Ramtin Seisanاستاد درباره نوشتن نتایجم از آموزه های این دوره، نمیدونم از کجا شروع کنم، از کدام قسمت دستیابی به رویاهام بگم. فقط بگم که چقدر راحت و بطور طبیعی تمام رویاهام داره خلق میشه. استاد واقعا تمام حرفهای شما رو باید طلا گرفتو
دارم به تک تک حرفهاتون می رسم که می گید چرخ زندگی رون میشه. الان مدتهاست که توی این احساس عالی هستم.
استاد دقیقا از زمانی که سعی کردم آگاهی ها رو در عمل اجرا کنم، رفتم سمت کاری که عاشقشم، براش قدم برداشتم، پا روی ترسهام گذاشتم و باورهای هماهنگ با خواسته هام رو دارم براش می سازم و برای اون باورها الگو پیدا میکنم و سعی می کنم هرچی که آموزش دادید رو اجرا کنم، اینقدر قشنگ درها داره برام باز میشه؛
اینقدر قشنگ خدا دستهاش رو برام میفرسته؛ اینقدر قشنگ دارم شرایط دلخواهم رو خلق میکنم که نگو؛
وقتی برای گرفتن مدرک مربیگری یوگا دست به عمل شدم، هنوز مدرکم نیومده بود، اولین مشتری انلاین رو گرفتم. امروز یه دوست فنلاندیم رو اتفاقی دیدم که مسئول یه استودیو یوگاست و وقتی فهمید مربی یوگا هستم بهم پیشنهاد کار توی اون موسسه رو داد.
استاد نمیتونم توی یه کامنت، از تک تک لحظه های زندگیم که پر از احساس خوبه بنویسم. زندگیم شده پر از عشق، پر از دستان خداوند؛ پر از معجزه. استاد زندگیم با آموزشای شما زیرو رو شده.
اینقدر بین زندگی حال و گذشته ام تفاو می بینم که اصلا باورش سخته که فقط بشه با درک این قوانین و عمل به اونا اینقدر تغییرات وسیع ایجاد کرد. اینقدر حال خوب ایجاد کرد اونم با این شیوه ساده. یعنی از سادگی زیاد درباره راهکار خلق زندگی، باورش برای آدم سخت میشه و گاهی به خودم می گم: اینقدر خلق شرایط دلخواهم راحت بود و من داشتم اینقدر زجر می کشیدم!
ریحانهمن این دوره را 5 روز پیش خریدم و الان که در جلسه 13 ام این دوره هستم، می بینم که خداوند چه عاشقانه برایم درهای نعمت و برکت رو باز کرده.
شاید تعجب کنید چطور به این زودی رسیدم به جلسه 13 ام؟
من از لحظه خریدن دوره، تمام روز حتی موقع غذا خوردن، راه رفتن، توی خیابون، توی حمام و هر جایی که بودم، داشتم به آگاهی های این دوره گوش می دادم تا شب موقع خوابیدن. تازه قبل از خواب هم کامنتای دوستان توی جلسات رو می خوندم
بعضی وقتا که نصف شب بیدار می شدم، دوباره یا می رفتم سراغ گوش دادن به توضیحات جلسات یا اینکه کامنت می نوشتم توی بخش نظرات یا اینکه کامنت های بچه های دوره رو می خواندم.
توی شروع دوره 2 تا خواسته داشتم:
اول اینکه مهاجرت کنم و دوم اینکه: زمان خالی پیدا کنم برای اینکه فرصت کافی برای کار کردن روی باورهام داشته باشم.
و باید بگم که خداوند چقدرزیبا همه چیز رو ردیف کرد و کارها رو برام انجام داد. اونهم از یک مسیر ساده و بدیهی. استاد الان از شوق نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم.
دوست دارم به خاطر این تجربه، بهتون بگم که آموزها ی استاد رو جزء به جزء جدی بگیرید و اجرا کنید. به خداوندی خدا هر خواسته ای که دارید رخ میده اونم ازمسیر ساده وبدیهی.
امروز بعد از 5 روز زندگی با آگاهی های این دوره، خداوند چقدر زیبا و ساده اتفاقات قشنگ رو برام استارت زده
معجزه پس از معجزه. یعنی اونقدر اتفاقات خوب یکی پس از دیگری رخ میدن که وقتی به قبل خودم نگاه می کنم حیفم میاد که چرا قبلا اینقدر سخت تقلا می کردم و چیزهای بزرگ رو نخواسته بودم.
این تجربه باعث شده که تصمیمم رو بگیرم فقط وفقط اموزهای استاد روگوش بدم وهمیشه وهمیشه روی باورهام کار کنم
ان شاالله همیشه توی این مسیر ثابت قدم باشم.
فرهادمن دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو یک سال پیش خریدم و آموزش خودم رو شروع کردم. واقعا باید تکامل رو طی کرد. باید با ایمان و صبر، مسیر درستی که داری توی این دوره یاد می گیری رو ادامه و آموزش ها رو جدی بگیری تا قدم به قدم باورهای محدود کننده ات رو بشناسی و رفعشون کنی. من واقعا با هر قدمی که در این مسیر و اجرای آموزه های این دوره برداشتم، دیدم که خداوند داره هزاران قدم برام برمیداره. قدم های معجزه واری که گاهی دهنم از این همه لطف الهی باز میموند.
الان که پشت سرمو نگاه می کنم می بینم چقدر راحت به خواسته هام رسیدم:خیلی راحت از کارم اومدم بیرون و کسب و کار خودم رو شروع کردم. خیلی راحت خداوند پروژه های پر سودی رو در مسیرم قرار داد و خیلی راحت به اندازه چندین برابر یک سال پیش درآمد داشتم.تنها کاری که من کردم ایمان به خدا و جدی عمل کردن به آگاهی های این دوره بود که باورهای قدرتمند کننده تری برام ساخت و اون باورهای قدرتمند کننده تر، من رو به سمت گرفتن تصمیمات ساده اما سازنده هدایت کرد و ایمانی رو در دلم ساخت که بتونم با وجود ترس، اون تصمیمات رو بگیرم و با وجود سادگیشون، اون تصمیمات رو نتیجه بخش بدونم و اجراشون کنم و چون توی اجراشون پافشاری داشتم، هدایتهای لازم رو تونستم تشخیص بدم و دریافت کنم . واقعا همه چیز ایمان به خدا و ساختن باورهای قدرتمند کننده درباره خواسته است. همه چی غلبه بر ترسها و گرفتن تصمیماتی هست که به خاطر کار کردن روی ذهنت، بهشون هدایت می شی.
وقتی به آموزه های دوره عمل می کنی، این مسیر برات بسیار لذت بخش میشه. چون این آموزه ها گوش دلت رو شنوا می کنه تا هدایتا رو دریافت کنی و با خداوند هم فرکانس بشی.
امپراطورعمل به دوره کشف قوانین زندگی و ساختن درآمد دلاری
من میخوام یکی از نتایجی که با دوره کشف قوانین گرفتم از لحاظ مالی خلق کردم رو بگم:
عید بود یه کاری رو شروع کردم برای اینکه درآمد دلاری بسازم. هرچی پیش رفتم دیدم همش ضرر پشت ضرر هست. هر کاری که تونستم کردم اما به پول و درامد نرسیدم. تا اینکه حدود 3 ماه پیش بود که دوره کشف قوانین زندگی رو خریدم و با بالاترین تمرکز نشستم پای آموزشای شما توی این دوره.
طبق آموزش های اون جلسات درباره پیدا کردن ترمزها، من شروع کردم و ترمزهام رو درباره دو مورد پیدا کردم:
مورد اول شغلم و دومی ترمزای که درباره پول ساختن از اون شغل یا در کل درباره ثروت داشتم. به کمک آگاهی های این دوره، روزی 5 ساعت روی اصلاح اون ترمزا کار می کردم و مرتب ایده ها و روشای جدیدی بهم الهام میشد که مثلا به این شکل باورت رو بهتر کن و منم انجامش می دادم.مثلا زیر دوش حموم بودم و فکرم به پیدا کردن راهکارای بهتر بود که یهو ترمزی رو تو ذهنم پیدا می کردم و سریع داد میزدم کاغذ و خودکار برام بیارید... همه تعجب میکردن کاغذ و خودکار زیر دوش حموم واسه چشه و خب اون ترمز رو مینوشتم و برای برداشتنش راهکار پیدا می کردم. حتی یه وقتایی شبا دیگه داشت خوابم میبرد که یهویی ترمزی رو تو ذهنم کشف می کردم و سریع هوشیار میشدم و اونو مینوشتم.
به خاطر این عملکرد و تمرکز، در نهایت ایده ای رو برای پول ساختن توی کارم پیدا کردم و یه چند روز امتحانش کردم دیدم خیلی عالی داره جواب می ده.
الان حتی از اون دو سه هفته پیش، باز هم بهتر شده و به معنای واقعی کلمه مثل آب خوردن درآمد فراوان بسیار بسیار عالی با دلار دارم می سازم و یه حساب بانکی هم توی روسیه دارم و حالا این اولشه...
امشب که دارم این نتیجه رو می نویسم، تازه جلسه 10 دوره رو تموم کردم. یعنی هنوز دوره تا آخر تموم نشده اما نتیجه ای که می خواستم اومده.
حسن کفاش دوستجلسات این دوره چقدر آگاهی دهنده است. به خدا اگر ساعتها و بارها و بارها این جلسات رو گوش کنید بازم کمه. جواب سوالات اساسی رو خصوصا در شروع کسب و کار بهت میده.
چقدر از آدما رو می شناسم که به خاطر اینکه جواب چنین سوالاتی رو نداشته اند، هیچ کاری رو شروع نکرده اند. من خودم قبلا یکی از این آدما بودم.
من کارمند هستم و دارم بر اساس آگاهی های این دوره، کسب و کار شخصی رو راه اندازی کنم. با شنیدن همین آگاهی ها کار مورد علاقه ام رو پیدا کردم و متعهد شدم به جای تحلیل بازار، فقط با اصول آموزشهای استاد در این دوره راه اندازی کسب و کارم رو پیش ببرم و فوندانسیون صحیحی برای کسب و کارم بچینم. تا الان که مسیر پر از هدایت و بی نهایت لذت بخش بوده است. یه مثالش این بود که:
استاد توی یکی از جلسات به شدت تاکید دارند که برای ایده های کسب و کار روی هدایت خواستن از خدا حساب کن.
من دنبال یه دستگاه بودم تا برای کسب و کارم خرید کنم و هیچ تجربه ای درباره کار با اون دستگاه نداشتم. این فقط یه ایده اولیه بود. جلسه رو گوش دادم و از خدا هدایت خواستم. یه جا رو از سایتها و ایستاگرام پیدا کردم که فاصله اش با من خیلی زیاد بود و باید به سختی و زحمت می رفتم برای دیدن. این رو نشونه دیدم که این مسیر پیچیده راهش نیست. دوباره با امید به هدایت الهی سرچ کردم. این بار یه شخصی را پیدا کردم که در شهر خودمان بود و با اون شماره تماس گرفتم و قرار گذاشتیم.
چقدر فرد نازنینی بود که من تا الان به عمرم چنینن برخوردی ندیده بودم. کلی من رو راهنمایی کرد و کلی در مورد کار با دستگاه و مواد اولیه و همه چیز بهم ایده داد. اما قیمت دستگاه با پولی که من داشتم خیلی تفاوت داشت و من که از آموزشا یاد گرفتم که وام و قرض خط قرمزم باشه، از خدا هدایت خواستم که راه رو بهم بگه. باورتان نمی شود.. به خدا الان که دارم میگویم مو به تن خودم سیخ می شود:
حسی خیلی آرام بهم گفت: تو اول باید کار با دستگاه رو یاد بگیری بعد به فکر خریدش باشی. من هم با اون شخص تماس گرفتم و ایده الهامیم رو گفتم. قرار بر این شده که روزهای مشخصی برم پیشش و شاگردی کنم تا آن کار را درک کنم و یاد بگیرم و به قول قدیمی تر ها ” خم و چم کار دستم بیاید”
الان دقیقا دارم طبق فرمول آگاهی هایی ثروت 3 ، راه اندازی کسب و کارم رو پیش می برم. دارم تمرین می کنم که روی عقل خودم یا عقل دیگران و تجربیات نادلخواه اونا یا آمار تجزیه و تحلیل بازار حساب نکنم بلکه روی درک قانون و اجراش حساب کنم. این یک تمرین عملی هست برام که و هرچه از اصول کسب و کار به صورت تئوری استاد آموزش میده، در عمل اجرایی کنم.
حامد امیریمن فکر نمیکنم که آموزهها و تمرینات این دوره هیچوقت تکراری بشه. من همچنان دارم ذهنم رو با این آگاهیها بمباران میکنم. نمیدونم شاید به مدت یکسال همینجوری بیام و توی این دوره کامنت بذارم. هم عاشق به اشتراک گذاری تجربیات، درک و نتایج جدید خودم هستم و هم اینکه فضای این دوره رو خیلی دوست دارم. این دوره به همراه دوره روانشناسی ثروت 3. اصلا یک ترکیب جادویی شده برای اینکه تمرکزی روی خودم کار کنم و با همین کار دارم بهبودهای مستمر را در کل زندگیم گسترش میدم و هر بار بهتر و بهتر میشم. انقدر مسیر رشد برای من هموار و قابل مدیریت شده که فقط میگم خدایا شکرت.خدایا شکرت که این دوره دوباره اومد روی سایت و آپدیت شد. قبلا هم گفتم من به قصد حل کردن مسئله خاصی وارد دوره نشدم. حس من اون ندای درون منو به اینجا کشوند ولی توی آموزشای این دوره، به جواب خیلی از سوالاتم رسیدم و نتیجه گوش سپردن به هدایت همیشه عالی و فوق العاده بوده. فراتر از عقل انسانی ما بوده.
دوست داشتم درک خودم رو تا به اینجای مسیر بنویسم. شاید گاهی این حالت غرور و همه چیز دان بودن سراغ من بیاد که من الان دیگه خودم بلدم همه چیز رو میدونم. این حالتها رو میشناسم چون نتیجهاش این میشه که از هدایت استفاده نکنم و از عقل خودم استفاده کنم. بنابراین آگاهیها و تمرینات این دوره به عنوان مسکن استفاده نمی کنم یا اینکه فقط یکی دو روز کار کنم و دوبار انجام دادن تمرینات و برگشتن به روند قبلی، بلکه دارم این آگاهیها رو انقدر تکرار میکنم که بشه اصول بنیادین زندگی من. بشه سبک زندگی من و به همین شیوه زندگی کنم. تا جایی که این اصول و این آگاهیها راهنمای زندگی من باشند.
حسین ملک زادهمن در خارج از کشور مغازه فرش فروشی داشتم و با برادرم شریک بودم. سال 1387 به تضادهایی خوردم که توی اون سال یک میلیارد تومان پولمان از دستمون رفت و در یک جریانی برادرم نیز جان خود را از دست داد و من با اون همه ثروت کارم به زندان کشید و به اجبار تمام دستاورد ۱۲ ساله ام و هر آنچه داشتم رو فروختم و به زیر صفر رسیدم.
شب و روز فقط وسوسه خودکشی داشتم. پسرم یک شب به خاطر تنبیه فیزیکی خونه رو ترک کرد. به زمین و زمان بدهکار بودم. بی حال و بیمار بودم و خانمم برای طلاق از دادگاه حکم گرفته بود و از خدا شاکی بودم. اینارو گفتم تا بگم شرایط من قبل از آشنایی با استاد عباس منش به چه کحا رسیده بود...
یه روز صبح خونه تنها بودم و برا خودم نیمرو درست میکردم که بطور اتفاقی یک فایل ویدئویی از استاد عباس منش رو دیدم به نام «چند برابر کردن درآمد در یک سال». اونقدر محو صحبت های استاد شده بودم که نیمرو سرد شد. حرفای استاد کاملا با باورهای من متفاوت بود ولی هرچی میگفت احساس میکردم که راست میگه آره همینه، اصلا جنس حرفاش لحن صداش بوی خدایی میداد. توی سایت عضو شدم و قبل از عید بود که دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم . شبا تا ساعت ۳صبح پای آموزش های استاد توی این دوره می نشستم و با شور و شوق، نکات کلیدی رو تو گوشیم یادداشت برداری می کردم.
توی عید که اکثر مغازه ها به خاطر تعطیلات بسته هست، من شروع کردم به تمیز کردن مغازه ام که یه لحظه چشمم به یک سکه افتاد که بغل صندلم بود وای نمیدونین چقد خوشحال شدم احساس کردم یه چک چند صد میلیونی از طرف خداست، چون استاد تو دوره بود که با تغییر شخصیت شما نشانه های رشد شروع میشه. فردای اون روز یه مشتری اومد و من به اندازه ۱۸ ماه در آمدم کاسبی کردم و به همین شکل که من به آموزش های عمل می کردم بقول استاد اتفاقات خوب پشت سر هم شروع شد و اوضاع زندگیم روز به روز بهتر شده.
الان زندگیم از هر نظر خیلی عالی شده. البته باید بگم به تأکید استاد عباس منش من ورودی های ذهنم رو شدیدا کنترل کردم. یعنی کاملا سعی کردم که هرچی استاد عباس منش بهم آموزش میده رو گوش بدم و بهش عمل کنم. دوره جهان بینی توحیدی و دوره کشف قولنین زندگی استاد عباس منش رو هم خریدم،
وای که آموزش های کشف قوانین، درونم و متحول کرد و دیدگاهم رو نسبت به خودم و توانایی هایم و رابطم با خدا عوض کرد. اصلا رنگ عینکم به دنیا عوض شد دوره عزت نفس رو خریدم و کلی پیشرفت کردم. دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها چقد باورامو قوی کرد که من می تونم به خواسته هام برسم.
همون پسرم که شب با چشمان گریان خونه رو ترک کرده بود هر دفعه که بهم زنگ میزنه میگه(سلام عشقم). تماما زندگیم پر شده از معجزه.
الهام برزه کارداستان هدایت من به سمت آموزش های استاد عباس منش از اینجا شروع شد که من از وقتی یادم میاد همیشه تو وجودم خلاء احساس میکردم . زندگیم پر بود از ترس و نگرانی و کمبود بود و تلاش می کردم این خلا ها رو با وابسته شدن به خانواده و آدمهای دیگه پر کنم.
همیشه حالم بد بود. هم به لحاظ روحی و هم از نظر جسمی خیلی بیمار بودم. تا اینکه از طریق فردی که دانشجوی استاد عباس منش بود، با استاد آشنا شدم. اول از فایلای هدیه استاد استفاده می کردم. حرفهایی که از استاد می شنیدم به شدت آرومم میکرد و همون جوابی هایی رو بهم می داد که انگار کل زندگیم دنبالش بودم.
اما تغییرات عظیم زندگی من از وقتی شروع شد که دوره عزت نفس استاد عباس منش رو خریدم و آموزش هاش رو با جدیت دنبال کردم. انگار از ته یه چاه بدون نور خورشید و بدون اکسیژن بیرون اومدم. احساس می کردم می تونم نفس بکشم و نسیم رو حس کنم، کلا مسیر زندگیم تغییرکرد
تمرینات این دوره، هرچی ترس تو وجودم بود رو پاک کرد. بهم خودباوری داد تا برای تغییر زندگیم قدم بردارم. خدا رو به من شناسوند و من رو با خدا آشتی داد. دیگه از سرترس نمیپرستمش و الان خداوند رفیق صمیمیمه .
دیگه خبری از بیماریا نیست و همیشه سالم و پرانرژیی هستم. با خودم در صلحم. شبا راحت میخوابم. برای زندگیم هدف دارم. از تنهاییم لذت میبرم و دوستای جدید و هم فکر با خودم رو دارم و هروز بیشتر از زندگیم لذت میبرم و شادترم. به هیچ کس و هیچ چیز وابسته نیستم.
الان دوره دوازده قدم رو خریدم. باید بگم آموزش های این دوره، قانون زندگی و الفبای خوشبختی رو داره بهم یاد میده. هروز با کمک تمرین ستاره قطبی، زندگیمو همونطور که خودم می خوام خلق میکنم.
الان اینقدر تغییر کردم که هیچ شباهتی به آدم قبل از آشنایی با آموزش های استاد ندارم. آرامشم بی نهایت شده. درآمدم 3 برابر و حتی بیشترشده و از همه چیز عشق دریافت میکنم.
علی مالکراه اندازی و رشد کسب و کار شخصی ام
سالهای سال در گمراهی زندگی میکردم. باورهای شرک آلود داشتم و دستم به سمت همه دراز بود الی خدا. به رئیسم، به فک و فامیل، به دوستان، به همکاران، به همسرم، به پدرم.
تا اینکه به طور اتفاقی بین تمام کلیپ هایی که برام ارسال شده بود، یک فایل انگیزشی از استاد عباس منش دیدم که خیلی روم تأثیر گذاشت.
آخر اون فایل نوشته بود گروه تحقیقاتی عباس منش. سایت رو پیدا کردم و عضو شدم و یواش یواش با آموزش های استاد عباس منش شروع کردم به تغییر.
اولین دوره آموزشی ای که از استاد خریدم، دوره روانشناسی ثروت 1 بود. گوش دادن به آموزش های این دوره و انجام تمرینات استاد توی این دوره اول از همه آرامشم رو توی زندگی زیاد کرد و از اون دنیای پر استرسی که برای خودم ساخته بودم اومدم بیرون.
خودباوریم تقویت شد و تصمیم گرفتم به ترکیه مهاجرت کنم و کسب و کار خودم رو داشته باشم. به خودم قول دادم که بیام ترکیه و از صفر شروع میکنم جایی که حتی زبونشون هم بلد نبودم. اومدم ترکیه و خیلی سریع ارتباطم با افراد زیادی من جمله خانواده ام قطع شد و من موندم و همسرم و آموزش های استاد عباس منش. فرصت مناسبی بود که با کمک این آموزش ها خودم رو رشد بدم.
خدا رو شکر الان کار و کاسبی خودم رو دارم. چیزی که همیشه تو آرزوهام بود. و روز به روز داره پیشرفت میکنه.
من از استاد یاد گرفتم که هر چیو از خدا بخوام، اگر باورش کنم و براش قدم بردارم، خدا بهم میده.
من میخواستم کارم اینترنتی باشه و بهش رسیدم. میخواستم درآمدم ارزی داشته باشم و تونستم بسازمش. از کم شروع شد از 50 لیر اما من ادامه دادم و همینطور پله پله زیاد شد. میخواستم درآمد دلاری هم داشته باشم بهش رسیدم و در عین حال درآمد ریالی هم می خواستم داشته باشم که اون هم اتفاق افتاد.
استاد جونم خلاصه که خیلی مردی خیلی بزرگی. دمت گرم که این دوره های آموزشی رو تولید کردی. آموزش هایی که به والله نمیشه روشون قیمت گذاشت و اینقدر ساده و کاربردی مسائل اساسی رو آموزش می دی. آموزش هات با روح آدم عجین هست. استاد تو واقعا کار بزرگی کردی. میلیون ها نفر رو با خدا آشتی دادی.
فروز فرهنگمن فروز فرهنگ هستم ساکن آمریکا. چند سال پیش دقیقا شب کریسمس با چشمهایی اشک آلود نشستم پشت ماشین و بی هدف شروع به رانندگی کردم. سر از یک خیابان قشنگ در آوردم که در بلندی بود و تمام چراغهای شهر و میشد دید و خونه های بسیار زیبایی اونجا بود. همانجا برای اولین بار به این فکر افتادم که «فرق من با آدمهایی که این خونهها رو دارند چیه؟ شاید بیشتر از ده دفعه با عصبانیت از خدا پرسیدم ولی اون شب جوابی نشنیدم.
شروع کردم به جستجوی بیشتر درباره موفقیت توی یوتیوب و یه فایل از استاد عباس منش دیدم. حرفهای استاد یه جنس متفاوتی داشت. خیلی دلم میخواست بیشتر بشنوم اما آدرس وب سایت رو پیدا نکردم. به چند نفر که داشتند می رفتند ایران سفارش کردم که اگر کتابی یا cd از استاد عباس منش پیدا کردند برام بخرند و بیارن ولی هیچ خبری نشد....
دقیقا شب کریسمس گذشته دوباره با دلی گرفته از زمین و زمان ، نشستم پشت فرمون و رسیدم به همون خیابان قشنگ چند سال پیش. شروع کردم با خدا حرف زدن ولی اینبار عصبانی و منفی نبودم و دنبال جواب بودم. دقیقا جمله های که گفتم این بود:
«خداوندم دوباره رسیدم به همون نقطه و ازت سوال میکنم ولی این دفعه تا جواب ندی نمیرم. آخه فرق من با این آدمها که این خونه ها رو دارند چیه؟ کجای کار من ایراد داره؟! باهام حرف بزن و یه نشونه بده که من بفهمم و خیلی واضح بگو چاره کار من چیه؟
به محض تموم شدن جملهام، نگاهم افتاد به سه تا خونه جلوتر که یک تابلوی بزرگ جلوی خونه بود و روش بزرگ نوشته بود BELIEVE
این رو نشونه دیدم و به محض رسیدن به خونه، تو یوتیوب به انگلیسی نوشتم که چگونه باورهای خود را تقویت کنیم؟ خیلی جالب بود که فایل فارسی استاد اولین فایل بود و آخر فایل آدرس سایت بود. از تعجب دهنم باز مونده بود که چقدر راحت منبع را پیدا کردم. در این مدت که عضو سایت هستم و به آموزش های استاد عمل می کنم، اینقدر تغییر کردم که بعضی وقتها باورم نمیشه که زندگی می تونه چقدر تغییر کنه.
بعد از ۶ سال دیگه قرص ضد افسردگی نمی خورم و آزاد شدم. احتیاج به قرص خواب ندارم. به راحتی می خوابم و از زندگی ام نهایت لذت را میبرم.
من ۱۵ سال هر یکشنبه سعی کردم کلیسا مو برم و طبق کلام آسمانی زندگی کنم. وقتی وارد سایت شدم، به خاطر تفاوت اعتقادی دو دل بودم ولی خدای درونم به من گفت که چه اهمیت داره که مسیحی باشی یا مسلمان، ما همه یکی هستیم.
الان آموزش های استاد عباس منش بهم کمک کرده تا اصول تورات و انجیلی رو بفهمم که یک عمر می خوندم.
سلام اران جانم … سلام منه شیش سال پیشم :))) سلام قربونت برم که هر کلمه ات منو به یاد نگار پنج سال وجترین وگن انداخت :) سلام گذشته ی من :)))
از خدا میخوام کمکم کنه بهترین کلام بر من حاری بشه که بهت کمک کنه :)))
عشقم بدون من اینده ی توعم
اون فیلم پیکه رو بارها موقع گیاهخواریم دیده ام … حرفات دقیقا کلمات خودم بود اون احساس گناه اون ترحم دلسوزی کردن اشفته بودنت همه چیزت خوده من بود :))) من از 15 تا 20 سالگیم وجترین و وگن بودم :)))) الان 21 سالمه و یک ساله تو دوره ی سلامتی ام به لطف خدا
از همون پونزده سالگی هم با استاد دارم کار میکنم تاحالا…
راستش اگه فقط یک نفر باشه که بتونه تک تک کلماتی که گفتی رو درک کنه تو این سایت اون منم و خیلی خوشحالم که هدایت شدم به کامنتت … دقیقا نگاری که پنج سال بود رو تو توصیف کردی … شاید من بدتر و سخت تر از تو هم بودم من تو اون پنج سال هیچ وقت لب به خورشتی که توش گوشت باشه نزدم چه برسه خوده گوشت :)))
ببین ارام جان عزیزم
دوست ندارم بهت بگم چه راهی برو چیکار بکن چیکار نکن
من فکر میکنم ما باید تجربه کنیم
من خودم به شخصه عاشق اون دوران پنج سال گیاهخواریم هستم
همون موقع عاشقش بودم و لذت بردم ازش و حتی نتیجه اش باعث شد ایمانم به دوره سلامتی بیشتر بشه که خیلیا این ایمان من رو نداشتن به خاطر شاید اون تجربه ی من …
تو خیلی خوده گذشته ی منی
جالب بود برام که فهمیدی که وگنیسم خیلی اصول و قواعد داره که باید رعایت بشه و مضر هست اگه اینجور نباشه …
حالا من میخوام بهت بگم حتی اگه تموم اصولش هم رعایت کنی بازم جواب نمیده :)))
در مورد ژن گفتی باید بگم من خودم فکر میکردم چون پنج سال گیاهخوار بودم بدنم عادت کرده به گیاهخواری یا مثلا هندی ها نسل در نسل گیاهخوارن بدنشون بهش عادت کرده … ولی اینحور نیست عزیزکم :)))
ژن ما سه میلیون ساله ساخته شده
دو هزار سال هم پوچه هیچی نیست در برابرش و تغییر نمیکنه حتی یک ذره …
من خیلی حرفا دارم میتونم برات بزنم ولی نمیدونم درسته یا نه
از طرفی میگم بذار این راهو بره تا اروم اروم هدایت بشه و تحمیل کردن واقعا سخته من خودم یک سال بعد از دوره ی سلامتی رو گیاهخواری موندم و گفتم استاد رو قبول دارم به جز این مورد … یک سال طول کشید تا مقاوتم ریخته بشه و بعد یک سال هم میدونم باور میکنی … با گریه گیاهخواری رو ترک کردم … شبی که حالم بد بود بیمارستان زیر سرم بودم و ارزوم بود ورزش کنم اما جون تو تنم نبود زدم زیر گریه … چون میدونستم هیچ راهی به جز ترک گیاهخواری ندارم و اینقدر گیاهخواری برام عزیز بود حتی فکر ترک کردنش بارها منو به گریه انداخت …
من از بچگی تقریبا به گیاهخواری علاقه داشتم و برا همین سخت بود … اما میدونی در زمان و مکان مناسب اتفاقا میوفتن نباید عجله کرد … اروم باش دختر اینقدر دنبال چیزی نباش دنبال اثبات کردن نباش نه به من نه به خودت … من رها بودم و خداوند وقتی اماده بودم یکی از بچه های دوره سلامتی رو که قبلا گیاهخوار بود بهم هدایت کرد و با هم دوست شدیمو همو دیدیم و اون کلییییی روم تاثیر گذاشت… تا وارد این دوره بشم …
من کسی بودم که میگفتم حاضرم بمیرم ولی گوشت نخورم …
ولی میدونی یه چیزه دیگه ای راجبم بود که نمیدونستم …
من حیوونارو خیلی دوست داشتم هنوزم دارم …
اما هیچ چیزی رو تو این دنیا بیشتر از اهدافم دوست ندارم حتی خانواده ام … به موقعش خانواده ام هم برای رسیدن به اهدافم ترک میکنم …
برای من مهم ترین موضوع زندگیم اهدافم بودن و هنوزم هستن
و وقتی گیاهخواری مانعی در برابر اهدافم دیدم دیگه تموم شد …
دیگه همه چیز فاتحه اش خونده شده بود …
من تو اون پنج سال نمیدونستم گیاهخواری مانع اهدافم هست و اصلا ورزش هم نمیکردم تحرکی نداشتم که بفهمم کم اوردم …
ولی وقتی رفتم دنبال عشق و علاقه ام ورزش و رقص و دیدم گیاهخواری مانع من هست فاتحه اش رو خوندم با اینکه عاشقش بودم …
خیلی حرفا دارم میتونم بزنم من قبل دوره سلامتی اومدم باورای گیاهخواریم رو نوشتم و منطقی حلشون کردم هیچ وقت به زور خودمو اجبار نکردم … اروم اروم خیلی اروم میگم یک سال رو خودم اروم کار کردم تا رفتم سمتش …
ازت میخوام تو هم خودتو اجبار نکنی خیلی اروم پیش برو حتی شده یه سال دو سال طول بکشه اما ادامع بده … برو دنبال سوالاتت … چرا گیاهخواری درسته ؟؟ فرق گوشت سگ و گاو چیه ؟؟ اگه خدا ناراحت میشه از کشتن حیوونا چرا بدنمون رو طی تکامل نیازمند به گوشت بار اورده ؟؟ نگاه خداوند به مرگ و زندگی چیه ایا خداوند به مرگ و زندگی احساسی نگاه میکنه مثل ما ؟؟؟ ایا خداوند ناراحت میشه که یه شیر اهو رو بخوره و اون شیر رو لعنت میکنه ؟؟ یا اون شیر و تکاملش خوده خداوند و همون انرژیه ؟؟
ایا خداوند از گوشت خوردن من ناراحت میشه ؟؟ پس چرا منو گیاهخوار نیافرید ؟؟
نتایج بچه ها چی میگه ؟؟ چرا بچه ها بدون دارو خوب شدن درحالیکه مردم دارن تو بیمارستان ها میمیرن ؟؟ چرا ما سگ نمیخوریم چرا گاو میخوریم ؟؟ چرا انسانها گوشت حیوانات گیاهخوار خوردن نه گوشت حیوانات همه چیز خوار یا گوشتخوار ؟؟ نتیجه ی من از گیاهخواری تا به الان چی بوده ؟؟؟ نتیجه ی ادامه اش چبه برام ؟؟
به همه ی سوالها فکر کن بسین اصلا ساعتها فکر کن
اگه وگن رو دوست داری ادامه اش بده با عشق و لذت ببر افتخار کن بهش ولی کنارش اروم اروم خودتو به چالش بکش با سوال کردنها
اشفتگی رو از خودت بیرون کن نترس عقب نمیوفتی میتونی تا دو سال دیگه گیاهخواری رو ادامه بدی هیچ اشکال و عیبی درش نیست :)))
ما مشکلمون اینه که فکر میکنیم از قافله عقب میوفتیم درحالیکه اصل اینه که لذت ببریم
اگه از گیاهخواری هنوز لذت میبری انجامش بده منم پنج سال زندگیم لذت بردم
اما اگه میبینی لذت ها داره کمتر میشه و رنج ها بزرگتر جوریکه نمیتونی انکار کنی اون موقع اس که باید خودتو با سوالها به چالش بکشونی :))))
دوستت دارم گذشته ی من فعلا
ارام گیان عزیز
بهت پیشنهاد میکنم بیشتر امرکزت رو بذاری روی شناخت خدا
کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم بهترین منبع برای شناخت خداوند هست
خداوندی که سیستمه
نه یک انسان
ما باید این سیستم رو بشناسیم
بازم میگم اصلا عجله ای نداشته باش منوتو هسچ فرقی نداریم هیچ اهمیتی نداره من از تو کوچکیترم یا بزرگتر در چشم کائنات منو تو روحیم و به یک اندازه فرصت داریم … کسی به خاطر سن کمش فرصت از تو بیشتر نداره …
وقتی به خداوند نکاه سیستمی داشته باشی یه دنیای جدید برات باز میشه
یه دنیایی که سلامتی بدنت یک ذره نعمتاش هست تو به خیلی چیزای بزرگتر میرسی
و اینه که مهمه نه اینکه تو گیاهخواری یا گوشتخوار و بخوای با خودت بحث و جدل کنی خودت رو پریشون و نگران کنی
اصن از خودت بپرس
چرا گیاهخوار شدی ؟
برای تجربه ی ارامش بیشتر
چون این بهت ارامش میده
حالا چی شده همین باعث شده چنین کابوس هایی ببینی و زندگیت برات جهنم بشه ؟؟
ایا راه درست راهی نیست که به من ارامش میده و حسمو خوب میکنه ؟؟ پس اگه حسم بده مسیرم اشتباهه … اگه توجهت روی منفی هاست راه اشتباس … حس بد اتفاقات بد بی هیچ چون و چرایی… و تو ارزشمندی هیچ چیز و هیچ کس نباید توی ارزشمند رو ناراحت کنه … اینم یادت باشه ..
و دقیقا درسته ادما میگن وای جنگ شده ادمای بی گناه مردن پس خدا نیست … یا خدا ظالمه بی عدالته … اما اونا نمیدونن خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند همه چیزه … خداوند انرژیه ، خداوند خاکه ، باده ، اتشه ، زمینه ، منه ، توعه ، دریاست ، همه چیززززههههه …
خداوند همون شیربه که اهو رو شکار میکنه ، خداوند همون اهوییه که شکار و خورده میشه ، خداوند دندون اون شیره ، هداوند خون اون اهوعه … همه چیز این سیستمه … تمام طبیعت برنامه ریزیه دقیق خودشه …
اون نگاه دلسوزی نداره …
اون میگه اگه احساست بده من اتفاقات بدی وارد زندگیت میکنم واسم مهم نیست چه قدر گریه کنی …
خداوند اینه اس … اون همون چیزیو نشون میده که هستی و انجام میدی بدون هیچ دلسوزی …
خداوند خود کائناته که فرکانس مارو میگیره ، خداوند خود تکامله ، خداوند خود طبیعته خوده زندگیه خود مرگه همههه چیزه …
سعی من توی بخش توحیدی خیلی کار کنی روی فایلای توحیدی سایت …
یه فایلی هست استاد میگه به کبوتر ها غذا ندهیم یعنی به گداها کمک نکنیم …
این نگاه و دیدگاه خداونده
اما نکاه انسان اینه که نه گناه داره بدبخت یه نون خشکه ای بهش بدیم نمیره … اما نگاه خداوند چیه اینه مه این ادم باید بمیره یا ثروتمند بشه چون این جهان من لایق بهتریناست من این انسان رو خالق افریدم اکر قرار نیست ثروتمند باشه و به رشد جهانم کمک کنه باید بمیره …
همین هم برای خیوانات صدق میکنه … خدا خوده همون حیوانات هست و اونارو افریده تا جهان رشد و پیشرفت کنه هم با تولدشون هم زندگیشون هم مرگشون …. و این سه هیچ تفاوتی در نظر خداوند ندارن … چون خداوند یک سیستمه نه یک انسان اون همه چیز رو برای رشد و گسترش افرید نه هیچ چیزه دیگه ای … حتی مارو… زمین و زمان و جهان رو مسخر ما کرد که عزتمند زندگی کنیم و رشد بدیم جهانو …
توی کامنتی که برام نوشتی قشنگ احساس کردم اروم تر شدی و اون حس خودسرزنشی گناه و پریشونی اشفتگی ازت کم شده و در صلح بیشتری قرار گرفتی … دوست داشتم بازم کمک کنم این حس ارامشت بیشتر بشه چون یه ادم ارام تر جهانی زیباتر برای منه … یک فرد سالم تر جهان و زندگی بهتری برای منه … تو رشد کنی من رشد میکنم … با عشق و لذت و ارامش این مسیر زیبای زندگی رو طی کن چون تو اشرف مخلوقاتی خدا همه همه همه هرررررر چیزی که تو این دنیاست رو برای تو افریده ؛))))))