فاطمه فرخی کاشانیقبل از دوره قانون سلامتی، به یکباره و الکی 7 کلیو وزن کم کردم و کلی عضله از دست دادم و درد کتف و پشتم بسیار زیاد شد.دیدم در عین جوانی و 30 سالگی مجبورم همش خواب باشم چون کتف و پشت من به شدت درد می کرد و همش خسته و کم انرژی بودم. سرم پر از موهای سفید شده بود و موهام مشت مشت می ریخت. جرم دندان هام بی نهایت زیاد شده بود و دیگه اصلا سفید نمیشد. این دردها و ناخواسته ها منو به جایی رسونده بود که تصمیم گرفتم با مادرم دوره قانون سلامتی رو بخریم و زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کنیم.الان مدت 14 روزه که مصمم و با تعهد زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و در طی همین مدت، نتایجم داره کولاک می کنه:قبل از دوره قانون سلامتی، موهام مشت مشت می ریخت که الان تقریباً میتونم بگم قطع شده. یعنی شاید روزی 7 یا 8 تا تار مو بریزه.درد کتفم کاملاً خوب شده؛ خارش پوستم کلا تموم شده؛ قبل از دوره قانون سلامتی دچار یک تشنگی بی حد و حساب بودم که خدا رو شکر نرمال شده؛ منی که همیشه چشمام دنبال غذا بود و همیشه گرسنه بودم، الان فقط روزی یه بار غذا می خورم با اینکه توی فروشگاه هایپر مارکت بزرگ کار می کنم و مدام با خوراکی ها در ارتباط هستم. حتی برای مادرم هم این تغییر قابل باور نیست چون قبل از دوره قانون سلامتی من همیشه گرسنه بودم. تازه این شروع نتایج این دوره است.
مریم ابراهیمیمن 6 ماه پیش دوره قانون سلامتی رو از سایت خریداری کردم. قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی دچار چاقی، تیروئید کم کار، مشکلات تنفسی، کمر درد و … بودم و به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی الان به این نتایج رسیدم:مشکل چاقی من کاملا برطرف شده و از وزن 72 کیلوگرم به وزن 59 کیلوگرم رسیدم.قبل از دوره مشکلات تنفسی، خفگی و خروپف شبانه داشتم که الان کاملاً برطرف شده.قبل از دوره، چندین سال بود که در فصل پاییز و زمستان دچار اگزمای پوستی می شدم و خدا را شکر با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی این مسئله کاملا حل شده.قبل از دوره قانون سلامتی من مشکل تیروئید داشتم و دارو مصرف می کردم. از شروع زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، مصرف دارو را قطع کردم و بعد از 6 ماه دوباره آزمایش تیروئید دادم که خدا رو شکر تیروئید من بدون خوردن دارو نرمال شده بود.
م رمن تقریبا یک سال و نیم است که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم. قبل از این دوره، من دچار مشکلات قند خون بالا، چربی خون بالا، شب ادراری، حساسیت به انواع ادویهجات، میگرنهای شدید و درد قلب، درد معده و مریضی های متعدد دیگه بودم.اما پس از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به لطف خدا و آموزش های استاد در این دوره، این مشکلاتم حل شد و کاملا خوب و سالم شده امم. حتی وزن من از 94 کیلوگرم به 71 کیلوگرم رسید.
ملیحه کشمیریچند سال پیش وقتی یکی از جلسات قدم سوم از دوره 12 قدم رو گوش می دادم، متوجه ی این تأکید استاد در این باره نمی شدم که: \"نباید آشغال ها رو زیر مبل مخفی کرد\". اصلاً این مفهوم رو درک نمی کردم که: چطور نباید آشغالارو زیر مبل کنم؟! چطور باید مسائل رو ریشه ای حل کنم؟!اما خدا رو شکر فهمیدم که درک این آگاهی ها تکامل می خواد و وقتی استمرار و تعهد تو کار باشه، بعد از یه مدت نه تنها این آگاهی ها را می فهمی بلکه چقدر قشنگ خداوند هدایتت میکنه به حل ریشه ای مسائلت. این مفهوم رو خیلی ملموس توی دوره قانون سلامتی تجربه کردم.
سالها بود ک پوست بدنم خشک بود وخارش داشت. پوست سرم چرب بود اما موهام خشک بود. نزدیک فصل بهار و پاییز دچار حساسیت میشدم. مشکل یبوست داشتم و همیشه بعد از غذا معده ی من بهم میریخت و دهها مشکل دیگه درباره سلامتیم.
حالا من برای رفع این مشکل چکار می کردم؟!جواب اینه که: برای کنترل خشکی و خارش پوستم، لوسیون و کرم مرطوب کننده میزدم. برای مسئله حساسیتم، قرص های ضد حساسیت میخوردم و برای کنترل مشکل معده ام و هضم غذا، داروهای عطاری و گیاهی مصرف میکردم. یعنی دقیقاً داشتم آشغالا رو زیر مبل می کردم.یعنی به جای اینکه فکر کنم و ببینم چه عامل درونی هست که داره این مشکلات رو بوجود میاره و بعد اون عامل و ریشه رو برطرف کنم، میومدم از عوامل بیرونی برای رفع مشکل استفاده میکردم. تا اینکه هدایت شدم ب دوره \"قانون سلامتی\"و فقط با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی و خوردن غذاهای سازگار با سیستم بدن و رفتار سازگار با سیستم بدن، یک شبه همه ی اون مشکلات از بین رفتند. یعنی من ریشه ای اون مسائل رو حل کردم و بعد از این تجربه، تازه متوجه شدم \" حل کردن ریشه ای مسائل یعنی چی!\"الان دارم از این الگو استفاده می کنم برای حل ریشه ای هر مسئله ای که توی زندگیم بوجود میاد.واقعا باید تکامل طی بشه تا آگاهی های جلسات دوره ها رو درک کنیم و بعد اون درک رو اجرا کنیم.
وهاب زارعیمن مادر وهاب زارعی هستم و حدود 40 رو میشه که همراه پسر عزیزم وهاب جان، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم.در شروع دوره آزمایش دادم و جواب آزمایشاتم وحشتناک بود. دچار چربی خون بالا و دیابت نوع 2 بودم یعنی چربی خونم 1100 بود و قند خونم: 300.کم کاری تیرویید داشتم و توی آزمایش تیروئید عدد Tsh 9.5 بود. حدود 8 مورد ستاره قرمز در آزمایشم داشتم که نشان می داد همه موارد آزمایش خون من یا لب مرز است یا به شدت بالا و غیر نرمال. این در حالی بود که تازه عمل سنگ کلیه 17 میلی را انجام داده بودم و حالا بعد از 40 روز زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی آزمایش دادم و نتیجه برایم باورکردنی نیست.شکر خدا توی آزمایش جدید:چربی خونم به 200 کاهش پیدا کردهقند خونم به 100 کاهش پیدا کردهتیروئیدم به 2 کاهش پیدا کرده و باورم نمیشه که میزان ویتامین دی و ب12 همه چیز در آزمایشام نرمال و عالی است.احساس سبکی میکنم. به راحتی راه می رم. دیگه هیچ دردی در پاهام احساس نمی کنم و دستهام احساس خواب رفتگی نداره و به راحتی همه ی کارهام رو خودم انجام میدم.10 روز هست که هیچ دارویی برای دیابت یا چربی خونم مصرف نمی کنم.از نظر تناسب اندام هم نتایجم عالی شده.من با وزن 89 کیلوگرم و با دور کمر 108 سانتی متر زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و امروز وزنم 77 کیلو و دور کمرم 98 سانتی متر بود. لباسهام همه گشاد شده خدارو شکر گذارم که با شما استاد گرامی و راهنماییهای ارزشمند تان آشنا شدم و تونستم به راه قشنگ سلامتی پا بذارم.جا داره از پسرم هم تشکر کنم که زحمت کشید و این دوره رو برای من خرید.
آقای خاصامروز 26 آذر سال 1402 هست. من اول آذر ماه دوره قانون سلامتی رو خریدم و با وزن 100 کیلوگرم زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو استارت زدم. قبلش هم آزمایش دادم و به همه ی دوستانم گفتم من قول میدم تا شب یلدا 10 کیلو وزن کم کنم با اینکه حتی فایلای معرفی دوره روندیده بودم و اصلا نمیدونستم نحوه کارکرد دوره به چه شکل هست و طبق معمول همه شروع کردند به خندیدن و مسخره کردن که: تو توهم زدی و اصلا همچین چیزی امکان نداره.اما من به خاطر تجربه قبلیم از دوره 12 قدم کاملاً به آموزش های استاد ایمان داشتم. چون عمل به آگاهی های دوره دوازده قدم من رو در طی یک سال از زیر صفر بالا آورد و از فقر مطلق به استقلال مالی رسوند. من طی عمل به آگاهی های این دوره، از فردی که پول کافی برای خرید نون نداشت، رسیدم به فردی که توانایی مالی داره برای سفرهای عالی به جزیره کیش، اقامت در هتل 4 ستاره و تفریحات آبی و لاکچری و …به خاطر این نتایج بود که من ندید به دوره های استاد ایمان داشتم.امروز 26 آذر سال 1402 هست و من بعد از 26 روز زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، 8 کیلو و پانصد گرم وزن کم کردم. 4 شب مونده به شب یلدا و من به قولم عمل کردم از نظر سایز هم بسیار بسیار بهتر شدم.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی من دچار حساسیت بودم، صبح ها 400 تا عطسه میکردم، آب ریزش بینی و خلط پشت گلو داشتم و باید قرص می خوردم اما خوردن اون قرص ضد حساسیت هم باعث خونریزی در دهنم می شد.اما خدا رو شکر بعد از 26 روز عمل به دوره قانون سلامتی، بدون نیاز به قرص حساسیت تمام مسائل من درباره عطسه و آبریزش و خلط و خونریزی و همه چی قطع شده. اونم در حالیکه قبلش دکتر بهم گفته بود که باید حتماً قرص بخوری اما به این سادگی مسئله من حل شد.
ملیحه کشمیریمن یک ماه پیش هدایت شدم به دوره قانون سلامتی و از فردای اون روز بدون هیچ مقاومتی، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم. استاد چقدر آگاهی های این دوره ناب هست و چقدر شما در انتقال اطلاعات تخصصی به صورت ساده، روان و قابل اجرا استاد هستید. استاد شما در فایل های معرفی دوره گفته بودین ک با بشکن وزن کم کردین و من با اینکه مطمئن بودم شما اغراق نمی کنید اما باز میگفتم خدایا چطور میشه؟ آخه کنترل شکم حتی از کنترل ذهن هم سخت تره.
منی که 20 ساله دارم ورزش میکنم و همیشه گرسنگی می کشیدم، انواع و اقسام رژیم هارو گرفتم، سالها هر روز 2 تا 3 ساعت تو باشگاه ورزش های سنگین میکردم تا وزن 90 کیلو رو روی 65 ،66 نگه دارم. اما با این همه رعایت و تمرینات سخت ورزشی، نتیجه مورد دلخواهم حاصل نشد که نشد. قسمت زیر شکمم هیچ وقت آب نشد و همه میگفتن بخاطر زایمان و عمل سزارین این قسمت دیگه هرگز آب نمیشه. این در حالی است که استاد و سایر دانشجویان دوره قانون سلامتی به راحتی به تناسب اندام دلخواه رسیده بودند. البته این رو هم اضافه کنم که به خاطر مصرف داروهای شیمی درمانی، وزن من از 65 شده به 71 رسیده بود.وقتی به جلسه سوم دوره رسیدم و با توضیحات استاد، عملکرد بدن، سیستم هضم و دفع و جذب، ترشح انسولین و نحوه عملکرد هورمون ها رو درک کردم، فهمیدم ادعای استاد بر حق بوده و بله میشه با بشکن چربی های اضافه رو اب کرد اونم کاملا طبیعی و سریع و ساده.امروز بعد از یک ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، می خوام از نتایجم بگم. اول برم سراغ سایزهایی ک کم کردم:
دور شکم: از 103 سانتی متر به 91 سانتی متر رسیدهدور کمر: از 84 سانتی متر به 75 سانتی متر رسیدهپهلوها: از 100 سانتی متر به 92 سانتی متر رسیدهوزن: از 71 کیلو گرم به 68 کیلوگرم رسیدهبریم سراغ درمان هایی ک صورت گرفته و بعضی هاشو اصلا بیماری به حساب نیاورده بودم اما الان که خوب شدم میفهمم اونا هم بیماری بود:
من از 18 سالگی زمانی که فرزند اولم رو باردار بودم، زانو پای چپم همیشه بی وقفه درد شدید داشت.شدید و دکترها می گفتن این روماتیسم ارثی هست و از خوردن خوراکی های با طبع سرد خودداری کن و این درحالی بود که این درد تا همین یک ماه پیش با من بود اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی در طی یک ماه این درد 28 ساله که گاهی تمام زندگیم رو مختل می کرد، کاملا از بین رفته.بخاطر مصرف داروهای شیمی درمانی، بند بند مفصل هام از درد تیر می کشیدند انگار که واقعا تیر خورده باشم. حتی موقع پیاده روی، درد امونمو بریده بود و الان این مشکل حل شده.
رگ سیاتیک پای راستم، 2 تا 3 سال بود که ب شدت درد داشت جوری ک شبا تو خواب گریه میکردم از دردش. استاد این مشکل هم حل شده و پام خوب خوب شده. استخون دردم کلاً از بین رفته. چیزی که همه میگفتن چون مادرم و مادربزرگم هم استخون درد داشتن، بعد 40 سالگی پس طبیعیه منم داشته باشم و منم پذیرفته بودم.پشت دستم از 40 سالگی به بعد کک و مک زده بود و روز به روز شدیدتر می شد و دکترا می گفتن باید با لیزر بسوزونمشون تا از بین برن اما در عین ناباوری چند روز پیش متوجه شدم 89 درصد کک و مک های پشت دستم ناپدید شدند و پوستم شده همون رنگی که توی 20 سالگی داشتم.رنگ پوست صورتم که فکر می کردم به خاطر آفتاب تیره و کدر شده، به رنگ سفید صورتی در اومده. همون رنگی که صورتم توی دوره نوجوانی داشت. استاد واقعا این دوره یک معجزه است. کاش میشد حسم و خوشحالیم رو با کلمات بیان کنم. همیشه تا یاد دارم موقع خواب، آب زیادی از دهانم روی بالش می ریخت و این مسئله به شدت برام آزار دهنده بود خصوصا اگر خونه بقیه شب رو می موندم و خدا رو شکر این مسئله با قانون سلامتی حل شده و دیگه هیچ ابی از دهنم موقع خواب خارج نمیشه.قبل از دوره قانون سلامتی هر شب 2 تا 3 بار برای دستشویی بیدار میشدم که خدا رو شکر این مسئله حل شده و الان خواب عمیق و آرامی دارم و خوب استراحت می کنم.قبل از دوره قانون سلامتی، همیشه بعد از غذا به شدت نفخ داشتم طوری ک نفسم بند میومد و شکمم مثل بادکنک ورم می کرد، ترش می کرد و حالت تهوع داشتم و غذا به گلوم برمی گشت و سر دلم همیشه می سوخت. همیشه باید عرق نعنا می خوردم تا بتونم بخوابم. خدا رو شکر الان یک ماهه که این مسائل را ندارم.سالها بود که پوستم مخصوصا کمرم بشدت خارش داشت و خشک بود که به هیچ وجه علتش رو نمی دونستم. مدام شامپو عوض می کردم و لوسیون های مختلف و کرم مرطوب کننده و … رو امتحان می کردم، حنا می زدم اما فایده نداشت اما بعد از قانون سلامتی خود به خود این مسئله حل شده و دیگه خبری از خشکی و خارش پوستم نیست.هموروئید داشتم که سالها پیش ک عمل کردم ولی باز هم اذیت بودم چون همیشه یا اسهال داشتم یا یبوست. اما شکر خدا این مسئله کاملا از بین رفته و دیگه بیرون زدگی ای وجود نداره. الان به راحتی و بدون درد دستشویی می رم.احساس میکنم حدقه ی چشم هام بازتر و درشت تر شده. افتادگی پلکم از بین رفته. پوست صورتم اونقدر لطیف شده. انگار که به صورتم ژل تزریق کردم و بوتاکس کرده باشم، پوست صورتم و بدنم به صورت طبیعی جوان شده و غبغبم از بین رفته. اینها نتایجی بود ک من فقط تو 1 ماه گرفتم. خدا میدونه ماه بعد چقدر نتایجم بیشتر خواهد بود. استاد عزیزم، در برابر هزینه های گزافی که بابت درمانم دادم در حالیکه نتیجه خاصی هم نداشت، قیمت این دوره واقعاً کم هست در حالیکه به راحتی وضعیت جسمی و روحی من رو سلامت کرده و به آرامش رسیدم و کلی از هزینه های دارو و درمان رو برام از بین برد. استاد عزیزم، تا زنده ام قدردان و سپاسگزار خداوندی هستم ک شما رو افرید و هدایت کرد به این مسیر.
خانواده فرح بخشاواخر اردیبهشت 1401 بود که به خاطر اینکه از چندین بیماری رنج می بردم، برای رسیدن به سلامتی، دوره قانون سلامتی را خریدم و به اتفاق تمام اعضای خانواده، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را شروع کردیم.از آنجا که به آموزش های استاد اعتماد داشتم و بیماریهام نیز اهرم رنجی شد تا در عمل کردن به دوره متعهد باشم.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، مدت 10 سال بود که درگیر فشار خون بالا بودم و به مدت 10 سال هر روز چند عدد قرص برای کنترل آن مصرف می کردم که نتیجه ای هم در بر نداشت. اما در ماه دوم از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، فشار خون من کاملا نرمال شد و قرص فشار خون نخوردم. روزی که برای آزمایش رفتم و فشارم 12/8 بود، از خوشحالی سر از پا نمی شناختم و خدا را هزاران مرتبه شکر کردم که این بیماری کاملا درمان شد.قبل از دوره قانون سلامتی، درگیر کمردردی بودم که مدتها انرژی و تحرک من را گرفته بود. حتی در ایام عید 1401 به مدت 2 ماه بستری بودم و به گفته پزشکان معالجم دیگر راه بهبودی نداشت و من فقط باید باهاش مدارا می کردم و از تحرک و کارهای سنگین و راه رفتنِ زیاد منع شده بودم. اما در همان هفته های اول از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، کمر درد من به راحتیِ آب خوردن و بدون هیچ دارو یا روش خاصی، کاملا بهبود پیدا کرده. به طوری که از ماه دوم هر روز پیاده روی های یک ساعته و گاهی یک و نیم ساعته دارم و هنوز هم بعد از یک سال نیم از زندگی به شیوه این دوره، خدا را شکر اثری از کمردرد نیست و در همه حال بخصوص موقع خوابیدن و بیدارشدن، خیلی خدا را بابت بهبود کمرم و راحتی خوابیدنم شکر می کنم.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، تقریباً 8 سالی بود که به علت درد مفاصل بخصوص در ناحیه مچ دستها و پاهام، توانی نداشتم و حتی از بلند کردن وسایل کمی سنگین هم اذیت می شدم که با مراجعه به پزشک و انجام آزمایشات، روماتیسم مفصلی حاد تشخیص داده شد و گاهی که بدتر می شد مجبور بودم برای تسکین آن دارو و مسکن مصرف کنم. به لطف پروردگار با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، این بیماری نیز به طور کامل درمان شده. در جدیدترین آزمایشاتم که شامل آزمایشات تخصصی روماتیسم هم بود، خدا را صدهزار مرتبه شکر تمام فاکتورهای مربوط به روماتیسم منفی بود.قبل از دوره آزمایشاتم بیانگر این بود که پیش دیابتی هستم ولی در جدیدترین آزمایشمان هما آر آی من 0/8 و همسرم هم 0/7 بود. که قند خون و انسولین نرمال داریم.با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی انواع و اقسام مشکلاتی در بدن من درمان شده که فکر می کردم برای بدن من و سن من طبیعیه و یا جنبه ارثی داره. بیماری هایی که با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی در بدن من درمان شده شامل:چربی خون بالا، میگرن، درد استخوانها، ریزش مو، سیاهی زیر بغل و دور چشمها، خارش و سوزش همیشگی کشاله ران و سیاهی آن، خلط پشت حلق و خروپف شبانه، اضطراب و استرس شدید، بی خوابی و بی نظمی خواب شبانه، تکرر ادرار زیاد شبانه ، نفخ شدید معده، بوی بد دهان و خواب آلودگی شدید، کم آوردن انرژی در طول روز و … همه ی این مسائل از همان ماههای دوم تا سوم زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی همگی از بین رفت و آنچنان انرژی و سلامتی ای به دست آوردم که نه من و نه هیچ کدام از اعضای خانواده ام، هرگز حاضر نیستیم به سبک زندگی قبلی برگردیم. به قول استاد، انگار روزمون 5 برابر کش اومده. الان اونقدر در طول روز فعال و پرجنب و جوش هستم، هم در منزل و هم در محل کارم، که اصلا ربطی به آدم قبل از این دوره ندارم. بخصوص که بعد از ورود به سایت استاد با خرید این دوره و مشاهده نتایج عالی از این دوره, به تدریج محصولات دیگر استاد از جمله دوره احساس لیاقت، عزت نفس و روانشناسی ثروت 1 و دوره عشق و مودت را نیز خریدم و هم اکنون با انرژی بالا این دوره ها را همزمان پیش می برم.(البته با خریدن دوره لیاقت , دوره عشق و مودت را فعلا گذاشته ام برای بعد) .همیشه علاقه داشتم سحرخیز باشم و صبح زود ورزش کنم ولی اینقدر بی انرژی بودم و دیر بیدار می شدم که حتی برای کارهای روزانه ام هم همیشه با کمبود وقت مواجه بودم. ولی الان به راحتی صبح زود بیدار میشم ، تمرینات دوره ها و ورزشهای عضله سازی رو انجام میدم و در طول روز وقت اضافه هم دارم.قبلا زمان زیادی از روز را باید صرف تهیه صبحانه و ناهار و شام و خریدهای مربوطه می کردم ولی الان با یک یا دوبار درماه خرید کلی و فقط آماده نمودن یک وعده غذا اون هم در حداقل زمان ممکن، وقت زیادی رو می تونم برای اهداف خودم و انجام تمرینات دوره ها بگذارم. هم هزینه هامون بسیار کمتر از قبل شده و خیلی راحتتر و بیشتر از قبل میتونم پس انداز پولی داشته باشم و هم زمان و انرژی داریم برای اینکه صرف تحقق اهدافمون کنیم . این هم از برکات دیگر دوره قانون سلامتی است.و اما نتایج ما درباره تناسب اندام و زیبایی:قبل از دوره قانون سلامتی، من اصلا یادم نمیاد که وزن زیر 65 کیلو هم داشته باشم. همیشه درگیر بزرگی شکم و پهلو و باسن بودم و به قول همسرم موقع خوابیدن شکمم نصف بیشتر تخت خواب رو اشغال می کرد. دخترم که از همون اوایل ابتدایی درگیر چاقی بود و انواع رژیم ها و باشگاه و ... رو امتحان کرده بود که هر بار با سختی کمی لاغر میشد اما بلافاصله به وزن اولیه یا بالاتر بر می گشت. با شروع زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، فقط در عرض 6 ماه:من با قد 152 از وزن 71 کیلو به 53 کیلو رسیدم. باسن و پهلوهام و بخصوص شکمم که رو مخم بود به شدت کوچک و خوش فرم شده.همسرم از 78 کیلو به 60 کیلو رسیده و درد مفصل لگنش که پزشکان به اتفاق گفته بودن باید تعویض مفصل بشه، کاملاً خوب شده.دختر بزرگم از 69 کیلو به 53 کیلو رسیده که از بچگی رویای این وزن رو داشتو دختر دومم هم از 63 کیلو به 53 کیلو رسیده و پس از یکسال، همچنان وزنمان ثابت است. البته بماند که پوستمان چقدر روشنتر شده و لکه هاش کم رنگ تر.چقدر لذت بخشه هنگامی که عکسهای قبل از دوره رو با تناسب اندام الانمون مقایسه می کنیم و ساعتها از دیدن عکسهای ناقواره قبلی مون می خندیم. چقدر لذت بخشه زمانی که چندین و چند دست لباس متنوع و رنگارنگ و سایز کوچک به انتخاب و سلیقه خودمون میخریم. در حالیکه قبل از دوره، مجبور بودیم مدلی رو بخریم که سایزمون رو داره و چقدر همین یک موضوع اعتماد به نفسمون رو بالاتر برده.چقدر لذت بخشه زمانی که اطرافیان بهم میگن چقدر لاغر و خوش اندام و جوان شده ای .از توی لباس مثل دختربچه ها شده ای. چقدر لذت بخشه وقتی دوباره بعد از یکسال برمی گردی به دوره و روندی که طی کردی رو مرور می کنی و میبینی با چه تعهدی این دوره رو اجرا کردی و به هر هدفی که در این مسیر انتخاب کرده بودی، رسیده ای. این نتایج و این تجربه انگیزه ای شده برام که اگر برای بقیه اهدافم هم همین قدر تعهد داشته باشم و بهش عمل کنم، حتما بهشون می رسم.
مهیار ضیائی من به کمک آموزه های استاد اینقدر روی احساس لیاقت و خود ارزشمندی کار کرده ام که هر بار آینه می دیدم اولین کلمه ای که با تاکید به خودم می گفتم این بود: \" زیبا \" ... و واقعا هم هر روز احساس زیبایی بیشتری میکنم. این جنس از فرکانس من رو وارد دوره قانون سلامتی کرد. به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی و تعهدم در عمل به آموزه های این دوره، الان هیکل رویایی خودم رو دارم. یعنی همون هیکلی که از سن 12 13 سالگی داشتنش رو توی ذهنم تجسم می کردم رو الان دارم. اوایل زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی خیلی لاغر شده بودم و هرچقدر هم که می خوردم وزنم بالا نمیومد. اما با تعهد ادامه دادم و ذهنم رو درباره نگاه و حرفهای دیگران کنترل کردم و همچنان در دوره قانون سلامتی موندم. جالبه که بعد از غلبه به این ترمز درباره حرف مردم، وزنم شروع کرد به بالا اومدن و چنان عضله سازی ای توی بدنم شروع شد که نگو. من توی چند ماه از 54 کیلو رسیدم به 70 کیلو. 70 کیلو عضله خشک و خوشگل. الان هم صورت و چهره زیبایی دارم و هم اندام زیبا.حالا اگر توی همه مسائل اینطور متعهد به قانون باشم، توی همه جنبه های زندگی، قانون همین قدر جواب میده و بهتر و بهتر میشم.
ماهکمن یک خانم چهل ساله هستم. چند سال بود که رژیم های مختلف رو امتحان میکردم برای اینکه یک بدن خوش فرم می خواستم. اما یا نتیجه نمیداد یا نتایج بسیار موقتی بود و مهم تر از همه آن شیوه ها چون سخت بود و لذتی نداشت، قابل ادامه دادن نبود.همیشه به همسرم میگفتم استاد در همه ی زمینه ها دوره آموزشی داره جز سلامتی. اگر استاد یک دوره درباره سلامتی بیاره، هر شیوه ای باشه من قبول میکنم و مطمئنم به نتیجه میرسم چون دوره های قبلیشو استفاده کردم و نتیجه گرفتم. تا اینکه شما قانون سلامتی رو رو سایت گذاشتین. به خودم گفتم خدایا شکرت چقدر قانون خوب جواب میده.من با وزن 64 کیلوگرم وارد دوره قانون سلامتی شدم و با تعهد طبق آموزش های شما در دوره عمل کردم. الان بعد 2 ماه من به 48 کیلو وزن رسیدم. مهمتر از همه، از بین رفتن چربی زیر شکمم بود که به خاطر زایمان داشتم و همه میگفتن از بین نمیره مگه با جراحی و شکستن چربیها. اما الان نه تنها من بسیار خوش اندام شدم بلکه به خاطر انجام تمرینات عضله سازی دوره، شکم سیکس پک هم دارم.درباره سلامتی بدنم باید بگویم، کمردرد، سردرد، لکه های پوستی، ریزش مو، دردهای پریودی، عصبی بودن و 10 ها مسئله دیگر همگی از بین رفتن و کاملا سلامت هستم.چون من جلسات دوره رو با سیستم به تلویزیون وصل کردم، دخترم و همسرم هم صحبت های شما در دوره رو می شنوند. قبل از دوره قانون سلامتی، من چقدر به اونا اصرار داشتم که فست فود و شیرینی ها رو بزارید کنار، اما از وقتی خودشون صدای جلسات رو می شنوند، بدون اینکه من تلاشی کنم، تغذیه شون رو سالم کردند.حتی من بعضی وقتها به دخترم که 9 ساله هست میگم اشکال نداره تو این غذا رو (که با قانون سلامتی مغایرت داره) بخور. دخترم میگه: مامان نشنیدی استاد گفت اینها سمّه! ، پس واسه منم سمه دیگه. مگه قدیما بچه نداشتن؟! خوب بچه هاشونم با این شیوه تغذیه طبیعی بزرگ شدند. مامان منو بدبخت نکن بزار منم از الان بدن سالمی بسازم.واقعاً خدایا شکرت که بدون یک ذره تلاش، دخترم شیرینی و فست فود کنار گذاشت و همسرم هم میخواد زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کنه. استاد یک چیز بسیار مهم این هست که من متوجه شدم به خاطر زندگی به سبک دوره قانون سلامتی، دیگه زباله ای تولید نمی کنیم و پسماند غذایی نداریم. به خودم میگم این زباله ها که قبلاً بود، سمّ هایی بودن که خوردیم و اینها جلدشون بوده. ضمناً به خاطر اینکه شتشوی ظرف خیلی کم شده، مصرف آب خاصی هم نداریم و خیلی منفعت های دیگه که آدم یادش میره بشمره.
سلام استاد
گفته بودین که باور کمبود کجاها توی زندگیتون هست میدنم که خیلی خیلی وجود داره ولی چند تاش که تونستم پیدا کنم من خیاط هستم وهمیشه میخاستم که یکی کمکی داشته باشم ولی باورم این بود که خیاط خوب نیست اگرم باشهاگر خیاط بگیرم حقوقش رو چه جوری بدم اگر درامد کافی نداشته باشم یا مثلا ایده به ذهنم میومد یه رگال لباس تولید کنم مشتری هام که میان از رگال هم دیدن کنن وبفروشم دوباره فکر منفی میومد که اگر فروش نره چی رودستت بمونه چی وهمین ترس باعث شده که هیچ وقت قدمی برندارم
وبابت اینکه گفتین باچه مساعلی روبرو شدید که فکر میکردین راه حلی نداره من با پسرم که الان پونزده ساله خیلی بحث میکریم فکر میکردم میتونم کنترل کنم وبعضی وقتا دیگه اینقد عاجز میشدم تو خلوتم گریه میکردم یروز از خدا خاستم که کمکم کنه همون روزا بود که خواهرم یه کلاسی رو معرفی کرد که برای فرزند پروری بود اونجا بود که فهمیدم مشکل پسرم نبوده خودم بودم با افکار منفی که ممنتوم میگرفتن منو با پسرم دذگیر میکرد واز من بعد از اون چند جلسه کلاس نه تنها دیگه با پسرم درگیر نبودم بلکه باهم دوستو رفیق هم شدیم الان همه چی رو میاد برام تعریف میکنه در صورتی که قبلا اگر میپرسیدم هم چیزی نمیگفت الان خودش میاد بغلم میکنه بوسم میکنه
یوقتایی که صداشو بلند مبکنه میاد معذرت خاهی میکنه
این اولین دوره ای هست که ازتون گرفتم امیدوارم به دستاورهای بزرگتری برسم وبیام باهاتون در میون بزارم بازم ممنون
سلام خدای جانم
سلام استاد عزیزم ودوستان مهربونم
من دیروز فایل دوم استاد رو گوش دادم در مورد راحت کارها براشون انجام میشه وبا هدایت پیش میرن دیروز تصادف کرده بود همسرم خداروشکر اتفاق بدی نیافتاده بود مقصرم نبودن رفته بودن بیمه اونجا کروکی ازشون خواستن وهمسرم رو 4تاکلانتری فرستاده بودن دنبال کروکی هر جا روفته بود جای دیگه ایی رو گفته بودن بره و…کلی درد سر داشتن دیروز
حالا امروز همسرم وقت نداشت بره سرکار بود به من گفت برم کروکی رو بگیرم به خیال خودمون کلانتری مورد نظر رو پیدا کرده بودیم گفت برو اونجا بگیرش منم رفتم گفتن سرهنگ فلانی اینجا نیست برو فلان کلانتری بازم یه جای دیگه منم تو دلم گفتم چرا این جوری شد من برا نیم ساعت مرخصی گرفتم نکنه خیلی طول بکشه منو الکی این ور واون ور بفرستن بعد یاد حرف استاد افتادم گفتم خدایا منو هدایتم کن من به راحت ترین راه بتونم کارمو انجام بدم برم خیلی سریع کارم راه بیافته و…بعد به گروهبان گفتم آدرس رو تو نشان برام من علامت بزن با همون مسیر یاب برم چون من اونجارو بلد نبودم وقتی که به مقصد رسیدم دیدم تو اون منطقه اصلا کلانتری وجود نداره از یه آقایی پرسیدم این خیابون کلانتری هست منو اینجا فرستادن ایشونم خیلی آدم مطلعی بود گفتن نه اصلا کلانتری نداره واون کلانتری که گفته بودن بهم گفت که خیلی از اینجا دوره و….
بعد کلی راهنمایی کرد که کروکی فلان بگیری اگه دست نویس کردن بیمه قبول نمیکنه وووو
بعد رفتن منم با ماشین راه افتادم دیدم این آقا به سمت ماشین من میاد منم نگه داشتم گفتن این خیابون یه طرفه س تهش از اینجا نمیتونی دور بزنی یه راهنمایی رانندگی هم چند تا کوچه بالاتر هست اگه بری از اونا بپرسی چون اداره کل شونه بهتر راهنماییت میکنن آدرس داد منم رفتم خیلی راحت پیداش کردم رفتم پرسیدم فلان جا تصادف کردیم و…کجا برم آدرس قبلی رو بهم دادن گفتم اونجا رفتم یه کلانتری دیگه روگفتن سرهنگ فلانی اینو که گفتم گفتن سرهنگ اینجاس در رو باز کردن بیا تو من شوکه شده بودم چون فقط رفته بودم آدرس بپرسم که کدوم کلانتری برم
همون جا کروکی رو بهم دادن راحت وآسان خداروشکر انقدر ذوق زده شدم از این اتفاق که نمیتونم براتون توصیفش کنم اشکم دراومد که ببین استاد میگفت این طوری شد هدایت خواستم کارها برام آسون شد منم کارم آسون پیش رفت خداروشکر من اینو معجزه میدیدم واقعا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم انشاءالله
دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم
حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم میکنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)
اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..
گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم
گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم
و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .
و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم
وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر
همه ی ترسام خلاص میشم استاد
همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان میکنه به اذن الله
اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم
و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم
حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم
هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب
شکسته ی منو داد
من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی
( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد
تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..
و هربار اشتباهات جدید
حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد
آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم
تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر
بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم
به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم انشاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم
اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله
به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود
خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم
یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم
و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه
لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم
خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم
و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره
ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت
به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم
و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم
آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم
اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش
اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه
همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق میکنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست
وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمیدونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت میبردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت میبردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمیدونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمیدونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم
الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار
زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم
خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین
سلام به استاد عزیزم
خدای مهربانم هرچه دارم ازتودارم
من اصلا یک درصد فکر نمیکردم بتونم تا قبل از زمان تخفیف دوره رو بخرم بصورت ناگهانی
البته چند وقتی هست که همسرم در برنامه های استاده وخیلی تمایل به خرید این دوره داشت همش میگفت یه جوری این دوره رو بخریم قبل از عید توسط یکی از دوستان غرفه روسری زدیم وخداروشکر پول دوره برامون جفت و جور شد حتی چند برابرش ….وتمام مخارج عیدمون رسید نزدیک به 10میلیون عیدی سوغات بردم اصلا فکرشو نمیکردم ..ایام عید کلی بهم خوش گذشت ….مادر شوهرم کلی بهمون سوغات داد البته مادر شوهرم زنی دست ودلبازن ….وخداروشکر نتایج دارن میان اینها رو داشته باشین تا نتایج بیشتر رو هم بیام بنویسم
سلام خدای جانم مهربان ترینم عزیزم هادی ام هستی ام آرامشم خدای زیبایم خدای رحمانم رحیمم سخائم ستارم
وسلام ودرود بر استاد عزیزم خیلی خیلی دوستون دارم برام خیلی باارزشینخداروشکر خدا منو به سمت شما هدایت کرد
خواستم تو دفتر یادداشتم اینو بنویسم ولی حسم گفت بیام واینجا بنویسم
بنویسم وتقاضای هدایت کنم از خدای عزیزم برای کسب وکاری که میخوام راه بندازم شروع کنم خدایا مدرسم باش هدایتم کن چطور شروع کنم کجا برم چه چیزهایی بخرم خودت کمکم کن تایم خالی برام باز کن من با آرامش و وقت کافی بتونم کارمو شروع کنم
این رو به عنوان یه رد پا برای خودم گذاشتم توکل علی الله
به نام خدای مهربانم خدای خوب و قدرتمندم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم سلام به دوستان همفرکانسم
این روزها با اینکه هنوز نتونستم دوره رو تهیه کنم
اما متوجه شدم به خداوند خیلی نزدیک تر شدم
و راحت تر خواسته هامو میخوام و بهم داده میشه
و الان اومدم کامنتها رو بخونم چقدر قشنگ نوشتن دوستانم من فدای شما بشم
خیلی خوشحالم که نتایج عالی گرفتین در این مدت کم
بعضی از دوستان گفتن بعد از دو یا سه جلسه تمرین حل کردن نتایج عالی رو گرفتن خب خیلی خوبه
این مشخص میکنه چقدر دوره مهمیه چقدر بازخورد گرفتن دوستان
چقدر تلاش ذهنیشون بالا بوده و برای من درس داره که روی هر دوره ای تمرکزی کار کنی پاسخ مثبت میده تحسینتون میکنم مرحبا مرحبا
خدارو شکر میکنم برای داشتن همچین استادی و همچین دوستانی الهی شکرت سپاسگزارتم
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند
شاد و سلامت و ثروتمند باشین
به نام خداوند قادر مطلق خدایی که این روزا اینقدر باهاش صمیمی شدم که هر لحظه دارم باهاش حرف میزنم
خدایی غیر از خدایی که قبلاً می شناختمش
الان هم اومدم نتایج شما دوستان عزیزم رو برای اولین بار توی این قسمت از سایت بخونم ،که خدا یهویی بهم گفت تو هم بنویس
بنویس که همه باور کنن اگه با من رفیق بشن دیگه نگران هیچی نمیشین.،من میگم چی کار کنن که چرخ زندگی شون روان بشه
به خدا الان که دارم مینویسم اشک از چشمام سرازیره .
نه از ناراحتی بلکه از سر شوق که چنین خدایی داشتم و ازش بی خبر بودم.
تازه منی که خیلی ادعای خداشناسی و این حرفا رو داشتم.
برای همه مادر بودم برا خودم زن بابا
از بس باورهای خراب تو ذهنم بود
باور این که خدا دعاهای منو در حق دیگران چقدر زود جواب میده ولی برای خودم نه
همه ازم التماس دعا داشتم و منم به خدا میگفتم تو که خیلی مهربونه حاجتشون رو بده و جالب این که همه به حاجتشون میرسیدن و البته وصد البته این به خاطر باور خودشون بود که جواب میگرفتن نه به خاطر دعای من
و
من اینو میدونستم و به روی خودم نیاوردم.
و
به خودم میگفتم چون خدا خیلی دوستم داره
هی میخواد ازش التماس کنم برای گرفتن حاجت خودم
و
با خودم میگفتم هر چه بیشتر دارم اذیت میشم
پس جایگاه بهتری پیش خدا دارم
پس اگه اینجا نشد حتما اون دنیا برام بهتره
و
این هم یه باور مخرب دیگه و
هزاران باور دیگه که به خدا میچسپوندم
البته که این باور در جامعه آیی که بودم تاثیر گرفته بودم و در خودم تقویت کرده بودم متاسفانه.
اما خدای درون الانم کجا و اون خدا کجا
که هر لحظه داره منو هدایت می کنه به بهترین راه ها ،
و این رو مدیون آموزش های استاد عزیزم میدونم.
که زندگی منو عوض کرده از هر لحاظ.
خدایا شکرت
همیشه با خودم میگم استاد عزیزم تو که دراستان من در صد کیلومتر متری من سالها زندگی کردی و آغاز تغییرت از اون جا بود
چرا امن
من این همه دیر با شما آشنا شدم.
از فایلهای رایگان که ارزش میلیاردی دارن شروع کردیم و الا با دوازده قدم داریم رو به جلو پیش میریم چ بیشتر از چیزی که میشنوم دارم به گفته های استاد عمل می کنم.
به هر حال خدا را هزاران بار شکر از بودن در کنار شما و این دوستان عزیز و خصوصاً عزیز دلت مریم جان که هر روز با دیدن زندگی پر بهشت دارم در بهشت افکارم زندگی میکنم.
از لحاظ روابط با همسرم که عالی شده و تا قبل از این که ایشون واقعا یه آدم دیگه آیی شده
ما هر روز زندگی در بهشت رو با هم میبینم و این همه فراوانی و عشق رو از بودن با شما تجربه می کنیم .
فایلهای توحیدی استاد عزیزم انقلابی در ما به وجود آورده که الان با قدرت و یقین به هدایت الله با دست خالی و به صورت تکاملی طی مدت یک سال اخیر داریم کاری رو برای اولین بار شروع می کنیم که
خدا خودش بهم الهام کرده و مجوزش رو هم خودش داده و مطمئن هستم به بهترین شکل پیش میره و ما رو به ثروت و روزی به غیر حساب میرسونه.
در هر حال اینو به دوستان گلم خواستم بگم که هر طوری تو خدا رو توی ذهنت بسازید همون رو می بینی .
من الان یه جوری باهاش رفیق شدم که دوست ندارم وقتم رو پیش کسی دیگه ایی بذارم.
من الان هر چه ازش بخوام بهم میده
و
مهم تر از همه رفاقت با خودشه .
حال خوب بودن با خودش.
دورت بگردم خدای ارحم الراحمین.
ممنون از شما دوستان عزیزم که کامنت منو خوندید و باور کردید هم حرفای منو
هم خدای درون وجود خودت رو
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام به خدای مهربانم سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز استاد عزیز من و همسرم 4 ماهه که با فایل های شما اشنا شدیم در اصل خدا مارو هدایت کرد به سمت این فایل ها ولی تو این 4 ماه اندازه ی یک سال من رو خودم کار کردم جوری که صبح که از خواب پامیشدم فقط تو گوشم صحبت های شما بود تا شب که میرم بخوابم یعنی جوری شده که من تو خونه موقع کار تو ماشین تو مهمونی تو خرید هر جا که باشم دارم از صحبت های شما استفاده میکنم من و همسرم خیییلی خوشحال و خوشبختیم که با شما اشنا شدیم و این هم از لطف خداس تو این 4 ماه خیلی چیزا تغیر کرده هم رابطه ی عاطفی ما هم سلامتیمون هم ارامشون هم نعمتهامون ما یه دختر 15 ساله داریم بعد از شنیدن صحبت های شما برای خودش دفتر شکر کزاری و دفتر هدف گزاری درست کرده و من خیلی خوشحالم که شما استاد عزیز مانند یه نور پاک وارد زندگی ما شدید و خیلی شیرین و دوست داشتنی مارو هدایت میکنید خدایا هزارررران بار شکر برای وجود خودت برای وجود استاد عزیز برای اینکه من و خانواده ام لایق این هدایت شده ایم ما هر روز بیشتر و بیشتر تلاش میکنیم تا به بهترین خودمون تبدیل بشیم ممنونم از شما استاد عزیز شما نور الهی هستید برای روشن کردن زندگی دیگران خوش به سعادت شما و خوش به حال ما که شمارو داریم خدارا سپاس برای این لحظه و هر لحظه به امید موفقیت بیشتر و بیشتر خدایا شکرت
داستان هدایت میرسه به زمستان 1401.زمانی که در شرایط روحی و مالی خیلی بدی قرار داشتم .دو ماه شده بود که پدر نازنینم رو از دست داده بودم و پذیرش نبودش برام غیرممکن بود. غمی که به اندازه ده سال پیرتر شدم .چون وابستگی شدیدی به پدرم داشتم و یجورایی بابایی تمرین آدم خانواده مون بودم. بابرادرم که با آموزشهای شما کلی نتیجه گرفته بود و باهم از لحاظ روحی نزدیکیم . داداشم پیشنهاد داد که باید از خانه بزنی بیرون و یه کاری رو شروع کنی منم که تنها داراییم یه پراید بود تصمیم گرفتم باهاش کار کنم تا هم کمی وضعیت مالی مون بهتر بشه و هم وضعیت روحیم. خلاصه شروع کارم شد شروع آموزشهام . سابقه عضویت من به خیلی قبلتر برمیگرده و دلیلشم اینه که برادرم خارج از ایران زندگی میکنه و من این پروفایل رو برای ایشون ایجاد کردم و چندتا از دوره های شما رو با پول خودش خریدم .و اگه به خیلی قبلتر برگردم من برای اولین بار سال 94 یه فایل از شما دیدم فقط اون تی شرت قرمز رنگ و فضای سبز شمال که اونجا فایل ضبط شده بود یادمه ولی تو مدار دریافت آگاهی نبودم و از حرفا تون هیچی یادم نیست فقط حس خوبی که به من داده بود باعث شد که اسم تون تو ذهنم بمونه . خلاصه من همزمان با کارکردن با پرایدم شروع کردم فایلهای عزت نفس رو که برای برادرم خریده بودم با اجازه خودش گوش دادن . 6 ماه فقط عزت نفس گوش دادم. تو اون 6 ماه به لطف خدا و آموزشها اولاً پذیرشم در مورد از دست دادن پدرم رفت بالا. دوماً اعتماد به نفس من خیلی تقویت شد و من چالش هایی که در مورد شغلم پیش آمده بود با تکیه بر آموزه های عزت نفس پشت سر گذاشتم و همه بدهی هامون پرداخت کردم .بعد از اون چندین ماه فایل های رایگان رو استفاده کردم .استاد من با فایلهای توحیدی خدایی در درونم پیدا کردم که رفیق منه و من هر لحظه من در آغوش امن او هستم و این آرامش درونم شروع تحول من بود.ماشینمو عوض کردم و از لحاظ مالی به اندازه تمام 35 سال عمرم پس انداز کردم و سرمایه جمع کردم و به لطف الله از اول سال 1403 من دوره قانون سلامتی رو استارت زدم .
در شروع دوره چربی خونم 485 . سردرد های تنشی و ضربه ای، افزایش وزن با دور کمر 94 و دور شکم 95 ، غده ای تیله مانند زیر بغلم ، کبد چرب و معده آندوسکوپی شده به دلیل خونریزی و و وزن 61 کیلو و چندین مشکل دیگه که جمعا 22 مورد من در شروع دوره نوشته بودم ولی الان در تاریخ 13 اسفند 1403 به لطف دوره قانون سلامتی چربی خونم کامل برطرف شده و منی که تا یادمه سر درد داشتم هیچگونه سردردی بعد از سه ماه که از دوره گذشت ندارم بدون حتی یه دونه قرص. اوایل دوره وسوسه میشدم که قرص بخورم ولی من خودمو متعهد کرده بودم که با شیوه قانون سلامتی ،سلامتی مو به دست بیارم .دور کمر الان 76و شکم 83،و وزن 48 کیلو خدا را شاهد میگیرم در این مدت حدود 1 سال که به شیوه قانون سلامتی زندگی کردم حتی حتی حتی یدونه قرص نخوردم و این به اعتماد به نفس داد. و انرژی باور نکردنی که حتی من تو18 سالگی اینقدر سالم و پر انرژی نبودم و استفاده از دوره عشق و مودت در روابط که عشق واقعی رو دارم تجربه میکنم عشق بدون وابستگی و در یک کلام مثل دوره نامزدی که همه میگن بهترین دوره مزدوجی هست ولی من با 8 سال زندگی مشترک دارم مثل دوران نامزدی زندگی میکنم . و الان شروع دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند و نتایجی بعدا خواهم نوشت .
به نام خداوند بی همتا
سلام خدیجه جان ،واقعا تحسینتون میکنم به خاطر موفقیتها و پیشرفتی که کردید.
ازتون میخوام بپرسم که شما به چه روشی فایلها رو تمرین میکنیدوعمل میکنید ؟؟ که اینقدر نتایج خوب گرفتید.من با اینکه چندین سال است که روی خودم کار میکنم آنطور که باید نتیجه نگرفتم. از همه لحاظ پیشرفت آنچنان نگرفتم و اگر هم بوده یه دوره کوتاهبوده و دوباره به حالت قبل برمیگردم .
ممنون میشم تجربیات خودتون رو دراختیارمون بزارین.
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمندو سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
سلام به دوستان هم فرکانسی و خدیجه خانم عزیز،مدتها بود کامنت نذاشته بودم،الان با دیدن پیام شما یچیزی درونم گفت دست به قلم شم و بنویسم.
خدیجه عزیز من هم مثل شما درگیر سردرد های تنشی و میگرن عصبی هستم،که 12 ساله درگیرم کرده،هر شب باید دارو بخورم همیشه کیفام پره دارو هست،یخچال و کابینت های آشپزخونه
عین پیرزنای 80 ساله فقط با خودم دارو حمل میکنم اینور اونور،من 32 سالمه،الان نزدیک دو ماهه که سردردم یکباره شدید تر شده و حتی داروهای همیشگی خودم هم نتونستن ساکتش کنن،و حتی امروز هم نتونستم برم سرکار مرخصی گرفتم من دبیر هستم،الان یک ماهی بود که با خودم درگیر بودم قانون سلامتی رو بگیرم یا نه،میتونه این سردرد 12 ساله منو درمان بکنه یا نه،همش دو دل بودم،از خدا میخواستم یه نشونه یه پیام یه چیزی از تو سایت بهم نشون بده که دلم رو قرص کنه با خیال راحت قانون سلامتی رو تهیه کنم،تا اینکه امروز از صب تو سایت چرخیدم رفتم تو صفحات مربوط به کامنت های قانون سلامتی کلی اونجا کامنت خوندم وقتی چشمم افتاد به پیام دوست عزیزی که نوشته بود میگرن داشته و بعد از 20 روز عمل به قانون سلامتی بکل سردردش از بین رفته و خوبشده از شدت خوشحالی اشکم ریخت گفتم خدایا شکرت بالاخره جواب دو دل بودنم رو دادی،دیگه مصمم شدم همین هفته این دوره رو تهیه کنم،بعدش هم به پیام شما هدایت شدم بی نهایت خوشحال شدم خدارو سپاسگزاری کردم بابت این جوابی که از طریق دوستان عزیزی چون شما بهم داد.
خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم،بابت جوابهای خوبی که از طریق کامنت های دوستانم بهم گفتی،باورم نمیشه چقدر خوشحالم خیالم راحت که دیگه میتونم با عمل به قانون سلامتی از شر این سردرد چندین ساله خلاص بشم.
استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم بابت این دوره های فوق العاده هر چقدر از شما سپاسگذاری بکنم بازم کمه.
خیلی دوستتون دارم استاد جانم
عاشقتونم مریم عزیزم
دوستان هم فرکانسی من خیلی دوستتون دارم،نمیدونید با کامنت های شما چقدر از جواب سوالاتم پیدا میکنم.حالم خوب میشه
امشب این ساعت این لحظه خواستم این رد پارو از خودم بذارم تا بعد از تهیه قانون سلامتی و عمل به آموزه هاش بیام و مثل خدیجه عزیز با خوشحالی از نتایجم بنویسم از سلامتیم.
خدایااااااااااااا من عاشقتممممممم
شکررررررررررررررتتتتتتتتتت خدا
دوستدار شما=سحر
1404/1/18