نتایج دانشجویان از دوره‌های استاد عباس‌منش

  • -امید حسنی
    می تونم بگم دوره زیبای کشف قوانین زیبای زندگی، فوق العاده ترین چیزی بود که تو زندگیم تجربه کردم. دوره ای که شرایط زندگی من و مسیر زندگی من رو کلا عوض کرد. بعد از یک سال کار کردن با آموزه های این دوره، اومدم با نتایجم صحبت کنم.این دوره رو همسرم خریداری کرد و بی نهایت لطفش هم به من رسید.  من هر 3 ماه یک چکاپ فرکانسی می نویسم، و هر بار کلی دستاورد رو می بینم که در تمام جنبه ها تونستم بسازم و دوباره تعهدات جدید ایجاد می کنم برای سه ماه بعدی.شرایط زندگی من به خاطر عمل به این آموزه ها بی نهایت عالی تغییر کرده: از جنبه مالی؛ از جنبه شغل و کسب و کار؛ از جنبه رابطه و از جنبه بهبود فردی و رابطم با خداوند.رابطم با همسرم بسیار عالی شده؛کسب و کارم رو تبدیل کردم به همونی که میخوام و توی هر چکاپ فرکانسی، درآمدم بیشتر می شه و مهم تر از همه چقدر پول راحت تر به سمتم میاد.رابطه ام با خدا عمیق شده و به آرامش رسیدم. شکر خدا انسان های منفی و سمی از زندگیمون حذف شدند و چه درهایی از رحمت و سعادت و آرامش به روی من باز شده. دارم می بینم که با انجام همین تمرین کدنویسی شرایط دلخواه روزانه، چقدر همسرم روز به روز فوق‌العاده تر میشه؛ چقدر الهامات و ایده های عالی رو خداوند بهم الهام می کنم. استاد انقدر به آرامش رسیدم که قسم میخورم احساس میکنم به سبکی یک پر هستم. سپاسگزارم به خاطر بروزرسانی دوره. توی بروزرسانی اونقدر تمرینات رو خوب باز کردید و مثال زدید که من خیلی بهتر مفهوم کدنویسی رو فهمیدم و خیلی راحت تر تونستم کد  خواسته هام رو در هر جنبه ای از زندگیم بشناسم و بنویسم و برنامه نویس دقیق تری برای زندگیم بشم.  
  • -یونس پریرو
    دوست دارم توجه شما به نوشته ای جلب کنم که توی تاریخ  1398/09/22  نوشتم: \" من یونس پریرو هستم و این وضعیت کنونی زندگی من هست قبل از خریدن دوره های آموزشی استاد:جنبه مالی: در آمدم تا یک ماه پیش کمتر از یک میلیون تومن در ماه بود و الان که آذر ماه 1398 است و این رو می نویسم این ماه حدود 2/5 میلیون تومان شده.460،000 تومان پس اناز دارم. ماشینی که از خودم باشه تا الان نداشتم و ندارم و در حال حاضر یه قسط ماهانه 80 هزار تومانی دارم. در مورد روابط ، به کیفیت روابطم با اعضای خانوادم ، دوستام و همکارام، به خودم نمره 13 دادم \"امروز 1402/03/17 هست و میخوام درباره نتایجی بنویسم که توی این 4 سال با عمل به آموزه های استاد توی زندگیم ایجاد کردم. من توی این 4 سال دوره های 12 قدم، روانشناسی ثروت 1 و 2 ، دوره عزت نفس، دوره کشف قوانین زندگی و دوره قانون سلامتی رو خریدم و شروع کردم به بهبود جنبه های زندیگم. اینا بخشی از تغییرات من هست:در حال حاضر درآمد ماهیانه من بین 60 تا 70 میلیون تومان است. یعنی توی این 4 سال بیش 60 برابر شده. (بزن اون دست قشنگه رو )تازه درآمدم نسبت به اول این سال، رشد تقریبا سه برابری داشته.پس انداز حساب بانکی من الان 46 میلیون تومانه. یعنی 100 برابر رشد. تازه کاری ندارم که کلی دستمزد پرداخت نشده دارم که در شرف پرداخت هستند.در حال حاضر یک 206 مدل 86 فوق العاده تمیز دارم.توی این 4 سال هیچ وامی نگرفتم و هرچی خرید کردم نقد بوده.در حوزه روابط در تمام ابعاد از روابط خانوادگی گرفته تا روابط دوستانه، رابطه با همکاران و مشتریها همه و همه کلی بهبود ملموس داشتم.در حوزه سلامتی از تاریخ سال 1398 به بعد فقط چند بار سرما خوردم که اونم خودش خوب شده و مطلقا هیچ دکتری نرفتم. مخصوصا از سال 401 که دوره قانون سلامتی رو خریدم، به سلامتی با ثبات دست پیدا کردم .این کامنت و این موفقیتهامو نوشتم که هم برای خودم مروری بشه که این مسیر چطور زندگی منو تغییر داده و هم انگیزه هام قوی تر بشه برای بهتر عمل کردن به قانون و هم برای دوستان انگیزاننده ای بشم برای اینکه میشه زندگی رو بی نهایت تغییر داد.اینجا میزان پیشرفتم رو ثبت کردم تا به خودم یادآوری کنم که این نتایج حاصل عملکرد من به قوانین زندگی بوده و این تغییرات شانسی و الابختکی توی زندگیم بوجود نیومده. بلکه این نتایج به اندازه ای که من تونستم به آموزه های دوره ها عمل کنم بوجود اومده.
  • -علی قاضی
    من مژگان هستم 50 ساله، همسر اقای علی قاضی. وقتی همسرم قصد خرید دوره قانون سلامتی رو داشت، من مخالف بودم اما  وقتی ترازو وزن 99 و نیم رو به من نشون داد، عرق سرد رو کمرم نشست با خودم گفتم وای مژگان داری 3 رقمی میشی. چکار کردی با خودت! این بود که دوره قانون سلامتی رو خریدیم. وقتی توی اولین جلسه توضیحات استاد رو می شنیدم که می گفت اگر طبق دوره پیش برید، سوت می زنید و لاغر می شید با خودم گفتم استاد چی میگن؟ مگه میشه سوت بزنی و لاغر بشی. من تا به حال بارها رژیم گرفتم. پدر خودمو در آوردم ولی دوباره به حال روز قبلی و برگشتم. به هر حال طبق دستور استاد با تکامل زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردیم بعد از دو سه هفته واقعا به شرایطی رسیدم که به قول استاد سوت میزدم و وزن کم میکردم. من طی مدت 4 ماه، 23 کیلوگرم وزن کم کردم. چقدر سرحال تر از قبل هستم؛ چقدر پوستم عالی شده و چقدر زیباتر و جوان تر از گذشته شدم. واقعا 20 سال جوانتر به نظر میرسم.مشکلات قبلیم مثل خر و پف و بوی بد بدن و یبوست و ترشحات پشت حلق و کمردرد و زانو درد و جوشهای چرکی و.... کلا از بین رفته. تمام تعطیلات نوروز هر جا می رفتیم و هر کس به دیدن ما آمد، می‌پرسید چکار میکنید که اینقدر خوب لاغر شدی.من معاون یک مدرسه دخترانه هستم. نتایج من بین همکارام یک موج بزرگ لاغری و تناسب اندام راه انداخته.  کار به جایی رسید که دانش آموزان و یا حتی مادراشون می‌آمدن مدرسه که منو ببینن و بپرسن طبق رژیم کدوم دکتر پیش میرم که اینقدر خوب لاغر شدم. حتی بعضی ها ازم میپرسن معده تونو عمل کردین؟!خدا رو هزاران بار شکر میکنم که مثل همیشه به بهترین شکل ممکن منو به بهترین مسیر برای پاسخ به درخواستم یعنی سلامتی و تناسب اندام هدایت کرد و از استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم که تجربه و اطلاعات خودشون رو اینقدر صادقانه در اختیار ما گذاشتن و از همسر عزیز و نازنینم که در این مسیر همراه و مشوق من بودن، بینهایت سپاسگزارم.
  • -منیره ملاباقری
    می خوام همه ی حرفایی که تو دلم هست رو اینجا بنویسم تا ایمان شما رو قوی تر کنه. به خدا حرفهای استاد رو باید با طلا نوشت. حالا میفهمم چرا استاد میگه بهایی که برای هر محصول می پردازید، هزارها برابر نتیجه وارد زندگی شما می کنه.من دارم با دوره 12 قدم کار می کنم و خدا رو شاکرم برای این همه ایمان و امیدی که آموزش های این دوره تو دل من کاشت. نمیدونم چطور شکر خدا رو به جا بیارم. الان که دارم این کامنت رو مینویسم با یک دستم هم دارم اشکهای شوقم رو پاک میکنم.4 سال پیش که من با استاد آشنا شدم، فقط و فقط از خدا اون حال خوب و حس شکرگزاری رو میخواستم. انگیزه داشتن و شوق و ذوق داشتن برای زندگی میخواستم. شب و روز فایلهای استاد رو گوش می دادم و به یک آرامشی رسیده بودم که اصلا نمیشه توصیفش کرد.اون زمان همسر من کارگر ایران خودرو بود. وقتی که این فایلهای رایگان رو گوش میدادم با ذوق و شوق به همسرم تعریف میکردم و خوشبختانه همسرم هم این حرفها رو قبول داشت و به جرات میگم ایمانش خیلی خوبه.تو این 3 سال کار کردن با آموزش های استاد، کلی نتیجه گرفتیم. همسرم تو سن 40 سالگی به طور معجزه آسایی بازنشسته شد. به پیشنهاد من خونمون رو فروختیم و مغازه خریدیم همسرم مغازه رو راه انداخت و با بقیه پول فروش خونه، کار خرید و فروش ملک رو انجام داد. الان ارزش مغازمون خیلی خیلی زیاد شده و از کار خرید و فروش ملک هم کلی به سود رسیدیم.وقتی فکر میکنم به اینکه من الان هم خونه دارم؛ هم مغازه وهم یک درآمدی به غیر از درآمد ایران خودرو، سجده شکر می کنم. این اتفاقهای خوب و هدایت های عالی ای که برای من و همسرم رقم خورده، حاصل اون آرامش و احساس خوب بوده که من با گوش دادن به این آگاهی ها توی وجودم ساختم. من یاد گرفتم که فقط روی احساس خوب، حال خوب و زیبایی ها تمرکز کنم و بعد به قول استاد تمام اتفاقات خوب خود به خود برات رقم میخوره.
  • -محمو بهرامی
    خداروشکر میکنم که در مسیر زندگی به سبک دوره قانون سلامتی قرار گرفتم و تونستم با کمک این دوره دغدغه ی سالهای عمرم رو که اضافه وزن بود و مسائل ناشی از اون بود رو حل کنم.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، من با این مسائل درگیر بودم: قند خونم لب مرز بود؛ کلسترول و تری گلیسیرید خونم بالا بود؛ مشکل یبوست داشتم؛ فشار و درد در ناحیه دور ناف داشتم؛ دستشویی درست نمیتونستممن زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را با این مسائل و وزن 74 کیلو شروع کردم و در عرض کمتر از 1 ماه 10 کیلو وزن کم کردم و مسائل سلامتی جسمانیم در کوتاهترین مدت حل شدن؛  قند خون و کلسترول خونم نرمال شد و مسائل گوارشی و یبوست من حل شد.ضمن اینکه  پوست صورتم هم  کاملا شفاف، سفید و عالی شده.از استاد عزیز سپاسگزارم که وقت گذاشتن و این دوره رو آماده کردند.
  • -آرزو دادفر
    من سالها درگیر مشکلات یک ازدواج نامناسب بودم. همیشه سوالم این بود که به کدامین گناه من باید همچین بلاهایی سرم بیاد. 6 سال بچه مو حتی ندیدم. همیشه با گریه واشک از خودم این سوال رو می پرسیدم که چرا این اتفاقا برای من می افته که بهترین دختر خانواده بودم، کم خرج وساکت ومظلوم بودم. اطرافیانم می گفتند که شما رو طلسم کردن. می گفتند که پدربزرگت در فلان سال فردی رو اذیت کرده و شما به گناه اون گرفتار شدید. با خودم میگفتم خدایا گناه اون به من چه ربطی داره؟! تا اینکه شروع کردم به مطالعه کتاب رویاهایی که رویا نیستند. وقتی به فصل دوم کتاب رسیدم، فهمیدم و باور کردم که طلسمی در کار نیست و تمام این مشکلات به خاطر باورهای خودمه. باورهایی که از خانواده ام به من رسیده خصوصا باورهای مادرم. آگاهی های این کتاب به من کمک کرد تا الگوهای تکراری ای رو توی فامیلم ببینم و بیشتر باور کنم تمام این بلاها به خاطر طرز فکر خودم بوده. اگر خانواده منو بررسی کنید- مخصوصا مادری - علیرغم اینکه مذهبی تر هم بودن، زنها همه شوهرهای بداخلاق و خسیس دارن و با بدبختی زندگی می کنن. همشون به خاطر ترس و عدم توکل با استرس زندگی می کنن و دیدن این الگوها زندگی منو تحت الشعاع قرار داده بود. حتی از نظر مالی هم زندگی افتضاحی داشتم. اما تصمیم گرفتم زندگی خودمون تغییر بدم. به محض این تصمیم و عمل به قانون، همه چی تغییر کرد. همسر سابقم دیگه با من هم فرکانس نبود و جهان ما رو از هم جدا کرد. تو یه مرکز استخدام شدم و بازهم روی باورهام کار می کردم. خداوند منو هدایت کرد و با خانمی هم خونه شدم که همسر خیلی خوبی داشت و رابطه خوبی داشتند و من فهمیدم همسر خوب ومرد خوب هم وجود داره. دوباره با خانمی آشنا شدم که می دیدم نامزدش براش کادو تولد ماشین پراید می گرفت. و این ورودی ها باورهای من رو تغییر داد. جالبه وقتی من با همسر دومم ازدواج کردم همسرم ماشینش رو که یک پراید بود به نام من زد. خدا روشکر می کنم که هدایت شدم و جواب سوالاتم رو گرفتم. توی کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم که درباره سیستمی بودن خداوند توضیح میده، یه جمله هست که میگه: خداوند یک سیستم است که احساساتی عمل نمی کنه بلکه طبق قوانینش عمل می کنه. قوانین خداوند به این توجه نداره که تو چقدر مظلومی بلکه به فرکانس ها و باورهات توجه می کنه و اساس فرکانس های خودت رو به زندگیت بازتاب می ده. خدارو شکر که به سمت این آگاهی ها هداتی شدم، قوانین رو فهمیدم و تونستم رشد کنم زندگیم رو تغییر بدم.
  • -امیرحسین بابایی
    من نزدیک 2 ماهه که دارم رو قدم اول از دوره 12 قدم کار میکنم. به کمک آگاهی های این دوره موفقیت های کوچیک و بزرگ زیادی داشتم‌ اما می خوام درباره اون بخش از نتایجی بنویسم که به خاطر ثبات من توی عمل به قانون، این نتایج تو زندگیم ثابت شده و هرروزم‌ دارم پیشرفتم رو میبینم. این دوره بی نظیر خیلی بهم کمک کرد و میخوام نتایجم‌ رو تو این 2ماه بنویسم. مهمترین نتیجه کار کردن روی آموزشای این دوره رو آرامش و آسودگی خاطری که دارم می دونم. چون قبل از این دوره من یه آدم استرسی، دعوایی، عصبی و ناشکر بودم اما الان اخلاق من 180 درجه تغییر کرده و رابطه ام با خداوند عالیه. نتیجه بعدی من، نتیجه مالی هست. در شروع دوره من بیکار بودم و الان به لطف خدا درآمد ماهانه من 18 ملیون تومان هست. نتیجه بعدی هماهنگی ای هست که تو زندگیم اومده و همه چی سر جاشه. تکلیف من با زندگیم مشخصه در صورتی که قبلا سردرگم بودم. خدایا رو شکر می کنم که در مدار درست قرار گرفتم و روند رشد صعودی تو زندگیم رو احساس می کنم. در تمام جنبه ها چقدر اتفاقات خوبی رو تحربه می کنم. در طول روز چقدر شاد هستم. حتی یادم رفته اعصاب خوردی، حسودی، کینه و دعوا چیه اصلا. چقدر آدمها بهم احترام میزارن و همه کارام خیلی عالی انجام میشه و زندگیم روون شده و من خیلی خوشحالم که توی مسیر 12 قدم هستم.
  • -ناهید رحیمی تبار
     توی یکی از جلسات قانون آفرینش، بخش ششم استاد یک جمله کلیدی گفتند که خیلی من رو به فکر فرو برد. من تا به حال به این موضوع دقت نکرده بودم. استاد می گن:تجربه خوشبختی توی زندگی، خیلی راحت تر از تجربه یه زندگیه نامناسب و ناسالم هست چون خوشبختی روند طبیعی جهانه. اما برای تجربه یه زندگی ناجالب ونامناسب، باید مسیرهای اشتباه زیادی رو بری... برای رسیدن به بدبختی وافسردگی باید هزاران فکر منفی و مخرب رو بارها و روزها تکرار کنی. اما با یه کم کنترل کانون توجه ات، خیلی زود به احساس شادی می رسی و همین احساس شادی برای خلق یه زندگی خوب، کافیه  و مثال آدمهای خونسرد رو می زنن که با اینکه تقلای خاصی نمی کنن اما جهان همیشه اوضاع رو به نفع اونا پیش می بره چون اونا طبق طبیعت جهان عمل می کنن. چون طبیعت جهان تجربه خوشبختیه، طبیعت جهان فراوانیه، سلامتیه، تجربه عشق در روابطه و...این کلید منو یاده یه موضوعی انداخت که چند وقت بود به خودم می گفتم من که دارم تلاشمو برای بهتر شدن زندگیم می کنم، چرا پیشرفت خاصی تو زندگیم رخ نمی ده و از این موضوع تعجب میکردم.بعد از این جلسه و شنیدن این موضوع، اومدم خیلی منطقی و بادقت زندگیمو و رفتارم رو بررسی کردم. دیدم من دارم در کنار تلاشی که برای تغییر زندگیم می کنم، یه مانع خیلی بزرگی رو هم خودم سرراه خودم گذاشتم.مانع یه قفل ذهنی بود در مورد روابط. من. متوجه شدم از صبح که بیدار می شم تا آخر شب نسبت به همسرم احساس جالبی ندارم. در ظاهر همه چی سرجای خودش بو و من به عنوان یه زن تو هیچ موضوعی کم کاری نمی کردم اما ذهن من پراز افکارمنفی درباره همسرم بود. افکاری که به جای تغییر، دنبال راه فرار می گشت . خدا رو شکر خداوند نشونم داد که کجای کارم اشتباهه. البته یه اتفاق ناجالب هم این وسط رخ داد که باعث شد بفهمم که من تو بهشت هستم اماخودم سر هیچ و پوچ و فقط یه سری باور غلط از زندگیم لذت نمیبردم.من تعهدی همین یه مورد رو درست کردم. تمامی احساسم رو درباره همسرم خوب کردم و احساس شادی رو به زندگیم برگردوندم و بعد کلی اتفاقات خوب افتاد. توهمین چندماه یه آپارتمان خریدیم. مدل ماشین مون رو بالاتر کردیم. برای خودم طلا خریدم. خیلی جالبه که باتغییرات من، همسرم هم کلی تغییر کرد. حالا هر دو آرامش داریم و روابط خیلی خوبی بینمون هست، متوجه شدم که طبیعیت جهان ثروت، سلامتی و آرامش هست.واقعا خوشبخت بودن رو، حق مسلم خودم میدونستم .اینکه استادمیگن همه چی تو درون خودمونه و دنبال حل مسائل بیرون از خودمون نباشیم، کاملا درسته. نکاتی که در بخش ششم از دوره قانون آفرینش آموزش داده شده، خیلی مهمه.
  • -جمشید زارع زاده
    100 روز از آخرین کامنتم که به عنوان تمرین ستاره قطبی نوشته ام میگذرد. طی این 100 روز نبوده روزی که بدون یاد آوری آموزه های استاد سپری کرده باشم. می خوام درباره بخشی از نتایجم از این تعهد بنویسم. به آخرین کامنت هام که برمیگردم متوجه میشوم که خواسته اصلی من در اون روزها داشتن فروش 20 میلیون تومن در روز بود که بتونم به آسونی انجامش بدم. اون موقع فروشم در روز حدود 10 الی 20 میلیون تومن بود و الان بعد از 100 روز عمل مداوم به آموزه های 12 قدم، فروش روزانه من حدود 40 میلیون تومان و بیشتر هم بوده. از دیگر خواسته هام در 100 روز قبل، داشتن پس انداز حدود 50 میلیون بود که برام آرزو بود. اما الان که دارم این کامنت رو مینویسم پس انداز 450 میلیون رو دارم و این در حالی است که 99 درصد خرید هام رو نقد روز انجام میدم و نسبت به 100 روز گذشته با اینکه فروش عالی شب عید رو پشت سر گذاشتم، باز هم تعداد اجناس موجود در مغازه ام به اندازه 3 برابر حجم مغازه ام هست و همه این نتایج برمی گرده به استمرار من در انجام تمرین های این دوره که انجام داده ام.
  • -حسینی
    سلام خدمت استاد گرامی و هم دوره ای های عزیز دوره 12 قدمقبل از ورود به دوره 12 قدم من حتی یه هزار تومان درآمد نداشتم. هدف من از ورود به قدم اول، داشتن درآمد و کسب نتایج مالی بود. به لطف آموزش های این دوه من قدم به قدم به شغل و درآمد رسیدم و دارم تکاملم رو طی می کنم.تو قدم ششم از دوره 12 قدم، درآمدم نسبت به ماه قبل 4 برابر بیشتر شده و این برای من یک معجزه محسوب می شه و هرچه بیشتر روی خودم کار می کنم بیشتر نتیجه کسب می کنم.خداروشکر میکنم که منو تبه این مسیر زیبا هدایت کرد
1 32 33 34 35 36 39
161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آرام گیان» در این صفحه: 4
  1. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    سلام

    وقتتون بخیر

    از دوستانی که تجربه استفاده از دوره قانون سلامتی رو داشتند و وگان یا وجترین بودند خواهش میکنم اگر این مسیر رو طی کردید برای من از نتایجتون بنویسید و بگید میشه با اصول وگنیسم تطبیقش داد و استفاده ش کرد؟

    بخرمش؟

    ممنون

    .

    من مدت‌هاست احتیاج دارم که این محصول رو خریداری کنم و بهش عمل کنم اما متوجه شدم که احتمالا برای کسی که وگان هست یا غیرممکنه یا سخت

    و یکی از موضوعات اصلی هم راجع به جایگزین کردن پروتئین حیوانی و غیرحیوانی هست که بنظرم میرسه مدیریتش مثل بقیه موارد آسون نیست

    .

    .

    لطفاً لطفاً لطفاً اگر قرار هست بیایید و بنویسید که از وگان بودن دست بکش و باهاش مثل مذهب و دین برخورد نکن و اینا… این کارو نکنید و سعی نکنید نظر من رو تغییر بدید.

    گوشم پره ازین حرفها.

    .

    من چندسال وگان بودن رو تجربه کردم و با کشته شدن و آزار حیوانات واقعا مشکل دارم و موافق نیستم که یک انسان امروزی بخواد برای تهیه غذای خودش از بدن و جان یه موجود زنده ای که گاهی احساسات شبیه به انسان داره بهره ببره

    البته که گیاه هم جون و احساس داره

    ولی احتمالاً مثل یک گاو از دیدن اینکه بچه ش رو جلوش سر ببری حالش بد نمیشه

    یا برای مثال گیاهی که میوه ش رو میندازه روی زمین بعد از رسیدن اون میوه… این رو نمیشه با یک حیوان مقایسه ش کرد

    و هزاران موضوع دیگه که اگر نخواین مغلطه کنید و برای گوشتخواری دلیل و توجیه های سطحی و غیر منطقی بیارید میشه دربارشون هزار ساعت صحبت کرد.

    .

    یه فیلمی هست به نام پی_کِی اونو حتماً ببینید جالبه

    لحظه های آخرش که این آدم فضایی میره به مردمش از زمینی ها میگه

    میگه دوستان اگر رفتید روی زمین و یه نفر گفت من عاشق جوجه یا عاشق ماهی هستم

    بدونید واقعا منظورش این نیست

    و اونها منظورشون اینه که من عاشق اینم که ماهی یا جوجه ی مُرده رو کباب کنم و بخورم!

    .

    و من همیشه وقتی میبینم که افرادی مرغ و خروس و گوسفند دارند و به اونها عشق میوَرزند و در نهایت میکُشنشون و این درحالیه که اون حیوان بهشون اعتماد کرده بوده… بینهایت حالم بد میشه

    و واقعا فکر کنیم به اینکه گربه و سگ چه فرقی با گاو و گوسفند و مرغ و خروس دارن که بین اونها فرق میذاریم و فقط به سگ و گربه ها انقدر عشق بی قید و شرط میدیم اما به مرغ و خروس به شرط اینکه به ما تخم مرغ و گوشت بدن عشق میوَرزیم؟ و جان و حق زندگی رو از بعضی هاشون میگیریم و برای استفاده از شیرشون اذیتشون میکنیم مثل دوشیدن گاوها

    .

    … من نمیتونم راحت بپذیرم از وگان بودن دست بکشم حتی برای سلامتی خودم و این تضاد گاهی آزارم هم میده

    اما باید این مسئله رو حلش کنم

    همونطور که خیلی از وگان ها خلش کردن

    .

    و اعتراف هم میکنم که اگر تمام محصولات وگان دردسترسِت نباشه و اصولی پیش نری واقعا بدنت کم میاره

    منم گاهی کم آوردم

    ولی…. تمایلم اینه بدون آزار حیوانات خودم هم سلامت تر باشم

    یعنی میشه؟ با دوره استاد عباسمنش؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    حرفتون رو قبول ندارم

    چون من مثل دیگران استاد و حرفهاشون رو مقدس نمیدونم که فکر کنم عین یک آیه نازل شده باشه و بدون چون و چرا باید بپذیرم!

    من با تمام احترامی که براشون قائلم و خییییلی هم در این سالها ازشون چیزی آموختم و عمیقاً قدردانم

    ولی در بعضی موارد اصلا عقایدم باهاشون همسو نیست و اینطوری نیست که صد در صد قبول کنم

    گاهی شک میکنم به برخی گفته ها و این بد نیست

    .

    اتفاقا خیلی از رهبران مذاهب هم دوست دارن شما بی چون و چرا و بدون شک حرفشونو بپذیری و حتی نقدشون نکنی

    ولی هر آدمی ممکنه اشتباه بکنه.

    گرچه معتقدم قضیه نسبی هست و اشتباه یک مفهوم انتزاعیه

    یعنی مثلا اگر من انتخاب کردم که استایل زندگیم به شکل وگانیست ها باشه، پس هرگونه گوشت‌خواری به هر منظوری در راه و روش و منش من میتونه اشتباه باشه

    اما از دیدگاه شما و ایشون میتونه درست باشه

    پس جنگ و بحثی نمیکنیم باهم

    مگر دلیل و منطق خوبی داشته باشیم که بخوایم آگاه کنیم همو، اون هم با آرامش و متین

    .

    استاد عباسمنش بی نظیر و عالیه

    ولی من هنوز نتونستم با خوردن گوشت موافق باشم

    چون وقتی من وگان شدم فقط و فقط بخاطر حمایت از حیوانات بود نه بخاطر سلامتی خودم

    اونهایی که فقط بخاطر سلامتی خودشون و بعنوان یک رژیم غذایی رفتن سراغ وگانیسم، خب معلومه وقتی خسته شدن هزار و یک منطق و دلیل میارن که ثابت کنن گوشتخواری درسته تا برگردن به سیستم قبلی!

    .

    من کاملا قبول دارم و معتقدم که بدن ما عادت داره به گوشتخواری چون قرنها و سالها اینطور بوده، و بدن و ذهنمون که معتاد گوشتخواریه و معتاد به استفاده از فرآورده های حیوانیه، مسلماً اعتراض میکنه به سیستم گیاهخواری و وگانیسم (که باهم فرق دارن)

    ولی قصه اینجاست که الان دیگه انسان متمدن امروزی با انسان قدیم فرق کرده و ما میتونیم بدون کشتن و آزار حیوانات برای خودمون غذا تهیه کنیم. دلیلی نداره دیگه مثل قبلاً زندگی یه موجود رو بگیریم بخاطر تهیه غذای خودمون.

    و البته که باید چند نسل هممون وگان و وجترین باشیم تا بدنمون بپذیره و یاد بگیره چطور با این استایل پیش بره.

    من هم بهم گاهی فشار اومده و مثلا یک بار بعد از 4سال یه هو دیدم باید گوشت بخورم و رفتم ماهیچه گوسفند خوردم. ولی باز برگشتم به سیستم قبلی. هنوزم اگر ببینم دارم مریض میشم میرم چند روز تخم مرغ میخورم تا قوت بگیرم….

    سیستم وگانیسم اگه درست و اصولی انجام نشه آسیب میرسونه و ضعف بدنی میاره / منکرش نیستم

    اما مثلا شاید اگه استاد بگن باید پروتئین بخوری احتمالاً من برم سراغ پروتئین گیاهی یا نهایتاً تخم مرغ

    نه گوشت

    .

    درمورد این که گفتی اگه مشکلی نیست چرا میخوای بیای دوره رو بگیری هم بگم که اتفاقا احساس نیاز کردم و میخوام بگیرم انشالله

    .

    .

    یه جمله ای هست که میگه:

    اگه دیوار کشتارگاهها شیشه ای بود بعید میدونم کسی دیگه دلش میتواست گوشت بخوره

    .

    و اینکه

    واقعا گاو و گوسفند و مرغ… چه فرقی با سگ و گربه دارن؟

    چرا باید اون سگ و گربه توی ناز و نعمت و دست و بال آدما انقدر عزیز، زندگی کنن اما گاو و گوسفند و مرغ رو بعد از اینکه ازسون نگه داری میکنیم میکُشیم و میخوریمشون؟

    .

    یه فیلمی هست به نام پی_کِی، آخرش که آدم فضاییه برمیگرده به سیارشون

    میگه آهای مردم

    اگه رفتین رو زمین و اونجا یکی گفت من عاشق جوجه یا ماهی هستم باور نکنید

    چون آدمای روی زمین منظورشون اینه که دوست دارن مُرده ی اونا رو کباب کنن و بخورن!

    .

    .

    دوست عزیزم!

    ما آدمای الانیم

    باید یک فرقی با آدمای قدیم داشته باشیم؟

    .

    یه تعریفی هست از تمدن که میگه

    آدمای قدیم به هم سنگ پرت میکردن، آدمای الان به هم کلمه پرت میکنن

    و این یعنی تمدن

    .

    من همیشه پرسشم اینه که آیا معنا و درک و شعور منِ امروز نباید با آدمای غار نشین فرق کنه؟

    .

    چرا ارجاع میدیم همه چی رو به قدیمی؟

    اینکه مدت طولانی گوشتخوار بوده انسان، دلیلی بر درست بودنش نیست

    فقط اینکه بدنمون عادت کرده به اون سیستم

    و حالا که میخوایم تغییر عادت بدیم

    سختشه!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    سلام عزیزم

    ممنون که حوصله و وقت گذاشتی و از دلت نوشتی

    چقدر خوب نوشتی

    چقدر کامل و عالی نوشتی

    مشخصه خیییییلی خوب و شفاف با خودت همه چی رو حل و فصل کردی

    آفرین بهت دمت گرم. تحسینت میکنم

    .

    حرفات رو من تأثیر گذاشت

    بهشون فکر میکنم و باید چندبار دیگه هم بخونمشون

    .

    بله منم الان کم میارم

    ورزش دیگه نتونستم بکنم

    کارم هم سنگینه ولی جون ندارم

    اما همون مسئله اخلاقیش اذیتم میکنه و اینکه آهِ هر حیوونی موقع مرگش و موقع کشته شدنش منو بگیره

    دوست ندارم کارما و انرژیش بیاد تو زندگیم

    همش خوابشونو میبینم

    اوایل هروقت گوشت و لبنیات میخوردم خواب میدیدم دستم به خون آغشته ست و پاک نمیشه هرچی میشورم

    خواب میدیدم گاوها برای کشته شدن گوساله هاشون گریه میکنن

    یا هزارتا ازین موارد

    .

    .

    اون تیکه که گفتی آیا فکر میکنی خدا به مرگ احساسی نگاه میکنه یا نه؟ ،

    گلِ کلامت بود

    اون تیکه منو میخکوب کرد

    به قول خیام

    این کوزه گر دهر چنین جام لطیف میسازد و باز بر زمین میزندش!

    این همون نقطه‌ایه که خداناباورها هرموقع جنگ و خونریزی میشه تو دنیا

    میگن عدالت مرده! خدا مُرده!

    اگه خدا وجود داره چرا میذاره این همه آدم بیگناه کشته بشن…

    … آره

    تو با اینکه از من کوچیکتری

    ولی پخته تری

    حداقل تو این موردی که داریم باهم حرف میزنیم

    بوس بهت گیان

    (گیان= جان / گیانم = جانم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    نگار جان عزیزم

    دوست خوبم

    به حرفهایت دوباره فکر کردم

    و آنجا که گفتی اصلا برای خدا مهم نیست کشته شدن یا نشدن موجودات،

    کمی در علت وگان شدنم شک کردم

    تا اینکه یادم آمد چه قول و قرار و چه توجیهِ موجّهی برای خودم داشتم و دارم

    اول برای خودم و بعد برای تو هم مینویسمشان:

    _بارها برایم پیش آمده، مردی که میخواسته به همسرش خیانت کند، از من درخواست رابطه کرده و وقتی من نپذیرفتم، در نتیجه به سراغ فرد دیگری رفته و در هرصورت خیانت ورزیده، چون تصمیم و قصدش این بوده و مسلماً امتناع من جلوی کار زشتش را نگرفته؛

    اما حداقل من خوشحالم که آن نفر سوم و درواقع شریک جُرمش برای خیانت به همسرش، من نبودم.

    _گاهی برایم پیش آمده که به من یک پیشنهاد کاریِ غیر اخلاقی شده که پول خوبی هم داشته اما من ردش کرده‌ام

    و این رد کردنِ من مسلماً جلوی خطاکاری آن فرد را نگرفته و قطعاً فرد دیگری به جای من آن را به انجام رسانده و پولش را گرفته است؛

    اما حداقل خیالم راحت است که من در آن کارِ خطا، دستی نداشته ام.

    _در بسیاری از کشورها امکان کُشتن دیگری و تجاوز کردن به دیگران بسیار وجود دارد و خیلی ها هم از این فرصت سوء استفاده میکنند و اگر من آنجا باشم و خویشتن داری کنم، تجاوز و قتل نکردنِ من، مسلماً باعث جلوگیری از انجام جُرم در آن منطقه نمی‌شود؛

    اما حداقل وژدانم راحت است که در جُرمهای انجام گرفته، من دستی نداشته‌ام.

    _آدمهای زیادی در سراسر دنیا حیوانات را برای تهیه غذا می آزارند یا می کُشند و مثل روز روشن است که وگان بودن من آنقدرها هم که من فکر میکنم، ناجیِ جانِ موجودات نیست؛ و جلوی کشته شدن آنها را حداقل به زودی نخواهد گرفت،

    اما میدانم که هربار مراقب خوراکم هستم، حداقل در ظرف غذای من، حیوانی نیست و همین قلب و دلم را آرام میکند

    آیا همین کافی نیست؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: