نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -امید حسنی
    می تونم بگم دوره زیبای کشف قوانین زیبای زندگی، فوق العاده ترین چیزی بود که تو زندگیم تجربه کردم. دوره ای که شرایط زندگی من و مسیر زندگی من رو کلا عوض کرد. بعد از یک سال کار کردن با آموزه های این دوره، اومدم با نتایجم صحبت کنم.این دوره رو همسرم خریداری کرد و بی نهایت لطفش هم به من رسید.  من هر 3 ماه یک چکاپ فرکانسی می نویسم، و هر بار کلی دستاورد رو می بینم که در تمام جنبه ها تونستم بسازم و دوباره تعهدات جدید ایجاد می کنم برای سه ماه بعدی.شرایط زندگی من به خاطر عمل به این آموزه ها بی نهایت عالی تغییر کرده: از جنبه مالی؛ از جنبه شغل و کسب و کار؛ از جنبه رابطه و از جنبه بهبود فردی و رابطم با خداوند.رابطم با همسرم بسیار عالی شده؛کسب و کارم رو تبدیل کردم به همونی که میخوام و توی هر چکاپ فرکانسی، درآمدم بیشتر می شه و مهم تر از همه چقدر پول راحت تر به سمتم میاد.رابطه ام با خدا عمیق شده و به آرامش رسیدم. شکر خدا انسان های منفی و سمی از زندگیمون حذف شدند و چه درهایی از رحمت و سعادت و آرامش به روی من باز شده. دارم می بینم که با انجام همین تمرین کدنویسی شرایط دلخواه روزانه، چقدر همسرم روز به روز فوق‌العاده تر میشه؛ چقدر الهامات و ایده های عالی رو خداوند بهم الهام می کنم. استاد انقدر به آرامش رسیدم که قسم میخورم احساس میکنم به سبکی یک پر هستم. سپاسگزارم به خاطر بروزرسانی دوره. توی بروزرسانی اونقدر تمرینات رو خوب باز کردید و مثال زدید که من خیلی بهتر مفهوم کدنویسی رو فهمیدم و خیلی راحت تر تونستم کد  خواسته هام رو در هر جنبه ای از زندگیم بشناسم و بنویسم و برنامه نویس دقیق تری برای زندگیم بشم.  
  • -یونس پریرو
    دوست دارم توجه شما به نوشته ای جلب کنم که توی تاریخ  1398/09/22  نوشتم: \" من یونس پریرو هستم و این وضعیت کنونی زندگی من هست قبل از خریدن دوره های آموزشی استاد:جنبه مالی: در آمدم تا یک ماه پیش کمتر از یک میلیون تومن در ماه بود و الان که آذر ماه 1398 است و این رو می نویسم این ماه حدود 2/5 میلیون تومان شده.460،000 تومان پس اناز دارم. ماشینی که از خودم باشه تا الان نداشتم و ندارم و در حال حاضر یه قسط ماهانه 80 هزار تومانی دارم. در مورد روابط ، به کیفیت روابطم با اعضای خانوادم ، دوستام و همکارام، به خودم نمره 13 دادم \"امروز 1402/03/17 هست و میخوام درباره نتایجی بنویسم که توی این 4 سال با عمل به آموزه های استاد توی زندگیم ایجاد کردم. من توی این 4 سال دوره های 12 قدم، روانشناسی ثروت 1 و 2 ، دوره عزت نفس، دوره کشف قوانین زندگی و دوره قانون سلامتی رو خریدم و شروع کردم به بهبود جنبه های زندیگم. اینا بخشی از تغییرات من هست:در حال حاضر درآمد ماهیانه من بین 60 تا 70 میلیون تومان است. یعنی توی این 4 سال بیش 60 برابر شده. (بزن اون دست قشنگه رو )تازه درآمدم نسبت به اول این سال، رشد تقریبا سه برابری داشته.پس انداز حساب بانکی من الان 46 میلیون تومانه. یعنی 100 برابر رشد. تازه کاری ندارم که کلی دستمزد پرداخت نشده دارم که در شرف پرداخت هستند.در حال حاضر یک 206 مدل 86 فوق العاده تمیز دارم.توی این 4 سال هیچ وامی نگرفتم و هرچی خرید کردم نقد بوده.در حوزه روابط در تمام ابعاد از روابط خانوادگی گرفته تا روابط دوستانه، رابطه با همکاران و مشتریها همه و همه کلی بهبود ملموس داشتم.در حوزه سلامتی از تاریخ سال 1398 به بعد فقط چند بار سرما خوردم که اونم خودش خوب شده و مطلقا هیچ دکتری نرفتم. مخصوصا از سال 401 که دوره قانون سلامتی رو خریدم، به سلامتی با ثبات دست پیدا کردم .این کامنت و این موفقیتهامو نوشتم که هم برای خودم مروری بشه که این مسیر چطور زندگی منو تغییر داده و هم انگیزه هام قوی تر بشه برای بهتر عمل کردن به قانون و هم برای دوستان انگیزاننده ای بشم برای اینکه میشه زندگی رو بی نهایت تغییر داد.اینجا میزان پیشرفتم رو ثبت کردم تا به خودم یادآوری کنم که این نتایج حاصل عملکرد من به قوانین زندگی بوده و این تغییرات شانسی و الابختکی توی زندگیم بوجود نیومده. بلکه این نتایج به اندازه ای که من تونستم به آموزه های دوره ها عمل کنم بوجود اومده.
  • -علی قاضی
    من مژگان هستم 50 ساله، همسر اقای علی قاضی. وقتی همسرم قصد خرید دوره قانون سلامتی رو داشت، من مخالف بودم اما  وقتی ترازو وزن 99 و نیم رو به من نشون داد، عرق سرد رو کمرم نشست با خودم گفتم وای مژگان داری 3 رقمی میشی. چکار کردی با خودت! این بود که دوره قانون سلامتی رو خریدیم. وقتی توی اولین جلسه توضیحات استاد رو می شنیدم که می گفت اگر طبق دوره پیش برید، سوت می زنید و لاغر می شید با خودم گفتم استاد چی میگن؟ مگه میشه سوت بزنی و لاغر بشی. من تا به حال بارها رژیم گرفتم. پدر خودمو در آوردم ولی دوباره به حال روز قبلی و برگشتم. به هر حال طبق دستور استاد با تکامل زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردیم بعد از دو سه هفته واقعا به شرایطی رسیدم که به قول استاد سوت میزدم و وزن کم میکردم. من طی مدت 4 ماه، 23 کیلوگرم وزن کم کردم. چقدر سرحال تر از قبل هستم؛ چقدر پوستم عالی شده و چقدر زیباتر و جوان تر از گذشته شدم. واقعا 20 سال جوانتر به نظر میرسم.مشکلات قبلیم مثل خر و پف و بوی بد بدن و یبوست و ترشحات پشت حلق و کمردرد و زانو درد و جوشهای چرکی و.... کلا از بین رفته. تمام تعطیلات نوروز هر جا می رفتیم و هر کس به دیدن ما آمد، می‌پرسید چکار میکنید که اینقدر خوب لاغر شدی.من معاون یک مدرسه دخترانه هستم. نتایج من بین همکارام یک موج بزرگ لاغری و تناسب اندام راه انداخته.  کار به جایی رسید که دانش آموزان و یا حتی مادراشون می‌آمدن مدرسه که منو ببینن و بپرسن طبق رژیم کدوم دکتر پیش میرم که اینقدر خوب لاغر شدم. حتی بعضی ها ازم میپرسن معده تونو عمل کردین؟!خدا رو هزاران بار شکر میکنم که مثل همیشه به بهترین شکل ممکن منو به بهترین مسیر برای پاسخ به درخواستم یعنی سلامتی و تناسب اندام هدایت کرد و از استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم که تجربه و اطلاعات خودشون رو اینقدر صادقانه در اختیار ما گذاشتن و از همسر عزیز و نازنینم که در این مسیر همراه و مشوق من بودن، بینهایت سپاسگزارم.
  • -منیره ملاباقری
    می خوام همه ی حرفایی که تو دلم هست رو اینجا بنویسم تا ایمان شما رو قوی تر کنه. به خدا حرفهای استاد رو باید با طلا نوشت. حالا میفهمم چرا استاد میگه بهایی که برای هر محصول می پردازید، هزارها برابر نتیجه وارد زندگی شما می کنه.من دارم با دوره 12 قدم کار می کنم و خدا رو شاکرم برای این همه ایمان و امیدی که آموزش های این دوره تو دل من کاشت. نمیدونم چطور شکر خدا رو به جا بیارم. الان که دارم این کامنت رو مینویسم با یک دستم هم دارم اشکهای شوقم رو پاک میکنم.4 سال پیش که من با استاد آشنا شدم، فقط و فقط از خدا اون حال خوب و حس شکرگزاری رو میخواستم. انگیزه داشتن و شوق و ذوق داشتن برای زندگی میخواستم. شب و روز فایلهای استاد رو گوش می دادم و به یک آرامشی رسیده بودم که اصلا نمیشه توصیفش کرد.اون زمان همسر من کارگر ایران خودرو بود. وقتی که این فایلهای رایگان رو گوش میدادم با ذوق و شوق به همسرم تعریف میکردم و خوشبختانه همسرم هم این حرفها رو قبول داشت و به جرات میگم ایمانش خیلی خوبه.تو این 3 سال کار کردن با آموزش های استاد، کلی نتیجه گرفتیم. همسرم تو سن 40 سالگی به طور معجزه آسایی بازنشسته شد. به پیشنهاد من خونمون رو فروختیم و مغازه خریدیم همسرم مغازه رو راه انداخت و با بقیه پول فروش خونه، کار خرید و فروش ملک رو انجام داد. الان ارزش مغازمون خیلی خیلی زیاد شده و از کار خرید و فروش ملک هم کلی به سود رسیدیم.وقتی فکر میکنم به اینکه من الان هم خونه دارم؛ هم مغازه وهم یک درآمدی به غیر از درآمد ایران خودرو، سجده شکر می کنم. این اتفاقهای خوب و هدایت های عالی ای که برای من و همسرم رقم خورده، حاصل اون آرامش و احساس خوب بوده که من با گوش دادن به این آگاهی ها توی وجودم ساختم. من یاد گرفتم که فقط روی احساس خوب، حال خوب و زیبایی ها تمرکز کنم و بعد به قول استاد تمام اتفاقات خوب خود به خود برات رقم میخوره.
  • -محمو بهرامی
    خداروشکر میکنم که در مسیر زندگی به سبک دوره قانون سلامتی قرار گرفتم و تونستم با کمک این دوره دغدغه ی سالهای عمرم رو که اضافه وزن بود و مسائل ناشی از اون بود رو حل کنم.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، من با این مسائل درگیر بودم: قند خونم لب مرز بود؛ کلسترول و تری گلیسیرید خونم بالا بود؛ مشکل یبوست داشتم؛ فشار و درد در ناحیه دور ناف داشتم؛ دستشویی درست نمیتونستممن زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را با این مسائل و وزن 74 کیلو شروع کردم و در عرض کمتر از 1 ماه 10 کیلو وزن کم کردم و مسائل سلامتی جسمانیم در کوتاهترین مدت حل شدن؛  قند خون و کلسترول خونم نرمال شد و مسائل گوارشی و یبوست من حل شد.ضمن اینکه  پوست صورتم هم  کاملا شفاف، سفید و عالی شده.از استاد عزیز سپاسگزارم که وقت گذاشتن و این دوره رو آماده کردند.
  • -آرزو دادفر
    من سالها درگیر مشکلات یک ازدواج نامناسب بودم. همیشه سوالم این بود که به کدامین گناه من باید همچین بلاهایی سرم بیاد. 6 سال بچه مو حتی ندیدم. همیشه با گریه واشک از خودم این سوال رو می پرسیدم که چرا این اتفاقا برای من می افته که بهترین دختر خانواده بودم، کم خرج وساکت ومظلوم بودم. اطرافیانم می گفتند که شما رو طلسم کردن. می گفتند که پدربزرگت در فلان سال فردی رو اذیت کرده و شما به گناه اون گرفتار شدید. با خودم میگفتم خدایا گناه اون به من چه ربطی داره؟! تا اینکه شروع کردم به مطالعه کتاب رویاهایی که رویا نیستند. وقتی به فصل دوم کتاب رسیدم، فهمیدم و باور کردم که طلسمی در کار نیست و تمام این مشکلات به خاطر باورهای خودمه. باورهایی که از خانواده ام به من رسیده خصوصا باورهای مادرم. آگاهی های این کتاب به من کمک کرد تا الگوهای تکراری ای رو توی فامیلم ببینم و بیشتر باور کنم تمام این بلاها به خاطر طرز فکر خودم بوده. اگر خانواده منو بررسی کنید- مخصوصا مادری - علیرغم اینکه مذهبی تر هم بودن، زنها همه شوهرهای بداخلاق و خسیس دارن و با بدبختی زندگی می کنن. همشون به خاطر ترس و عدم توکل با استرس زندگی می کنن و دیدن این الگوها زندگی منو تحت الشعاع قرار داده بود. حتی از نظر مالی هم زندگی افتضاحی داشتم. اما تصمیم گرفتم زندگی خودمون تغییر بدم. به محض این تصمیم و عمل به قانون، همه چی تغییر کرد. همسر سابقم دیگه با من هم فرکانس نبود و جهان ما رو از هم جدا کرد. تو یه مرکز استخدام شدم و بازهم روی باورهام کار می کردم. خداوند منو هدایت کرد و با خانمی هم خونه شدم که همسر خیلی خوبی داشت و رابطه خوبی داشتند و من فهمیدم همسر خوب ومرد خوب هم وجود داره. دوباره با خانمی آشنا شدم که می دیدم نامزدش براش کادو تولد ماشین پراید می گرفت. و این ورودی ها باورهای من رو تغییر داد. جالبه وقتی من با همسر دومم ازدواج کردم همسرم ماشینش رو که یک پراید بود به نام من زد. خدا روشکر می کنم که هدایت شدم و جواب سوالاتم رو گرفتم. توی کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم که درباره سیستمی بودن خداوند توضیح میده، یه جمله هست که میگه: خداوند یک سیستم است که احساساتی عمل نمی کنه بلکه طبق قوانینش عمل می کنه. قوانین خداوند به این توجه نداره که تو چقدر مظلومی بلکه به فرکانس ها و باورهات توجه می کنه و اساس فرکانس های خودت رو به زندگیت بازتاب می ده. خدارو شکر که به سمت این آگاهی ها هداتی شدم، قوانین رو فهمیدم و تونستم رشد کنم زندگیم رو تغییر بدم.
  • -امیرحسین بابایی
    من نزدیک 2 ماهه که دارم رو قدم اول از دوره 12 قدم کار میکنم. به کمک آگاهی های این دوره موفقیت های کوچیک و بزرگ زیادی داشتم‌ اما می خوام درباره اون بخش از نتایجی بنویسم که به خاطر ثبات من توی عمل به قانون، این نتایج تو زندگیم ثابت شده و هرروزم‌ دارم پیشرفتم رو میبینم. این دوره بی نظیر خیلی بهم کمک کرد و میخوام نتایجم‌ رو تو این 2ماه بنویسم. مهمترین نتیجه کار کردن روی آموزشای این دوره رو آرامش و آسودگی خاطری که دارم می دونم. چون قبل از این دوره من یه آدم استرسی، دعوایی، عصبی و ناشکر بودم اما الان اخلاق من 180 درجه تغییر کرده و رابطه ام با خداوند عالیه. نتیجه بعدی من، نتیجه مالی هست. در شروع دوره من بیکار بودم و الان به لطف خدا درآمد ماهانه من 18 ملیون تومان هست. نتیجه بعدی هماهنگی ای هست که تو زندگیم اومده و همه چی سر جاشه. تکلیف من با زندگیم مشخصه در صورتی که قبلا سردرگم بودم. خدایا رو شکر می کنم که در مدار درست قرار گرفتم و روند رشد صعودی تو زندگیم رو احساس می کنم. در تمام جنبه ها چقدر اتفاقات خوبی رو تحربه می کنم. در طول روز چقدر شاد هستم. حتی یادم رفته اعصاب خوردی، حسودی، کینه و دعوا چیه اصلا. چقدر آدمها بهم احترام میزارن و همه کارام خیلی عالی انجام میشه و زندگیم روون شده و من خیلی خوشحالم که توی مسیر 12 قدم هستم.
  • -ناهید رحیمی تبار
     توی یکی از جلسات قانون آفرینش، بخش ششم استاد یک جمله کلیدی گفتند که خیلی من رو به فکر فرو برد. من تا به حال به این موضوع دقت نکرده بودم. استاد می گن:تجربه خوشبختی توی زندگی، خیلی راحت تر از تجربه یه زندگیه نامناسب و ناسالم هست چون خوشبختی روند طبیعی جهانه. اما برای تجربه یه زندگی ناجالب ونامناسب، باید مسیرهای اشتباه زیادی رو بری... برای رسیدن به بدبختی وافسردگی باید هزاران فکر منفی و مخرب رو بارها و روزها تکرار کنی. اما با یه کم کنترل کانون توجه ات، خیلی زود به احساس شادی می رسی و همین احساس شادی برای خلق یه زندگی خوب، کافیه  و مثال آدمهای خونسرد رو می زنن که با اینکه تقلای خاصی نمی کنن اما جهان همیشه اوضاع رو به نفع اونا پیش می بره چون اونا طبق طبیعت جهان عمل می کنن. چون طبیعت جهان تجربه خوشبختیه، طبیعت جهان فراوانیه، سلامتیه، تجربه عشق در روابطه و...این کلید منو یاده یه موضوعی انداخت که چند وقت بود به خودم می گفتم من که دارم تلاشمو برای بهتر شدن زندگیم می کنم، چرا پیشرفت خاصی تو زندگیم رخ نمی ده و از این موضوع تعجب میکردم.بعد از این جلسه و شنیدن این موضوع، اومدم خیلی منطقی و بادقت زندگیمو و رفتارم رو بررسی کردم. دیدم من دارم در کنار تلاشی که برای تغییر زندگیم می کنم، یه مانع خیلی بزرگی رو هم خودم سرراه خودم گذاشتم.مانع یه قفل ذهنی بود در مورد روابط. من. متوجه شدم از صبح که بیدار می شم تا آخر شب نسبت به همسرم احساس جالبی ندارم. در ظاهر همه چی سرجای خودش بو و من به عنوان یه زن تو هیچ موضوعی کم کاری نمی کردم اما ذهن من پراز افکارمنفی درباره همسرم بود. افکاری که به جای تغییر، دنبال راه فرار می گشت . خدا رو شکر خداوند نشونم داد که کجای کارم اشتباهه. البته یه اتفاق ناجالب هم این وسط رخ داد که باعث شد بفهمم که من تو بهشت هستم اماخودم سر هیچ و پوچ و فقط یه سری باور غلط از زندگیم لذت نمیبردم.من تعهدی همین یه مورد رو درست کردم. تمامی احساسم رو درباره همسرم خوب کردم و احساس شادی رو به زندگیم برگردوندم و بعد کلی اتفاقات خوب افتاد. توهمین چندماه یه آپارتمان خریدیم. مدل ماشین مون رو بالاتر کردیم. برای خودم طلا خریدم. خیلی جالبه که باتغییرات من، همسرم هم کلی تغییر کرد. حالا هر دو آرامش داریم و روابط خیلی خوبی بینمون هست، متوجه شدم که طبیعیت جهان ثروت، سلامتی و آرامش هست.واقعا خوشبخت بودن رو، حق مسلم خودم میدونستم .اینکه استادمیگن همه چی تو درون خودمونه و دنبال حل مسائل بیرون از خودمون نباشیم، کاملا درسته. نکاتی که در بخش ششم از دوره قانون آفرینش آموزش داده شده، خیلی مهمه.
  • -جمشید زارع زاده
    100 روز از آخرین کامنتم که به عنوان تمرین ستاره قطبی نوشته ام میگذرد. طی این 100 روز نبوده روزی که بدون یاد آوری آموزه های استاد سپری کرده باشم. می خوام درباره بخشی از نتایجم از این تعهد بنویسم. به آخرین کامنت هام که برمیگردم متوجه میشوم که خواسته اصلی من در اون روزها داشتن فروش 20 میلیون تومن در روز بود که بتونم به آسونی انجامش بدم. اون موقع فروشم در روز حدود 10 الی 20 میلیون تومن بود و الان بعد از 100 روز عمل مداوم به آموزه های 12 قدم، فروش روزانه من حدود 40 میلیون تومان و بیشتر هم بوده. از دیگر خواسته هام در 100 روز قبل، داشتن پس انداز حدود 50 میلیون بود که برام آرزو بود. اما الان که دارم این کامنت رو مینویسم پس انداز 450 میلیون رو دارم و این در حالی است که 99 درصد خرید هام رو نقد روز انجام میدم و نسبت به 100 روز گذشته با اینکه فروش عالی شب عید رو پشت سر گذاشتم، باز هم تعداد اجناس موجود در مغازه ام به اندازه 3 برابر حجم مغازه ام هست و همه این نتایج برمی گرده به استمرار من در انجام تمرین های این دوره که انجام داده ام.
  • -حسینی
    سلام خدمت استاد گرامی و هم دوره ای های عزیز دوره 12 قدمقبل از ورود به دوره 12 قدم من حتی یه هزار تومان درآمد نداشتم. هدف من از ورود به قدم اول، داشتن درآمد و کسب نتایج مالی بود. به لطف آموزش های این دوه من قدم به قدم به شغل و درآمد رسیدم و دارم تکاملم رو طی می کنم.تو قدم ششم از دوره 12 قدم، درآمدم نسبت به ماه قبل 4 برابر بیشتر شده و این برای من یک معجزه محسوب می شه و هرچه بیشتر روی خودم کار می کنم بیشتر نتیجه کسب می کنم.خداروشکر میکنم که منو تبه این مسیر زیبا هدایت کرد
1 32 33 34 35 36 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الا رستگار» در این صفحه: 1
  1. -
    الا رستگار گفته:
    مدت عضویت: 151 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم ان‌شاءالله

    دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم

    حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم می‌کنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)

    اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..

    گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم

    گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم

    و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .

    و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم

    وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر

    همه ی ترسام خلاص میشم استاد

    همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان می‌کنه به اذن الله

    اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم

    و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم

    حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم

    هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب

    شکسته ی منو داد

    من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی

    ( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد

    تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..

    و هربار اشتباهات جدید

    حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد

    آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم

    تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر

    بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم

    به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم ان‌شاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم

    اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله

    به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود

    خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم

    یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم

    و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه

    لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم

    خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم

    و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره

    ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت

    به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم

    و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم

    آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم

    اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش

    اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه

    همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق می‌کنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست

    وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمی‌دونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت می‌بردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت می‌بردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمی‌دونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمی‌دونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم

    الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار

    زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم

    خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: