازه گل فروشیم مونده بود و کلی معجزه های ریز و درشت دیگه که هر بار به خودم میگم ببین اینا نتیجه همون تعهده س ها. با خودم میگم اینا فقط توی 11 روز برام رخ داد و تازه قدم اول هستم و اگر با همین تعهد پیش برم، قدم 12 ام چقدر نتایجم رشد کرده و این فکر به شدت منو سر ذوق میاره.
هادی قره قانیدوره شیوه حل مسائل زندگی برای من پر ااز لحظه خرید این دوره تا الان برکت بوده و درس. من حدود 3 ماه پیش، در حالی که یکی از سخت ترین روزهای زندگی م رو از نظر مالی و سلامتی سپری میکردم، هدایت شدم به این دوره. 4 ماه بود که به دلیل مشکل سلامتی که بوجود اومده بود، یک ریال ورودی مالی نداشتم و حدود 125 میلیون هم، بدهی بابت کارم داشتم. وقتی وارد این دوره شدم به خودم گفتم: «استاد این دوره رو برای من آپدیت کرده و مجدد گذاشته باید خوب و دقیق از آگاهی های این دوره استفاده کنم.» خیلی ذوق برای شروع کردنش داشتم و متعهد شده بودم هر آنچه گفته شده رو باید دقیق انجام بدم.با دقت دوره رو شروع کردم و تمرینات رو انجام دادم و در دفتری که برای این دوره خریده بودم یادداشت می کردم. واقعا استاد چقدر درست گفتید که بهایی که برای دوره ها پرداخت می کنید، چندین برابرش بهتون برمیگرده. باورتون نمیشه بعد از شروع عمل به آگاهی های دوره، روزهای سخت بی درآمدی من داشت تموم می شد. نشونه ها و برکات از روز دوم شروع شد.دقیقا داشتم تمرینات جلسه دوم رو انجام میدادم که یکی از مشتری هام که خیلی وقت بود ازش خبری نداشتم باهام تماس گرفت و سفارش خیلی خوبی داد. واقعا باور کردنی نبود، این سفارش بیشترین حجم سفارش در 6 سال سابقه کاری من بود. واقعا از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم با این که رو تخت افتاده بودم ولی دلم میخواست پرواز کنم.انگیزه بیشتری گرفتم و گفتم باید بچسبم به دوره و جلسات و تمرینات رو یکی یکی با دقت انجام بدم. بیشترین دلیل خرید دوره شیوه حل مسائل برای من پرداخت بدهی هام بود. چون قشنگ سنگینی بار بدهی رو روی دوشم، حس میکردم. میدونستم اگر بدهیام رو پرداخت کنم شرایطم حتما تغییر میکنه. به خودم تعهد داده بودم بدهی هامو تسویه کنم.نجواهای شیطان هم مثل همیشه چیزی برای گفتن داشت و میگفت چجوری این همه بدهی رو میخای بدی در صورتی که چند ماهه یه ریال درآمد نداشتی؟من شروع کردم به عمل به تک تک جلسات دوره و انجام تمریناتش و به طرز باور نکردنی در کمتر از یک ماه من تونستم همه اون 125 میلیون بدهی رو پرداخت کنم. در صورتی که در شروع کار هیچ ایده ای برای پرداختشون نداشتم و روی تخت افتاده بودم و حتی توان حرکت کردن هم نداشتم.به خاطر عمل به آموزش ها، برکت ها شروع شد و از در و دیوار مشتری برام میومد در صورتیکه بقیه همکارانم شوکه شده بودن از فروش من، میگفتن تو این بازار اصلا نمیشه اینجوری فروخت. اونا نمیدونستن که کار من نیست همش کار خداست، اون داره مشتری میفرسته من که کاری نکردم. به قول خودتون استاد عزیزم، وقتی قدمی برای حل مسئله برمیداریم و حتی ایده ای هم نداریم راه و چاه خودش گفته میشه بهمون.الان که دارم این کامنت رو مینویسم چندین بار جلسات دوره رو از اول تا آخر گوش دادم و تمریناتش رو انجام دادم و با هر بار مرور جلسات و تمرینات دوره، درهای جدیدی برای حل مسئله هام باز شده.این دوره از من یه نسخه جدید از هادی ساخت. الان دیگه یه عزت نفسی دارم و یه احساس لیاقتی پیدا کردم که هر مسئله ای توی زندگی م پیش بیاد با آغوش باز پذیرای اون هستم و میرم که حلش کنم و از نعمت ها و برکاتش استفاده کنم. با آموزش های این دوره این رو تجربه کردم که انگار یه گنجی تو دل مسائل هست که تنها راه دستیابی به اون گنج، فقط حل کردن مسئله از ریشه هست.خدارو شکر الان هم وضعیت سلامتی م بسیار بهبود پیدا کرده که واقعا شکر گزار این نعمت گرانبها هستم. همچنین به لطف خدا درآمدم 6 برابر بیشتر شده و مطمئنم بیشترم میشه. دوستای عزیزی که تازه این دوره رو خریداری کردید، تمام تمرکز تون رو بزارید رو این دوره. واقعا تمرینات این دوره بی نهایت استادانه طراحی شده و وقتی به این تمرینات عمل کنید، از نتایجش شگفت زده خواهید شد. این دوره بی نظیر بارها و بارها برای هر مسئله بزرگ و کوچک به کارتون خواهد اومد و تا آخر عمر می تونید ازش استفاده کنید.
سارا سهیلیدوره شیوه حل مسائل زندگی، مسئله رو از من حل کرد که 3 سال درگیرش بودم. مسئله این بود که نمی توانستم از کار مورد علاقه ام به صورت مستمر پول بسازم. هر ایده ای که بگید رو برای حل این مسئله امتحان کردم. به هر دری میزدم ولی نمیتونستم از کار مورد علاقم ، مستمر پول بسازم.با عمل به آگاهی های دوره شیوه حل مسئله، مسئله ی 3 ساله ی من حل شد. سوالات فوق العاده ای که توی این دوره طراحی شده، بهم فهموند که ریشه مسئله من چی هست. استاد من از فروردین ماه تا به الان خداروشکر دارم به صورت مستمر از کار مورد علاقم پول می سازم. چیزی که آرزوم شده بود که حل بشه رو دارم تجربه می کنم. تازه من حتی هنوز به جلسه آخر دوره شیوه حل مسئله نرسیدم. مهم ترین تمرکز من این بوده که سعی کردم تمرینات جلسه دوم دوره رو هر هفته انجام بدم.استاد توی سه هفته ی اخیر کسب و کار من زیر رو شده. منی که قبلا آرزوم بود در ماه یک سفارش 50 هزار تومنی بگیرم، الان تا مهر ظرفیتم تکمیل شده و مشتری هام دارم سفارشات شون رو برای مهر ماه رزرو می کنن.
از اونطرف دوره فوقالعاده کشف قوانین زندگی، بهم دو تا ترمز مهم رو شناسوند که با برداشتن اون دو تا ترمز، کسب و کارم بسیار پر رونق شد.
اینقدر توی این یکی دو روزه، مشتری اومده که من همش مشغول جواب دادن به مشتری ها بودم.برای من حل این مسئله مساوی با حل بزرگترین چالش زندگیمه و این تجربه موفق بهم فهموند که من بلدم مسئله حل کنم؛ مسائل حل میشن فقط باید ریشه رو بشناسی و راه حلش رو یاد بگیری.
منیراین بار دوم هست که دارم روی آموزش ها و تمرینات دوره 12 قدم کار می کنم و الان برای بار دوم، به قدم 6 رسیدم.وقتی چکاپ فرکانسی که در شروع دوره نوشتم رو نگاه میکنم، روز به روز پیشرفت و تغییراتم رو می بینم.از اون روز تا الان: درآمدم 6 برابر شده.پس اندازم تقریبا 30 برابر شده و قدرت خریدم بالا رفته. وام مسکنی رو که گرفته بودم یک جا صفر کردم و بدهی ندارم.بدنم سلامت شده. استاد قبل از شروع 12 قدم مسئله ای برای من رخ داد که تمام مهره های کمرم دچار دیسک شدن. زمانی که 12 قدم رو تهیه کردم به این نیت بود که بچه دارم بشم. با تکیه بر آموزش های 12 قدم من تونستم به اون درد غلبه کنم و حتی 9 ماه بارداری رو طی کنم و بچم سالم به دنیا بیاد. خدا این بچه رو دقیقا بعد از پایان قدم اول به من داد و در تمام دوران بارداری، من شکرگزاری کردم و فایلهای شما رو گوش دادم. الان بچه ام 1 سال و 8 ماهشه و فایلهای زندگی در بهشت رو که براش میذارم فقط ذوق میکنه و ارتباط روحی واضحی با شما داره. فایلهای صوتی شما رو میذارم انگار آرامش میگیره و به خواب میره.واقعا هر لحظه زندگی من شده تغییر. از نظر اعتماد بنفس، آموزش های شما 180 درجه من رو تغییر داده. تغییرات داشتم. سپاسگزارم از آموزش های اصل و بی حاشیتون.
علیرضا بهادریاستاد شما توی قدم هفتم، قانون رهایی رو آموزش دادید. در مورد قانون رهایی در زندگیم چندان بیگانه نبودم و طبق این قانون یک تصمیم مهم رو در زندگیم گرفتم اما ترسها و کمبود ایمان اجازه اجرای این تصمیم رو از من میگرفت. آموزش های شما توی این قدم در مورد قانون رهایی به من ایراد کارم رو فهموند. من با گاری ای از باورهای محدود کننده که به خودم بسته بودم، نه تنها رها نبودم بلکه مسیر رو برای خودم سخت و دشوار کرده بودم. عمل به آموزش های شما توی این قدم، این گاری را از من باز کرد و جاده ای آسفالته را به من نشان داد تا سوت زنان به اهداف و خواسته هایم برسم.
من با توکل به خدا حرکت کردم و سعی کردم در مسیر این تصمیم رها باشم تا خداوند به بهترین چگونگی هدایتم کند. نتیجه اجرای این آموزه ها برای من، آزادی مکانی و مالی بود.
درآمد 14 برابر شد. از درآمد 5 میلیون در ماه به 70 میلیون در ماه رسیدم.
از زندگی در شهری غریب به زندگی در آپارتمانی با وی یی زیبا و عالی رسیدم.
در مسیر نجواها زیاد بود که اگر نشه چی. اما ایمان من به خدا بیشتر بود و همیشه میگفتم اگه بشه چی میشه. من از 12 قدم یاد گرفتم و آموختم که وقتی در مسیر درست حرکت میکنم هر اتفاقی که در زندگیم بیفته رو به خیر تعبیر کنم و مطمئن باشم که نتیجه آن به نفع من خواهد بود.
حسین دهنویمی خوام چند مورد از نتایجی رو با شما به اشتراک بگذارم که از عمل به 3 جلسه اول دوره کشف قوانین زندگی و انجام تمرین کدنویسی شرایط دلخواه روزانه گرفتم. من 13 سال بود که درخواست یک پست سازمانی را داشتم. به هر دری زدم که بتونم این پست سازمانی رو بگیرم. از درخواست از آدمای گنده شهر و استان گرفته تا آدمهای سیاسی شهر خودمون. ولی نشد که نشد من در این 13 سال تلاش، این پست سازمانی رو بگیرم.وقتی وارد دوره کشف قوانین زندگی شدم، بالای 10 بار من 3 جلسه اول این دوره رو گوش دادم و سعی کردم تمرینات شو مو به مو و دقیق انجام بدم و نتایج این تمرکز رو هم دیدم.من توی این جلسات یاد گرفتم که که با کد نویسی و ارسال فرکانس خواسته ام و برداشتن ترمزها، می تونم به خواسته ام برسم. نتیجه تمرکزم بر تمرینات این جلسات این شد که در کمتر از یک ماه تونستم به پست سازمانی ای برسم که همیشه آرزوش رو داشتم و با وجود 13 سال دوندگی نتونسته بودم بدست بیارمش. روزی که داشتم تمرین چالش 30 روزه کد نویسی رو انجام می دادم، فکرشو نمی کردم که انقدر سریع جواب بگیرم.مورد بعدی از نتایج اینه که: من در بیزینس شخصی ام که سوا از کار دولتیم هست، همیشه بحث صادرات برام یک علامت سوال بود که چرا من نمیتونم صادرات انجام بدم؟! چرا هر وقت برای صادرات اقدام می کنم یه مشکلی به وجود میاد که من نتونم صادرات انجام بدم؟!
اومدم با کمک تمرینات و سوالات خودآگاهی درباره ترمزهای ذهنی، ترمزهام رو شناسایی کردم و شروع کردم به رفع اون ترمزها. فقط رو این موضوع من دو روزه کار کردم و نتیجه این شد که همین الان که دارم این متنو تایپ میکنم، در محل دفتر کارم بودم و داشتم کارهای مشتری ای رو انجام می دادم که به من پیشنهاد خرید تناژ از کسب و کارم رو داد اونهم به صورت نقد. من کد این خواسته رو 2 روز پیش نوشتم و همین امروز هم جواب گرفتم.
خدا را شکر میکنم بابت این قوانین دقیقی که گذاشته در این جهان هستی. خدا را شکر میکنم بابت استاد عزیز که این قوانین رو انقدر دقیق به همراه خانم شایسته به ما یاد دادن تا بتونیم برنامه نویس زندگی خودمون باشیم و زندگی خودمون رو همونطور که دوست داریم، خلق کنیم.
فاطمه طالب نیادو سه ماهی بود که ذهنم درگیر موضوع حقوقم بود. میخواستم برم با رئیس کارخونه مون صحبت کنم و درخواست افزایش حقوق بدم اما برام خیلی کار سختی بود. گفتم بیام دوره عزت نفس و که پارسال خریده بودم دوباره گوش کنم و تمریناتش رو انجام بدم. توی تمرین جلسه اول شما گفتین یکی از تصمیماتی که مدتها به تعویق انداختین رو انجام بدین. منم تصمیم گرفتم که حتما این کارو انجام بدم و نتیجه اش رو اینجا بنویسم. استاد من قبلا توی یکی از دوره ها از شما یاد گرفتم که کارهامو با خدا تقسیم وظایف کنم.من از خدا خواستم که خدایا من میرم برای حقوقم صحبت میکنم و مبلغ مناسبی هم برای افزایش حقوقم در نظر گرفتم و از خدا خواستم که تو این مبلغ رو توی زندگی ام جاری کن و همه اینهارو توی دفترم نوشتم.از تمرین ستاره قطبی هم کمک گرفتم تا هدایت بشم به زمان مناسب. چون همیشه تو اتاق رئیسم مهمون هست، مشتری هست و واقعا وقت آزاد گیر آوردن برای صحبت خیلی کم پیش میاد. اما باورتون نمیشه که خدا برای من همزمانی هایی رو ایجاد کرد که من خیلی راحت رفتم اتاق رئیسم و صحبت کردم. رئیس من، دقیقا همون مبلغی که من برای خودم تو دفتر نوشته بودم همون مقدار برای افزایش حقوقم درنظر گرفتن و من چقدر خوشحال شدم و چقدر ایشون با عزت و احترام با من برخورد کردن و من متوجه شدم که چقدر حواسشون به همه چیز هست و میبینن مهارتهارو.من فهمیدم که چقدر موضوع ثروت ذهنیه و اگه بتونیم مبالغ بیشتر رو برای ذهنمون منطقی کنیم برای خدا کاری نداره همون مقدار رو وارد زندگیمون میکنه و فهمیدم که این منطقی شدن مبالغ بالاتر تکامل میخواد. یعنی من الان که به این مبلغ رسیدم و برام باورپذیر شد میگم پس بالاتر از این هم میشه و دفعه بعد روی اون مبلغ تمرکز میکنم. البته این رو هم بگم که ثروت فقط با احساس لیاقت بدست میاد. یعنی من اول توی کارم تونستم مهارتی رو که بدست آورده بودم به مدیرعامل مون نشون بدم و این مهارت عزت نفس من رو بالاتر برده بود. بعد به خاطر آموزش های دوره عزت نفس، مطمئن بودم که اگه برم صحبت کنم و درخواست بدم، حتما افزایش حقوق خواهم داشت.
داریوش فضلعلیپورمیخوام تجربه خودمو از عمل به قانون سلامتی بنویسم
یه نکته جالبی هست که همه دوستان از بزرگ شدن لباساشون نوشتن و اینکه دیگه لباساشون براشون گشاد شده. اما برای من برعکس شده. چون قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی من به شدت لاغر بودم. قدم 196 سانتی متر و همیشه وزنم 70 کیلوگرم. فکرشو کنید چقدر لاغر بودم. سالها بود دنبال اضافه کردن عضله بودم. هرکاری میکردم اما هیچ نتیجه ای نمی گرفتم. ولی الان حدود 3 ماه هست که 100% به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم و هم بدنم عضله ای شده، هم قدرت بدنیم بیشتر شده و هم انرژی جسمانیم بینهایت شده.بازوهام سینه هام سرشانه هام و تمام عضلاتم انقدر بزرگ شده که لباس های قبلیم برام کوچیک شده.
واقعا قانون سلامتی بهترین سبک زندگیه.
از نظر سلامتی بهترین دوران زندگیمو دارم تجربه میکنم و همینطور زیبایی اندامم که هر روز بدنم عضله ای تر میشه و از دیدن بدنم جلوی آینه لذت می برم و
در کل حس و حالم عالیه
قبل از ورود به دوره قانون سلامتی، پشت بدنم، کمرم، باسنم، پشت بازوهام و پاهام پر از جوش بود اما الان هیچ اثری ازشون نمونده.
پوست بدنم به شدت شفاف و تمیز شده و میتونم بگم جوش های بدنم 100% رفتن. تازه هنوز 3 ماهم نشده که دارم از قانون سلامتی استفاده میکنم ولی به شدت نتیجه های عالی گرفتم
استاد عزیزم واقعا ممنونم از شما و خدارو شکر میکنم به خاطر شما و این دوره عالی
امیرحسین روشنگرمیخوام از نتایجم از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی بگم. استاد شما الگوی بسیار قوی در ذهن من شدید و در من این باور رو ساختید که رسیدن به هر خواسته ای ممکنه. من زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و اونقدر نتیجه گرفتم که فهمیدم واقعا ما انسان ها چقدر نامحدودیم. استاد من 3 سال بود که به خاطر یک جراحی تشنجی شده بودم و دکتر به من قرصی رو داده بود که باید همیشه مصرف می کردم. اما به خاطر زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی این مشکل من برطرف شد. دیگه تشنج نمی کنم و قرص هم مصرف نمی کنم و حالم هر روز داره بهتر میشه. استاد این بزرگترین معجزه زندگی منه چون من بخاطر این مشکل، 3 سال خونه نشین بودم و این مسئله باعث شد که همه چی در زندگیم متوقف بشه.من توی 3 ماه، 40 کیلوگرم وزن کم کردم اونم مثل اب خوردن. خوابم آنقدر با کیفیت شده و سحرخیز و سرحال شدم که نمی تونم وصفش کنم. قدرت تمرکز و قدرت یادگیریم به شدت بالا رفته و هرچی رو که یاد می گیرم، توی ذهنم می مونه و فراموش نمی کنم. پوستم مثل آینه صاف شده اونم منی که پوستم چربی خالص بود. بدنم کلی عضله ساخته و کمرم هفتی شده. ریزش موهام کامل قطع شده و حتی موهام پر شده. استاد نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم. از خدا می خوام شما رو در بالاترین مقام بهشتی دنیا و آخرت قرار بده.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم انشاءالله
دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم
حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم میکنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)
اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..
گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم
گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم
و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .
و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم
وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر
همه ی ترسام خلاص میشم استاد
همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان میکنه به اذن الله
اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم
و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم
حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم
هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب
شکسته ی منو داد
من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی
( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد
تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..
و هربار اشتباهات جدید
حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد
آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم
تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر
بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم
به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم انشاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم
اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله
به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود
خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم
یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم
و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه
لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم
خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم
و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره
ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت
به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم
و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم
آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم
اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش
اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه
همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق میکنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست
وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمیدونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت میبردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت میبردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمیدونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمیدونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم
الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار
زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم
خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین