زهرا حسینیمن و همسرم دقیقا 2 ماه هست که به شیوه ی قانون سلامتی زندگی میکنیم. خودم رو متعهد کردم که بعد از 2 ماه، بیام و از نتایجمان بگویم.
من با قد 160 و وزن اولیه 62 کیلو وارد دوره قانون سلامتی شدم و الان به 53 کیلو رسیدم. اندام بی نهایت زیبایی برای خودم ساخته ام که گاهی اوقات حتی خودم هم باورم نمی شود.
همسرم با قد 185 و وزن اولیه 102 کیلو به 89 کیلو رسیده. انرژی هر دوی ما بی نهایت زیاد شده، طوری که بعد از وعده غذایی اصلا احساس خواب آلودگی ندارم. زمان آزاد خوبی پیدا کرده ام برای برنامه روزانه ام که خواندن زبان هست و گوش دادن به فایل های استاد و کار کردن روی خودمروزانه 2 الی 3 ساعت پیاده روی میکنم به راحتی. صبح ها پر انرژی از خواب بیدار میشم. قبل از دوره قانون سلامتی، روزهای پریودم من بسیار نامرتب بود و بین 8 روز تا 11 روز ادامه داشت. بعد دومین ماه زندگی به شیوه ی دوره قانون سلامتی، تعداد روز های پریود ماهانه ام به 8 روز رسیده و توی این ایام خلق و خوی بهتر احساس خوبی دارم.زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی بی نظیره. بعد از یک مدت که بدن عادت میکنه به تغذیه سازگار با سیستم بدن، دیگه اگر سراغ شیوه های ناسازگار قبلی بری، سریعاً عکس العمل نشون میده. چند روز پیش دو قاشق از غذای پسرم رو تست کردم و دقیقا 3 ساعت دچار دل درد شدیدی شدم و تازه متوجه که چقدر این غذا برای بدن من ناسازگار بوده.
من چند روز پیش لباس های دو ماه قلبم رو پوشیدم. شلوارم اونقدر گشاد بود برام که اصلا باورم نمیشد این لباس من بوده. رفتم عکسایی که قبلاً با همون لباس گرفته بودم رو پیدا کردم و دقیق نگاه کردم و اون موقع بود که باورم شد که قبلاً این لباس سایز من بوده و خدا رو شکر کردم.
استاد فقط خواستم با نوشتن این کامنت، تعهد خودمو نشون بدم و از شما تشکر کرده باشم برای این دوره بی نظیر.
علی رادمن علی، 33 ساله هستم و مفتخرم که عضو این خانواده بزرگ و خوشبخت هستم.
همیشه بزرگترین چالش زندگی من، اضافه وزن بود. در حالیکه اصلا برایم منطقی نبود که بخوام از لذت بی نهایتی که از غذا خوردن می بردم، دل بکنم برای اینکه به تناسب اندام برسم. من نمیتونستم از عشق به غذا، آشپزی و دورهمی دل بکنم. بنده این لذت ها بودم و کار عذاب آور در این باره تو زندگی من جایگاهی نداشت تا اینکه با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی آشنا شدم.توی این دوره تونستم اهرم رنج و لذت رو توی ذهنم درست کنم و کاملا پایبند بشم به زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی. جالب اینجاست که توی روند این دوره، توام با لذت بردن از غذا و مهم تر از همه \"گرسنگی نکشیدن\"، نتایج خارق العاده ای هم در زمینه سلامتی و هم در زمینه تناسب اندام گرفتم. من حدود 5 ماه پیش زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی را با وزن 143/800 کیلوگرم شروع کردم و امروز بعد از حدود 5 ماه، به 100 کیلوگرم رسیدم در حالیکه کلیه مشکلات سلامتی من حل شده است. حتی مسئله \"خُر و پف\" که عذابی بود برای من، کاملاً محو شد.سپاسگزارم از دوره عالی قانون سلامتی و آموزش های بی نظیر استاد در این دور
وجیهه کوهجانیسلام به استاد عزیزم و همه دوستان گلم در این سرزمین عجائب. چرا میگم سرزمین عجائب؟! چون امروز تو آینه چیز عجیبی دیدم که حقیقتا باورش برام سخت بود. طوریکه از همسرم و چند نفر دیگه هم خواستم تا ببینند آیا همون چیزی رو می بینند که من هم می بینیم؟ و اونا، هم تایید کردند و هم از نتیجه ای که می دیدند، تعجب کردند.ماجرا از این قراره که من حدود 2 ماه پیش، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم. سه دور کامل دوره قانون سلامتی رو گوشی کرده ام و در حال اجرای این دوره هستم. به لطف این دوره، توانایی ذهنی، تمرکزی و مغزی من بالا رفته و ایده های خیلی عالی در شغلم بهم الهام شده که در حال اجراشون هستم و به زودی میام از نتایجم می نویسم.درباره سلامتی جسمم، نتایج خیلی خوبی گرفتم. در شروع دوره وزنم 98 کیلوگرم بود و باید بگم که به راحتی تمام، تا الان به وزن 81 کیلوگرم رسیدم. اما نتیجه جالبی که برام اتفاق افتاده مربوطه به تغییر چشمگیر در رنگ موهام و رشد ابروهام.من موهامو نزدیک یک ساله رنگ مو نزدم. سالها به خاطر تنوع و پس از مدتی هم به خاطر سفیدی موهام، اونا رو مدام رنگ می کردم. مدام استرس داشتم که هیچکی سفیدی موهامو نبینه. تا اینکه یک سال گذشته به خودم گفتم دیگه خسته شدم، اصلا خیلی هم سفیدی موهام قشنگه. چون آنقدر جالب بود که فقط دو تیکه موهای شقیقه هام، یکدست سفید شده بود. انگار که دو تیکه مش سفید توی موهات در آورده باشی و اتفاقا بعد از اینکه دیگه موهام رو رنگ نکردم، همه می گفتند که چقدر سفیدی های موهات قشنگن و چهره تو جذاب کردن…تا اینکه امروز بعد از کمتر از 2 ماه زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی توی آینه دیدم که موهای شقیقه هام دیگه اصلا سفید یکدست نیستند و جو گندمی شدن که اکثرش هم مشکی هست. با خودم گفتم مگه میشه! اخه در عرض دو ماه این همه تغییر! حتی رفتم تو گالری گوشی دنبال عکس های چند ماه گذشته ام و به قول استاد با فکت، باور کردم که سفیدی موهام داره مشکلی می شه. ابروهام اینقدر پر شده که مدتی هست که دیگه مداد ابرو نمی کشم.موهای زائد اطراف چانه و لب که موهای ضخیمی بودند، هم از بین رفتن و دیگه خبری ازشون نیست.قبل از قانون سلامتی، پوست صورتم از شدت چربی زیاد، روزنه های باز داشت و پرتقالی بود. اما الان پوست صورتم آنقدر صاف شده که مثل 15 سال پیش که 20 ساله بودم شده.استاد، کلمات قادر به سپاسگزاری از شما نیست به خاطر نتایجی که در زندگی من اتفاق افتاده. با تمام سلول به سلول وجودم ازتون سپاسگزارم که دوره قانون سلامتی رو تولید کردید.
حامد رنجبرمن هر روز صدها هزار بار خداروشکر میکنم که با دوره قانون سلامتی آشنا شدم و اشک شوق میریزم به خاطر آگاهی هایی که از استاد در این دوره یاد گرفتم.من 33 سال سن دارم و از 25 سالگی دچار دیابت شدم. قند خونم روی 350 بود و انسولین استفاده می کردم. بعد از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی و رعایت آنچه استاد در این دوره آموزش داده، قند خون من به 100 رسیده و حالم خیلی خوب شده هم از نظر جسمی و تحرک روزانه و هم درمان دیابت.
مهشید و شیرینمادر بزرگ من 81 ساله هستند و بیش از یک سال است که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنند. البته گاهی اوقات در مهمانی ها کمی از قانون سلامتی خارج می شوند اما با این حال، نتایجی که ایشان از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی گرفته اند حتی شاید از من هم بیشتر باشد. بخشی از نتایج ایشان شامل:90 درصد از دردهای عضلانی ایشان خوب شده، در صورتی که قبل از دوره قانون سلامتی، ایشان خیلی زود از راه رفتن خسته می شدند. الان بسیار سریع پیاده روی می کنند، گاهی حتی نرمش می کنند. به راحتی خرید های خود را با وجود بار سنگین، حمل می کنند. قبل از دوره قانون سلامتی، پاهای ایشان ورم زیادی داشت به شکلی که کفش را به سختی تحمل می کردند و احساس راحتی نداشتند. اما اکنون این مشکل حل شده و فقط در مواقعی که زیاد روی پاهایشان بایستند، کمی تورم دارد.قبل از دوره قانون سلامتی، به مدت سالها، بر روی بینی ایشان یک لکه برآمده قهوه ای رنگ بود که خوب نمی شد و گاهی چون آن را دست می زدند زخم می شد اما خدا را شکر اکنون هیچ اثری از آن نیست. بینایی ایشان بسیار بهبود یافته و اکنون حتی با استفاده از عینک، کار هنری ظریف انجام می دهند و خدا را شکر چشمشان خیلی دیرتر خسته می شود. قبل از دوره قانون سلامتی، به خاطر مشکل فشار خون دارو مصرف می کردند که اکنون مصرف دارو به یک سوم کاهش پیدا کرده به گونه ای که حتی باعث تعجب دکتر ایشان شده است. قبل از دوره قانون سلامتی در برخی از فصل های سال، سرگیجه داشتند به نحویکه اصلا قادر به حرکت نبودند اما خدا را شکر الان این مشکل کاملا حل شده است. وزن ایشان بسیار کاهش یافته و خودشان را بیشتر دوست دارند و عزت نفسشان بسیار بهتر شده است. قبل از دوره قانون سلامتی ایشان دچار مشکل فراموشی بودند اما در طی این دوره حافظه ی ایشان به شدت بهبود یافته به گونه ای که اکنون یادگیری زبان انگلیسی خود را دوباره شروع کرده اند. امید و انگیزه ایشان برای فعالیت بیشتر و یادگیری مهارت های هنری، خیلی زیاد شده و خیلی نتایج دیگری که من فراموش کرده ام آنها را بنویسم.با تشکر از استاد عزیز برای تولید دوره ارزشمند قانون سلامتی و همه قوانینی که به ما آموخته اند.
سمانهمن 35 روز است که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کرده ام و 39 سال سن دارم. تا 35 روز پیش، هر آت و آشغالی رو میخوردم؛ حوصلم سر میرفت، میخوردم؛ حسم بد میشد، میخوردم؛ غذای بچه ها میموند، میخوردم؛ غذا توی یخچال میموند، قبل از غذای اصلی گرم میکردم میخوردم؛
تفریحاتمون گره خورده بود با خوردن؛ مسافرتامون گره خورده بود با خوردن؛ خلاصه اینکه شب و روزمون گره خورده بود با خوردن.
حتی تمام فکر و ذکرمون شده بود صبحانه چی بخوریم، ناهار چی بپزم، شام چی بپزم و این شیوه نامناسب زندگی باعث شده بود که جسمم این اواخر حسابی به تضاد بر بخوره:
احساس خفگی موقع خواب، سردردهای مکرر، نفخ شکم، درد قفسه سینه، بی انرژی بودن و خواب آلودگی و تنبلی و هزار جور تضاد دیگه.
از زمانی که استاد دوره قانون سلامتی رو معرفی کرد، همش مینوشتم و میخواستم وارد این دوره بشم اما شرایطش نبود. یعنی انگار من آماده نبودم. تا اینکه تصمیم گرفتم واسه سلامتیم قدم بردارم و پیاده روی نیم ساعته رو شروع کردم. هر روز بدون استثنا پیاده روی کردم تا اینکه بعد از 16 روز، تونستم وارد دوره قانون سلامتی بشم. انگار که آماده شده بود و حدود یک ماه پیش، زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو استارت زدم و مو به مو طبق گفته های استاد، پیش رفتم. اول دوره استاد چند آزمایش خواسته بود بگیریم که توی جواب آزمایشات متوجه شدم که من دیابتی شده بودم و عدد homa ir من روی 5 بود که این تضاد باعث شد با تعهد بیشتری به شیوه دوره زندگی کنم.
امروز 35 روزه که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم و حتی یک روز هم تقلب نکرده ام و میخوام از تغییراتم توی این 35 روز بنویسم:در شروع دوره 95 کیلوگرم بودم امروز 84 کیلو شدم و سایزم حسابی کم شده. جوری که همه لباسام برام گشاد شده و دیگه نمیتونم بپوشمشون
شوره و خارش سرم به کل خوب شده؛
ریزش موهام خیلی خیلی کم شده یعنی میتونم بگم ریزش مو ندارم؛
بوی بد عرق ندارم؛
پوستم روشن شده؛
خال های گوشتی زیر بغل و گردنم کوچیکتر شده. حتی تیرگی زیر بغل و گردن و کشاله رانم هم بهتر شده؛
خلط پشت حلقم تقریبا خوب شده؛
اصلا دیگه سردرد نمیشم و احساس خفگی دیگه ندارم؛
خواب راحتی دارم خوب و راحت خواب میرم و سبک بیدار میشم؛
از کار خسته نمیشم؛
راحت هر روز یک ساعت پیاده روی میکنم؛
عرق شبانه دیگه ندارم؛
تاری چشمام خوب شده؛
بوی بد نافم و ترشح نافم کنترل شده؛
ترشحات زنانگیم کنترل شده و درد زیر دل ندارم؛
زمان پریودی اصلا احساس سنگینی و درد ندارم در حالیکه قبلا سینم سفت میشد و خیلی درد داشت اما الان اصلا خبری از درد نیست؛
احساس شور و شعف و شادی دارم و انگیزم بیشتر شده؛
هدفمندتر شدم چون دیگه ذهنم درگیر نیست که چی بپزم؟!
دارم پول میسازم از فروش کتابم یعنی همزمان بعد از شروع دوره سلامتی، کتابم چاپ شد و پیش فروش کردم؛
تمرکزم زیاد شده و کاملا تمرکزم روی اصل رفته؛
تقریبا دیگه عصبی نمی شم؛
شکمم هر دو سه روز یک بار کار میکنه راحت و بو هم نداره؛
حتی مقعدم کمی گوشت اضافه داشت که بهتر شده به خاطر اینکه سیستم دفع بدنم راحت تر داره کار می کنه؛
قبلا وقتی ادرار می کردم زیر دلم در می گرفت اما الان این مشکل هم برطرف شده و اصلا دیگه موقع ادرار درد و فشار احساس نمیکنم؛
زهرا آقچه لومن از دوره قانون سلامتی نتایج ریز و درشت زیادی گرفتم و می خوام امروز از یکی از نتایجی صحبت کنم که از زندگی به شیوه این دوره گرفتم.قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، میگرن داشتم و اگر صبح زود بیدار میشدم سر درد داشتم. اگر تا غروب نمیخوابیدم باز هم میگرنم عود می کرد. ولی از وقتی زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم، بدنم عالی هست. دیروز با اینکه از 6 صبح بیدار بودم و تا غروب بیرون بودم و کلی کار انجام دادم، اصلاً سر درد نگرفتم خدا رو شکر.قبل از قانون سلامتی، بخاطر دیسک کمرم نمیتونستم زیاد سرپا بایستم ولی دیروز زمان طولانی ای رو سر پا بودم اما کمر درد نداشتم خدا رو شکر و مسئله دیسک کمرم از 100 به 20 بهبود پیدا کرده و احساس می کنم چیزی تا بهبود کامل نمونده. هرچقدر هم پیاده روی می کنم کمر درد ندارم. مسئله میگرنم آنقدر خوب شده که دیگه مثل قبل سر هر چیزی، سردرد نمی گیرم و شکر خدا کلی هم وزن اضافه ام کم شده.سپاسگزار خداوند یکتا هستم که مرا به مسیر دوره قانون سلامتی هدایت کرد.
نرگس گلیاستاد عزیزم دوره قانون سلامتی واقعا شاهکاره و هم خودتونم میدونید، هم دانشجوهای این دوره. توی این دوره من مدام در حال تعجب هستم از نتایجم. امروز صبح آماده میشدم برم سرکار، داشتم سریع لباسم رو عوض میکردم که توی آینه چشمم افتاد به شکمم. چند ثانیه مکث کردم و دیدم کمرم چقدر باریک شده؛ موهام چقدر لخت شده و جالبه که رنگ موهام هم چقدر روشنتر شده؛ پوست صورتم مثل آینه شفاف و صاف شده و چشام از دیدن این نتایج از حدقه زد بیرون.قبل از قانون سلامتی، اگر شب طاق باز میخوابیدم، صبح که پا میشم کمرم خشک میشد و درد میکرد اما الان این موضوع خیلی خوب شده.قبل از قانون سلامتی پشت چشمم همیشه چرب بود و هی دست میکشیدم و چربیشو میگرفتم. اما الان این موضوع خیلی کم پیش میاد.قبل از قانون سلامتی، پوستم مخصوصا پیشونیم وحشتناک چرب بود اما الان بسیار کم شده؛
قبل از قانون سلامتی، سرم مدام پوسته پوسته بود به طوری که وقتی دست میکردم توموهام، پوسته هاشولمس میکردم. دیشب وقتی دست کشیدم توی موهام، اونقدر این مسئله کم شده بود که با تعجم گفتم: وا پوسته هام کو:)
قبل از قانون سلامتی، همیشه سرشونه هام درد وحشتناک داشت که مامانم باید قولنجمو میشکست اما الان آنقدر این مسئله رو ندارم که اصلاً یادم رفته بود قبلاً چجوری بودم.پشت غوزک پای من همیشه خشک و سیاه بود اما بعد از قانون سلامتی کاملا سفید شده؛ دهنم مطلقا بونمیده؛ یادگیری حافظم انقد رفته بالا که فایل که کار میکنم، حرف های شما میچسبه به مغزم؛ هدفمندتر شدم تا میرسم خونه لباس عوض میکنم رو دوره ها کار میکنم در حالی که قبلا فقط خواب بودم؛ انرژیم بالا رفته و حافظه ام خیلی خوب کار می کنه.و اما نتیجه ای که عاشقش شدم این هست که: وقتی تو این ماه پریود شدم، انقدر حالم خوب بود و دردم کم بود که باور نمیکردم. چون قبل از قانون سلامتی همیشه موقع پریود باید پروفن میخوردم اما با این وجود نه دردم آروم می شد و نه می تونستم بخوابم. توی زمان پریود همیشه عصبی و کلافه بودم. اما بعد از قانون سلامتی وقتی این ماه پریود شدم، حتی داشتم با تمرکز روی فایلهای آموزشی شما کار می کردم و یهو به خودم اومدم، استپ کردم و گفتم: عه من با اینکه پریودم جسمم آنقدر آروم و بدون درد هست که می تونم روی آموزش ها تمرکز کنم. در صوریتکه قبلا توی زمان پریودی فایل که چه عرض کنم من حتی نمیتونستم بخوابم. این برای من معجزه ی زیبا ی قانون سلامتی هست.
زهرهمهمترین دلیلی که من دوره قانون سلامتی رو خریدم، مشکل کیست تخمدان و پریود های نامنظم بود که داشتم. وقتی در فایل های معرفی دوره قانون سلامتی، استاد گفتند که بیماری کیست تخمدان با قانون سلامتی درمان میشه، خیلی خوشحال شدم و چون به شما اعتماد داشتم دوره رو خریدم و با تعهد زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم چون از اینکه سالها به دنبال درمان کیست تخمدان و عفونت رحم بودم و نتیجه ای نگرفته بودم، واقعا خسته شده بودم.خسته شده بودم از آزمایش و سونوگرافی و این دکتر و اون کلینیک و این شهر و اون شهر رفتن برای درمان. بیش از 15 سال تحت درمان کیست تخمدان و مشکل نازایی بودم ، به بهترین دکترها تو ایران مراجعه کردم، حتی به بهترین مراکز نازایی ایران رفتم،اما هیچ دکتری و هیچ شیوه ای جواب نداد و نتیجه ای حاصل نمی شد. فقط هر بار باید کلی آزمایش و عکس و سونوگرافی رو از اول انجام میدادم، کلی هزینه پرداخت میکردم و یک عالمه آمپول و قرص هر بار مصرف میکردم و فایده ای هم نداشت.یادمه در روز 4 تا آمپول باید میزدم که نشستن برام سخت شده بود و دیگه از آمپول می ترسیدم. چقدر قرص و داروهای الکی خوردم.تو آخرین مراجعه به دکتر، همسرم بهم گفت لااقل دیگه برای بچه دار شدن هیچ وقت دکتر نرو. چون واقعا دوتامون هم از این همه مراجعه به دکترها و کلینیک های مختلف خسته شده بودیم و هم از لحاظ روحی هم داشتیم آسیب می دیدیم. میلیون ها تومن هر بار پرداخت می کردیم و نتیجه هم نمیگرفتیم. سری آخر تو مطب به خانم دکتر با حالت گریه گفتم: من دیگه بچه نمیخوام فقط میخوام کیست تخمدانم درمان بشه و مشکل پریودم حل بشه و پریودهام منظم بشه. خلاصه این همه سال این مسیر رو رفتم و نه تنها درمان نشدم بلکه از لحاظ روحی هر بار بیشتر به هم میریختم و خیلی ناراحت و زود رنج شده بودم. قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، وقتی پریود میشدم دردهای خیلی وحشتناکی داشتم. کمرم به شدّتی درد می گرفت که حس میکردم کمرم شکسته. پادرد، دل درد و احساس ضعف و سرگیجه و تهوع می گرفتم و گاهی اوقات باید حتماً می رفتم زیر سِرُم. اما وقتی زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم، با اینکه هنوز 20 روز از شروع دوره نگذشته بود، من یک پریودی راحت داشتم. قبل از دوره قانون سلامتی، من خیلی کمر درد داشتم و خیلی اذیت میشدم. اما الان خدارو شکر هر روز پیاده روی میکنم و کمر درد و پادردم خوب شده. ضمنا خیلی هم صاف راه میرم و دیگه قوز نمیکنم.
قبلاً گردن درد داشتم و هر وقت میخواستم کامنت بنویسم دست و گردنم درد می گرفت، اما خداروشکر الان این موضوع هم حل شده و دیگه عضلاتم نمیگیره و درد ندارم. احساس سبکی دارم و انرژیم بیشتر شده. ریزش موهام خیلی کم شده و موهام نرم تر شدن.هر چی جلسات این دوره رو پیش میرم، اشتیاقم به ادامه دوره بیشتر میشه، سپاسگزاریم بیشتر میشه و سلامتیم بیشتر میشه.قبل از دوره قانون سلامتی، شبها خیلی بی خواب می شدم چون خیلی به صدا - مخصوصا خر و پف های همسرم حساس بودم. گاهی اوقات حتی تا خود صبح بیدار بودم. ولی الان تا سرمو رو بالش میذارم خوابم میبره و اینقدر راحت میخوابم که صبح یادم نمیاد کی خوابم برده و صبح ها خیلی راحت و پر انرژی بیدار می شم.
قبل از دوره قانون سلامتی، به خاطر کاشت ناخن، دو تا از ناخن هام نمیدونم چه بلایی سرشون اومده بود که به مدت یک سال مثل خمیر نرم شده بودن و هر وقت دست میکشیدم روی ناخنم، یه لایه از روشون کنده میشد و اصلا رشد نداشتن و ظاهره خیلی بدی داشتند. ولی الان اون حالت خمیری ناخن هام از بین رفته و ناخن هام دارن رشد می کنند که از این بابت خیلی خوشحالم.استاد خیلی از شما سپاسگزارم بابت تولید این دوره و خدا رو شکر میکنم بابت نتایج عالی که توی همین مدت کم درباره سلامتیم گرفتم. انشالله در آینده نتایج بیشتر میشه و میام دوباره می نویسم.
وجیهه کوهجانیاستاد عزیز من حدود دو هفته هست که زندگی به سبک دوره قانون سلامتی رو شروع کردم. به نظرم این دوره معجزه قرن هست و خدا رو هزار بار سپاس که من رو با آگاهی های این دوره هم-مدار کرد.استاد نتایج من در این دو هفته آنقدر زیاد و باورنکردنی بوده که نمیدونم از کدوم شروع کنم.من از وزن 98 کیلو به 89 کیلو رسیدم. یعنی در عرض 2 هفته 9 کیلو کم کردم اونم بدون اینکه اذیت بشم.
اگر بخوام درباره سلامتیم در این دو هفته بنویسم، نمیدونم چند صفحه خواهد. من دچار گردن درد بودم و دکترها گفته بودند که آرتروز هست وباید عمل بشه تا از دردش راحت شی. الان ناباورانه گردنم خوب شده و اصلا از درد خبری نیست. به راحتی می تونم سرم را به چپ و راست تکون بدم در حالی که سالها بود نمیتونستم این کار رو انجام بدم چون درد زیادی داشت. قبل از دوره قانون سلامتی، هر صبح با درد وحشتناک گردن بیدار میشدم و به سمت قرص های مسکن میرفتم تا شاید ساعتی آروم بگیره و بتونم کارامو بکنم. اما الان هیچ اثری از درد و مشکل نیست. خارش کف سرم و حالت خشکی و شکنندگی موهام از بین رفته. پوست دستام پوست پوست میشد مخصوصا اگر یک شوینده به دستم میخورد، تیکه تیکه مثل کویر میشد ولی الان اصلا خبری از این مسئله نیست. حتی با اینکه هیچ کرم مرطوب کننده ای به دست هام نمیزنم پوست دست هام خیلی لطیف خوب شده. معده درد که درد دیرینه من بود و از بچگی دچارش بودم، کاملا برطرف شده و هیچ خبری ازش نیست.جوش ها و دمبل هایی که همیشه در قسمت های کشاله ران و زیر بغل داشتم، همه از بین رفتند. دانه های زیر پوستی سیاه و حتی موهای زیر پوستی روی پاهام بود که کلا ناپدید شدند و مسئله خشکی پوست ساق پاهام هم حل شده و پوستم نرم و لطیف شده.و اما 2 معجزه اصلی که هنوز نگفتم: اول اینکه شصت پای من از مدلهایی هست که خیلی کج شده و استخوان نازکی روی شصت پام هست ک کاملا ب چشم دیده میشه. مدتها بود که دردش خیلی زیاد شده بود و همه میگفتن این باید عمل بشه. هنگام پیاده روی دردش به شدت بیشتر می شد و لنگ لنگان راه می رفتم. اما الان با وجود پیاده روی طولانی، هیچ اثری از این درد نیست. واقعا معجزه تا چه حد!
و اما معجزه دوم درباره چشم هام هست. من چشمام نزدیک بین هست و برای مطالعه و کار عینک شماره 3 میزدم. حتی با عینک هم، باید برای خوندن کامنت ها زوم می کردم. نوشتن و تایپ برام خیلی سخت بود و چشمام می سوخت. اما چند ساعت پیش که عینکم همراهم نبود و من داشتم به راحتی و با سرعت کامنت های دوستان رو می خوندم و بخش های جالبش رو برای همسرم هم می خوندم. بعد دیدم همسرم داره با تعجب بهم نگاه می کنه و گفت: چطور داری بدون عینک میخونی اونم به این راحتی!
و استاد هر دومون از تعجب دیدن چنین معجزه ای سکوت کرده بودیم و متوجه شدم که چشمهام همه چیز های ریز رو میبینه حتی بدون عینک.
من شغلم تتو کار هست که خیلی ظریف کاری داره و سالهاست که میکروبلید میزنم.همه میگفتن چون ریز کاری داری فشار رو چشم ت اومده که تو سن کم اقدر چشات ضعیف شده. اما الان فهمیدم از سبک تغذیه ام بوده که اگر به اون شیوه قبلی ادامه می دادم خدا میدونه چه صدماتی به چشمام و نعمت بیناییم می زدم.
ولی نهههه اشتباه میگفتن از تغذیه من بوده یعنی اگه ادامه میدادم اون سبک تغذیه افتضاح رو من کور میشدم خدایا هیچ جور نمیشه نعمت بینایی مو سپاس کنم که در اندازه این نعمت عظیم باشه
اگر چشم هامم نبینه دیگه فایده داشت من چ ثروتی دارم
استاد آموزش های شما در دوره قانون سلامتی، از هزارن پزشک، پزشک تر هست و مشکلاتی رو حل کرده که هیچ جوره نمیشه سپاسگزار شون بود انقدر که این نعمت سلامتی، عظیم هست. چجوری میتونم فقط همین نعمت بهبود بیناییم رو سپاسگزاری کنم.
سلام استاد
گفته بودین که باور کمبود کجاها توی زندگیتون هست میدنم که خیلی خیلی وجود داره ولی چند تاش که تونستم پیدا کنم من خیاط هستم وهمیشه میخاستم که یکی کمکی داشته باشم ولی باورم این بود که خیاط خوب نیست اگرم باشهاگر خیاط بگیرم حقوقش رو چه جوری بدم اگر درامد کافی نداشته باشم یا مثلا ایده به ذهنم میومد یه رگال لباس تولید کنم مشتری هام که میان از رگال هم دیدن کنن وبفروشم دوباره فکر منفی میومد که اگر فروش نره چی رودستت بمونه چی وهمین ترس باعث شده که هیچ وقت قدمی برندارم
وبابت اینکه گفتین باچه مساعلی روبرو شدید که فکر میکردین راه حلی نداره من با پسرم که الان پونزده ساله خیلی بحث میکریم فکر میکردم میتونم کنترل کنم وبعضی وقتا دیگه اینقد عاجز میشدم تو خلوتم گریه میکردم یروز از خدا خاستم که کمکم کنه همون روزا بود که خواهرم یه کلاسی رو معرفی کرد که برای فرزند پروری بود اونجا بود که فهمیدم مشکل پسرم نبوده خودم بودم با افکار منفی که ممنتوم میگرفتن منو با پسرم دذگیر میکرد واز من بعد از اون چند جلسه کلاس نه تنها دیگه با پسرم درگیر نبودم بلکه باهم دوستو رفیق هم شدیم الان همه چی رو میاد برام تعریف میکنه در صورتی که قبلا اگر میپرسیدم هم چیزی نمیگفت الان خودش میاد بغلم میکنه بوسم میکنه
یوقتایی که صداشو بلند مبکنه میاد معذرت خاهی میکنه
این اولین دوره ای هست که ازتون گرفتم امیدوارم به دستاورهای بزرگتری برسم وبیام باهاتون در میون بزارم بازم ممنون
سلام خدای جانم
سلام استاد عزیزم ودوستان مهربونم
من دیروز فایل دوم استاد رو گوش دادم در مورد راحت کارها براشون انجام میشه وبا هدایت پیش میرن دیروز تصادف کرده بود همسرم خداروشکر اتفاق بدی نیافتاده بود مقصرم نبودن رفته بودن بیمه اونجا کروکی ازشون خواستن وهمسرم رو 4تاکلانتری فرستاده بودن دنبال کروکی هر جا روفته بود جای دیگه ایی رو گفته بودن بره و…کلی درد سر داشتن دیروز
حالا امروز همسرم وقت نداشت بره سرکار بود به من گفت برم کروکی رو بگیرم به خیال خودمون کلانتری مورد نظر رو پیدا کرده بودیم گفت برو اونجا بگیرش منم رفتم گفتن سرهنگ فلانی اینجا نیست برو فلان کلانتری بازم یه جای دیگه منم تو دلم گفتم چرا این جوری شد من برا نیم ساعت مرخصی گرفتم نکنه خیلی طول بکشه منو الکی این ور واون ور بفرستن بعد یاد حرف استاد افتادم گفتم خدایا منو هدایتم کن من به راحت ترین راه بتونم کارمو انجام بدم برم خیلی سریع کارم راه بیافته و…بعد به گروهبان گفتم آدرس رو تو نشان برام من علامت بزن با همون مسیر یاب برم چون من اونجارو بلد نبودم وقتی که به مقصد رسیدم دیدم تو اون منطقه اصلا کلانتری وجود نداره از یه آقایی پرسیدم این خیابون کلانتری هست منو اینجا فرستادن ایشونم خیلی آدم مطلعی بود گفتن نه اصلا کلانتری نداره واون کلانتری که گفته بودن بهم گفت که خیلی از اینجا دوره و….
بعد کلی راهنمایی کرد که کروکی فلان بگیری اگه دست نویس کردن بیمه قبول نمیکنه وووو
بعد رفتن منم با ماشین راه افتادم دیدم این آقا به سمت ماشین من میاد منم نگه داشتم گفتن این خیابون یه طرفه س تهش از اینجا نمیتونی دور بزنی یه راهنمایی رانندگی هم چند تا کوچه بالاتر هست اگه بری از اونا بپرسی چون اداره کل شونه بهتر راهنماییت میکنن آدرس داد منم رفتم خیلی راحت پیداش کردم رفتم پرسیدم فلان جا تصادف کردیم و…کجا برم آدرس قبلی رو بهم دادن گفتم اونجا رفتم یه کلانتری دیگه روگفتن سرهنگ فلانی اینو که گفتم گفتن سرهنگ اینجاس در رو باز کردن بیا تو من شوکه شده بودم چون فقط رفته بودم آدرس بپرسم که کدوم کلانتری برم
همون جا کروکی رو بهم دادن راحت وآسان خداروشکر انقدر ذوق زده شدم از این اتفاق که نمیتونم براتون توصیفش کنم اشکم دراومد که ببین استاد میگفت این طوری شد هدایت خواستم کارها برام آسون شد منم کارم آسون پیش رفت خداروشکر من اینو معجزه میدیدم واقعا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
به اذن الله و هدایتش دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو تهیه کردم قبلا قانون سلامتی رو تهیه کرده بودم و بعدش توی قلبم گفتم انشاءالله
دوره ی روان شناسی ثروت رو تهیه میکنم اما هربار به یه مانع میخوردم
حس میکردم ناخالصی و بیقراری و عجله و استرس اذیتم میکنه با اینکه نزدیک به پنج ساله همش سعی میکنم روی خودم کار کنم (و پنج ساله که با استاد بزرگوارم آشنا شدم)
اما همش می کوبیدم به جاده خاکی و باز خراب میکردم هربار ..
گاهی پر از غم و حسرت میشدم و گریه ها سر میدادم و هدایت می طلبیدم و همه چی آسون و بهتر میشد و همین که میخواستم دور بگیرم و یا نزدیک دور گرفتنم بود همون قانون مومنتوم که استاد بزرگوارم گفتند ولی من خودم همه چیزو خراب میکردم و زمین و زمان و همه کس و همه چیز رو مقصر میدونستم غیر از خودم
گاهی زندگی و جهانم رو خودم آگاهانه یا ناآگاهانه پر از تراژدی میکردم خودم رو به تضاد و درد سر مینداختم با دستای خودم دیگه از بس رفتمو برگشتم هزار بار شد و خسته شدم
و بعد از کلی جنگیدن با خودم و به اذن الله بازم بیدار شدم و با خودم گفتم قانون سلامتی رو تهیه کردی قبل از قانون سلامتی توی جهنمی بودی که هربار تا لبه ی قبر می رفتیو برمیگشتی و بعد به اذن الله هدایت شدی به قانون سلامتی و همه چیز عالی شد معجزه ها شد .
و از ته قلبم سپاسگزار الله متعالم و زیباترین دعاها رو در حق استاد بزرگوارم کردم
وقتی راجب خداوند و توحید و شرک نورزیدن حرف میزنید من اشکم میاد و قلبم پر از شادیو امید و عشق میشه و زنده میشم و لذت میبرم و لذت میبرم ولذت میبرم قلبم پر از شجاعت میشه و از شر
همه ی ترسام خلاص میشم استاد
همیشه توی قلبم با شما حرف میزنم و میگم که دوستون دارم و بهتون افتخار میکنم ینی وقتی که گوش میدم به حرفاتون تموم حرفاتون حرفای قلب منه و لحظه به لحظه صداقت رو حس میکنم و همین صداقت شما استوار موندتون و شجاعتتون منو پر از ایمان میکنه به اذن الله
اگرچه اینجا قرار بوده که دیدگاهمو راجب به دوره ی هم جهت با جریان خداوند بنویسم اما من با قلبم نوشتم
و چون متاسفانه ایملم رو گم کردم نتونستم این حرف قلبمو توی نظرات قانون سلامتی بنویسم
حس میکنم وقتی شکستم از همه نظر و خودمو برای الله خالص کردم و دعا کردم الله یکتا نجاتم بده و شرک نورزیدم اون وقت هدایت شدم به قانون سلامتی ینی حس میکنم توحید من رو به شما وصل کرد یعنی چون شرک نورزیدم هدایت شدم به سمت قلب شما استاد بزرگوارم و من با تموم وجودم به این خصوصیت یکتاپرستی شما و شجاعت و شهامتتون افتخار میکنم
هدایت رو خودم چشیدم با تموم وجودم الله پاسخ منو داد رب العالمین پاسخ قلب
شکسته ی منو داد
من تکرار میکردم با خودم با اخلاص واقعی
( ای خدایی که جز تو خدایی نیست منو به سمت خواسته ام هدایت کن ؛ خواسته ام شفای کامل و سلامتی کامل قلبو روحو جسمم است) و بعدش معجزه شد و با قانون سلامتی همه چی روز به روز عالی تر شد
تا اینکه من تصمیم گرفتم دوره ی روانشناسی ثروت رو تهیه کنم اما گفتم که هر بار با موانع..
و هربار اشتباهات جدید
حسم بد بود ینی سعی میکردم بد نشه بد نمونه یه چیزایی از درون و بیرون عذابم میداد
آشوب میشدم یه جورایی عجله و استرس و ناامیدی کلی چیزای دیگه میومد سراغم
تا اینکه سعی کردم خودمو آروم کنم و دعا کنم و نظافت کنم جهانمو یعنی هم درونم رو هم بیرونم همم از همه نظر
بعدش کمی بهتر شدم اما هنوز هیجان رو حس میکردم توی درونم
به سایت سر میزدم و همین دوره ی هم جهت با جریان خداوند رو دیدم حسم خوب شد با خودم گفتم انشاءالله بعدا تهیش میکنم فعلا نمیشه و اصلا بهش توجه نکردم گفتم توجهم رو روی روانشناسی ثروت فعلا میذارم
اما به خاطر دعاهام چن تا نشونه اومد و منم به نشونه ها و حرف قلبم اعتماد کردم و این دوره ی زیبا رو تهیه کردم به اذن الله
به محض اینکه تهیش کردم آروم شدم و تازه اولین جلسه رو گوش دادم سه بار و بعضی حرفاتون رو استاد بزرگوارم بارها و بارها گوش دادم و نوشتم و نکته برداری کردم حالم خیلی بهتر شده حس میکنم دارم بهتر میشم و بیشتر می فهمم بیشتر از قبل به اذن الله جهانمم زیباتر شده و ایمان دارم زیباترم میشه دیدگاهای دوستانمم خوندم عالی بود
خیلی دوس دارم منم از نتایجم بگم
یکی از نتایجم همزمان با خریدن دوره بود اینکه اون استرس و حس بد و ناخوشی که داشتم تونستم تا حدودی بهش غلبه کنم و البته اینبار آگاهانه تر و واقعی تر غلبه کردم و لذتشم چشیدم و خدا رو بابتش هزاران بار شکر کردم
و دومیش اینکه از روی محبت و عشق و انسانیت و دلسوزی به خاطر خدا به شخصی گرفتار پول قرض دادم با اینکه خودمم خیلی نیاز داشتم و بهم قول داد که برمیگردونه و حتی جبران کنه و تا آخرین لحظه ی عمرش فراموش نمی کنه که توی چه
لحظه ی سختی که کسی حاضر نبود کمکش کنه من کمکش کردم
خوشحال بودم که تونستم بنده ای از بندگان الله رو شاد کنم اما فقط چند روز طول کشید بنا به دلایلی اون شخص خیلی گند از آب دراومد فقط به این خاطر که از من چیزی خواست که من نمیتونستم انجام بدم و نه از قلبم و نه از خدام اجازشو نداشتم و البته اینم بگم که قبول میکنم خودم اجازه دادم که ناراحتم کنه و خودم به دنیای خودم جذبش کردم با اعمالم و گفتارم کردارم و احساسم پذیرفتم که خودم کردم اشتباه از خودم بود ضعف خودم بود به گردن گرفتم که ضعف خودم بود و سعی میکردم حتی توی قلبم اون شخص رو سرزنشم نکنم و رهاش کنم
و رابطمم باهاش قطع کردم چون حسم رو بد میکرد و قطع کردم بعدشم بهش گفتم حقم رو پس بده و ماه ها گذشت و خبری از پس دادنش نبود و حتی جوری حرف میزد و رفتار میکرد که انگار طلب کاره
ینی دیگه جوری شد از خیرش گذشتم و گفتم عاقا اصلا نخواه که حقتو بگیری ولش همون که شرش کم بشه قطع ارتباط بشه کافیه اما واقعا قلبم میگفت حقتو پس بگیر حتی به قیمت جونت چون لیاقتشو نداشت
به هر راهی میرفتم که حقمو بگیرم بن بست آهنین میشد اما همین که نیت کردم دوره رو تهیه کنم طرف مسیج داد که تا یه ماه دیگه پولتو پس میدم ینی اصلا حس میکردم ترس خدای من افتاده توی قلبش و اصلا راهی نداره جز اینکه حق منو پس بده و بعداز تقریبا پونزده روز حقمو پس داد خوشحال شدم چون موقعه ای پس داد که باید میداد و برای چیزای خیلی خوبی بهش احتیاج داشتم
و سوم اینکه قبل ازینکه به این دوره هدایت بشم حالم یه جوری شده بود با خودم گفتم بهتره برم
آرام بخش مصرف کنم و کردمم اما ناراحتم میکرد آرامشش سطحی و بد بود حال قلبم رو بد میکرد یه جور انگار قلبم خوش نبود حال نمیکردم ولی از ترس میگفتم حالا بخورم فعلا نکنه نتونم بخوابم
اما با گوش دادن جلسه ی اول دیگه نخوردمش
اگرچه هنوز اول راهم اما واقعا حال دلم بهتر شده و انگار جهانم داره واضح و شفاف میشه
همیشه من میگفتم لحظاتی داشتم که انگار توی آغوش خداوندم و هیچی نمیتونه آرامشمو بهم بزنه اما این حس خراب میشد آرزو میکردم بازم تجربش کنم و الان انگار کم کم دارم به اون حس میرسم ولی اینبار فرق میکنه فرقش اینه که نمیترسم تموم بشه و یا از دستش بدم و همین خیلی زیباست
وقتی هنوز دوره رو نخریده بودم و فقط نیتشو داشتم رفته بودم خرید ولی نمیدونم چرا اینقد خوشحال بودم یه آرامشو شادی سراسر وجودمو گرفته بود انگاری حس میکردم خداوند دستمو گرفته و بهم میگه دیگه رهام نکن بخدا همین حس رو داشتم و الان که می نویسم اشک توی چشمام جم شده و حس میکردم مث قبل توی گذشته یا آینده نیستم توی زمان حال بودم عصبی نبودم و از همه چی لذت میبردم دلم میخواست به همه لبخند بزنم و همه رو بغل کنم همه چیز زیباتر شده بود آسمونو زمین همه چی پراز زیبایی بود و برخلاف گذشته توی مغزم سروصدا نبود سکوت بود آروم بودم ینی حس میکردم خودم تنهام با خداوند هیچ چیز و هیچ کس رو نمی دیدم و پر از شادی بودم با خودمو خدام فقط لذت میبردم خرید زیادی هم نکردم ولی خیلی خوش تر از قبل گذشت خوش تر از همیشه و اینکه همش میخواستم این شادی و آرامش رو پخش کنم به همه چیز ببخشم به همه کس اول از همه همسرم و پسرم پس قلبم گفت براشون هدیه بخر و خریدم بعدش مادرشوهرم که دو ماه بود نمی تونستم بر خلاف گذشته که همیشه می بخشیدمش اینبار دو ماه بود که نتونسته بودم ببخشمش و واقعا تلخی رو می چشیدم و هرچی با خودم جنگیدم نتونستم ببخشمش تا اینکه همون روز آزادش کردم ذهنی و قلبی بخشیدمش رهاش کردم نمیدونم چطور شد قلبم فقط جوری بخشیدمش که قلبم براش غل میزد و دلتنگش شدم و نمیدونم اصلا چجوری شد که حتی به خاطر وجودش و سلامتیش خدا رو شکر کردم و حتی از نزدیک منزلشم راهم خورد قلبم دوس داشت برم پیشش بغلش کنم ببوسمش اما چون غروب شده بود باید برمیگشتم ولی از ته قلبم بخشیدمش بعدش بازم لبریز از شادی و آرامش بودم میخواستم همش این حس رو هدیه بدم وجالب بود تا وقت برگشتنم تا رسیدنم به خونه چهار نفر دیگه رو شاد کردم خدمت جزیی انجام دادم اما هنوز لبریز از شادی و آرامش بودم و همش دلم میخواست این حس رو به دیگران و اطرافیانم ببخشم
الحمدلله رب العالمین به خاطر هرلحظه و هر نفس و تمومه هدایت ها و وجود شما استاد بزرگوار
زیباترین دعاها رو در حق شما و خونواده ی زیباتون میکنم
خیلی دوس دارم شما دیدگاه منو بخونین
سلام به استاد عزیزم
خدای مهربانم هرچه دارم ازتودارم
من اصلا یک درصد فکر نمیکردم بتونم تا قبل از زمان تخفیف دوره رو بخرم بصورت ناگهانی
البته چند وقتی هست که همسرم در برنامه های استاده وخیلی تمایل به خرید این دوره داشت همش میگفت یه جوری این دوره رو بخریم قبل از عید توسط یکی از دوستان غرفه روسری زدیم وخداروشکر پول دوره برامون جفت و جور شد حتی چند برابرش ….وتمام مخارج عیدمون رسید نزدیک به 10میلیون عیدی سوغات بردم اصلا فکرشو نمیکردم ..ایام عید کلی بهم خوش گذشت ….مادر شوهرم کلی بهمون سوغات داد البته مادر شوهرم زنی دست ودلبازن ….وخداروشکر نتایج دارن میان اینها رو داشته باشین تا نتایج بیشتر رو هم بیام بنویسم
سلام خدای جانم مهربان ترینم عزیزم هادی ام هستی ام آرامشم خدای زیبایم خدای رحمانم رحیمم سخائم ستارم
وسلام ودرود بر استاد عزیزم خیلی خیلی دوستون دارم برام خیلی باارزشینخداروشکر خدا منو به سمت شما هدایت کرد
خواستم تو دفتر یادداشتم اینو بنویسم ولی حسم گفت بیام واینجا بنویسم
بنویسم وتقاضای هدایت کنم از خدای عزیزم برای کسب وکاری که میخوام راه بندازم شروع کنم خدایا مدرسم باش هدایتم کن چطور شروع کنم کجا برم چه چیزهایی بخرم خودت کمکم کن تایم خالی برام باز کن من با آرامش و وقت کافی بتونم کارمو شروع کنم
این رو به عنوان یه رد پا برای خودم گذاشتم توکل علی الله
به نام خدای مهربانم خدای خوب و قدرتمندم
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم سلام به دوستان همفرکانسم
این روزها با اینکه هنوز نتونستم دوره رو تهیه کنم
اما متوجه شدم به خداوند خیلی نزدیک تر شدم
و راحت تر خواسته هامو میخوام و بهم داده میشه
و الان اومدم کامنتها رو بخونم چقدر قشنگ نوشتن دوستانم من فدای شما بشم
خیلی خوشحالم که نتایج عالی گرفتین در این مدت کم
بعضی از دوستان گفتن بعد از دو یا سه جلسه تمرین حل کردن نتایج عالی رو گرفتن خب خیلی خوبه
این مشخص میکنه چقدر دوره مهمیه چقدر بازخورد گرفتن دوستان
چقدر تلاش ذهنیشون بالا بوده و برای من درس داره که روی هر دوره ای تمرکزی کار کنی پاسخ مثبت میده تحسینتون میکنم مرحبا مرحبا
خدارو شکر میکنم برای داشتن همچین استادی و همچین دوستانی الهی شکرت سپاسگزارتم
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند
شاد و سلامت و ثروتمند باشین
به نام خداوند قادر مطلق خدایی که این روزا اینقدر باهاش صمیمی شدم که هر لحظه دارم باهاش حرف میزنم
خدایی غیر از خدایی که قبلاً می شناختمش
الان هم اومدم نتایج شما دوستان عزیزم رو برای اولین بار توی این قسمت از سایت بخونم ،که خدا یهویی بهم گفت تو هم بنویس
بنویس که همه باور کنن اگه با من رفیق بشن دیگه نگران هیچی نمیشین.،من میگم چی کار کنن که چرخ زندگی شون روان بشه
به خدا الان که دارم مینویسم اشک از چشمام سرازیره .
نه از ناراحتی بلکه از سر شوق که چنین خدایی داشتم و ازش بی خبر بودم.
تازه منی که خیلی ادعای خداشناسی و این حرفا رو داشتم.
برای همه مادر بودم برا خودم زن بابا
از بس باورهای خراب تو ذهنم بود
باور این که خدا دعاهای منو در حق دیگران چقدر زود جواب میده ولی برای خودم نه
همه ازم التماس دعا داشتم و منم به خدا میگفتم تو که خیلی مهربونه حاجتشون رو بده و جالب این که همه به حاجتشون میرسیدن و البته وصد البته این به خاطر باور خودشون بود که جواب میگرفتن نه به خاطر دعای من
و
من اینو میدونستم و به روی خودم نیاوردم.
و
به خودم میگفتم چون خدا خیلی دوستم داره
هی میخواد ازش التماس کنم برای گرفتن حاجت خودم
و
با خودم میگفتم هر چه بیشتر دارم اذیت میشم
پس جایگاه بهتری پیش خدا دارم
پس اگه اینجا نشد حتما اون دنیا برام بهتره
و
این هم یه باور مخرب دیگه و
هزاران باور دیگه که به خدا میچسپوندم
البته که این باور در جامعه آیی که بودم تاثیر گرفته بودم و در خودم تقویت کرده بودم متاسفانه.
اما خدای درون الانم کجا و اون خدا کجا
که هر لحظه داره منو هدایت می کنه به بهترین راه ها ،
و این رو مدیون آموزش های استاد عزیزم میدونم.
که زندگی منو عوض کرده از هر لحاظ.
خدایا شکرت
همیشه با خودم میگم استاد عزیزم تو که دراستان من در صد کیلومتر متری من سالها زندگی کردی و آغاز تغییرت از اون جا بود
چرا امن
من این همه دیر با شما آشنا شدم.
از فایلهای رایگان که ارزش میلیاردی دارن شروع کردیم و الا با دوازده قدم داریم رو به جلو پیش میریم چ بیشتر از چیزی که میشنوم دارم به گفته های استاد عمل می کنم.
به هر حال خدا را هزاران بار شکر از بودن در کنار شما و این دوستان عزیز و خصوصاً عزیز دلت مریم جان که هر روز با دیدن زندگی پر بهشت دارم در بهشت افکارم زندگی میکنم.
از لحاظ روابط با همسرم که عالی شده و تا قبل از این که ایشون واقعا یه آدم دیگه آیی شده
ما هر روز زندگی در بهشت رو با هم میبینم و این همه فراوانی و عشق رو از بودن با شما تجربه می کنیم .
فایلهای توحیدی استاد عزیزم انقلابی در ما به وجود آورده که الان با قدرت و یقین به هدایت الله با دست خالی و به صورت تکاملی طی مدت یک سال اخیر داریم کاری رو برای اولین بار شروع می کنیم که
خدا خودش بهم الهام کرده و مجوزش رو هم خودش داده و مطمئن هستم به بهترین شکل پیش میره و ما رو به ثروت و روزی به غیر حساب میرسونه.
در هر حال اینو به دوستان گلم خواستم بگم که هر طوری تو خدا رو توی ذهنت بسازید همون رو می بینی .
من الان یه جوری باهاش رفیق شدم که دوست ندارم وقتم رو پیش کسی دیگه ایی بذارم.
من الان هر چه ازش بخوام بهم میده
و
مهم تر از همه رفاقت با خودشه .
حال خوب بودن با خودش.
دورت بگردم خدای ارحم الراحمین.
ممنون از شما دوستان عزیزم که کامنت منو خوندید و باور کردید هم حرفای منو
هم خدای درون وجود خودت رو
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام به خدای مهربانم سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز استاد عزیز من و همسرم 4 ماهه که با فایل های شما اشنا شدیم در اصل خدا مارو هدایت کرد به سمت این فایل ها ولی تو این 4 ماه اندازه ی یک سال من رو خودم کار کردم جوری که صبح که از خواب پامیشدم فقط تو گوشم صحبت های شما بود تا شب که میرم بخوابم یعنی جوری شده که من تو خونه موقع کار تو ماشین تو مهمونی تو خرید هر جا که باشم دارم از صحبت های شما استفاده میکنم من و همسرم خیییلی خوشحال و خوشبختیم که با شما اشنا شدیم و این هم از لطف خداس تو این 4 ماه خیلی چیزا تغیر کرده هم رابطه ی عاطفی ما هم سلامتیمون هم ارامشون هم نعمتهامون ما یه دختر 15 ساله داریم بعد از شنیدن صحبت های شما برای خودش دفتر شکر کزاری و دفتر هدف گزاری درست کرده و من خیلی خوشحالم که شما استاد عزیز مانند یه نور پاک وارد زندگی ما شدید و خیلی شیرین و دوست داشتنی مارو هدایت میکنید خدایا هزارررران بار شکر برای وجود خودت برای وجود استاد عزیز برای اینکه من و خانواده ام لایق این هدایت شده ایم ما هر روز بیشتر و بیشتر تلاش میکنیم تا به بهترین خودمون تبدیل بشیم ممنونم از شما استاد عزیز شما نور الهی هستید برای روشن کردن زندگی دیگران خوش به سعادت شما و خوش به حال ما که شمارو داریم خدارا سپاس برای این لحظه و هر لحظه به امید موفقیت بیشتر و بیشتر خدایا شکرت
داستان هدایت میرسه به زمستان 1401.زمانی که در شرایط روحی و مالی خیلی بدی قرار داشتم .دو ماه شده بود که پدر نازنینم رو از دست داده بودم و پذیرش نبودش برام غیرممکن بود. غمی که به اندازه ده سال پیرتر شدم .چون وابستگی شدیدی به پدرم داشتم و یجورایی بابایی تمرین آدم خانواده مون بودم. بابرادرم که با آموزشهای شما کلی نتیجه گرفته بود و باهم از لحاظ روحی نزدیکیم . داداشم پیشنهاد داد که باید از خانه بزنی بیرون و یه کاری رو شروع کنی منم که تنها داراییم یه پراید بود تصمیم گرفتم باهاش کار کنم تا هم کمی وضعیت مالی مون بهتر بشه و هم وضعیت روحیم. خلاصه شروع کارم شد شروع آموزشهام . سابقه عضویت من به خیلی قبلتر برمیگرده و دلیلشم اینه که برادرم خارج از ایران زندگی میکنه و من این پروفایل رو برای ایشون ایجاد کردم و چندتا از دوره های شما رو با پول خودش خریدم .و اگه به خیلی قبلتر برگردم من برای اولین بار سال 94 یه فایل از شما دیدم فقط اون تی شرت قرمز رنگ و فضای سبز شمال که اونجا فایل ضبط شده بود یادمه ولی تو مدار دریافت آگاهی نبودم و از حرفا تون هیچی یادم نیست فقط حس خوبی که به من داده بود باعث شد که اسم تون تو ذهنم بمونه . خلاصه من همزمان با کارکردن با پرایدم شروع کردم فایلهای عزت نفس رو که برای برادرم خریده بودم با اجازه خودش گوش دادن . 6 ماه فقط عزت نفس گوش دادم. تو اون 6 ماه به لطف خدا و آموزشها اولاً پذیرشم در مورد از دست دادن پدرم رفت بالا. دوماً اعتماد به نفس من خیلی تقویت شد و من چالش هایی که در مورد شغلم پیش آمده بود با تکیه بر آموزه های عزت نفس پشت سر گذاشتم و همه بدهی هامون پرداخت کردم .بعد از اون چندین ماه فایل های رایگان رو استفاده کردم .استاد من با فایلهای توحیدی خدایی در درونم پیدا کردم که رفیق منه و من هر لحظه من در آغوش امن او هستم و این آرامش درونم شروع تحول من بود.ماشینمو عوض کردم و از لحاظ مالی به اندازه تمام 35 سال عمرم پس انداز کردم و سرمایه جمع کردم و به لطف الله از اول سال 1403 من دوره قانون سلامتی رو استارت زدم .
در شروع دوره چربی خونم 485 . سردرد های تنشی و ضربه ای، افزایش وزن با دور کمر 94 و دور شکم 95 ، غده ای تیله مانند زیر بغلم ، کبد چرب و معده آندوسکوپی شده به دلیل خونریزی و و وزن 61 کیلو و چندین مشکل دیگه که جمعا 22 مورد من در شروع دوره نوشته بودم ولی الان در تاریخ 13 اسفند 1403 به لطف دوره قانون سلامتی چربی خونم کامل برطرف شده و منی که تا یادمه سر درد داشتم هیچگونه سردردی بعد از سه ماه که از دوره گذشت ندارم بدون حتی یه دونه قرص. اوایل دوره وسوسه میشدم که قرص بخورم ولی من خودمو متعهد کرده بودم که با شیوه قانون سلامتی ،سلامتی مو به دست بیارم .دور کمر الان 76و شکم 83،و وزن 48 کیلو خدا را شاهد میگیرم در این مدت حدود 1 سال که به شیوه قانون سلامتی زندگی کردم حتی حتی حتی یدونه قرص نخوردم و این به اعتماد به نفس داد. و انرژی باور نکردنی که حتی من تو18 سالگی اینقدر سالم و پر انرژی نبودم و استفاده از دوره عشق و مودت در روابط که عشق واقعی رو دارم تجربه میکنم عشق بدون وابستگی و در یک کلام مثل دوره نامزدی که همه میگن بهترین دوره مزدوجی هست ولی من با 8 سال زندگی مشترک دارم مثل دوران نامزدی زندگی میکنم . و الان شروع دوره بی نظیر هم جهت با جریان خداوند و نتایجی بعدا خواهم نوشت .
به نام خداوند بی همتا
سلام خدیجه جان ،واقعا تحسینتون میکنم به خاطر موفقیتها و پیشرفتی که کردید.
ازتون میخوام بپرسم که شما به چه روشی فایلها رو تمرین میکنیدوعمل میکنید ؟؟ که اینقدر نتایج خوب گرفتید.من با اینکه چندین سال است که روی خودم کار میکنم آنطور که باید نتیجه نگرفتم. از همه لحاظ پیشرفت آنچنان نگرفتم و اگر هم بوده یه دوره کوتاهبوده و دوباره به حالت قبل برمیگردم .
ممنون میشم تجربیات خودتون رو دراختیارمون بزارین.
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمندو سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
سلام به دوستان هم فرکانسی و خدیجه خانم عزیز،مدتها بود کامنت نذاشته بودم،الان با دیدن پیام شما یچیزی درونم گفت دست به قلم شم و بنویسم.
خدیجه عزیز من هم مثل شما درگیر سردرد های تنشی و میگرن عصبی هستم،که 12 ساله درگیرم کرده،هر شب باید دارو بخورم همیشه کیفام پره دارو هست،یخچال و کابینت های آشپزخونه
عین پیرزنای 80 ساله فقط با خودم دارو حمل میکنم اینور اونور،من 32 سالمه،الان نزدیک دو ماهه که سردردم یکباره شدید تر شده و حتی داروهای همیشگی خودم هم نتونستن ساکتش کنن،و حتی امروز هم نتونستم برم سرکار مرخصی گرفتم من دبیر هستم،الان یک ماهی بود که با خودم درگیر بودم قانون سلامتی رو بگیرم یا نه،میتونه این سردرد 12 ساله منو درمان بکنه یا نه،همش دو دل بودم،از خدا میخواستم یه نشونه یه پیام یه چیزی از تو سایت بهم نشون بده که دلم رو قرص کنه با خیال راحت قانون سلامتی رو تهیه کنم،تا اینکه امروز از صب تو سایت چرخیدم رفتم تو صفحات مربوط به کامنت های قانون سلامتی کلی اونجا کامنت خوندم وقتی چشمم افتاد به پیام دوست عزیزی که نوشته بود میگرن داشته و بعد از 20 روز عمل به قانون سلامتی بکل سردردش از بین رفته و خوبشده از شدت خوشحالی اشکم ریخت گفتم خدایا شکرت بالاخره جواب دو دل بودنم رو دادی،دیگه مصمم شدم همین هفته این دوره رو تهیه کنم،بعدش هم به پیام شما هدایت شدم بی نهایت خوشحال شدم خدارو سپاسگزاری کردم بابت این جوابی که از طریق دوستان عزیزی چون شما بهم داد.
خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم،بابت جوابهای خوبی که از طریق کامنت های دوستانم بهم گفتی،باورم نمیشه چقدر خوشحالم خیالم راحت که دیگه میتونم با عمل به قانون سلامتی از شر این سردرد چندین ساله خلاص بشم.
استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم بابت این دوره های فوق العاده هر چقدر از شما سپاسگذاری بکنم بازم کمه.
خیلی دوستتون دارم استاد جانم
عاشقتونم مریم عزیزم
دوستان هم فرکانسی من خیلی دوستتون دارم،نمیدونید با کامنت های شما چقدر از جواب سوالاتم پیدا میکنم.حالم خوب میشه
امشب این ساعت این لحظه خواستم این رد پارو از خودم بذارم تا بعد از تهیه قانون سلامتی و عمل به آموزه هاش بیام و مثل خدیجه عزیز با خوشحالی از نتایجم بنویسم از سلامتیم.
خدایااااااااااااا من عاشقتممممممم
شکررررررررررررررتتتتتتتتتت خدا
دوستدار شما=سحر
1404/1/18