نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -ایلیا صنعتکار
    تا همین 7 جلسه اول دوره کشف قوانین، زندگی من به دو بخش تقسیم شده: قبل از دوره کشف قوانین زندگی و بعد از دوره کشف قوانین زندگی. احساس می‌کنم خوشبخت ترین انسان روی کره زمین هستم که به این مسیر هدایت شدم. توی این کامنت میخوام رد پا بذارم از نتایجی که به خاطر عمل به جلسات این دوره تا الان داشتم. اول درباره روابط ام میگم: یک ماه پیش که کشف قوانین زندگی و تمرین کدنویسی شرایط دلخواه رو شروع کردم، هدف اصلیم ایجاد رابطه عاشقانه بود. هدفی که مدتها بود داشتم اما  اما اتفاق نیفتاده بود. فقط توی یک ماه، به خاطر شناسایی و برداشتن ترمزهام درباره روابط، با یک فرشته آشنا شدم و خداوند همه چیز رو برام مثل یک شاهزاده جور کرد که من با این فرد فوق العاده دوست بشم. درباره پیشرفت های مالی با اینکه تمرکز من روی روابط بوده،  شرایط مالیم در مقایسه با شش ماه پیش از زمین تا آسمان تغییر کرده؛ مشتری ها خیلی راحت خودشون میان سراغم بدون اینکه من تبلیغ خاصی کنم. مثلا بارها مشتری ها خودشون بهم گفتن که میخوایم با بچه هامون فوتبال کار کنی و قرارداد می بندند؛ پول و ثروت از جاهای غیر منتظره میاد توی زندگیم؛ هدیه های غیر منتظره ای دریافت می کنم مثل دعوت شدن به مسافرت و…؛ هزینه های غیرمترقبه زندگیم تقریبا از بین رفته؛ نگرانی های مالیم خیلی کمتر شده؛ احساس می کنم زندگی ام خیلی رون تر شده حتی توی تخصص ام که فوتبال هست هم خیلی راحت تر گل میزنم و تاثیرگذاریم توی تیم ده ها برابر بیشتر شده با همون تلاش فیزیکی قبلی. توی دوتا بازی قبلی تیممون 3-1 عقب بود اما وقتی من رفتم توی بازی، نتیجه 4-4 شد و من اینقدر تاثیر گذاشتم روی تیمم.من تنها کاری که برای پیشرفت حرفه ایم کردم، فقط ترمز هامو شناختم و کمتر کردم. یعنی تمرینات فیزیکیم همون تمرینات قبلی هستن اما نتیجه اینقدر متفاوت شده.از طرف چون ترمزهام رو دارم می شناسم و  بر می دارم، میدونم ذهنم از چه نقاطی میخواد بهم ضربه بزنه و یاد گرفتم که چطور کنترلش کنم و و این توانایی آرامش من رو توی زندگی خیلی زیاد کردهچون ترمز هام رو شناختم و دارم بر می دارم و نتیجه ها رو می بینم، انگیزه هام خیلی زیاد شده. زندگیم با معنا شده.  شب با این ذوق میخوابم که فردا بیدار بشم و اتفاقات فردام رو با تمرین کدنویسی خلق کنم و معجزات خداوند رو ببینم.قشنگ احساس می‌کنم نسبت به قبل، از نظر روابط تا اوضاع مالی و کسب و کار و… یک مدار درست حسابی رفتم بالاتر و اینقدر احساس شور و شوق دارم برای چالش 30 روز دوم  تمرین کدنویسی شرایط دلخواه.
  • -شیرین حمزه ای
    من در زمانی دوره کشف قوانین رو خریدم که در بدترین شرایط بودم از همه لحاظ. یادمه تمام پولی که داشتم رو برای خرید این دوره پرداخت کردم و الان که تغییرات زندگیم رو میبینم، تازه دارم درک می‌کنم که سرمایه‌گذاری روی خودت یعنی چی. تجربه‌های من قبل از آشنایی با آموزش‌های استاد عباس منش به این شکل بود که: هرچندوقت یه بار پام به دادگاه باز می‌شد. یا از من دزدی می‌شد؛ یا شاهد یه دعوایی بودم که باید می‌رفتم شهادت می‌دادمیا با خواهران محترم گشت ارشاد درگیر شده بودم و … خلاصه همیشه پام تو دفتر وکلا بود برای حل مسائلم و دنبال یه آشنا می‌گشتم که مسئله‌ام حل بشه. همیشه در مورد موضوعات مالی سرم کلاه می‌رفت و پول از دست میدادم و دوباره باید از اول شروع می‌کردم. درروابطم همیشه آدما درد ودل هاشون واسه من میاوردن وتوروابط عاطفی هم مردایی روجذب میکردم که اززندگی سیربودن به دلیل شکست‌هایی که خورده بودن ومن هم شدیدا حمایتگر بودم. فکر میکردم زن خوب زنیه که شریک سختی یه مرد باشه. نتیجه این میشد که حتی همون مردای داغون هم بعدازیه مدت واسه من طاقچه بالا میذاشتن. اما بعد از کار کردن با آموزش‌های استاد من خودم رو تغییر دادم. از اون روز دیگه با هیچکس مشکلی پیدا نکردم خداروشکر، نه ازم دزدی شده، نه شاهد بحثی بودم ونه با خواهران ارشاد مشکل پیدا کردم و دیگه دادگاه و وکیل به چشم ندیدم. درعوض هرجا میرم ادما عشق و محبت شون روبه من میدن. دیگ پای درد دل هیچ احدی نیستم. در زمینه روابط بین فردی، دیگ خبری از مردهای شکست خورده هم در زندگی من نیست. هر آدمی که باهاش برخورد کردم موفق بوده و مستقلدر زمینه مالی پیشرفتم به این شکل بوده که: هزینه‌های غیرمترقبه زندگیم متوقف شده؛ ۱۰۰ میلیون بدهیم رو پرداخت کردم؛ ۴ بار مسافرت داخل ایران رفتم و یه سفر ۳ ماهه لذتبخش به ترکیه داشتم. من قبلا خیلی پرخاشگر بودم، اما الان همه منو به صبوری و آرامی بودنم میشناسن، چون دیگه نسبت به مسائلم واکنشگر نیستم بلکه تبدیل شدم به آدمی که مسئولیت زندگیش رو پذیرفته. همه این تغییرات به برکت آموزش‌های استاد و بودنم توی سایت رخ داده. تا حدی که من حاضرم ازفرزندم دوری کنم اگر لازم باشه ولی از این سایت و اموزش‌های استاد نه. بینهایت سپاس برای بروزرسانی بی‌نظیری که روی دوره کشف قوانین زندگی انجام دادید.
  • -میثم محمدی
    حدود یک سال و نیم پیش بود که دقیقا یادمه میخواستم اولین قدم از دوره 12 قدم رو بخرم. یه چیزی تو قلبم فقط میگفت بخرش و زندگیتو تغییر بده.. خدا فقط میدونه که تو حسابم کلا 2 تومن بود و انقدر استرس داشتم که اگه جواب نده چی؟خلاصه دوره رو خریدم و روزو شبمو گذاشتم روی عمل به آموزش های دوره. یادمه دوره رو دقیقا زمانی خریدم که همه داشتن از کمبود مشتری ناله میزدن. اما من تو همون ماه اول یعنی تقریبا بعد از 2 هفته کار کردن روی دوره، سرم شلوغ شد. مشتریام به شکل باورنکردنی زیاد شدن. فقط اینو میدونستم که باید تمرکز کنم رو خودم کار کنم. یه الهامی به من شد که انجام دادم. سرم اونقدر  شلوغ شده بود اصلا نمیتونستم باور کنم که خدایا من که دارم همون کار رو انجام میدم چه شده که اینقدر تغییر و برکت توی کسب و کارم ایجاد شده؟!و هر لحظه فقط میگم خدایا شکرت و به همین شکل تغییرات روز به روز بهتر شد:درآمدم زیاد شد؛ روابطم عالی شد. درآمدم چند برابر شد طوری که هر هفته واسه خانومم طلا خریدم. کل وسایل خونه رو نو کردمهر روز تو حساب دخترم و خانومم پول میریزم؛ ماشین خریدم؛ واسه تولد همسر و فرزندم بهترین هدیه هارو خریدم. شاید اصلا نتونم حسی رو که دارم رو به زبون بیارم. اینقدر زندگیم تغییر کرده و اینقدر نتیجه گرفتم که خدا شاهده اگر بخوام دونه دونه بنویسم شاید  100صفحه حتی بیشتر میشه.از خرید گوشی ایفون واسه روز تولد خانومم و خرید گوشی ایفون واسه دخترم و بهترین تفریحات و رستوران هاکلی واسه بیزینسم سرمایه گذاری کردم. دستگاههای نو خریدم؛ کلی ایده بسته بندی اومد و اجرا کردم و دوباره مشتری هام چقدر زیاد شدن. قبل از 12 قدم من کلی بدهکار بودم، کلی عادت بد قرض گرفتن داشتم اما الان هیچ کدوم از اینا نیست. زندگیم فقط زیبایی و لذت و حس خوبه. یه ماشین خریدم نزدیک به یه میلیارد تومن و اونم نقد.اگه یه سال پیش و قبل از کارکردن من با 12 قدم، خود خدا هم بهم میگفت که این اتفاقات تو زندگیت میوفته، واقعا باورم نمیشد. اما الان همه چیز تغییر کرده.  همه داشته هام و مدیون خدای خودم و بعد مدیون استادم هستم که مسیر درست زندگی کردن رو نشونم داد. امروز وقتی ماشین و خریدم گفتم خیلی کم لطفیه نیام و کامنت نزارم چون میدونم که خیلی ها با خوندن این کامنت ها قوت قلب میگیرن. الان دارم دوره کشف قوانین رو اموزش میبینم و هر روز زندگیم داره بهترو بهتر میشه
  • -بیت اله دوستی اوج
    من به همراه دخترم و مادرم در حال زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی هستیم. وضعیت سلامتی ما قبل از دوره به این شکل بود: اول وضعیت قبلی خودم رو می‌نویسم: قبل از شروع دوره صورت من پر بود از جوش‌های خال دار و مشکل تیرگی زیر بغل رو داشتم اگر کار اداری داشتم، اون روز حتما سردرد می‌گرفتم و تا نمی‌خوابیدم، خوب نمی‌شد و در طی زندگی به شیوه قانون سلامتی این مسائل حل شد. پوست من صاف و زیر بغلم به رنگ طبیعی تبدیل شد. خوابم بسیار راحت شد و مشکل سردرد من حل شد. من از وزن ۷۲ کیلو به ۶۳ کیلو رسیدم و دور کمرم از ۹۹ به ۸۴ کم شده و انرژیم خیلی عالی شده. دخترم پارسال کیست عمل کرد. ۲ تا کیست که حدود ۹ سانت بودند. قبل از شروع دوره قانون سلامتی دخترم دوباره دچار علائم درد شد و به دکتر مراجعه کرد و سونوگرافی و دوباره همون مسئله ۲ تا کیست ۳۵ میلی … اینبار تصمیم گرفتیم به جای هزینه‌های دوا و درمان و عمل، دوره قانون سلامتی رو بخریم و از روز بعد، دخترم زندگی به شیوه این دوره رو شروع کرد. ۴۰ روز بعد، دکتر مجدد سونوگرافی نوشت و بعد از آزمایش هورمون و سونوگرافی، هیچ موردی مشاهده نشد و همه چی طبیعی بود. صورت دخترم که کلا یک دستگاه جوش بود، الان حسابی صاف شده و شوره سرش رفع شده شکمش ۲ طبقه بود اما الان خیلی اندامش متناسب شده و از وقتی که این نتایج رو دیده، انگیزش از قبل هم بیشتر شده برای عمل به دوره و اما مادرم: . قبل از دوره مادرم به مدت ۲۵ سال درگیر فشار بالا و مشکلات قلبی بود و تحت نظر دکتر بود که هر ۳ ماه یکبار باید معاینه می‌شد و هر بار دکتر فقط دوز قرص هاش رو بالاتر می‌برد. همیشه بعد از غذا حالت خفگی داشت اما الان دیگه تمام اون مشکلات گوارشی‌اش حل شده؛ فشار خونش معمولی شده، دارو مصرف نمی‌کنه و دیگه مشکل ناراحتی قلبی نداره با این حال که الان حدود ۳ ماه هست که ما به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می‌کنیم از خدای خودم تشکر میکنم. واقعا یک خانواده با مسائل سلامتی مثل ما باید چقدر پول هزینه می‌کردند برای کنترل این بیماری‌ها و خدا می‌دونه چه بیماری‌های پنهان دیگه‌ای هم داشتیم که هنوز ظهور نکرده بود و الان به کمک دوره قانون سلامتی همه این مسائل سلامتی ما حل شده.
  • -نجمه سادات جعفری
    الان که دارم این دیدگاه می نویسم مثل ابر بهار دارم گریه میکنم. من اونقدر سرگرم کار و پیشرفت بودم که اصلا متوجه نشدم کی به به این مرحله از پیشرفت و نتایج رسیدم. موقعیتی که الان دارم و تغییراتی که توی این یک سال کردم برام باور کردنی نیست. برام باورش سخته که این منم که اینجا نشستم و دارم موفقیت هامو رو نگاه میکنم. یادم اومد پارسال همین موقع اینجا نشسته بودم و تمرین جلسه 3 از قدم اول رو انجام می دادم و آرزوی جایگاه الانمو داشتم. با اینکه یه جاهایی کوتاهی کردم و درست به آموزه ها عمل نکردم اما بازم از نتایجم بسیار راضیم که توی سن 17 سالگی ازادی زمانی و مکانی خوبی دارم و درآمد ماهانه ی مناسبی دارم اونم توی شغل مورد علاقم. کاری که حاضرم روزو شبمو براش بزارم و تمام خواسته ام از دنیا بودن توی این مسیر بوده . رابطه ی من با خانوادم نسبت به پارسال از زمین تا اسمون فرق کرده؛ روابطم با دوستان و همکاران و مافوقم نسبت به پارسال از زمین تا اسمون فرق داره  و منه پارسال، خیلی به منه الان افتخار میکنه. چقدر احساس خوشبختی می کنم.میخوام از امروز حتی بهتر از قبل روی باور هام کار کنم و این آموزه ها رو جدی تر بگیرم چون میدونم این نتایج چطور بدست اومده؛ راهشو یاد گرفتم. تمرین ستاره ی قطبی 12 قدم، یه کنترل از زندگیم توی دستم داده؛ یه نگاه بلند به عمرم داده؛ یه آرامش خاطر بهم داد از اینکه کنترل همه چی توی زندگیم دسته منه. ستاره ی قطبی بهم یاد داده که هرچی من بخوام رو میتونم بدست بیارم واگر همه ی خواسته های که دارم داره برآورده میشه، معجزه نیست، بلکه طبیعیه. قانونه. باید اینجوری باشه وقتی من به قانون عمل می کنم.خداوند رو هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت این آگاهی ها و این هدایت ها.
  • -شهرزاد
    چند سالی بود که یه سری مشکلات جسمی از جمله اضافه وزن داشتم و همش از خدا میخواستم یه راهی بهم نشون بده که بتونم حداقل مشکل اضافه وزنم رو حل کنم. از یه جایی به بعد حتی راه رفتن برام سخت شده بود. پا درد داشتم، بی‌انرژی بودم؛ محل کارم همش چرت میزدم و حوصله و انرژی نداشتم. رفلاکس معده که واقعا برام معضل شده بود و کارم شده بود خوردن قرص؛ وای چی بگم از مشکلات زنانه، نامرتبی پریودم و مشکلات رحمی که دیگه پیش خانوم‌های فامیل زبانزد شده بودم. اون زمان واقعا به سلامتی فکر نمیکردم فقط به کاهش وزن فکر میکردم. یعنی اصلا نمی‌تونستم باور کنم که راهی باشه برای اینکه بشه همه چیز رو همزمان داشت: سلامتی، تناسب اندام، انرژی بالا و… خداوند منو هدایت کرد به دوره قانون سلامتی و به خاطر زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی همه‌ی مشکلاتم حل شد. حالا همه‌ی اون آدمایی که سلامتی الان من رو می‌بینن، باور نمیکنن که فقط با تغییر سبک زندگی و بدون دارو این مسائل میتونه حل بشه. همه به من میگن مگه میشه مشکلات رحم و زنانه رو بدون دارو حل کرد. چقدر من بخاطر حل مسائل رحم‌ام دکتر رفتم و داروهای عجیب و غریب خوردم اما حل نشد. چقدر سردردهای بی‌جهت داشتم و الان خدارو شکر می‌کنم که با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی‌ایم مسائل حل شده. به یاد ندارم آخرین بار کی سر درد داشتم. رسیدن به وزن ایده آل به همراه سلامتی، یکی از موفقیت‌های بی‌نظیر من بوده. چقدر این نتایج و این سلامتی بهم انگیزه داده و بهم ثابت کرده که وقتی میتونم انقدر وزن کم کنم و اندام خوبی بسازم و به سلامتی برسم، پس میتونم به اهداف دیگه‌ام هم برسم.
  • -سعید دهستانی
    همون روزی که دوره 12 قدم روی سایت قرار گرفت، من این دوره رو خریدم و با چه انگیزه ای به آموزه های استاد توی این دوره گوش میدادم، تمرین چکاپ فرکانسیم رو توی قدم اول نوشتم و به همین ترتیب مابقی تمرینات رو ادامه می دادم.از اون روز تا حالا حدود دو سال میگذره. من هنوز تمام قدم های 12 قدم رو نخریدم و تازه قدم چهارم هستم و اما با همون انگیزه ای که قدم اول از دوره 12 قدم رو شروع کردم، همچنان دارم روی آموزه های این دوره کار می کنم و تصمیم دارم هر ماه قدم های بعدی رو بخرم و کار کنم.امروز  نگاهی به دفتر قبلی که چک آپ فرکانسی - شروع دوره 12 قدم رو نوشته بودم - نگاهی انداختم تا ببینم چقدر رشد کردم. متوجه شدم چقدر زندگی من تغییر کرده و چقدر نتیجه گرفتم مخصوصا تو جنبه مالی.بدهی هام به افراد و بانک ها پرداخت شده و درآمد ماهیانه ام 15 برابر بیشتر شده و چقدر خدا رو شکر کردم به خاطر این همه تغییری که با کار کردن روی این دوره، فقط توی جنبه مالی زندگیم رخ داده.
  • -سیما افکنده
    من دهم اردیبهشت امسال دوره قانون سلامتی را خریدم و زندگی به سبک دوره قانون سلامتی را در حال شروع کردم که به مدت  2 سال و نیم خامگیاهخوار بودم.اما با تعهد، شیوه قبلی را کنار گذاشتم و تونستم به تمام گفته های استاد در دوره قانون سلامتی عمل کنم. راستش توی شیوه قبلی زندگیم یعنی خام گیاه خواری، ضله دستام کاملا آب رفته بود. بعد از مدتی که به شیوه قانون سلامتی زندگی می کردم، اولین چیزی که هم خودم و هم همسرم متوجهش شدیم، این بود که دیدم بعد از مدتی، ماهیچه های دستام داره رشد می کنه و دستام دارن پر میشن اونم با ماهیچه و الان خیلی شکیل و سفت هستنمن توی سبک زندگی قبلی  سوزش ادرار مداوم داشتم و الان می تونم بگم این مشکل 95% رفع و درمان شده خوابم عالی شده. شب سرم رو بزارم صبح قبل طلوع سرحال و قبراق بیدار میشمتوی شیوه قبلی یعنی خام گیاهخواری، صورتم و پشت دستام پر شده بود از لک و کک و مک، که دیدم با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، 95% این لک ها و کک  مکهای صورتم و پشت دستام رفته.  بطوریکه باورم نمیشه پوست صورتم اینقدر صاف و روشن و گلی رنگ شده_ وضعیت تمرکزم و خوش خلقی م عالی شدهتوی شیوه خام گیاهخواری  ریزش شدید مو داشتم و موهام به شدت وز بود که ریزش موهام کاملا متوقف شده و موهام لطافت و یه چربی نرمال پیدا کردن بسیار باحوصله شدم و اصلا دیگه براحتی بخاطر چیزی عصبی نمیشممن سعی کردم تمام گفته های استاد رو رعایت کنم و از این سبک زندگی به شدت راضی هستم.
  • -مهدیه بانو
    الان 14 روزه که من با آگاهی های دوره کشف قوانین، زندگی می کنم؛ تمرین کدنویسی شرایط دلخواه رو انجام می دم. برای سوالاتی که توی دوره ارزشمند طراحی شده تا بتونم ترمزهای مخفی ذهنم رو بشناسم و حذف کنم، وقت گذاشتم . داره اشکهای شوقم جاری میشه... واقعا از شما سپاسگزار که با این تمرینات و سوالات و مثالها، اینقدر کمک کردین که درکم از عملکردم ذهنم و ترمزهای مخفیش، بیشتر بشه و خودم رو بشناسم. سپاسگزارم بابت جلسات و تمرینات این دوره که باعث شد بفهمم چقدر ترمز مخفی داشتم که جلوی تحقق خواسته هام رو گرفته بود و چطور این ترمزها رو بردارم.اشک های شوق من داره جاری می شه. کلی ترمزهای مخفی و محکم رو توی ذهنم درباره پول و ثروت، درباره شغلم و... شناختم که اصلا نمی‌دونستم این ترمزهای مخفی داشته جلوی پیشرفتم رو می گرفته. امروز روز 14 ام از تمرین کدنویسی شرایط دلخواه روزانه ام هست و می خوام بخشی از معجزات این 14 روز زندگی با کشف قوانین زندگی رو بنویسم:اولا که همسرم هم امروز همراه من شده و شروع کرده به آموزش دیدن با این دوره؛ هر محصولی برای فروش میزارم، با قیمت عالی و راحت فروش میره؛ قبل از این دوره، تنشهای زیادی بین من و بچه هام بود، و الان دیگه خبری ازشون نیست. همه اش محبت و عشقه؛ تو خونه دیگه صدای دعوای بچه ها نیست بلکه همش پره از صدای شادی و قهقهه و لذت بردن بچه هام؛ چقدر رابطه ام با همسرم عالی شده؛ روال انجام کارهام آسون تر شده و قشنگ می بینم که چرخ زندگیم رون تر شده؛ قبل از این دوره، همواره یک در میان یا من یا بچه هام مدام مریض می‌شدیم. یعنی بیشتر زمان من یا در حال مریض داری هدر می رفت یا خودم مریض بودم. اما 14 روزه که به خاطر زندگی با این آموزش ها و به خاطر شناسایی و برداشتن بخشی از ترمزهای ذهنم، هیچ اثری از مریضی در من نیست و بچه هام هم به لطف خدا سالم سالمن.
  • -امیرحسین سالارزاده
    وقتی دوره روانشناسی ثروت 3 رو خریدم، اون زمان هیچ ایده ای برای شروع کسب و کارم نداشتم و آنچه که توی ذهن درباره کسب و کارم می گذشت، با اون چیزی که الان برام رخ داده، واقعاً فرق داشت. بعد از خرید دوره به خودم گفتم 6 ماه دیگه برای دیگران کار میکنم بعدش هم کسب و کار خودم رو شروع می کنم.البته این رو هم بگم که اتفاقات اصلی در زندگی کسب و کار من، از جلسه 1 دوره روانشناسی ثروت 2 جلسه 4 قدم دوم کلید خورد. توی این دو جلسه شما منطق های عالی ای رو توضیح میدید برای ساختن این باور که درآمد بیشتر ساختن ربطی به ساعات کاری بیشتر نداره بلکه ربط به باورهای قدرتمند کننده تر داره. با اینکه من این جلسات رو شنیده بودم اما بازم مثل قبل عمل می کردم و تغییری ایجاد نکرده بودم. البته چند تا باگ رو توی ذهنم پیدا کرده بودم و فهمیدم که باید روندم رو تغییر بدم اما هیچ ایده ای نداشتم.در جلسه اول روانشناسی ثروت 3، تعهد دادم که میخوام درامدم رو بیشتر کنم و اهرم رنج ولذت رو هم به درستی براش نوشتم و این تعهد کار خودش رو کرد. از اونجا که واقعا به دنبال افزایش درآمدم بودم، با جدیت آموزه ها و تمرینات دوره رو شروع کردم و تا که درک می کردم، به دوره عمل می کردم. چند روز اول به آرامش رسیده بودم .درحال کارکردن روی آموزه ها بودم که یه رویایی دیدم. در واقع یه ایده درباره کارم به ذهنم رسید. اونقدر این رویا واقعی و جذاب بود که من اجرای اون رو شروع کردم و  کلی مشتری اومده سمتم.من باور کردم که این ایده از طرف خداست. اونقدر این رویا واقعی و جذاب و قابل اجرا بود که با وجود نجواهای ذهنم، همون روز به کار فرمام گفتم من دیگه از فردا کار نمی کنم و رفتم سراغ اجرای ایده.فردای اون روز، رفتم سراغ افرادی که می شناختم و ایده ام رو مطرح کردم. انگار که خدا دل اونها رو نرم کرده باشه، کار شروع شد اونم اونقدر ساده و بدون هیچ سرمایه ای. انگار که تمام جهان دست به دست هم داده باشه تا کار منو راه بندازه. جهان تعهدی که توی دفترم نوشته رو میدونست. واسه همین درها رو پشت هم برام باز کرد.با اینکه  در شروع کار یه مقدار پول داشتم، اما ذهنم همش می گفت اول کار تو با این پول نمی تونی کار رو راه بندازی ولی اوضاع طوری پیش رفت که حتی اون پول هنوز توی حسابمه و هیچ نیازی بهش پیدا نشد. من توی حوزه کفش کار می کنم. توی این مدتی که کارو شروع کردم، اتفاق جادویی و همزمانی هایی که رخ داده، داره من رو دیوونه می کنه. دستان خدا از همه سو دارم بهم کمک می کنند. یه دوستی که چندین سال بود ندیده بودمش، من رو توی خیابون دید و وقتی شنید که کار خودم رو شروع کردم، بهم گفت یه نفر رو میشناسم که اتفاقا دنبال همکاری با همچین آدمیه. من با وجود مقاومت، سعی کردم تسلیم باشم و سراغ اون آدم رفتم و چقدر اون آدم درستکار و نازنینی هست و چقدر به من کمک کرده.در زمان کوتاهی، بدون تبلیغات یا آشنای خاص، کسب و کارم استارت خورد و بعد از 6 روز من پولی ساختم که قبلا برای اون مقدار پول باید چقدر دوندگی می کردم.استاد عزیزم دیروز توی 1 ساعت به اندازه ی یک هفته پول ساختم. چیزی که قبلا اصلا نبود. بعد از این اتفاقات، ذهنم رفتارش با من عوض شده. اون ذهنی که همیشه منو می ترسوند اصلا انگار خاموشه و هر بار ایده هایی بهتری به ذهنم میرسه. قبل از شروع این مسیر جدید، هر روز صبح باید بدو بدو میرفتم سر کار و اونقدر درگیر بودم که برای باشگاه رفتن باید کلی زمان رو تنظیم می کردم. الان صبح به محض بیدار شدن، روی جلسات دوره ثروت 3 کار می کنم و سعی می کنم با باور درست و ذهن تنظیم شده و بدون عجله، روزم رو شروع کنم. دیگه عجله ای ندارم و خیلی از زمانی که توی روزم برام آزاد شده راضی ام.انگار سالها تو حبس بودم. حتی الان بیشتر از پولی که دارم میسازم، این آزادی رو دوست دارم که میتونم با کمتر زمان گذاشتن، پول بیشتری از قبل بسازم. من برای رشد خودم و کسب و کارم انرژی گذاشتم اما بیشتر انرژی ایمانی، باوری و توکل.
1 31 32 33 34 35 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «شهرزاد» در این صفحه: 4
  1. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و دوستان فوق العاده م.

    آقا من میخوام از دوره محبوبم بین دوره های استاد بنویسم که احساس میکنم اونقدری که باید توسط خیلی از دوستان کشف نشده :) فکر میکنم تقریبا همه دوره های استاد رو تهیه کرده باشم اما میتونم بهترین دوره استاد رو برای خودم بگم دیگه؟ کلا چیزی به نام بهترین فایل برای همه وجود نداره چون نیازها و خواسته ها ، موقعیت فعلی و بک گراند قبلی هر کسی متفاوته، و طبیعتا ممکنه هر دوره ای برای یه شخصی مفیدتر باشه و حتی توی همون دوره هم یه فایلی بیشتر از بقیه برای اون‌شخص مفید باشه و به دلش بشینه و یا حتی تو همون فایل هم یه جمله ای بیشتر از بقیه جملات تکونش بده …

    برای شخصِ من با در نظر گرفتن تمام این شرایطی که گفتم، دوره روانشناسی ثروت 3 با اختلااااف به شدت تاثیرگزارتر از سایر دوره ها بوده و هست. حتی اون موقع که هنوز بیزینس خودمو‌شروع نکرده بودم این دوره عجیییب روم‌تاثیر گذاشت…

    و از بین 21 جلسه این دوره، جلسه دوم، جلسه پنجم و جلسه سیزدهم بیشتر از بقیه دلمو بردن

    اصلا دوره عجیب غریبیه!

    اون از فایل جلسه دوم که اصلا تووووحید خاااالصه و از نظر من زیبااااترین فایل استاد بین همه دوره های استاده و شروع عاشقیم با استاد هم با همین فایل شروع شد که یه تیکه هاییش توی تلگرام پخش شده بود…

    و بعد جلسه سوم در ادامه بحث توحیدیِ جلسه دوم.

    این چند ساله هروقت هر جا‌ گیر میکنم پناه من جلسه 2 و 3 روانشناسی ثروت 3 هست که زورِ خدا رو به یادم میاره ️

    جلسه چهارم در مورد باورها و مدارها، و جلسه پنجم که عششششق منه، در مورد باور فراوانی انقدددر قشنگ ذهن آدم‌ رو‌ به فراوانی باز میکنه که سیر نمیشم از فایل جلسه پنجم

    جلسه 6 ادامه بحث باورها، جلسه 7 بحث احساس لیاقت، جلسه 8 و 9 در مورد تمرکز که چقدددرررر نه فقط برای من بلکه برای مامان و شهروز هم موثر بود و جلوی کلی از تصمیمات اشتباهمون رو گرفت…

    جلسه 10 مروری هست به جلسات 1 تا 9 و تاکید بر اینکه این ما هستیم که اتفاقات زندگیمون رو رقم میرنیم… جلسه 11 پاسخ به سوالات دوستان و توضیح در مورد ملاک انتخاب شغل…

    جلسه 12 توضیح اقتصاد مشارکتی و مثال مخصوصش Airbnb که بسیار جذابه.

    جلسه 13 راجع به فرووووش که این جلسه هم عجیب غریبه و به شدت پاشنه آشیل برای 90درصدِ مردم از جمله خودم…و چقدددرررر من دوست دارم این فایل رو

    جلسه 14 اینترنت مارکتینگ…

    جلسه 15 ، 16 و 17 راجع به ایلان ماسک و بررسی باورهای مناسبش…

    جلسه 18 و 19 در مورد تضاد و راه حل…

    جلسه 20 توضیحات بیشتر در مورد بحث باورها

    جلسه 21 کیس اِستادی در مورد اهمیت حرکت کردن…

    جلسه 22 گفتگوی استاد با آقا ابراهیم

    انقدر این دوره شسته رُفته، مفید، جذاب و فوق العادس که من عاشقانه همیشه در حال تکرارشم دقیقا هر چی که یه آدم توی کارش یا بیزینسش ممکنه احتیاج داشته باشه در موردش صحبت شده و مستقیم رفته سر اصل مطلب و تمرکزی کسب و کار و اتفاقات مالی رو نشونه گرفته … هروقت یه معجزه عجیبی تو زندگیم اتفاق افتاده بعد از کار کردن تمرکزی روی این دوره س…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 99 رای:
  2. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    از دوره قانون سلامتی بگم …

    من تا 17-18 سالگی هر روز دو ساعت در روز با کالکشن انواع آهنگهای 6 و 8 دهه 60 و 70 ایرانی میرقصیدم :) خونمون دوطبقه بود و طبقه دومش رو با ضبط صوتی که از کیش اورده بودیم تبدیل کرده بودم به کاباره سوسن با هنرنمایی شهرزاد :)) بعد ازونم همیشه ورزش میکردم و حتی یه مدت در حد نینجاهای جنگجو :)) اطرافیان میگفتن “فازت چیه؟! خب لااقل یه مسابقاتی چیزی شرکت کن یه هدفی داشته باشه این همه ورجه وورجه..” رژیم هم رعایت میکردم و کلا استعداد چاقی هم نداشتم اما با وجود این همه ورزش و دائمُ الرژیم بودن کمر خیلی باریکی نداشتم… باریک بودا ولی نه اونجور که دوست داشتم :)) حتی دیگه طبق آموزشهای چرت و پرت سطح جامعه به این نتیجه رسیده بودم که فرمت بدن من نمیتونه ساعت شنی بشه و تو ژنتیکم نیست. دوره قانون سلامتی استاد رو که شروع کردم فقط بعد از دو‌ ماه به اندامی رسیدم که وقتی یه مربی بعد از چندوقت تو باشگاه دیدتم گفت چه هیکلی ساختی ورزشتو عوض کردی؟! گفتم نه والا ورزشمو کمتر هم کردم چی بود چند ساعت هر روز تو باشگاه وقت و هزینه تلف کردن :)) قبلا همیشه نگران این بودم حالا که بدنم به ورزش زیاد عادت کرده نکنه با کمتر کردنش متابولیسمم بیاد پایین و چاق شم اما دوره قانون سلامتی کاملا بهم ثابت کرد که اصلا مسیر چیز دیگه ای بود…

    یکی از دوستان پرسید دوره قانون سلامتی مضمونش چیه . یه توضیحاتی دادم و گفت “اینایی که گفتی کلا شد ده دقیقه، پس استاد بقیه جلسات رو چه توضیحاتی میده؟”… استاد تک تک جمله هاش رو خیلی علمی توضیح میده و انقدر این پروسه رو برای ذهن منطقی میکنه که دیگه بوی پلو که بهت میخوره دست و پات شل نشه بشینی دو پرس بزنی! یه دونه ش رو نمیذاری دهنت! پروسه منطقی کردنش و اطمینان به اینکه با این دوره داری بزرگترین خدمت رو به بدنت، سلامتیت، پروسه جوانسازیت و طول عمرت میکنی، مهمترین بخش ماجراست که کمک میکنه اول به پذیرشش و بعد به ادامش…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 92 رای:
  3. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    آخ آخخخ آخخخ… من تا حالا این بخش از سایت رو ندیده بودم :)) دیگه کار استاد و خانم شایسته جانم دراومد که هر روز بشینن نظرات منو تو بخش نتایج بخونن و منتشر کنن :))

    چیکار کنیم دیگه ما جوونهای در تلاش برای پیرو مسیر استاد بودن دلمون به همین نتایج خوشه و تکرارش برای خودمون و دوستای قشنگمون که همه با هم هی انرژی بگیریم و بریم تو شِکَمِ نجواهایی که انقدر روشون زیاده که بازم تا به یه چالش جدید میخوریم میخوان بترسوننمون :) ما انقدر از نتایجمون انرژی میگیریم که زور هیچ نجوایی بهمون نرسه :)

    از کجا شروع کنم که خدا رو خوش بیاد؟ :) از آخر برم به اول؟ :) از دوره قانون سلامتی بگم؟ :) نه بذار ازونجا شروع کنم که رابطم با خدا عاشقانه تر شد :) یعنی دروغ چرا، اون که همیشه عاشقم بود، خیلی زیاد روم کراش داشت از عنفوان کودکی :)) هی سعی میکرد بهم بفهونه ها ولی من تو باغ نبودم، نمیگرفتم پیامهای محبت آمیزشو :) فکر میکردم طبیعیه :) بعد خودش منو هدایت کرد به آشنایی به استاد جانم تا حواسم بهش جمع شه :) گفت بابا من اینجام دخترجون کجا رو نگاه میکنی؟ حواست کجاست؟ دنبال چی میگردی؟ من تو قلبتم، تو روحتم، تو مغز استخووناتم… یکم زمان برد تا با فرکانس استاد ارتباط برقرار کنم که داستانش رو توی داستان هدایتم نوشتم و نمیخوام تکرار مکررات باشه… ولی بازم میگم اصلا بذار تکرار مکررات شه :)) چی قشنگتر از تکرار داستان عاشقیِ من؟ :) دیدین این تازه عروس دامادا هر جا میرسن هی دوست دارن داستان آشناییشون رو به همه بگن :) منم میخوام بگم :)

    داستان ازونجا شروع شد که از یه مدت قبل از رفتنِ بابا، مامان شروع کرده بود به تلاش در تغییر درونیاتش. امروز کتاب تو حوزه توسعه فردی و موفقیت چاپ میشد، فردا یه نسخه ش دست مامان بود :) یک سری دوره ها هم میرفت که بعضیاش رسما بیراهه بود :) یادمه یه بار از سر کار برگشتم، کلید تو در انداختم اومدم تو خونه دیدم یه سری خانم تو تاریکی نشستن یه سری اصوات عجیب غریب از خودشون خارج میکنن… برگام ریخت :)) بعد فهمیدم از نظر خودشون داشتن پاکسازی میکردن :)) بیشتر برگ ریزون بود تا پاکسازی :)) بعد ازون دوره های چرند و پرند رفت دوره نیروی حال که حداقل خطر جانی برای اطرافیان ایجاد نمیکرد :)) و در نهایت پس از طی سرابهای مختلف رسیده بود به سرچشمه… به همونجایی که باید میرسید… و شروع کرد روحش رو با کلام استاد عباسمنش جانم شستشو دادن…

    حالا منی که اون دوره های قبلی مامان رو دورادور دیده بودم فکر میکردم استاد هم از همون تبهای گذراست… فقط خواهشم از مامان این بود که ما رو قاطی ماجرا نکنه و خودش در تنهایی گوش بده به صحبتهای استاد! ولی از یه جا دیگه منم به قول سوزان خانمِ روشن “افتادم تو دام عاشقی” :) استاد میگه من تبلیغ نمیکنم و جهان برام تبلیغ میکنه… من دقیقا از همون شاگردام که با تبلیغ جهان جذب استاد شدم… یه ناشناسی تو تلگرام بخشهایی از فایلهای استاد رو با موزیک قشنگ ادیت زده بود و پخش کرده بود و یه روزی که مامان یکی از همین فایلها رو پلِی کرد شهرزاد هم دل از کف داد :)

    دیگه ازون روز به جرات میتونم بگم شاید روزی نبوده باشه که حداقل یک فایل از استاد گوش نداده باشم.. یه فایل که سهله، اکثر اوقات کل روز استاد با منه و شب با صدای استاد میخوابم..

    من ازون شاگردای استادم که همه دوره های استاد رایگان دستم رسید و بعد اومدم همه رو خریدم…

    بریم سراغ نتایج؟ :) از قدیم الایام همیشه آدم کوشایی بودم ولی تا قبل از استاد خیلی نتایج دندونگیری دریافت نکرده بودم… با استاد که آشنا شدم شِکُفتم :)) از کارمندی اول ارتقا رتبه گرفتم و حقوقم چند برابر شد و بعد باز ارتقا رتبه گرفتم و مدیر شدم و بعد باز رشد کردم و کمیسیون و دلار و غیره که تو کامنتهام و داستان هدایتم زیاد راجع بهشون صحبت کردم و الانم که بیزینس خودمو و دارم و آزاد و رها، همه جهان سرای من است :) شنبه داریم با مامان میریم استانبول، دقیقا دو روز بعد از برگشت با بابا میرم آفریقا، بیست روز بعدش سفر کاری به چین دارم، بعدش سفر کاری به هند و بعد به سنگاپور و دبی. و چی لذتبخشتر از این همه آزادی؟ :)

    قبل از آشنایی با استاد یادمه برای یک روز مرخصی برای روز تولدم از چند وقت قبلش استرس میگرفتم و آخرشم انقدر بهم زنگ میزدن کوفتم میشد :) الان کی جلودارمه؟ :) اراده میکنم یک ساعت بعد بلیط میگیرم به هر جا میخوام :) قبل از آشنایی با استاد برای یه سفر سه روزه به ترکیه با حداقل هزینه ها باید کلی دو دو تا چهار تا میکردم… الان فقط باید جلوی خودمو بگیرم ازون ور بوم نیفتم با ریخت و پاش :)) سه چهار تا ملک توی این مدت خریدم، از بی آر تی سواری و تلاش در صندلی بازی و پیدا کردن صندلی خالی رسیدم به شاسی بلند سواری و برای مامان هم یه ماشین عین ماشین خودم خریدم…:)

    موفقیتهای کاریم رو بلاشک اول از دوره های روانشناسی ثروت 1 استاد دارم و علاوه بر اون تمام آموزه های توحیدیشون که توی همه فایلهای رایگان و محصولات هست . شروع بیزینسم رو از اهرم رنج و لذت دارم که استاد تو دوره روانشناسی ثروت 1 کامل راجع بهش توضیح دادند. در ادامه، دوره روانشناسی ثروت 3 استاد اصلا یکی از بینظیرترین دوره هاشونه که خیلی به کسب و کار کمک میکنه. قدمها رو تا یه جایی کار کردم و در ادامه هستم. دوره احساس لیاقت ، عزت نفس و … چی بگم آخه… همش بی نظیره… به من باشه که بنظرم اصلا استاد باید برای حق عضویت تو‌سایتشون هم هزینه subscribe بذارن. مگه میشه این همه آگاهی بدون پرداخت هزینه؟! پاچه خواری نمیکنما! من به شخصه با کمال میل پرداخت میکنم. نه که خیلی لارج باشم! نه! آخه بابا نتیجه گرفتم! نه یکی نه دو تا ! کل زندگیم زیر و رو شده! نه فقط زندگی خودم… حتی زندگی برادرم و مادرم… خدایا چطور سپاسگزارت باشم… عاشقتم استاد جانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 121 رای:
  4. -
    شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    سلام به دوست عزیزم مجتبی جان

    در پاسخ به سوال شما، واقعیت اینکه من به شخصه با لاغری و کشیدگی صورت مشکلی ندارم و اتفاقا شیک تر میدونمش، و این در رابطه با تاثیر دوره سلامتی روی لاغرتر شدن صورت من از تجربه خودم میگم، در ابتدا صورتم لاغرتر شد اما بعد از چند ماه انگار که بدنم با این سبک غذایی اَدابته شده باشه، صورتم یه مقدار پُرتر شد. ولی این تجربه من بوده، ممکنه برای شخص دیگه و بر حسب میزان و نوع پروتئین دریافتی روزانه ش منفاوت باشه. در کل برای استفاده از هر کدوم از دوره های استاد پیشنهاد میکنم ، مبنای تصمیم گیریتون رو معرفی خودِ استاد قرار بدید که چندین ویدیوی رایگان با توضیحات کامل در قسمت معرفی هر محصول گذاشتن. تجربه هر فرد بر اساس بَک گراندی که از قبل داشته و میزان تعهد فعلیش به آموزه ها میتونه متفاوت باشه . و در آخر ممنون که کامنتهای من رو خوندی و برات موفقیت هر روزه در تمام زمینه ها آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: